داکا، بخش، ناحیه و شهری (پایتخت) در بنگلادش.1) بخش داکا. بزرگترین بخش بنگلادش، در فاصلة ارتفاعات گارو و خلیج بنگال واقع و شامل پنج ناحیة داکا،فریدپور*، جمالپور، میمِنسینگ و تانگیل است (← )فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند( ، ج 11، ص 101؛ فرزیننیا، ص 174؛ علیزاده اسماعیل کندی، ص 20؛ )اطلس جامع جهان تایمز( ، نقشه 29ـ30).آب و هوای این منطقه بهدلیل نزدیکی به استوا و بارش بارانهای موسمی، گرم و مرطوب است (اسعدی، ج 2، ص 7). بخش مهمی از مناطق مرتفع بنگلادش، از جمله منطقة مدهوپور با وسعتی حدود 3883 کیلومترمربع (فرزیننیا، ص 5؛ اسعدی، ج 2، ص 5) و جنگلهای مرکزی بنگلادش با درختان سال(مجابی، ص 43) در بخش داکا واقعاند. میانگین بارش سالیانة داکا 1880 میلیمتر و میزان آن در زمستان کمتر از تابستان است. میانگین دمای این منطقه در پاییز و زمستان ْ19 و در بهار و تابستان ْ29 است (بنگلادش، ص 4؛ فرزیننیا، ص 10).داکا محل تلاقی مهمترین رودهای بنگلادش، از جمله سه رود اصلی گنگ* (موسوم به پَدما)، براهماپوترا (موسوم به جَمونا) و میگنا است که از شمال به جنوب به سوی خلیج بنگال جریان دارند و از برف و باران بخشهای شرقی هیمالیا آب میگیرند. این سه رود اصلی در جنوب داکا به هم میپیوندند و محور شبکه رودخانههای بنگلادش را شکل میدهند ()فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند(، ج 11، ص 102؛ آلن ، ص 4ـ 5؛ تیلور، ص 8 ـ12؛ باکستر ، ص 2). بهرغم نقش گستردة رودخانهها در کشاورزی، مهار نکردن و استفاده نادرست از این آبها و نیز سیلهای فراوان موجب خسارتهای بسیار در داکا شدهاست (علیزاده اسماعیل کندی، ص 7). بیشترین تراکم جمعیت بنگلادش در بخش داکا دیده میشود (همان، ص 4؛ نیز ← فرزیننیا، ص 18ـ20؛ اسعدی، ج 2، ص 4ـ5، 8).تا اوایل سدة چهاردهم/ بیستم، به دلیل وجود رودخانهها و گستردگی کشتزارهای برنج پوشیده از آب، قایق وسیله غالب حمل و نقل در این منطقه بود (بالفور ، ذیل مادّه)، اما امروزه راههای شوسه، آهن و خطوط هوایی نیز در بخش داکا فعال است (← بنگلادش، ص 11؛ فرزیننیا، ص 127ـ 128).بخش داکا پوشیده از خاک آبرفتی و در برخی مناطق خاک قرمز رنگ و متشکل از لایههای مختلف رس است. وجود خاک آبرفتی این منطقه را برای کشت غلاتی مانند برنج مناسب ساختهاست (بالفور، همانجا؛ تیلور، ص 3، 288). نیشکر، توتون و گندم نیز در بخش داکا کشت میشود (مجابی، ص 54؛ نیز ← فرزیننیا، ص 105).در مورد وجه تسمیه داکا اختلافنظر وجود دارد. علت این نامگذاری ممکن است فراوانی درختان داک در این منطقه باشد. در سنگنوشتة باستانی اللّهآباد، واژة داباک به منطقهای در منتهاالیه مرز شرقی امپراتوری سَمودرَه گوپتا اشاره دارد، که ظاهراً همان داکا است. در یک روایت دیگر، استفاده از داک (به معنای طبل) برای تعیین مرز منطقة داکا در 1019/ 1610 ــ در عهد اسلامخان، حکمران بنگال ــ سبب پیدایش این نام بودهاست (← آلن، ص 1ـ2؛ بردلی ـ برت، ص 95ـ96). با این حال به نظر میرسد، نام داکا از داکسوالی/ داکشوری، معبدی هندو در سدة ششم/ دوازدهم، گرفته شده باشد که امروزه نیز ویرانههای آن در حوالی شهر جدید داکا دیده میشود (← بردلی ـ برت، ص 96؛ فرزیننیا، ص 11؛ علیزاده اسماعیل کندی، ص 128؛ آلن، ص 176ـ 178 ).داکا تا پیش از ورود اسلام، ناحیهای هندونشین بود و امروزه آثاری از آن فرهنگ در آنجا دیده میشود (← د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). در 596 تا 599 و در دورة حکمرانی معزالدین محمد سام، چهارمین پادشاه آلشنسب، این ناحیه را اختیارالدین محمد بختیار خلجی* به قلمرو مسلمانان الحاق کرد (← بنگال*). مهمترین شهر این ناحیه در آن زمان سُنارگائون نام داشت که ویرانههای آن در 27 کیلومتری شهر داکا برپاست (← د. اسلام، همانجا؛ بردلی ـ برت، ص 48ـ86). سنارگائون در سدة هفتم به قلمرو مسلمانان الحاق (← بردلی ـ برت، ص 49ـ52؛ آلن، ص 20) و اولین مرکز مهم شهری مسلمانان در این ناحیه شد (← د. اسلام؛ بردلی ـ برت، همانجاها). فرهنگ اسلامی به سرعت در این شهر گسترش یافت، چنانکه در همان سده شیخشرفالدین ابوتَوّامه، از عالمان حنفی، در آنجا مرکزی برای تعلیم علوم اسلامی پدید آورد (د. اسلام، همانجا؛ نیز ← بنگال*). از تاریخ شهر سنارگائون، اطلاع دقیقی در دست نیست و غالباً افسانههایی دربارة گذشتة آن نقل شدهاست. با شکوفایی شهر قدیمی داکا، تاریخ سنارگائون تقریباً به فراموشی سپرده شده (← بردلی ـ برت، ص 86).2) شهر داکا، پایتخت بنگلادش و مرکز بخش و ناحیة داکا. این شهر در دو سوی رود بوریگنگ (شعبهای از رودگنگ) قرار دارد (بالفور، همانجا؛ اسعدی، ج 2، ص 5؛ پلین ،ص 31، 747). جمعیت آن در 1383ش/ 2004، بیش از ده میلیون تن یعنی 40% جمعیت شهریِ بنگلادش بودهاست (آکاش و سینگ ، ص40).مغولان شهر کنونی داکا را در 1017، تقریباً در محل شهر کهنی به همین نام بنیان نهادند (← بنگلادش، ص 9؛ فرزیننیا، ص50ـ52؛ پلین، ص 747). این شهر در دورة حکمرانی مغولان، بهواسطة وجود ابنیة باشکوه، گاه «آتن بنگال» نیز نامیده میشد (پلین، همانجا). داکا چندی نیز تحتتأثیر نام جهانگیر (ﺣک : 1014ـ1037)، امپراتور مغول هند، جهانگیرنگر خوانده میشد (بردلی ـ برت، ص 96).در سدههای هشتم تا دهم، همزمان با افول رونق سنارگائون، داکا توسعه یافت (د.اسلام، همانجا؛ علی ، ص 224ـ 235؛ آلن، ص 30). بیشترین پیشرفت داکا در پی شکست داوودخان کرّانی از مغولان هند در 984 (← بنگال*) و در زمان حکمرانی مغولان بر بنگال، بهویژه دوران حکومت اورنگزیب (ﺣک : 1068ـ1118)، حاصل شد و این شهر بهعنوان مهمترین مرکز تولید صنایع اسلامی و هنرهای اشرافی در شرق دور شهرت فراوان یافت (د. اسلام؛ پلین، همانجاها؛ بردلی ـ برت، ص 82).پایتخت بنگال که در زمان شاهشجاع، برادر اورنگزیب، از داکا به راجمحل* تغییر یافته بود، در زمان میرمحمدسعید مشهور به میرجمله* بار دیگر به داکا انتقال داده شد که زمینة ساخت مساجد و بناهای بیشتر در این شهر را فراهم آورد (آلن، ص 29ـ30؛ بردلی ـ برت، ص 118). از دیگر جلوههای رونق فرهنگ اسلامی در داکا در زمان مغولان، گسترش ادب فارسی، بهویژه با حمایت اشراف، بود؛ چنانکه دختر شایستهخان، حاکم بنگال در زمان اورنگزیب، در زبان و شعر فارسی دستی توانا داشت و میرزالطفاللّه محمود نواب، ناظم داکا (1136ـ 1147)، دیوانی به فارسی سروده بود (ابوالبشر، ص80 ـ81؛ نیز ← بنگال*). یادگارهای رونق زبان و ادب فارسی، امروزه نیز در داکا دیده میشود؛ برای نمونه بر دیوار بنایی از سدة یازدهم، که به باور عمومی قصر شاهشجاع بود، کتیبهای به خط فارسی دیده میشود (← پلین، همانجا).به سبب وجود مساجد و مدارس متعدد در داکا، بسیاری از طلاب از نقاط مختلف بنگال و شرق آسیا برای کسب علوماسلامی به آنجا میرفتند. از مشهورترین مدارس آنجا مدرسة لعلباغ و مدرسة قومیة نوریه است (فرزیننیا، همانجا).نقش مهم داکا در تولید صنایع و آثار هنر اسلامی و تجارت آنها در شرق آسیا و جهان اسلام موجب شد تا در قرون متأخر، نمایندگان کشورهای استعمارگر اروپایی به برقراری مناسبات بازرگانی با داکا بپردازند (علی؛ د.اسلام، همانجاها؛ پلین، ص 368؛ نیز ← بالفور، همانجا). نخستین بار، پرتغالیها در اواخر قرن دهم کارخانههایی در داکا ایجاد و برخی نواحی آن را نیز تصرف کردند (آلن، ص 25ـ26؛ اسعدی، ج 2، ص 26). پس از آنها، انگلیسیها که از نیمة دوم سدة یازدهم/ هفدهم بر هند استیلا یافته بودند، داکا را نیز هدف مطامع تجاری و استعماری خویش قرار دادند (آلن، ص 34ـ35). در 1068، کمپانی هند شرقی* در داکا تأسیس شد (علی، همانجا). انحطاط امپراتوری مغولان هند که با مرگ اورنگزیب در 1118 سرعت گرفت، موجب افزایش سلطة انگلیسیها و گسترش بنگاههای تجاری آنان در داکا شد (اسعدی، همانجا). شکست نیروهای سراجالدوله*، نواب بنگال، از انگلستان در 1170 در منطقة پالاشی، آغازگر حدود دو قرن حکومت انگلیسیها بر بنگال و به تبع آن داکا بود () نکات عمدهای درباره تاریخ و آمار ناحیه داکا( ، ص 36ـ37). تقریباً همزمان با انگلیسیها، فرانسویها نیز به این منطقه وارد شدند و املاک بسیاری را تصاحب کردند. اما پس از چندین دهه جانبداری فرانسویها از نیروهای سراجالدوله در درگیری نظامی با انگلیسیها و پیروزی انگلیسیها و سقوط سراجالدوله، کارخانههای فرانسوی تعطیل شد و نفوذ آنان بر این مناطق پایان یافت (علی، همانجا؛ نیز ← آلن، ص 45ـ46). با سلطة انگلستان و نیز رونق یافتن کلکته، از اهمیت داکا به نحو چشمگیری کاسته شد (د.اسلام، همانجا). داکا که از زمان مغولان هند در صنعت نساجی شهرت جهانی یافته بود، بهتدریج، با انقلاب صنعتی اروپا، واردات نخ انگلیسی و در رقابت با محصولات کارخانهای لانکشایر انگلیس رو به افول نهاد و درنتیجه، در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم جمعیت آن به عنوان بزرگترین شهر بنگال شرقی، طی سی سال از 000،200 تن به 000،67 تن کاهش یافت (مجابی، ص 19؛ تیلور، ص 172ـ175؛ پلین، همانجا؛ آلن، ص 104). با این حال، حضور انگلیسیها زمینهساز ورود برخی امکانات جدید به داکا بود؛ چنانکه دولت انگلستان علاوه بر ساخت یک کالج، طی جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) نیز نخستین فرودگاه نظامی بنگلادش و بیمارستانهای نظامی داکا را احداث کرد ()تاریخ بنگلادش( ، ص 489).در نیمة دوم سدة سیزدهم/ نوزدهم، جمعیت داکا را بهترتیب مسلمانان، هندوها و مسیحیان تشکیل میدادند (اسعدی، ج 2، ص 23؛ بالفور، همانجا؛ ) فرهنگ جغرافیایی سلطنتی هند(، ج 11، ص 101).داکا در 1323/1905، توسط انگلیسیها مرکز استانِ تازه تأسیس بنگال شرقی و آسام شد. اما با تأثیر جریان ملیگرایی هندوها بر این شهر، و در پی مخالفت هندوها، پس از چند سال مرکزیت خود را از دست داد (د. اسلام؛ پلین، همانجاها). تقابل با هندوها موجب شکلگیری برخی جریانهای سیاسی و اجتماعی در داکای مسلماننشین شد که از مهمترین آنها شکلگیری حزب مسلملیگ سراسر هند برای دفاع از حقوق مسلمانان سراسر شبهقاره در 1324/1906 و تأسیس دانشگاه داکا در 1300ش/ 1921 برای تحقق برخی خواستهای مسلمانان منطقه بنگال است (د.اسلام، همانجا).پس از تجزیة هند و پاکستان و تشکیل پاکستان شرقی و غربی در 1326ش/ 1947، داکا بار دیگر رونق یافت و مرکز پاکستان شرقی شد (اسعدی، ج 2، ص10ـ11، 28ـ29؛ فرزیننیا، ص 10؛ مجابی، ص 13). پس از چندی، مردم بنگال یا همان پاکستان شرقی خواهان خودمختاری این ایالت شدند و موج اعتراض و تظاهراتشان، بهویژه مردم و دانشجویان داکا، بر ضد سلطه حکومت پاکستان بالا گرفت. سرانجام، در 1349ش/ 1971 با رسمیت یافتن استقلال بنگلادش از سوی دولت پاکستان این اعتراضات مردمی به پیروزی رسید و از آن زمان داکا پایتخت بنگلادش بودهاست (← اسعدی، ج 2، ص30، 34؛ نیز ← بنگلادش*).امروزه در داکا مراکز و مؤسسات علمی و فرهنگی گوناگونی فعالاند، از جمله دانشگاه داکا ، بزرگترین دانشگاه بنگلادش که از نیمة اول قرن بیستم فعالیت خود را آغاز کرده است (فرزیننیا، ص 81؛ علیزاده اسماعیل کندی، ص 131ـ132، 152)، دانشگاه اسلامی جهانگیرنگر و دانشگاه فنی و مهندسی بنگلادش (← )کتاب سال جهان اروپا 1999( ، ج 1، ص 563؛ )سالنامه آسیا 1997( ، ص 88). پیوند استوار ادبیات بنگالی با ادب فارسی نیز همچنان در قالب دانشگاهی، تشکیل کلاسهای آموزش زبان فارسی، مبادلة دانشجو، ایجاد کرسی زبان فارسی در دانشگاه داکا و اعزام استادان زبان فارسی از ایران ادامه یافتهاست (فرزیننیا، ص 62، 242ـ243؛ ابوالبشر، ص 77، 80).امروزه داکا از مهمترین مراکز صنعتی بنگلادش است و بیشتر کارخانههای تولید کود شیمیایی، نساجی، تهیة فولاد، سیمان، شکر و بافتههای دستی نخی در این شهر و اطراف آن متمرکز است (مجابی، ص 55ـ58؛ اسعدی، ج 2، ص 81 ـ82). حوزة گاز طبیعی تیتاس در هشتاد کیلومتری شمالشرقی داکا، منبع گاز مصرفی داکا و بخشهای صنعتی آن است (مجابی، ص 44ـ45).منابع: کلثوم ابوالبشر، «ادبیات و نفوذ زبان فارسی در بنگلادش»، در مسائل زبان فارسی در هند و پاکستان و بنگلادش: مجموعه سخنرانیهای سومین سمینار زبان فارسی، 24 تا 28 خرداد 1365، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1366ش؛ مرتضی اسعدی، جهان اسلام، تهران 1366ـ1369ش؛ بنگلادش، ]تهران[: مؤسسة مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، 1366ش؛ عزیز علیزاده اسماعیل کندی، شناسنامة فرهنگی بنگلادش، ]تهران[: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1379ش؛ زیبا فرزیننیا، بنگلادش، تهران : وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1373ش؛ صدیقهبیگم مجابی، بنگلادش، تهران : سروش، ]بیتا.[؛M. M. Akash and D. Singha, "Provisionof water points in low-income communities in Dhaka: Bangladesh", in Making it flow: learning from Commonwealth experience , London: in water and electricity provision Commonwealth Foundation, 2004; K. Ali, Bangladesher itihash, Dacca 2001; Basil Coplestan Allen, Dacca, Allahabad 1912; Asia 1997 yearbook: a review of the events of 1996, Hong Kong 1997; Edward Balfour, The Asia, 3rd cyclopaedia of India and of eastern and southern ed. London 1885, repr. Graz 1967-1968; Bangladesher al., Dacca: itihash, [by] Muhammad Abdur Rahim et Nowroz Kitabistan, 1977; Craig Baxter, Bangladesh: a new nation in an old setting, Boulder 1984; , The romance of an Eastern Francis Bradly Bradly-Birt capital, London 1906; EI2, s.v. "Dhākā" (by A.H. Dani); The Europa world yearbook 1999, London: Europa Publications, 1999, s.v. "Bangladesh"; The Imperial gazetteer of India, New Delhi: Today & Tomorrow's Printers & Publishers, 1908; Somerset Playne, Bengal and Assam, Behar and Orissa: their history, people, commerce, and industrial resources, ed. Arnold Wrigh, London 1917; Principal heads of the history and statistics of the Dacca division, Calcutta: E. M. Lewis, Calcutta Central Press Company, 1868; James Taylor, A sketch of the topography & statistics of Dacca, Calcutta 1840; The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005.هنر و معماری. حیات فرهنگی و هنری داکا آمیزهای از تمدن کهن بنگالی و فرهنگ و تمدن اسلامی است که بهویژه پس از سدة هفتم به اوج خود رسید.شهر داکا بخشی از ناحیة باستانی وانگا است که پیشینة مبهمی دارد، اما مجسمههای بهجامانده از بودای نشسته و همچنین سکههای زرین از دورة پس از گوپتا و از سدههای هفتم و هشتم میلادی که در 25 کیلومتری شمال داکا یافت شدهاست، نشان از دیرپایی سکونت در آن محل دارد. با تسلط سلاطین دهلی بر این شهر در سدة هفتم، داکا بهجای شهر باستانی سنارگائون رونق و اهمیت یافت (امجدعلی ،ص 122؛ ) دایرةالمعارف هنر و معماری اسلامی گروو(، ذیل مادّه؛ پروین حسن ، ص 28ـ30). بهجز وقفهای که بهسبب انتقال پایتخت از داکا در زمان شاهشجاع رخ داد، رشد داکا ادامه یافت و در دورة شایستهخان، از فرمانروایان محلی بابری (ﺣک : 1074ـ1077، 1090ـ1099)، این شهر به اوج شکوفایی خود رسید. در دورة مرشدقلیخان* و در 1116 با انتقال مجدد پایتخت از داکا، این شهر دستخوش رکودی کوتاهمدت گردید (محمود الحسن ، ص 53).بناهای یادمانی و مساجد بسیاری در دورة حاکمان مسلمان در داکا ساخته شد. از قدیمترین بناهای باقیمانده در این شهر مسجدی است به نام بناتبیبی که در شرق داکا و در کنار رود دهولای قرار دارد. براساس کتیبهای به فارسی که بالای ورودی اصلی این مسجد نصب شده، مسجد در 861 بنا گردیدهاست؛ بانی آن بناتبیبی، دختر مرحمتخان، چهرة شناختهشدهای نیست. این مسجد تکگنبدی است و ورودیهای آن در شرق، شمال و جنوب بنا قرار گرفتهاست و منارههای هشتضلعی و پیوسته به بنای اصلی در چهار گوشه آن قرار دارند. ساختمایة اصلی این بنا از آجر است (محمود الحسن، ص 91، 94؛ پروین حسن، ص 59؛ ) دایرةالمعارف هنر و معماری اسلامی گروو(، همانجا).از دیگر مساجد قدیمی داکا معظّم پورشاهی جامع است که در بیست کیلومتری شمال داکا قرار دارد و آرامگاه شاهلنگر، از پیران محلی، و چاه آبی که گفته میشود آب آن به گوارایی آب زمزم است، در محوطه آن واقع شدهاست. این مسجد در 836 تا 837 و در زمان شمسالدین احمدشاه بنا شده و ساختمایة اصلی آن نیز از آجر است. این مسجد شش گنبد دارد و این ویژگی، یعنی داشتن بیش از یک گنبد، در مساجد دورههای بعدی تکرار میشود. تزیینات دیوار محراب از بیرون، که بهصورت نقشمایة قندیلی آویخته به زنجیر و طرحهای گیاهی است، درخور توجه است (← پروین حسن، ص 77ـ79، 189، تصویر).مسجد چوریحَطّه ، بناشده در 1059، بهسبب داشتن بام مسطح و بدون گنبد از بیرون و سقف طاقدار متقاطع از داخل، که شکل هرمی آن از معماری شمال هند الگوبرداری شده، از دیگر مساجد قدیم داکا متمایز است (← محمود الحسن، ص 64). همچنین مسجد اهل حدیث، بناشده در 1087، با هشت گنبد تنها مسجدی است که معماری آن شبیه معماری مساجد عثمانی است و نشان از نفوذ این سبک در داکا دارد (همان، ص 68).با این همه، بیشتر مساجد دورة بابری، بهویژه دورة شایستهخان، خصایص معماری کموبیش یکسانی دارند و سبکی معروف به سبک شایستهخانی را پدید آوردهاند. داشتن گنبدهای متعدد، بیشتر سه گنبدی؛ منارههای چندضلعی دوطبقه پیوسته به بنا با گنبدهایی بر بالای آن؛ حجاری نقش گل نیلوفر بر تارک گنبدها؛ بنای مسجد روی صفه؛ و ایجاد طاقنما و قوسهای کور بر دیوارها از ویژگیهای سبک شایستهخانی است. مسجد ساتگنبد (هفت گنبد) نمونهای از این سبک است که سه گنبد اصلی و منارههای گنبددار در اطراف دارد که آن را مسجدی هفتگنبدی نشان میدهد. این مسجد چهار مناره هشتضلعیِ دو طبقه دارد (← همان، ص 81؛ آشر ، ص 61، تصویر). مسجد کار طلبخان، بناشده در 1116، نمونة دیگر از این سبک است که بر صفهای بلند احداث گردیده و پنج گنبد، با نقش نیلوفر بر تارکشان، دارد. ویژگی مهم این بنا دو کلهای بودن آن است. این مسجد دو طبقه است و طبقة زیرین اتاقهایی با طاق گنبدی دارد که امروزه به فروشگاه تبدیل شدهاند (← محمود الحسن، ص 68ـ69، تصاویر 21ـ22). مسجد خانمحمد مرده یا آتشخانه، بنا شده در 1118، دارای فضایی است که از آن برای برپایی مدرسه استفاده میشده است (همان، ص 59ـ60).بنای مساجد آرامگاهی نیز در داکا معمول بودهاست، از جمله مسجد و مقبرة حاجیخواجه شهباز که در 1089 به همت بازرگان ثروتمندی به نام خواجه شهباز بنا شد. این بنا سهگنبد، چهار برج هشتضلعی در چهارگوشه بنا و سهمحراب در دیوار قبله دارد. قوسهای دالبردار این مسجد از معماری بابری موتیمسجد دهلی تأثیر پذیرفتهاست (آشر، ص 60؛ محمود الحسن، ص 76ـ77، تصاویر 29ـ30).در سدة دوازدهم، همچنان استفاده از سبک شایستهخانی در ساخت مساجد رواج داشت؛ چنانکه مسجد و آرامگاه موسیخان نسخهبرداری دقیقی از مسجد خواجهشهباز است. در سدة سیزدهم، نشانههایی از فاصلهگرفتن از سبک متعارف دیده میشود؛ چنانکه مسجدجامع پلابی ، متعلق به این دوره، برخلاف دیگر مساجد، منارهای استوانهای دارد (← محمود الحسن، ص 86 ـ87 ، تصویر39). با وجود این، بنای مساجدی به سبک شایستهخانی و بابری نیز دیده میشد، از جمله مسجد ستارهبیگم و مسجد دیرهشریف (← همان، ص 84، تصویر37، ص 86 ـ88، 98).در سدة چهاردهم و در دورة معاصر در داکا، مساجد جدیدی بنا گردید که ضمن حفظ برخی از عناصر معماری سنّتی، نوآوریهایی در ساخت و تزیینات آنها دیده میشود. در مسجد کوشایتولی ، بناشده در 1337/1919، استفاده از کاشی در میان تزییناتِ پرکار دیده میشود. برخی از مهمترین و زیباترین مساجد بناشده در نیمة دوم سدة چهاردهم عبارتاند از: بنگهبهابان ، واقع در مجموعة اقامتگاه رئیسجمهور؛ بیتالمکرم، اثر تهاریانی ، معمار معروف، به وسعت حدود 500،5 مترمربع در ششطبقه؛ مسجد زنجیره که ضمن داشتن عناصری از سبک پیشین، نظیر سهگنبد و منارههایی هشتضلعی در هر گوشه، بهسبب تزیین با قطعههای چینی شایسته توجه است؛ مسجد دانشگاه داکا ؛ مسجد نَوابگنج؛ و مسجد ستاره، که گچکاریهای نفیس و نمای آن، که با ستارههای متعدد زینتیافته، آن را ممتاز ساختهاست (← همان، ص 73، 75، 86 ـ91، تصویر27).گذشته از مساجد، قلعه لعلباغ/ لالباغ یکی از مهمترین آثار معماری در داکا است که مجموعهای مشتمل بر آرامگاه، مسجد، حمام و تالار بارعام را دربردارد. ساخت این قلعه در 1090 در ساحل رود بوریگنگ، در شمالغربی داکا، و در ابعادی عظیم آغاز گردید، اما با فراخوانده شدن شاهزاده محمداعظم، حاکم داکا، به دهلی از جانب پدرش، اورنگزیب، بنای آن نیمهکاره رها شد. شایستهخان، جانشین محمداعظم، نیز ساخت قلعه را به پایان نرساند، زیرا دخترش، ایراندخت ملقب به بیبیپری، همسر محمداعظم، در زمان ساخت قلعه درگذشت و شایستهخان این بنا را شوم دانست (همان، ص 54).ورودی این قلعه سازهای دوطبقه در جنوب آن است. در دو سوی آن، دو کوشک کوچک سر برآورده و در هر طرف ورودی، دو ایوانچه در دو طبقه قرار گرفتهاست (همان، ص 55).جذابترین بنای این مجموعه، آرامگاه بیبیپری، بنا شده در 1095 است. ساختمایة آن از سنگهای سیاه راجمحل، سنگهای شنی چُنار، و سنگ مرمر سفید جیپور است. این بنا بر صفهای سنگفرش قرار دارد و بام آن سهگنبد دارد که گنبد وسطی از دو گنبد کناری بزرگتر است، چهار منارة هشتضلعی در چهارگوشه آن قرار گرفته که مطابق با سبک بابری، چهار کوشک گنبددار دارد و در محوطة جلوی آرامگاه، حوضی با چهار نهر در چهار ضلع آن و فوارهای در مرکز آن قرار گرفتهاست (همان، ص 56؛ آشر، ص 63؛ )آلبوم آثار باستانی در بنگلادش( ،تصویر67).مسجد لعلباغ، در غرب آرامگاه بیبیپری، احتمالاً در 1095 بنا و در 1194 بازسازی شدهاست. این مسجد سهگنبد بزرگ، ورودیهای متعدد در نمای اصلی و منارههای کمارتفاعی در چهارگوشه دارد و نمونهای از سبک متداول بابری است که تا اواخر قرن دوازدهم مشابه آن ساخته نشده بود (محمود الحسن، ص 58؛ آشر، ص 59).بنای دیگر قلعه لعلباغ، حمام و تالار بارعام است که در 1090 ساخته شدهاست. این بنا دو طبقه و بدون گنبد و طبقة زیرین آن حمام است (محمود الحسن، ص 59؛ )آلبوم آثار باستانی در بنگلادش(، تصویر69).از بناهای تاریخی داکا، نوعی اقامتگاه موقت با کارکردی شبیه به کاروانسراست که کاترا خوانده میشود. باراکاترا مهمترین کاترا و بنایی باشکوه است که میرابوالقاسم به فرمان شاهشجاع آن را ساخت؛ میرابوالقاسم همان کسی است که عیدگاه را نیز در داکا بنا کرد. باراکاترا دروازهای عظیم در دیوار جنوبی و ورودیهایی در اضلاع دیگر دارد. بر چهارضلع سرای مذکور مجموعهای از حجرههای مسکونی و مغازه قرار گرفته و امروزه بخشهایی از این بنا ویران شدهاست. کاترای دیگری به تقلید از باراکاترا و در شرق آن در 1073 بنا شدهاست. این بنا چوتوکاترا نام دارد. مجموعه چوکبازار ، بناشده در 1114 و در دورة مرشد قلیخان، نیز از جمله بناهای درخور توجه داکا است (محمود الحسن، ص 62ـ63، 65، 67، تصویر19؛ آشر، ص 55).عیدگاه از بناهای یادمانی داکا و مسجدی رو باز است که برای برپایی نمازهای عید ساخته شده و بر صفهای آجری بنا گردیدهاست. بیشترین بقایای آن در دیوار غربی به طول 43 متر است که محرابی نیمه هشتضلعی و کنگرهدار دارد که در هر طرف آن، طاقنماهایی کور قرار گرفتهاست ()دایرةالمعارف هنر و معماری اسلامی گروو(، همانجا؛ آشر، ص 56).شماری پل قدیمی در داکا، از جمله پل تنگی ، پاگلا، و حیات بپاری ، عمدتاً از سدة یازدهم، برجا ماندهاست (← محمود الحسن، ص 94ـ95، 98، 100). تعدادی از دروازههای قدیم داکا نیز برجاست، از جمله دروازة غلاممحمد از اواخر سدة دوازدهم که بنایی دو طبقه با سه ورودی قوسدار از آجر است که گچاندود شدهاست (همان، ص 97ـ98) و دروازة قدیمتری از اواسط سدة یازدهم که بخشی از بنایی استحکاماتی است که برای محافظتِ شهر در برابر حمله دزدان دریایی پرتغالی بنا شده بود. این دروازة قوسدار چند پله بالاتر از زمین قرار دارد (← )آلبوم آثار باستانی در بنگلادش(، ص 64ـ66 ).از جمله بناهای تاریخی داکا کاخ احسن منزل، عمارتی دوطبقه بر ساحل رود بوریگنگ از سدة سیزدهم است که نَوّاب سِر عبدالغنی در 1290/1873 آن را بنا کرد، اما به نام پسرش نواب احسناللّه معروف شد. بنای مذکور در 1305/1888 براثر زلزله آسیب بسیار دید، اما به کلی بازسازی گردید (محمود الحسن، ص 99). در این مرمت، بیشتر عناصر معماری دورة نوزایی اروپا بر این بنا افزوده شد ()آلبوم آثار باستانی در بنگلادش(، ص 87). در این بنا وقایع مهمی در دورة تسلط انگلستان بر هند رخ داد، از جمله اقامت کرزن* در 1323/ 1905 هنگام جدایی بنگال. اندیشة تشکیل مسلملیگ* نیز دراین محل طرح گردید (محمود الحسن، همانجا).در سدة چهاردهم نیز چند بنای یادمانی به سبک مدرن در داکا سر برآورد. مهمترین آنها بنای مجلس ملی در شیر بنگلانگر است که لوئیس کان (1901ـ1974)، معمار مشهور امریکایی، طراح آن بود. ساخت این بنا در 1341ش/1962 به پایان رسید، گرچه در 1363ش/1984 تکمیل گردید ()دایرةالمعارف هنر و معماری اسلامی گروو(، همانجا؛ )فرهنگ هنر( ، ج 3، ص 167).مهمترینبنای یادمانی این دوره شاهدمنار است که در 1331ش/ 1952 به یاد شهدای نهضت زبان بنا شد() دایرةالمعارف هنرومعماریاسلامی گروو(،ذیل «بنگلادش»؛ برای اطلاع بیشتر از نهضت زبان ← آخوندزاده، ص 58).افزون بر معماری، فعالیتهای هنری دیگری نیز در داکا رونق دارد، از جمله نقاشی. زینالعابدین (1914ـ1976)، شناختهشدهترین نقاش داکا، گرچه در کلکته تحصیل کرده بود، عمدة فعالیتش در داکا بودهاست ()فرهنگ هنر(، ذیل "Abedin, Zainul"). از سدههای دوازدهم و سیزدهم، نقاشیهایی در موزة ملی داکا موجود است که از پیشینة این هنر در داکا خبر میدهد؛ بهویژه نقاشیهای آبرنگ از مراسم عید و محرّم که تصویرگر زندگی اجتماعی در داکای سدة سیزدهم است. محبوبترین شیوة نقاشی و هنر عامیانه در داکا روی ریکشا (موتورهای سهچرخ حمل مسافر) دیده میشود که عمدتاً تصاویری از مناظر، صحنههای جنگ و صحنههای الهامگرفته از سینمای عامهپسند است، ضمن آنکه طراحی جدّیتر پوستر را غالباً اعضای بخش گرافیک مؤسسة هنرهای زیبای داکا انجام میدهند (همان، ج 3، ص 169).نسخ خطی ارزشمند کتابتشده در داکا از رونق خوشنویسی در این شهر خبر میدهد. این آثار عمدتاً قرآنهای نفیس و آثاری چون شاهنامه، دیوان جامی و بوستان است که برخی با نگارههایی تزیین گردیده و عمدتاً در فاصلة سدههای یازدهم تا چهاردهم تهیه شدهاند (← انعامالحق ، 1983، ص 5ـ 8؛ همو، 1978، ص 17ـ20).در زمینة بافندگی، داکا محل تولید بافتههای پنبهای نفیس است. کیفیت بالای پنبة بنگلادش و مهارت فنی ریسندگان و بافندگان، بافتههای داکا را ممتاز ساختهاست؛ بافتههایی از تاروپود ابریشم و پنبه معروف به جامْدانی و عزیزاللّه که با سوزندوزی همراه است (← ) فرهنگ هنر(، ج 15، ص 661، 665، 723). نمونههایی از انواع بافتههای سنّتی در موزة ملی داکا از پیشینة این هنر حکایت دارد (← انعامالحق، 1978، ص 31؛ )فرهنگ هنر(، ج 3، ص 168).فلزکاری، بهویژه نقرهکاری، از سدة دوازدهم در داکا رواج داشته که نمونههایی از آن از جمله عطردان، کاسه و سینی، از جنس نقره، و لولة توپ و گرز، از جنس برنج، برجا ماندهاست (← انعامالحق، 1983، ص 18، 20، 24؛ همو، 1978، ص 32ـ 35؛ ) فرهنگ هنر(، ج 15، ص 707) که در موزهها و گنجینههای هنری داکا نگهداری میشود. دیگر آثار این موزهها عبارتاند از: نمونههایی از اشیای چینی و اشیایی از جنس عاج، چوب و شیشه (← انعامالحق، 1978، ص 36ـ37؛ همو، 1983، ص 21ـ22)، انواع سلاح، و کتیبهها و سکههایی از سدههای دهم و یازدهم و دورة بابری (← انعامالحق، 1983، ص 11، 13ـ14، 23ـ24).موزه ملی، مهمترین موزة شهر داکا، در 1331/1913 بنیاد نهاده شد. قلعه ـ موزة لعلباغ تحت نظارت گروه باستانشناسی و محل نگهداری آثاری چون سلاح، تابلوهای نقاشی، قطعات خوشنویسی، و فرمانها است. دیگر موزههای داکا عبارتاند از : موزة هنرها و صنایعدستی مردمی، در سنارگائون؛ گالری ملی هنر ، که بیشتر آثار هنری معاصر در آن نگهداری میشود؛ موزة علوم ، و موزة مردمشناسی . مؤسسات آموزشی هنر نیز در داکا فعالاند، از جمله مؤسسة هنرهای زیبا و دانشگاه داکا (← )فرهنگ هنر(، ذیل مادّه).داکا مرکز فعالیتهای نمایشی و سینمایی بنگلادش نیز محسوب میشود. در این شهر، بیشاز دوازده گروه نمایشی فعال است که مهمترین آنها تئاتر متروپولیتن داکا و تئاتر مهیلا سامیتی است. با وجود جدایی بنگلادش از هند، مردم مسلمان آن هنوز پیوندهای خود را با زبان و فرهنگ بنگال هند حفظ کردهاند که نمونه آن در تداوم سنّتهای نمایشی بومی دیده میشود، مانند سنّت نمایش جاترا یا گامبا هرا که در آن از لباسهای خاص و پردههای نمایشی استفاده میشود. این نمایشها کاملاً عامیانه است و بههمینسبب دولت مدتی از اجرای آن حمایت نمیکرد (← )دایرةالمعارف تئاتر آسیا( ، ذیل «بنگلادش»).صنعت سینمای بنگلادش، با مرکزیت داکا، را گاهی دالیوود نامیدهاند که کلمهای مرکّب از داکا و هالیوود است.نخستین نمایش فیلم در داکا به 1316/1898 بازمیگردد. پس از جدایی هند و پاکستان، برخی از فیلمسازان هندی به زادگاه خود، داکا، بازگشتند و فعالیت خود را در آن شهر متمرکز ساختند،از جمله ریتوی کمار گهاتک (1925ـ1976/ 1304ـ1355ش) و احمد، فاتح لوهانی، و محییالدین که با ساتیا جیترای، فیلمساز بنام هندی، همکاری داشتند () دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد( ، ذیل «سینما»*).پس از آنان، کسانی چون صادقخان، ظهیر رایهان، نظرالاسلام و عالمگیر کبیر وارد عرصة فیلمسازی شدند. دولت نیز با بهادادن به تولیدات سینمایی، به بنیانگذاری آرشیو فیلم و مدرسة سینمایی در این شهر یاری رساند (امید، ص 109).منابع:محمدمهدی آخوندزاده، تجزیه شبهقاره هند و استقلال بنگلادش، تهران 1365ش؛ جمال امید، سینمای جهان سوم، ]تهران[ 1363ش؛An Album of archaeological relics in Bangladesh, Dhaka: Directorate of Archaeology and Museums, 1984; S. Amjad Ali, The Muslim world today, Islamabad 1985; Catherine B. Asher, "Inventory of key monuments", in The Islamic heritage of Bengal , ed. George Michell, Paris: Unesco, 1984; The Dictionary of art, ed. Jane Turner, New York: Grove, 1998, s.vv. "Dhaka" (by Perween Hasan), "Abedin, Zainul", "Bangladesh", "Indian subcontinent"; Enamul Haquc, Catalogue of a special exhibition of Islamic arts & crafts in Bangladesh, Dacca 1983; idem, Islamic art in Bangladesh: catalogue of a special exhibition in Dacca Museum, April 3-28 1978, Dacca 1978; Encyclopedia of Asian theatre, ed. Samuel L. Leiter, Westport, CT.: Greenwood Press, 2007, s.v. "Bangladesh" (by Robert Petersen); The Grove encyclopedia of Islamic art and architecture, ed. Jonathan M. Bloom and Sheila S. Blair, Oxford: Oxford University Press, 2009; Syed Mahmudul Hasan, Muslim monuments , Dacca 1987; The Oxford encyclopedia of of Bangladesh the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, York 1995, s.v. "Cinema" (by Roy Armes); Perween New Hasan, Sultans and mosques: the early Muslim architecture of Bangladesh, London 2007.