دامداری، نگهداری چهارپایان اهلی برای استفادههای غذایی، ترابری و جز آنها که پرورش طیور و ماکیان نیز شاخهای از آن به شمار میرود. دامداری در نظام سنّتی معیشت در جهان اسلام، هم در سطح خُرد به صورت خانگی و هم در سطح کلان به صورت تجاری و نظامی، معمول بودهاست. جغرافیای طبیعی و اوضاع زیستمحیطی، امکانات تغذیهای و نگهداری و نیز نوع و میزان نیاز به فراوردهها و خدمات دامی، عوامل اصلی تعیینکننده تنوع و مقیاس فعالیتهای دامداری است. بهسبب تنوع محیطی بسیار در جهان اسلام، تقریباً همه دامهای اهلی در مناطق مختلف پرورش داده میشدند، گو اینکه پرورش برخی دامها به اوضاع محیطی خاص وابسته بود. برای نمونه گاومیش، در محیطهای گرم و نزدیک به آب ــ مناطق باتلاقی کنار رودخانه یا دریا ــ پرورش مییابد و از این رو در ایران، گاومیشداری غالباً به استانهای خوزستان، گیلان، گلستان (بندر ترکمن و گرگان) محدود شده و در کشوری کوهستانی چون افغانستان اساساً چندان رواج نیافتهاست (← بهرامی، ص 85 ؛ پورفیکوئی و بازن ، ص 5ـ6؛ د. ایرانیکا، ذیل "Cattle. I"). عامل تعیینکنندة دیگر، توانِ دامداران برای تأمین هزینههای نگهداری و تکثیر دامها بهویژه تغذیه و تعلیف آنهاست. ظرفیت و کیفیت چراگاههایِ در دسترس و قابل بهرهبرداری از یک سو، و تأمین علوفه خشکِ مناسب برای تغذیة زمستانی دامها از سوی دیگر، به طور مستقیم بر تنوع و مقیاس فعالیت دامداری مؤثر است (← پولادی، ص508ـ510؛ مجیدی، ص116ـ 118؛ رحیمپور، فصلنامه عشایری ذخائر انقلاب، دورة جدید، سال 2، ش 3، ص 80 ـ 92، ش 4، ص 88 ـ 92). عامل اساسیِ دیگر، توانایی دامدار در تهیة مکانی مناسب برای نگهداری دامها بهویژه در فصل سرماست که دست کم شامل آغل یا طویله، انبار علوفه و احتمالاً منبعی برای ذخیرة آب است (← نیّر، 1378شالف، ص 100ـ 101؛ پولادی، ص 507ـ508).در کنار این سه عامل عمده، برخی عوامل دیگر در تنوع و مقیاس فعالیت دامداری وجود دارد که عبارتاند از: الف) نوع معیشت روستایی یا عشایری: در سطح دامداری خُرد، دامداران کوچرو بیشتر به پرورش دام کوچک مثل گوسفند و بز میپردازند ولی در حالت اسکان، به نگهداری دامهای بزرگ مثل گاو توجه میشود. البته در دامداری کلان که در آن مثلاً قبیلهای به فعالیت میپردازد، ممکن است پرورش گلههای اسب و شتر بر پرورش دامهای کوچک ترجیح داشته باشد. در دامداری صنعتی نیز که طبعاً جزو دامداری یکجانشینی است، پرورش دام بزرگ مُرجّح است (مجیدی، ص 118). ب) تحولات سیاسی و نظامی و رویدادهای بزرگ که موجب ایجاد دگرگونی در امکانات و نیازها میشوند بر فعالیتهای دامداری مؤثرند؛ مثلاً پس از حمله مغولان به ایران و فروپاشی نظام زیستِ کشاورزی، چادرنشینی و به تبع آن، معیشتِ دامداری در دورة ایلخانان (ﺣک : ﺣ 654ـ ﺣ 750) توسعة بسیار یافت (پطروشفسکی و همکاران، ص 11ـ 12). ج) تحولات فناورانه نیز عامل تعیینکننده دیگری است؛ مثلاً با رواج یافتن استفاده از تراکتور و دستگاه خرمنکوب، اهمیت گاو نر در کار کشاورزی کمتر شد یا از میان رفت و دامداران بیشتر به پرورش گاو ماده روی آوردند (محرابی و قاسمی، ص 119). در این میان، حضور اقلیتهای دینی نیز در تنوعات و بهکارگیری شیوههای نو دامداری در جهان اسلام مؤثر بودهاست. پرورش دامهایی که مسلمانان به دلایل شرعی مجاز به نگهداری آنها نبودهاند، عملاً کار اقلیتهای دینی بودهاست مثلاً ارمنیان گیلان، در رشت و بندر انزلی، خوک پرورش میدادند (← پورفیکوئی و بازن، ص 133ـ 134) و ارمنیان اصفهان در دورة صفوی (ﺣک : ﺣ 906ـ 1135) در نتیجة مناسبات تجاری خود با شرق و غرب، برخی فنون و شیوههای نو در زمینة دامداری را از سرزمینهای دیگر به ایران وارد میکردند (← تاورنیه ، ج 2، ص 106).دامداری سنّتی در مناطق مختلف جهان اسلام، خرده فرهنگ مفصّلی به همراه داشتهاست، از جمله روشهای بهرهبرداری و فراوری تولیدات دامی و شیوههای باروری، تکثیر و بهسازی نژاد و پروارسازی و درمان بیماریهای دامها (← محرابی و قاسمی، ص 121ـ 128)، روشهای تعاون و مناسبات کاری میان دامداران (← پورفیکوئی و بازن، ص 85 ـ99)، و باورها و آیینها و ادبیات و زبان حرفهای دامداران. شمارش دامها و شیوههای نامگذاری و شناسایی آنها جزء مهمی از این خرده فرهنگ است. متحرک بودن دامها در مراتع و فرایند کوچ، زمینهساز اتلاف و گم شدن دامهاست و از سوی دیگر، معلوم بودن شمار دامها، مبنای بسیاری از قراردادهای اجتماعی جامعة دامداران است. از این رو، دامداران از شیوههای مختلفی برای شمارش و شناسایی دامها در مناطق مختلف استفاده میکردند، از جمله رنگ زدن قسمتی از اندام، بریدن قسمتی از گوش، نامگذاری بر اساس ویژگیهای ظاهری و سن و جنس دامها، و نیز داغ کردن (← شاهحسینی، 1377ش، ص 92ـ103؛ محرابی و قاسمی، ص 121؛ کریمی، ص 221ـ222؛ میرشکرائی، ص 59ـ 63؛ سلیم عرفات مبیض، ص 47ـ67؛ نیز ← داغ*، برای نمونههایی از باورها، واژههای تخصصی و زبان حرفهای، ترانهها و مَثَلهای رایج در خرده فرهنگ دامداری در مناطق مختلف ← فرهادی، ص 159ـ 185؛ نیّر، 1378شب، ص 153ـ 155؛ قنبری عدیوی، ص 150ـ151؛ شاهحسینی، 1378ش، ص 133ـ 147؛ همو، 1380ش، ص 91ـ100؛ شفیق مهدی حداد، ص 63ـ72؛ حنّا نصر حتی، ص 52ـ60).فعالیتهای دامداری در شبهجزیرة صدر اسلام. نگهداری و پرورش دام از جمله گوسفند و شتر و جز آنها، از مشاغل حائز اهمیت در شبهجزیرة عربستان چه پیش از اسلام و چه بعد از اسلام، و حتی مهمترین اشتغال معیشتی ساکنان شبهجزیره در این دوران بودهاست، بهویژه اینکه از لحاظ انتشار و گستردگی در این سرزمین، به مراتب بر معیشت کشاورزی برتری داشتهاست. تعداد دامداران در شبهجزیره نیز بسیار بیشتر از کشاورزان یا شاغلان صنایع و حرف دیگر بوده و درآمد قبیلههای مختلف عرب، در درجظ اول از راه پرورش چهارپایان و بهویژه گوسفند و شتر تأمین میشدهاست (عمری، ص 66).1) پرورش گوسفند. گوسفند در عصر نبوی، سرمایة اصلی و مهمترین منبع درآمد و تغذیة عربهای حجاز به شمار میرفت. علاوه بر مصارف خوراکی از شیر و گوشت گوسفند، از پشم آن برای تهیة پارچة لازم در تولید پوشاک و نیز ساخت خیمه*ها استفاده میشد (همان، ص 67). ساکنان شهرهایی چون مکه، مدینه و طائف صاحب گوسفندان بسیار بودند و چوپانانی در استخدام داشتند که روزها گوسفندان را برای چرا به بیرون شهر میبردند و هنگام غروب آنها را برمیگرداندند؛ این فرایند در لغت عرب، «سَرْح» نام داشت و در قرآن (نحل:6) نیز به آن اشاره شدهاست. این شیوه به چرا بردن احشام هنوز هم در نظام معیشتی دامداری سنّتی در سرزمینهای عربی مرسوم است (عمری، ص 68). پیامبر اکرم، در مدینه، تعدادی گوسفند و بز داشت که امّایمن یا پسر وی را به چوپانی آنها گمارده بود (← ابناثیر، ج 2، ص 315؛ خزاعی، ص 643).برخی از عربهای حجاز، خود، نگهداری از گوسفندانشان را برعهده میگرفتند و برخی دیگر بردگانشان را به این کار میگماشتند و عدهای نیز چوپانانی را برای حفاظت از گوسفندان به خدمت میگرفتند (← چوپان*). نگهداری از گوسفند، حرفهای حساس بود و به تجربة کافی نیاز داشت، چه بسا که بعضی گونههای گیاهی موجب بیماری، مسمومیت و حتی مرگ گوسفند میشد (← عمری، ص 69).نگهداری از گوسفندان مستلزم مراقبت از آنها در مقابل حملة حیوانات وحشی بهویژه گرگها هم بود و دامداران همواره از سگهای گله استفاده میکردند. همچنین گلههای گوسفند را باید همیشه در نزدیکی منابع آب نگاه میداشتند تا در آب و هوای خشک بادیههای عربستان، از تشنگی هلاک نشوند (همان، ص 70).علاوه بر مردان و پسران جوان، زنان و دختران نیز در فعالیت دامداری و نگهداری از گوسفند در شبهجزیره مشارکت داشتند (← بخاری، ج3، ص 61؛ واضح صمد، ص 344ـ 347).گوسفندداری در طائف و اطراف آن بسیار پررونق بود چنان که یکی از غنائم در غزوة حنین حدود چهل هزار رأس گوسفند بود (ابنسعد، ج 2، ص 41). بنابر روایتی پیامبر اکرم در جنگ با بنیمصطلق، پنج هزار میش از ایشان به غنیمت گرفت (← همان، ج 2، ص 60).2) پرورش شتر. در دامداری عربستان صدر اسلام، شتر موقعیت ممتازی داشت. شتر در جنگها به کار میرفت، وسیلة کارآمدی برای حمل و نقل بود، از شیر و گوشتش استفاده میشد و حتی در هنگام سفر در بیابان، سایة این حیوان پناهگاه خوبی برای در امان ماندن از آسیب آفتاب، بادها و طوفانهای صحرا بود. شترداری، فعالیت بسیار گستردهای در میان طبقات مختلف عرب بود و داشتن شتران زیاد، مایة تفاخر آنان محسوب میشد (← جوادعلی، ج 7، ص 113ـ114؛ عمری، ص 77ـ78). شتر علاوه بر آنکه از لحاظ حجم باری که میتوانست حمل کند بر همة حیوانات بارکش دیگر برتری داشت، بسیار مقاوم بود و بیآبی را برای مدتی نسبتاً طولانی تحمل میکرد (← آلوسی، ج 1، ص 394ـ395؛ جوادعلی، ج 7، ص 107؛ لطفی عبدالوهاب یحیی، ص 291).شترداران عرب، شترانشان را به شیوههای مختلف نشانگذاری میکردند تا آنها را از شتران دیگران بازبشناسند (عمری، ص 76؛ دربارة شیوههای نشانگذاری و شناسایی شتران نزد عربها ← سعدونی، ص 91ـ323؛ سلیم عرفات مبیض، ص 47ـ67، 71ـ76؛ نیز ← داغ*). پیامبر اکرم، خود بر برخی شترانش نشان مینهاد (خزاعی، ص 639). از گزارشهایی که بنابر آنها در غزوة حنین از اهالی طائف، چندین هزار نفر شتر بالغ به غنیمت گرفته شد (← ابنسعد، ج 2، ص 141؛ مرویّات غزوة حنین و حصارالطائف، ج 1، ص 395ـ397)، مشخص میشود که شترداری در حَدِ بسیار گستردهای در حجاز رایج بودهاست.شترداران گاه کسانی را بهعنوان حُدیخوان (حادی) نیز در خدمت داشتند که با خواندن سرودهایی مخصوص و با اصوات ویژه شتران را همراهی میکردند (مثلاً دربارة اَنْجَشه، غلام حدیخوان پیامبر اکرم ← عصامی مکی، ج 1،ص 454ـ455).3) گاوداری. مردم عرب شبهجزیره تمایل چندانی به گاوداری نداشتند و چون نگهداری از گاو بیش از دامهای دیگر به زحمت و توجه و امکانات نیاز داشت، گاوداری در این منطقه مرسوم نبود. تقریباً هیچ اطلاعی از گاوداری نزد بادیهنشینان عرب شبهجزیره در صدر اسلام در دست نیست، ولی در شهرها و روستاهایی که کشاورزی در آنها رواج داشت، به پرورش گاو، دست کم برای شخم زدن و آمادهسازی و آبیاری زمین کشاورزی، در مقیاسی محدود توجه میشد. همچنین هرچند از شیر گاو هم کمابیش استفاده میشد، حجم تولید شیر گاو در شبهجزیره در خور ملاحظه نبود و بیشتر فعالیت گاوداری در شهرهای حجاز معطوف به استفاده از گوشت این حیوان بود. بیشتر فعالیت گاوداری در صدر اسلام در طائف متمرکز بود (عمری، ص 80 ـ81).4) پرورش ماکیان. مرغداری در سطحی محدود در شهرها، روستاها و مزارع حجاز مرسوم بود (جوادعلی، ج 7، ص 117) و مردم گوشت مرغ و خروس را مصرف میکردند (ابنقیم جوزیه، ج 2، جزء3، ص 188).دامداری در جهان اسلام. در سدههای بعد با گسترش فتوحات و شکوفایی تمدن اسلامی، فعالیتهای تولیدی مسلمانان در زمینة دامداری و پرورش انواع احشام و طیور نیز، هم از نظر تنوع و هم از نظر حجم، افزایش یافت. تأمین غذای دستگاههای عظیم خلافت و سلطنت در مناطق مختلف جهان اسلام بهویژه شیر و گوشت مورد نیاز لشکریان و نیز تأمین انبوهی از حیوانات بارکش برای حمل و نقل سپاهیان و تجهیزات جنگی، توجه به فعالیتهای دامپروری را در سراسر سرزمینهای اسلامی ضروری میساخت. این امر، در کنار روند عادی زندگی روزمرة روستاییان و چادرنشینان که قبل از اسلام نیز از طریق دامداری معیشت خود را میگذراندند، موجب توسعة دامداری در سرزمینهای اسلامی گردید.1) شتر. علاوه بر شبهجزیره که بهترین زادگاه و پرورشگاه شتر یک کوهانه بود (متز ، ج 2، ص 492)، تقریباً در همة مناطق جهان اسلام پرورش و استفاده از شتر رایج بود (← بهرامی، ص 378؛ ابراهیم حرکات، ص 34؛ محمد عبداللّه صانع، ص 59ـ76). برخی مناطق بهویژه از لحاظ نوع و کیفیت پرورش شتر، موقعیتی متمایز داشتند. مثلاً منطقة شِحر، در ساحل یمن، بهسبب پرورش شتران تربیتپذیری که در دویدن سرعت زیادی داشتند شناخته شده بود. در حالی که منطقة صَنهاجه، در صحرای افریقا، به پرورش شتران جنگی و کارآمد در حمل و نقل سلاح و ساز و برگ نظامی شهرت داشت و شتران منطقة بُختیه، در بَجاوه/ بجَه*، به زیبایی و گردنهای دراز و پرتوانی در دویدن متمایز بودند. شترداری در حبشه فعالیتی اساسی به شمار میرفت و صحرانشینان منطقة سرخس در خراسان در تکثیر و بهسازی نسل شتران خبره بودند (← ادریسی، ج 1، ص 224، 237؛ یاقوت حموی، ذیل «بجاوة»؛ قلقشندی، ج 4، ص 432؛ حِمْیَری، ص 316، 339؛ عناقره، ص 187ـ188؛ ابراهیم حرکات، همانجا).بلخ، در خراسان، به پرورش شترهای دوکوهانه شهرت داشت که بُختی نامیده میشدند. بختیها را از جفتگیری شتران فَحْل به نام فالِج وارداتی از سند با ناقههای عربی تولید میکردند، ولی شتران بُختی بارور نبودند (اصطخری، ص 280؛ ادریسی، ج 1، ص 178؛ متز، همانجا). ترجیح پرورش شتر دوکوهانه در ایران از این رو بود که ایرانیان، شتر را بیشتر برای بارکشی میخواستند نه سواری (← تاورنیه، ج 1، ص 186ـ 189؛ الفتی، ج 1، ص 440؛ برای شترداری در ایران ← بهرامی، ص 287ـ289؛ گلی زواره، ص 67ـ80 ؛ میزبان، ص83 ـ93). بیشتر شترهایی را که در مصر برای تغذیه از گوشتشان کشتار میشدند، از برقه* میآوردند؛ در برقه به واسطة چراگاههای مناسبش، شترداری پررونق بود (← بکری، ص 5؛ متز، ج 2، ص 493ـ494).2) اسب. پرورش اسب در مناطق مختلف، مرسوم بود و عربها و ایرانیان، سنّتها و روشهای ویژهای در تولید و حفظ نژاد اسب داشتند.اسبهای نژاده و نجیب را از موصل به بغداد میآوردند. اسبهای تولید شده در جزیرةالعرب از مهمترین صادرات این منطقه به شبهقارة هند به شمار میرفت، زیرا آب و هوای هند برای پرورش اسب مناسب نبود (متز، ج 2، ص 494؛ دربارة اسبداری در عربستان ← قلقشندی، ج 4، ص 248؛ بهرامی، ص 17ـ23؛ عناقره، ص 189). ممالیک (ﺣک : 648ـ922) به اسبداری علاقهمند بودند و امکانات لازم را برای پرورش اسب فراهم میساختند. از جمله منصور قلاوون و پسرش ملک ناصر، به واردات اسب از برقه اهتمام داشتند و دیوانی به نام دیوان اصطبل نیز دایر ساختند (← ابنتغری بردی، ج 9، ص 167ـ169). عباسیان (ﺣک : 132ـ656)، ممالیک، حاکمان عثمانی و سلاطین مغرب همگی به پرورش اسب و مسابقات اسبدوانی علاقه داشتند (← سوارکاری*). در زمان بنیهلال و بنیسلیم، پرورش اسب در شمال افریقا بسیار توسعه یافت و گفته شده که شمار سواران عبدالمؤمن، از حاکمان موحدون (ﺣک : 524ـ668)، به بیش از یکصد هزار تن میرسیدهاست. همچنین پس از آنکه عربهای مسلمان مناطقی از اروپا را فتح کردند، اسبهایی را از شبهجزیرة ایبری و صقلیه به سرزمینهای عربی آوردند. اسبهای تولیدشده در آسیای صغیر به هند هم صادر میشد و هندیان، اسبان پرقدرت این مناطق را برای ترابری نظامی استفاده میکردند. در یمن، عمان، ایران، افغانستان، افریقای شرقی و حبشه نیز اسبداری معمول بود، اما ظاهراً در غرب سودان، اسبداری رواجی نداشتهاست (← پولادی، ص 507؛ ابراهیم حرکات، ص 34ـ35).3) احشام. پرورش گاو، گاومیش، گوسفند و بز در سراسر جهان اسلام رواج داشت. در واقع در هر منطقهای که مراتعی از قبل وجود داشت یا با از بین بردن جنگلها میشد مراتعی تازه پدید آورد، پرورش این دسته از دامها که بخش بزرگی از نیاز غذایی شهرهای اسلامی را تأمین میکردند نیز توسعه مییافت. جنوب شرق ایبری، مصرعلیا، شمال افریقا، سوریه، حجاز، نواحی کوهستانی ایران، ماوراءالنهر مناطق عمده پرورش این دامها بودهاند (← ابنفقیه، ص 60؛ قلقشندی، ج 3، ص 310؛ عناقره، ص 189ـ190؛ زینب فاضل رزوقی، ص 126ـ 127؛ بهرامی، ص 182ـ217؛ ابراهیم حرکات، ص 36)، ولی در هر منطقه با توجه به نوع امکانات موجود، به پرورش برخی دامها توجه بیشتری میشدهاست. مثلاً پرورش شتر، گوسفند و بز در حجاز بیشتر رایج بود، ولی گاوداری چندان رواجی نداشت. اهالی حجاز تعداد اندکی گاو، بهویژه در مکه، پرورش میدادند (← قلقشندی، ج 4، ص 248؛ عناقره، همانجا). در شرق سودان، گاو و گوسفند فراوان و بز کم بود. ضمن آنکه کیفیت دامهای هر منطقه نیز به نسبت مناطق دیگر متفاوت بود چنان که گاوهای شامی از نظر جثه کوچکتر از گاوهای مصری بودند و گوشت گوسفندان شامی به دلپذیری گوشت گوسفندان مصری نبود (← ادریسی، ج 1، ص 39؛ قلقشندی، ج 4، ص 88؛ زینب فاضل رزوقی، ص 125؛ ابراهیم حرکات، همانجا). در ایران و افغانستان نیز گاوداری همواره از مهمترین فعالیتهای دامپروری بودهاست (← بهرامی، ص 88 ـ89؛ د.ایرانیکا، همانجا). رفتار تغذیهای مردم در مناطق مختلف نیز عاملی بود که در تنوع دامداری آن مناطق مؤثر واقع میشد. در قرن چهارم خوردن گوشت گاو معمول بود، اما بهتدریج با توجه به آرای برخی پزشکان ــ که مصرف آن را مضر میدانستندــ رواج آن کاهش یافت (متز، ج 2، ص 493).در قرن چهارم، پرورش گاومیش نیز در عراق که مناطق باتلاقی داشت رواج یافت. ظاهراً این گاومیشها را که بومی هند بودند، امویان (ﺣک : 41ـ132) به عراق وارد کردند (همانجا). گاومیشداری در عراق، شام، فلسطین، شمال افریقا و ایران نیز بهتدریج توسعه پیدا کرد (← ابراهیم حرکات، ص 36ـ37؛ بهرامی، ص 85 ؛ پورفیکوئی و بازن، ص 5ـ6). چنانچه ذکر شد در مناطق کوهستانی همچون افغانستان این شاخه از دامپروری رواج چندانی نیافت (د. ایرانیکا، همانجا).عربها، پرورش گاومیش را به سرزمینهای باتلاقی ایتالیا و اندلس نیز گسترش دادند (متز، همانجا).اندلس یکی از مناطق مهم دامداری در جهان اسلام در قرون مذکور بودهاست. عربها طی فتوحات خود در این منطقة انبوهی از دامهای اهالی را به غنیمت گرفتند (مثلاً در جنگهای قرن هفتم ← ابنابیزرع، ص 319، 327، 353؛ ابراهیم حرکات، ص 37). آنان در این منطقه با پیوند دادن دامهای مغربی با نژادهای اندلسی، گونههای مرغوبتری از دامهای اهلی پدید میآوردند، گو اینکه در مصر و شمال افریقا و مغرب، پرورش انواع چهارپایان با کیفیت و کمّیت بالا معمول بودهاست (← قلقشندی، ج 5، ص 113، 176ـ177؛ لئوی آفریقایی ، ج 2، ص 259ـ263، 265؛ ابراهیم حرکات، همانجا). پرورش قاطر و الاغ نیز برای استفاده از آنها در ترابری در مناطق مختلف رواج داشت و بهویژه الاغهای مصر به زیبایی ظاهر معروف و گرانقیمت بودند (← ابنفقیه، ص 69؛ ثعالبی، ص 161؛ قلقشندی، ج 3، ص 310؛ تاورنیه، ج 2، ص 104؛ پولادی، ص 507؛ زینب فاضل رزوقی، همانجا).4) ماکیان. مردم مصر در پرورش ماکیان و جوجهکشی مصنوعی شهرت و مهارت داشتند و کَسکَر، در عراق، نیز به پرورش حجم انبوه مرغ و جوجه معروف بودهاست (← یاقوت حموی، ذیل «کسکر»؛ قلقشندی، همانجا؛ تاورنیه، ج 2، ص 105ـ106؛ متز، ج 2، ص 494؛ ابراهیم حرکات، ص 37ـ38). در ایران تقریباً همه خانوارهای روستایی غالباً مرغ و خروس و بعضاً غاز و اردک و از دوره صفوی به بعد، بوقلمون* نگهداری میکردند و تا زمان رواج یافتن مرغداری صنعتی در قرن چهاردهم، همین سطح از تولید ماکیان، مصرف کشور بزرگی چون ایران را تأمین میکرد (← ورجاوند، ص 147؛ برای مرغداری در عراق و افغانستان ← شفیق مهدی حداد، ص 63ـ72؛ پولادی، ص 512).پرورش کبوتران در کبوترخانهها برای استفاده از فضولاتشان در کار کشاورزی و بهویژه در صیفیکاری نیز بخشی از دامداری مسلمانان در شاخه طیور بود (متز، ج 2، ص 494ـ495).منابع : محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوالالعرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت ?] 1314[؛ ابراهیم حرکات، النشاط الاقتصادی الاسلامی فی العصر الوسیط، دارالبیضاء 1996؛ ابن ابیزرع، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینة فاس، رباط 1972؛ ابناثیر؛ ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?]1963[ـ1972؛ ابنسعد (قاهره)؛ ابنفقیه؛ ابنقیم جوزیه، زادالمعاد فی هَدی خیرالعباد، بیروت: دارالکتاب العربی، ]بیتا.[؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراقالآفاق، بیروت 1409/ 1989؛ اصطخری؛ هادی الفتی، تاریخ کشاورزی و دامپروری در ایران، ج 1، تهران 1374ش؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتابالمغرب فی ذکر بلاد افریقیة والمغرب، ]با ترجمة فرانسوی سلان[، پاریس 1965؛ تقی بهرامی، دامپروری خصوصی، تهران 1328ش؛ ایلیا پاولووویچ پطروشفسکی، کارل یان، و جان ماسون اسمیت، تاریخ اجتماعی ـ اقتصادی ایران در دورة مغول، ترجمة یعقوب آژند، تهران 1366ش؛ علی پورفیکوئی و مارسل بازن، دامداری و زندگی شبانی در گیلان، ترجمة سیروس سهامی، رشت 1383ش؛ حسن پولادی، تاریخ هزارهها : اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، ترجمة علی عالمی کرمانی، تهران 1381ش؛ عبدالملکبن محمد ثعالبی، لطائفالمعارف، چاپ ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی، قاهره ?]1379/ 1960[؛ جوادعلی، المفصل فی تاریخالعرب قبلالاسلام، بیروت 1976ـ1978؛ محمدبن عبدالمنعم حِمْیَری، الروضالمعطار فی خبرالاقطار، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ حنّا نصرحتی، الابلالعربیةالاصیلة، طرابلس، لبنان 1410/1990؛ علیبن محمد خزاعی، کتاب تخریجالدلالات السمعیة علی ما کان فی عهد رسول اللّه صلی الله علیه و سلم من الحرف والصنائع والعمالاتالشرعیة، چاپ احمد محمد ابوسلامه، قاهره 1415/1995؛ پرویز رحیمپور، «بررسی وضعیت موجود نظام دامداری عشایر کوچنده کشور»، فصلنامة عشایری ذخائر انقلاب، دورة جدید، سال 2، ش 3 (پاییز1378)، ش 4 (زمستان 1378ش)؛ زینب فاضل رزوقی، احوال مصرالاداریة والاقتصادیة و الاجتماعیة منالتحریر العربی حتی نهایة العصر الراشدی، بغداد2003؛ مساعد سعدونی، وسوم الابل فیالجزیرةالعربیة: حاضرة وبادیة،]ریاض[ 1426/ 2005؛ سلیم عرفات مبیض، الابل فیالتراث الشعبی الفلسطینی، ]قاهره[ 2007؛ علیرضا شاهحسینی، «ابزار و ترانههای کار در عشایر الیکایی گرمسار»، فصلنامه عشایری ذخائر انقلاب، دورة جدید، سال 2، ش 1 (بهار 1378)؛ همو، «ترانههای مشکزنی در عشایر دامنههای جنوبی البرز»، همان، دورة جدید، سال 4، ش 3 و 4 (پاییز و زمستان 1380)؛ همو، «شمارش و نامگذاری دام در ایل سنگسری»، همان، دورة جدید، سال 1، ش 1 (زمستان 1377)؛ شفیق مهدی حداد، «تربیة الطیور فیالکوت»، التراثالشعبی، سال 4، ش 12 (1973)؛ عبدالملکبن حسین عصامی مکی، سمطالنجوم العوالی فی انباءالاوائل و التوالی، قاهره 1380؛ عبدالعزیز عمری، الحرف والصناعات فی الحجاز فی عصرالرسول صلیالله علیه و سلم،]دوحه[1985؛ محمد عناقره، الحیاةالاقتصادیة فی الحجاز فی عصر دولة الممالیک : 648ـ923ه / 1250ـ1517م، ریاض 1427/2006؛ مرتضی فرهادی، «نقش میش در ادبیات عامیانه و آئینها و باورهای عشایر و ایلات سیرجان و چند شهر پیرامون آن»، فصلنامة عشایری ذخائر انقلاب، ش 7 (تابستان 1368)؛ قلقشندی؛ عباس قنبری عدیوی، «ضربالمثلهای بختیاری»، فصلنامة عشایری ذخائر انقلاب، دورة جدید، سال 2، ش 1 (بهار1378)؛ اصغر کریمی، سفر به دیار بختیاری، تهران 1368ش؛ غلامرضا گلیزواره، «شتر: یار دیرین کوچنشینان کویر»، فصلنامة عشایری ذخائر انقلاب، ش 13 (زمستان 1369)؛ لطفی عبدالوهاب یحیی، العرب فیالعصور القدیمة: مدخل حضاری فی تاریخالعرب قبلالاسلام، اسکندریه 2007؛ لئوی آفریقایی، وصف افریقیا، ترجمه عن الفرنسیة محمد حجی و محمد اخضر، بیروت 1983؛ آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران 1364ش؛ کریم مجیدی، «عشایر و تغییر الگوی دامداری»، فصلنامة عشایری ذخائر انقلاب، دورة جدید، سال 2، ش 1 (بهار1378)؛ معینالدین محرابی و اعظمالسادات قاسمی، تاریخ و فرهنگ شفاهی ملارد قدیم، ملارد 1386ش؛ محمد عبداللّه صانع، الابل العربیة، کویت 1984؛ مرویّات غزوة حنین و حصارالطائف، جمع، تحقیق، دراسة ابراهیمبن ابراهیم قریبی، مدینه : الجامعةالاسلامیة،1424؛ محمد میرشکرائی، مُهر و داغ بر خرمن و دام : پژوهش مردم شناختی، تهران 1378ش؛ مهدی میزبان، «جایگاه شتر در زندگی و فرهنگ عشایر شاهسون»، فصلنامة عشایری ذخائر انقلاب، دورة جدید، سال 6، ش 1 و 2 (بهار و تابستان 1381)؛ حسین نیّر، «بررسی دامداری سنتی به روش نیمه کوچندگی در ترکمن صحرا»، همان، دورة جدید، سال 2، ش 3 (پاییز 1378الف)؛ همو، «واژگان دامداری در عشایر ترکمن»، همان، دورة جدید، سال 2، ش 1 (بهار 1378ب)؛ واضح صمد، الصناعات والحرف عندالعرب فی العصرالجاهلی، بیروت 1402/1981؛ پرویز ورجاوند، پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی، تهران 1378ش؛ یاقوت حموی؛EIr. s.v. "Cattle. I: general" (by Jean- Pierre Digard); Jean- Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse, introduction et notes de Stéphane Yerasimos, Paris 1981.