داستان ترکتازان هند ← فدایی اصفهانیNNNNداستانهای بیدپای ← کلیله و دمنهNNNNداستانهای قرآن ← قصص قرآنNNNNداشلی برون ← گنبد قابوسNNNNداشناکسوتیون (داشناک )، بهمعنای همپیمان، حزب انقلابی ارمنی. در 1308/1890 حزب داشناکسوتیون از اتحاد گروهها و انجمنهای مختلف سیاسی و ملیگرای ارمنی در قفقاز تشکیل شد. زمینههای شکلگیری حزب به دو قرن پیش از آن برمیگردد. در 1049/ 1639 پس از نبردهای متعدد صفویان و عثمانیها، طبق عهدنامه صلحی، ارمنستان به دو قسمت شرقی تحت حاکمیت ایران، و غربی تابع حکومت عثمانی، تقسیم شد. پس از دو معاهده گلستان (1228) و ترکمانچای (1243)، ارمنستان شرقی تحت سلطه روسیه تزاری درآمد. اما ارمنستان غربی همچنان در حاکمیت عثمانی باقی ماند (پاسدرماجیان ،ص290ـ291؛ پارسامیان ، ج 3، ص 80ـ95).در اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم، گروههای ارمنی، که در آغاز فعالیتشان مخفی بود، با اهداف ملیگرایانه در ناحیه قفقاز بهویژه تفلیس مرکز گرجستان، ایروان مرکز ارمنستان شرقی، باکو مرکز آذربایجان، برخی شهرهای قرهباغ و در ارمنستان غربی بهویژه در وان، مرکز استان قدیمی بُسفُرجان (واسپورکان)، به وجود آمدند (واراندیان ، 1981،ج1،ص38ـ 68؛ تاریخ ارمنستان، ج 2، ص 345ـ346). پـس از مدتی، فعالیت این گروهها از مرزهای قفقاز فراتر رفت و در میان ارمنیان ساکن ایران و اروپا و امریکا نیز گسترش یافت. در 1307/1889 کمیتهای در تفلیس تشکیل شد که به عنوان مرکز تمام گروهها و انجمنهای مخفی قفقاز، زمینه اتحاد میان آنها و تشکیل حزب داشناکسوتیون را فراهم کرد (واراندیان، 1990الف، ص 14ـ16؛ همو، 1990ب، ص 74ـ79).مؤسسان حزب داشناکسوتیون عبارت بودند از: کریستاپور میکائلیان ، سیمون زاواریان و استپان زوریان ملقب به رُستوم (وراتسیان ، 1990الف، ص 93ـ103).در دروشاک (پرچم)، ترجمان رسمی حزب، مهمترین هدف سیاسی حزب تشکیل ارمنستان مستقل اعلام شد (همو، 1990ب، ص 147). در مرامنامه حزب، اصل مبارزه در راه آزادیخواهی متأثر از اندیشههای ملیگرایی ارمنی است و ارمنیان به مبارزه در راه رسیدن به استقلال و آزادی زیرپرچمی واحد موظف شدهاند (واراندیان، 1981، ج 1، ص 89).مهمترین فعالیتهای سیاسی حزب در آغاز شکلگیری مبارزه با عقاید تزار روسیه، که زبان و کلیسای ارمنی را تحریم میکرد، و تلاش برای بهبوداوضاع وخیماجتماعی و اقتصادی اقلیت ارمنیِتحتحکومت عثمانی بود (← همان، ج 1، ص 127ـ136).در آغاز، رهبری حزب در تفلیس مستقر بود اما پس از نفوذ آرای حزب به ماورای قفقاز و تشکیل کمیتههای متعدد حزب بهویژه در ایران، اروپا و امریکا، حزب دو سازمان مرکزی در شرق (ناظر بر امور منطقه قفقاز و ایران) و غرب (اروپا و امریکا) تأسیس کرد (← همان، ج 1، ص 94ـ104، 137ـ140؛ داسنابدیان ، ص 122ـ124).حزب در اروپا، بهویژه در شهرهای ژنو، مارسی و پاریس بسیار فعال بود. ابتدا مرکز فعالیتهای اصلی حزب در اروپا در مارسی قرار داشت اما بعدها به پاریس منتقل شد. در امریکا نیز کمیتههایی در برخی شهرهای ارمنینشین مانند سانفرانسیسکو تشکیل شد که فعالیت آنها در مقایسه با کمیتههای اروپایی کمتر بود. مهاجران ارمنی اندیشههای حزب را پس از جنگ جهانی اول به یونان انتقال دادند (گئورگیان ، 1995، ص 303، 306، 317). رهبران کمیتههای حزب در مناطق مختلف ارمنینشین موظف به همکاری با سازمان مرکزی حزب بودند و از فعالیتهای سیاسی و نظامی خود به سازمان مرکزی گزارش میدادند. حزب نیز برای ایجاد هماهنگی و ارتباط میان این کمیتهها، کنگرههایی در نقاط مختلف جهان برگزار میکرد. حزب داشناکسوتیون، از آغاز شکلگیری، شاخهای نظامی داشت که فعالیتهای آن بیشتر به صورت حملات چریکی بود (واراندیان، 1981، ج 1، ص 95ـ104).در 1321/1903، داشناکها با تشکیل کمیته مرکزی، برای دفاع از خود و شرکت در کنفرانس پاریس (1904) به انزوایسیاسی خود پایان دادند و وارد صحنه بینالمللی شدند (ترمیناسیان ، ص 16ـ17). حزب با جریانهای آزادیخواه دیگر ملل جهان همکاری داشت، از جمله شماری از گروههای انقلابی و سازمانهای سوسیالیستی قفقاز که بر ضد سیاستهای نادرست تزار روسیه فعالیت میکردند (وراتسیان، 1990ج، ص 202ـ209) و همچنین ترکهای جوان*، که برای سرنگونی حکومت عبدالحمید (حک : 1293ـ1327)، پادشاه عثمانی، تلاش میکردند (اوهانجانیان ، ص 38). در نخستین ارتباط میان اعضای حزب داشناکسوتیون و رهبران ترکهای جوان در سالهای 1313ـ1314/1895ـ1896، احمدرضا*، از رهبران ترکهای جوان که در پاریس بهسر میبرد، به کمیته مرکزی حزب در این شهر پیشنهاد کرد که در قبال کمکهای نظامی و سیاسی آنها متعهد میشود که در صورت به قدرت رسیدن ترکهای جوان، وضع ارمنیان ساکن در ارمنستان غربی را بهبود بخشد. در نشست دیگر حزب در 1320/1902 با ترکهای جوان و شاهزاده صباحالدین (متوفی 1327ش) از رهبران ترکهای جوان، مقرر شد حزب در قبال به رسمیت شناختن حقوق اقلیتهای ارمنی در حکومت عثمانی، با ترکهای جوان همکاری کند. در 1325/ 1907 در کنگرهای در وین، پیشنهاد همکاری با ترکهای جوان تأیید شد. یکی از موفقیتهای کنگره چهارم حزب برقراری صلح بین دو رهبر متخاصم ترکهای جوان، احمدرضا و شاهزاده صباحالدین، بود (واراندیان، 1981، ج 2، ص 184ـ185؛ اوهانجانیان، همانجا). اما پس از بیاعتنایی ترکهای جوان به تعهدات خود پس از کسب قدرت در قبال خواستهای داشناکها، حزب داشناکسوتیون رابطه خود را با آنها قطع کرد (میکائلیان، ص 98ـ99).حزب همچنین با مشروطهخواهان ایران همکاری داشت و از طریق رستوم، یکی از رهبران حزب، و هونان داویدیان، از اعضای حزب داشناکسوتیون در ایران، در شهرهای ارمنینشین آذربایجان (تبریز ـ خوی ـ سلماس ـ ماکو) و در میان ارمنیان گیلان (رشت و انزلی) و تهران به فعالیت میپرداخت (روبن ،1990ب، ص 109؛ واراندیان، 1981، ج 2، ص 254ـ256؛ گئورگیان، 1958، ص 419). چون بیشتر ارمنیان آذربایجان در تبریز ساکن بودند و حوزه خلیفهگری ارمنیان نیز در این شهر قرار داشت، کمیته مرکزی حزب در تبریز تشکیل شد و در خوی و سلماس، که بسیاری از ارمنیان در آنجا ساکن بودند، پایگاههایی برای فعالیتهای سیاسی و نیز اقدامات نظامی ایجاد شد (واراندیان، 1981، ج 1، ص 139ـ143). پس از بررسی اوضاع ایران در کنگره چهارم حزب، رستوم و تنی چند از اعضای برجسته آن از جمله استپانیان ، آلکسان تومانیان و آلک جلالیان ، در 1325/1907 با برخی از مشروطهخواهان ایرانیمذاکره کردند، از جمله وثوقالدوله، مستشارالدوله، حاج امینالضرب، حاج معینالتجار، سیدحسن تقیزاده و حاج میرزا آقاابراهیم که با سیدعبداللّه بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی در ارتباط بودند (آموریان ، مقدمه خالاتیان، ص 28ـ33، به نقل ازرستوم). حزب داشناکسوتیون تعهد داد در قبال کمکهای دولت مشروطه آتی در ایران برای حل و فصل مسائل ارمنستان غربی، به گروههای مشروطهخواه ایران کمکهای نظامی و سیاسی کند و بدین ترتیب، همکاری رسمی حزب با مشروطهخواهان آغاز شد (واراندیان، 1981، ج 2، ص 264ـ265). حزب بخشی از تشکیلات نظامی خود را از ناحیه قارْص به آذربایجان وارد کرد. دیگْران استپانیان ، از اعضای نظامی حزب، نخستین فردی بودکه به ایران آمد و رهبری گروههای نظامی حزب را در سلماس از 1307/1889 در دست گرفت. پس از او نیکول دومان ، ازاعضای فعال حزب در تبریز و سلماس، کارگاه اسلحهسازی در تبریز دایر کرد. قطعات تسلیحات و مهمات نظامی را که در این کارگاه جمعآوری و ساخته میشد، اعضای حزب از قفقاز، بهویژه تفلیس، به تبریز حمل میکردند (همان، ج 2، ص 273ـ276). هسته مرکزی نظامیان حزب در ایران را چهرههای برجسته نظامی حزب در قفقاز تشکیل میدادند که بیشتر جزو گروه گوگونیان بودند. این گروه از نخستین گروههای نظامی حزب به رهبری سارکیس گوگونیان بود که در ابتدایتأسیس حزب در جنگ با عثمانیها شرکت داشت. ارتش روسیه این گروه را سرکوب، رهبران آنها را دستگیر و به زندانهای سیبری تبعید کرد. آنها بعدها از زندانهای سیبری فرار کردند و به ایران آمدند و فعالیتهای نظامی خود را با حزب داشناکسوتیون در ایران ادامه دادند (المار ، ص 201ـ204). به اینترتیب،گروهی بزرگ از نظامیان داشناکسوتیون وارد تبریز شدند. میان اعضای حزب داشناکسوتیون در ایران با گروههای نظامی قفقاز نیز ارتباط برقرار شد تا این گروههای نظامی از آنها پشتیبانی کنند. عمده فعالیت سیاسی حزب در تبریز صورت میگرفت و ظاهرآ دو شماره از دروشاک نیز در تبریز به چاپ رسید (← روبن، 1990الف، ص 178ـ181). در کنار این فعالیتها، کمیته مرکزی حزب در تبریز، به رهبری رستوم، ستارخان (متوفی 1332) را برای همکاری به حزب داشناکسوتیون پیشنهاد کرد. سپس دو تن از فرماندهان نظامی حزب بهنامهای وهاب ورامیان و سبوح به ایران آمدند و پس از مذاکره با ستارخان مقرر شد در قبال تمهید زمینههای مناسب در برخی از شهرهای آذربایجان، از جمله سلماس، برای اسکان مهاجران ارمنی، که از ارمنستان غربی مجبور به مهاجرت به ایران میشدند، این حزب نیز کمکهای نظامی به ستارخان و گروه او ارائه دهد. از آن پس، حزب در کنار ستارخان و یاران وی بود و در مبارزه روستاییان ارمنی آذربایجان و ارمنیان تبریز با محمدعلیشاه (حک : 1324ـ1327) شرکت داشت (← المار، ص 16ـ53، 146ـ153).از مهمترین اقدامات حزب در تبریز انتشار هفتهنامه آراوُد (صبحگاه) بود که نخستین شمارهاش در 29 رجب 1327/ 16 اوت 1909 منتشر شد. آراود بهسبب درج اخبار تازه و مهم دریافتی از تهران و نشر مبارزه ارمنیان و همکاری آنان با مشروطهخواهان شهرت داشت (همان، ص 165ـ168).فعالیت حزب در جریان مشروطهخواهی ایران در ناحیه آذربایجان با ورود قوای روس به تبریز در 1327/1909 به پایان رسید. رستوم با گروهی از اعضای سیاسی و نظامی حزب به وان رفت. کمیته حزب نیز در تبریز فعالیتهای نظامی خود را لغو و اقدامات سیاسی را محدود کرد (همان، ص 161ـ164). اما همکاری داشناکسوتیون با نهضت مشروطه ایران پایان نیافت و به منطقه گیلان منتقل شد که دومین مرکز فعالیتهای سیاسی و نظامی حزب بود، زیرا رشت و انزلی بسیاری از ارمنیان و مؤسسههای فرهنگی و مذهبی آنها را در خود جای داده بود (گئورگیان، 1958، ص 389). سازمان مرکزی حزب در تفلیس رهبری کمیته غرب در گیلان را به یِپرِمخان (متوفی 1330) از رهبران سیاسی و نظامی حزب در ایران، واگذار کرد و به او مأموریت داد تا همکاری نظامی و سیاسی حزب را با مشروطهخواهان ایران دنبال کند و تا برپایی نظام مشروطه به وظایف خود پایبند باشد (المار، ص 195ـ 215). در پی این مأموریت، یپرمخان به همراه گروه نظامی حزب، همکاری خود را با مشروطهخواهان آغاز کرد (← یپرمخان*).همکاری حزب با جریان مشروطهخواهی ایران با کشته شدن یپرمخان به پایان رسید و با شروع جنگ جهانی اول در 1332/1914، سازمان مرکزی حزب در شرق نیروهای خود را از ایران به جبهههای جنگ ارمنستان فراخواند. ازاینرو، بیشتر رهبران برجسته داشناکسوتیون ایران را ترک کردند (المار، ص 576ـ581). بدین ترتیب، فعالیت حزب در ایران بسیار محدود شد و در پی سیاستهای رضاشاه در محدود کردن اقلیت مسیحی و نیز دستگیریهای گستردهای که متفقین در 1320ـ 1323ش صورت دادند، حزب تضعیف شد و جایگاه گذشته خود را از لحاظ سیاسی و نظامی در ایران از دست داد (آبراهامیان ، ص 388).پس از آن، حزب داشناکسوتیون به سپاه روسها پیوست و در 1332/1914، نیروهای نظامی حزب در سرحدات میان روسیه و ترکیه مستقر شدند (هوانسیان ، ص 63). پس از پایان جنگ وهمزمان با استقلال سایر کشورهای حوزه قفقاز، ارمنستان به استقلال رسید و حزب داشناکسوتیون در رأس حکومت ارمنستانِ مستقل قرار گرفت (وراتسیان، 1982، ص 466ـ 496). این حکومت دو سال و نیم دوام یافت، اما تلاش حزب در برقراری صلح پایدار برای بازسازی و شکوفایی اقتصاد ارمنستان ناکام ماند. همچنین با شکلگیری حرکتهای سوسیالیستی و قیامهای بلشویکی بر ضد داشناکسوتیون و استقرار حکومت سوسیالیستی در ارمنستان، حزب داشناکسوتیون ــکه به رغم تلاشهایش در بازپسگیری ارمنستان غربی و ایجاد وحدت میان ارمنستان شرقی و غربی ناکام مانده بودــ قدرت خود را در ارمنستان از دست داد (← هوانسیان، ص 62ـ123). فعالیت حزب در دوره ارمنستان سوسیالیستی متوقف شد اما در لبنان، فرانسه، یونان و ایران به صورت محدود ادامه یافت (گئورگیان، 1995، ص 306، 312، 315).منابع : آندره آموریان، حماسه یپرم، بزبان هوسپ موسسیان، ترجمه هرایر خالاتیان، تهران 1354ش؛ آرتم اوهانجانیان، شواهد و مدارک انکارناپذیر: اسناد اطریشی پیرامون قتل عام ارمنیان در سال 1915، ترجمه ادیک باغداساریان (ا. گرمانیک)، تهران 1378ش؛ هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمه محمد قاضی، تهران 1366ش؛ تاریخ ارمنستان، ]تألیف[ گ.خ. سارگسیان و دیگران، ترجمه ا. گرمانیک، تهران 1360ش؛ آناهید ترمیناسیان، «انقلاب 1905 در قفقاز»، در قفقاز در تاریخ معاصر، ]کتاب 1[، ترجمه کاوه بیات و بهنام جعفری، تهران : انتشارات پروین، 1371ش؛ ریچارد هوانسیان، «نقش حزب داشناکتسوتیون در جمهوری ارمنستان»، در قفقاز در تاریخ معاصر، ]کتاب 2[، به کوشش کاوه بیات، تهران: شیرازه، 1377ش؛Ervand Abrahamian, Iran between two revolutions, H. Princeton, N. J. 1983; H. Dasnabedian, "H. Dashnaksootian Heimnadeir yev Arachein endhanoor Joghovnere", Badmagero otiun Hay heghapokhakan Dashnaksootian, (in Armenian), vol. 1, Athens: H.H.Dashnaksootian Booiroei, 1990; Heradarakchootiun H.Elmar, Yeprem (in Armenian), Tehran 1964; Karo Georgian, Amenoon Daregeirk (in Armenian), Beirut 1958; idem, "Dashnaksootiune Amereikaei Mej, "Dashnaksootiune Franceiaei Mej, Dashnaksootiune heghapokhakan Hay in Badmagerootiun Mej", Hoonasdanei Dashnaksootian, ibid, vol.4, 1995; Christapor Mikaelian, Heghapokhakan Medker (in Armenian), Tehran 1981; V. Badmootiun (1801-1917) joghovertei A.Parsamian, Hay (in Armenian), Yerevan 1967; Rooben, "Aderbadakanin ", in sherjane yev Kabere Vasboorakanei Hed heghapokhakan Dashnaksootian, Hay Badmagerootiun ibid, vol.1, 1990a; idem, "H. H. Dashnaksootian Armadavoroome Parskasdanei Mej", in ibid, 1990b; Michael Varandian, "Azgaein Sharjoomnere K. Bolisen in ibid, 1990a; idem, H.H. Dashnaksootian Van", Minchev 1981; idem, Armenian), Tehran (in Badmootiun "Mednolorte Hay Heghapokhakannerei Dashnaksootian Heimnoomei Bahoon", in Badmagerootiun Hay heghapokhakan Dashnaksootian, ibid, 1990b; S. Vratsian, "Christapor Mikaelian, Simon Zavarian, Stepan Zorian", in ibid, 1990a; idem, "Deroshakei Arachein hamarnere", in ibid, 1990b; idem, "H.H. D. rayonakan Endhanoor Joghove", in ibid, 1990c; idem, Hayasdanei hanrabedootiun (in Armenian), Tehran 1982.