دالمحمد چَلَبی، متخلص به آصَفی، دولتمرد، نظامی و شاعر عثمانی در قرن دهم. او در سیروز (از توابع سلانیک) متولد شد و در استانبول، نزد لالامصطفیپاشا*، سردار سپاه عثمانی، تربیت یافت و از همان ابتدای جوانی در زمرة کاتبان دیوان همایونی درآمد و سالها عهدهدار این منصب بود (دال محمد چلبی، مقدمه اوزجان، ص LVII -LVI؛ فلایشر ،ص83). در منابع از او با القاب پاشا و بیگ نیز یاد شدهاست. او لقب دال را، که یکی از معانی آن متمایز و ممتاز است، برای متمایز کردن نام خود از دیگر کاتبان همنامش برگزید (قنالیزاده، ج 1، ص 165).با شروع جنگهای ایران و عثمانی در 985، محمد چلبی بهعنوان کاتب لشکر به خدمت لالامصطفیپاشا درآمد (دال محمد چلبی ، مقدمة ارآوجی، ص XXXIV). او بعد از آنکه عثمانیان در 986 قفقاز را فتح کردند، به سمت تذکرهچی عثمانپاشا، سردار شروان، منصوب شد (همان، چاپ اوزجان، ص 59) و عهدهدار امر تحریرات ایالت تازهتأسیس شروان گردید. او در 990 قلعة قبله در قفقاز را تصرف کرد، اما با تسلط مجدد نظامیان صفوی، وی به اسارت درآمد (همان، مقدمة اوزجان، ص LXI). دالمحمد چلبی را بعد از اسارت، نزد امامقلیخان، حاکم گنجه، بردند. امامقلیخان با او مدارا کرد و وی را بهعنوان خدمتکار شخصیاش برگزید. این خوشرفتاری چندان به درازا نکشید زیرا پس از فرستادن چلبی به قزوین، او را برای تنبیه در کوچه بازار شهر گرداندند و سپس با غل و زنجیر به نزد شاهمحمد خدابنده بردند (← همان، ص 296ـ297، 300ـ 301، 303). در برخی از نگاره (مینیاتور)های شجاعتنامه، مهمترین اثر دالمحمد چلبی، ملاقات وی با شاهمحمد خدابنده، گفتگوی آنان و شکنجهشدنش به دست جلاد به تصویر کشیده شدهاست (← همان، ص 303، 307).دالمحمد چلبی سهسال در قلعة الموت زندانی گردید (همان، ص 309ـ 311). همزمان با وی غازیگرای، از خانهای مهم کریمه، نیز در الموت محبوس بود. حمزهمیرزا، فرزند و ولیعهد شاهمحمد خدابنده، که تصمیم داشت از وجود غازیگرای در داغستان برضد عثمانیان استفاده کند، خواستار آزادی وی شد. دالمحمد چلبی نیز با شفاعت غازیگرای نزد حمزهمیرزا در 993 آزاد شد (دانشمند، ج 3، ص 81). در یکی از نگارههای شجاعتنامه (2007، چاپ اوزجان، ص 492) مجلس ضیافت حمزهمیرزا و غازیگرای و محمد چلبی به تصویر کشیده شدهاست. محمد چلبی بعد از آزادی به اصفهان فرستاده شد؛ او پس از پنج شش ماه اقامت در این شهر به شیراز گریخت. او در این شهر سختیهای زیادی تحمل کرد و برای به دست آوردن غذا حتی ناچار به گدایی شد (دانشمند، همانجا؛ برای نگارهای از صحنة گدایی آصفی ← دالمحمد چلبی، چاپ اوزجان، ص510). وی بعد از مدتی به کازرون رفت و خود را از آنجا به سواحل خلیجفارس رساند؛ سپس به بصره گریخت و در نهایت راهی بغداد و دیاربکر شد (دالمحمد چلبی، چاپ اوزجان ص 517ـ 518؛ دانشمند، همانجا). او در 993 در دیاربکر از لشکرکشی حامی پیشینش، عثمانپاشا، به تبریز با خبر شد؛ ازاینرو خود را به قرارگاه او در ارزروم رساند و بار دیگر تذکرهچی سپاه عثمانپاشا گردید (دالمحمد چلبی، مقدمة ارآوجی، ص XLIV ؛ کوتوکاوغلو، ص 66). او بعد از اشغال چند روزه تبریز در 993، بیگلربیگی کفه ، شهری در کریمه، شد و دو سال بعد، بیگلربیگی شَماخی، واقع در ناحیة شروان گردید (دالمحمد چلبی، مقدمة ارآوجی؛ فلایشر، همانجاها). او پس از مدت کوتاهی که بیگلربیگی حلب گردید، در 995 به استانبول بازگشت و احتمالاً شجاعتنامه را در این زمان نوشت (دالمحمد چلبی، مقدمة ارآوجی، همانجا). محمد چلبی در 998 به سمت رئیسالکتّابی رسید و یک سال بعد معزول گردید و در 1001 دوباره رئیسالکتّاب و در همان سال عزل شد (همانجا؛ ثریا، ذیل «محمدافندی، دال»؛ سلانیکی مصطفیافندی ، ج1، ص311، 324) و سرانجام در 1006 درگذشت (دالمحمد چلبی، مقدمة ارآوجی، همانجا).مهمترین اثر باقیمانده از محمد چلبی شجاعتنامه وی بهنظم و به زبان ترکی عثمانی است که آن را برای سلطانمراد سوم (ﺣک : 982ـ1003) نوشتهاست. او در این اثر تاریخی منظوم، به بیان مناقب عثمانپاشا پرداختهاست که در تصرف تبریز در 993 درگذشته بود (← بروسهلی، ج 3، ص 183؛ دانشمند، ج 3، ص 60، 81 ، 96). دالمحمد چلبی در این اثر به شرح احوال عثمانپاشا در فاصلة سالهای 986 تا 993، از جمله جنگهای وی در شروان و داغستان و نیز نبردهای او با خان کریمه، محمدگرایخان (متوفی 992)، و لشکرکشی به تبریز پرداخته و بهمناسبت از شخصیتهای بسیار دیگری نیز یاد است. مقدمة اثر به نثر است و در آن تاریخ 995 درج شده، ولی در خاتمة اثر، تاریخ 994 آمدهاست، بنابراین به نظر میرسد که مقدمه بعد از اتمام اثر نوشته شده باشد (بابینگر ، ص 131).کتاب شجاعتنامه حاوی 88 نگارة رنگی زیبا و متنوع است. هر نگاره حاوی آگاهیهای بصری از جنبههای سیاسی، فرهنگی و نظامی است و تاریخ مصوری از دورة زمانی مذکور بهشمار میرود. برخی از نگارهها به دلیل به تصویر کشیدن چهره بزرگان صفوی، نظیر شاهمحمد خدابنده و حمزهمیرزا، کمنظیر است. زیرا در هیچ یک از منابع دورة صفوی تصاویری از این اشخاص وجود ندارد. محمدعارف برخی از نگارههای این اثر را در مجلة انجمن تاریخ عثمانی (تاریخ عثمانی انجمنی مجموعهسی) به صورت عکسی منتشر کردهاست. او بعد از ذکر مطالبی دربارة هنر نگارگری عثمانی در سدة دهم این نکته را یادآور شده که هنرمندی ایرانی حاضر در جنگ ــ که بعدها به خدمت در دربار عثمانی مشغول شده بودــ در خلق این نگارهها سهم داشتهاست (← ص 117). تفاوتهای موجود در نوع و رنگ نگارههای ابتدا و انتهای کتاب این نظر را اثبات میکند. این اثر علاوه بر شرح رویدادهای جنگی، حاوی بخش مهمی از زندگی عثمانپاشا و حوادث رخ داده تا سال 986 است که در تذکرههای عمومی نیامدهاست.کتاب از لحاظ تاریخ مناسبات صفویان و عثمانیان و نیز برخوردهای نظامی دو دولت و تحولات نظامی قفقاز و کریمه اهمیت بسیاری دارد، بهویژه از آن رو که دالمحمد چلبی خود شاهد رویدادها بودهاست. به عقیدة مصطفی ارآوجی (دالمحمد چلبی، مقدمة ارآوجی، صXXIX)، شجاعتنامه جدا از مسائل نظامی، از لحاظ آگاهی از اوضاع شهرها و روستاهای قفقاز و آذربایجان ــ که محل درگیری طرفین بوده ــ نیز دارای اهمیت است. از شجاعتنامه، تاکنون دو چاپ شدهاست: یکی بههمت عبدالقادر اوزجان به صورت عکسیِ نفیس، و دیگری بهکوشش مصطفی ارآوجی به صورت آوانگاری لاتین همراه با متن نسخه خطی در لوح فشرده.دالمحمد چلبی به دو زبان فارسی و عربی کاملاً مسلط بود. تسلط او به زبان فارسی تا جایی بود که مثنوی معنوی را بهطور کامل به نظم ترکی درآورده که امروزه نیز باقیماندهاست (دالمحمد چلبی، مقدمة اوزجان، ص LXXIV).منابع: محمدطاهر بروسهلی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول 1333ـ 1342؛ محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ 1315/ 1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ دال محمد چلبی، شجاعتنامه، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول 2007؛ حسن قنالیزاده، تذکرةالشعرا، چاپ ابراهیم قُتلُق، آنکارا 1978ـ1981؛ محمد عارف، «اوزتیموراوغلی عثمانپاشا، مقالة سنه ذیل: شجاعتنامه»، تاریخ عثمانی انجمنی مجموعهسی،ش 26 (حزیران 1330)؛Franz Babinger, Osmanl tarih yazarlar ve eserleri, tr. Coşkun Üçok, Ankara 1982; Dal Mehmed Çelebi,Âsafî Dal Mehmed Çelebi ve Şecâ`atnâme, ed. H. Mustafa Eravcı, İstanbul 2009; İsmail Hami Danişmend, İzahl tarihi kronolojisi, İstanbul 1971-1979; Cornell H. Fleischer, Tarihçi Mustafa Osmanl Âli: bir Osmanl aydn ve bürokrat, tr. Ayla Ortaç, İstanbul 1996; Bekir Kütükoğlu, Osmanl-İran siyâsî münâsebetleri, İstanbul 1993; Salânikî Mustafa Efendi, Tarih-i Selâniki, ed. Mehmet İpşirli, İstanbul 1989.