دانش، حسین، شاعر و ادیب ایرانی و مدرّس زبان و ادبیات فارسی در ترکیه. پدرش محمدهاشم اصفهانی بازرگان متمکنی بود که به یاری نجفقلی خراسانی، ایرانی مقیم استانبول، در 1256 یا 1266 به استانبول مهاجرت کرد و در آنجا به تجارت فرش و شال کرمان پرداخت و با زنی چَرکَس* ازدواج کرد. حسین در 1292 در استانبول بهدنیا آمد. او به تشویق پدرش به تحصیل روی آورد. تحصیلات مقدماتی را در یکی از مکتبهای رُشدیه و مدرسة عالی مُلْکیه گذراند و فارسی را نزد پدر در خانه آموخت. او دو سال در مدرسة فرانسویان و سپس در دبستان ایرانیان استانبول به تحصیل پرداخت (اسحاق، ج2، ص 164؛ جواهرکلام، ص651ـ652؛ قس صفینیا، ص 117ـ 118؛ چلکووسکی ، ص 29، که تولد او را در 1286/ 1870 ذکر کردهاند). دانش به زبانهای فارسی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی و عربی مسلط بود. در دبستان ایرانیان شاگرد آقاخان کرمانی* و شیخ احمد روحی* بود. در این زمان سیدجمالالدین اسدآبادی* در استانبول میزیست و روشنفکران ایرانی از جمله میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و حاج میرزاطاهر تبریزی، مدیر روزنامة اختر چاپ استانبول، در محفل او حضور مییافتند. حسین که بههمراه پدرش در محافل سیدجمالالدین اسدآبادی شرکت میکرد، با آرا و عقاید او آشنا شد (جواهرکلام، ص 652ـ653؛ چلکووسکی، همانجا، در این منبع حبیب اصفهانی* نیز از معلمان دانش در دبستان ایرانیان ذکر شدهاست).به توصیة سیدجمالالدین، پدر دانش او را به دبیرستان فرانسویان استانبول فرستاد. پس از درگذشت پدرش و سیدجمالالدین، دانش چند ماه در دبستان ایرانیان به تدریس پرداخت. محمود جلالالدینپاشا، شوهرخواهر سلطان عبدالحمیددوم، دانش را برای تدریس زبان و ادبیات فارسی به پسرانش، صباحالدین و لطفاللّه، به دربار دعوت کرد. پس از دو سال، دانش بههمراه محمود جلالالدینپاشا و فرزندانش چهارده ماه در کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه و مدتی در مصر بهسر برد و ضمن تدریس به مطالعه و تحقیق پرداخت. او در انگلستان با ادوارد براون* ملاقات کرد و این ملاقات به دوستی دیرپای آنان انجامید. پس از بازگشت به استانبول، دانش در ادارة دیون عمومیه استخدام شد و به مدیریت دایرة ترجمه آنجا ارتقا یافت. وی پس از 23 سال خدمت از شعبة استانبول بانک عثمانی بازنشسته شد.دانش، همزمان با خدمت در بانک، استاد زبان و ادبیات فارسی در غلطهسرای، از مدرسههای عالی استانبول، و دارالفنون استانبول بود و همچنین به مطالعه و تحقیق و نشر آثار خود اشتغال داشت و در سالهای پایان عمر در سفارت ایران در آنکارا خدمت کرد (صفینیا، ص 118؛ جواهرکلام، ص 653؛ چلکووسکی، ص 29ـ31).در 1327 مردم تبریز از دانش دعوت کردند که وکالت آنان را در مجلس شورا بپذیرد، اما او ضمن تشکر این دعوت را رد کرد. هنگامی که دانشگاه تهران تأسیس شد، دولتمردان ایران از او برای استادی ادبیات فارسی و ترکی دعوت کردند. او پذیرفت، اما این کار هرگز عملی نشد چون رضاشاه پهلوی در سفرش به ترکیه از او خواست در سفارت ایران در آنکارا به کار بپردازد. دانش بیآنکه ایران را دیده باشد در فروردین 1322 در آنکارا بر اثر سکته درگذشت و در گورستان اسکدار استانبول، در آرامگاه خانوادگیاش، به خاک سپرده شد (صفینیا، ص 119ـ120؛ قزوینی، ص 53؛ چلکووسکی، ص 29ـ30).دانش نویسندگی را با چاپ مقالاتش در روزنامة اقدام ترکی در زمانی که بیست سال و اندی بیش نداشت، آغاز کرد. وی اشعار ترکیاش را در مجلة ثروت فنون* به چاپ میرساند (اسحاق، همانجا؛ صفینیا، ص 119؛ چلکووسکی، ص 29). او به فارسی نیز شعر میسرود که نمونه آنها را محمد اسحاق در سخنوران نامی ایران (ج 2، ص 167ـ170) آوردهاست. محمد قزوینی (ص 51) شعر او را متوسط ذکر کردهاست. مشهورترین شعر فارسی او زرتشتنامه (← اسحاق، ج 2، ص 169ـ170) و مشهورترین شعر ترکی او مدائن خرابَهلَری (خرابههای مداین، استانبول 1330/ 1912؛ ← براون ، ص 307)، تسدیسی در استقبال از قصیده ایوان مداین خاقانی است. دانش اشعار فارسی و ترکی خود را در کتاب کاروان عمر تدوین کرد اما موفق به چاپ آن نشد (صفینیا، همانجا).نخستین کتاب دانش که به چاپ رسید جغرافیای ایران (استانبول 1312) بود. از دیگر آثار اوست: هدیه سال (استانبول 1330)، مجموعه 56 دوبیتی که به توفیق فکرت* تقدیم کرد (← براون، همانجا)؛ سرآمدان سخن (استانبول 1327)، زندگینامة شانزده شاعر فارسیگوی ایرانی از رودکی تا حافظ به ترکی عثمانی همراه با گزیدهای از اشعار آنان؛ رباعیات خیام، با همکاری رضا توفیق (استانبول 1340) شامل 396 رباعی منسوب به خیام* نیشابوری با ترجمه و شرح و توضیحات هر رباعی به ترکی و مقدمهای مفصّل به ترکی در شرح احوال و عقاید خیام (← قزوینی، ص 50)؛ تعلیم لسان فارسی، در چهار مجلد (استانبول 1331)؛ فرانسیزجا ـ تورکچه حقوقی و مدنی لُغت (فرهنگ اصطلاحات حقوقی و مدنی: فرانسه ـ ترکی؛ظاهراً استانبول 1352/1934)؛ جنگلستان (استانبول 1331) ترجمة پانزده داستان از داستانهای حیوانات لافونتن ، شاعر شهیر فرانسوی، به فارسی و در قالب مثنوی و در بحرهای مختلف (← قزوینی، ص 51؛ د.ا.د.ترک، ذیل «حسین دانش»؛ برای فهرست آثار دانش ← د.ا.د.ترک، همانجا).به گفتة پیتر چلکووسکی (همانجا)، دانش اشعار لامارتین را از فرانسوی به ترکی ترجمه کرد و کتاب را نوای صریر نام نهاد. اما به گفتة تحسین یازیجی (د.ا.د.ترک، همانجا)، نوای صریر (استانبول 1315) مجموعهای از اشعار شاعران ایران و ترکیه است.منابع : محمد اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران 1371ش؛ علی جواهرکلام، «یادی از یادرفتگان: شادروان حسین دانش»، ارمغان، سال 52، دورة 39، ش 10 (دی 1349)؛ رضا صفینیا، «مرحوم حسین دانش: 1286ـ1362قمری»، یادگار، سال 3، ش 6 و 7 (بهمن و اسفند 1325)؛ محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، همان؛Edward Granville Browne, The press and poetry of modern Persia, Cambridge 1914; Peter Chelkowski, "Edward G. Browne's Turkish connexion", Bulletin of the School of Oriental and African Studies, XLIX, pt.1 (1986); TDVI(A, s.v. "Hüseyin Dâniş" (by Tahsin Yazıcı).