دارالشفاء ← بیمارستانNNNNدارالشفقه ← دارالایتامNNNNدارالصلح ← دارالاسلام(1)NNNNدارالصناعه ← سلاح؛ کشتی/ کشتیسازیNNNNدارالضرب ← ضرابخانهNNNNدارالطراز ← طِرازNNNNدارالعلم، عنوان برخی از کتابخانههای عمومیِ وقفی که عمدتآ در فاصله سدههای سوم تا پنجم در جهان اسلام پا گرفتند. برخی از دارالعلمها کارکرد آموزشی داشتند و در بیشتر آنها مجالس بحث و مناظره نیز برپا میشد. نخستین دارالعلمها رنگ مذهبی خاصی نداشتند اما در نیمه دوم قرن چهارم همزمان با سلطه حکومتهای شیعیِ آلبویه (حک : ح 320ـ448) و فاطمی (حک : 297ـ567) بر سرزمینهای مرکزی جهان اسلام، دارالعلمها رنگ شیعی به خود گرفتند و محلی برای تبلیغ مذهب تشیع شدند (← ادامه مقاله).محمد عبدالرحیم غُنَیْمه (ص90ـ93) با استفاده از اشارهای از قِفطی (ص 71) بر آن است که دارالعلمهای اسلامی شباهتهایی با «دارالعلم اسکندریه» عهد بطالسه داشتهاند، اما الگوی ایجاد دارالعلم در دوره اسلامی، همان بیتالحکمه* بغداد و خزانةالحکمهها بودند، هرچند خزانةالحکمهها عمومی نبودند و در ارائه خدمات میان آنها و دارالعلمها تفاوتهایی وجود داشت. کهنترین کتابخانه (یا مؤسسه)ای که عنوان دارالعلم داشت، دارالعلمی بود که ابوالقاسم جعفربن محمدبن حمدان موصلی (متوفی 323، فقیه شافعی) در روزگار حمدانیان* در شهر موصل بنا کرد. تاریخ تأسیس این دارالعلم، قطعآ به نیمه دوم قرن سوم برمیگردد (← یاقوت حموی، 1993، ج 2، ص 793ـ794؛ دیوهجی، ص 192؛ قس ابنجوزی، ج 16، ص 289). بنابر گزارش یاقوت حموی (1993، ج 2، ص 794) هرکه جویای دانش بود با حضور در دارالعلم به کسب دانش میپرداخت، حتی اگر طالبی غریب و فقیر به آنجا میآمد، درهم و کاغذی به او داده میشد و کتابخانه همه روزه پذیرای اهل علم بود. علاوه بر این، موصلی خود در آنجا مجالس درس و سخنرانی داشت و به املای اشعار و آثار خویش و دیگران و حکایات و نوادر میپرداخت.در طول قرن چهارم و همزمان با سلطه آلبویه بر سرزمینهای شرقی اسلام کتابخانههای بسیاری در ایران و عراق تأسیس شد. به گزارش مقدسی (ص 448ـ449) که خود از کتابخانه عضدالدوله در شیراز استفاده کرده است، این کتابخانه بزرگ در قصر مجلل و عظیم امیر بویهی واقع بود و تحت نظر یک سرپرست، یک کتابدار و یک ناظر اداره میشد. همه گونه کتاب در آن بود و نسخهای از آخرین نوشتهها را در دانشهای گوناگون فراهم آورده بودند. فضای آن مرکّب از بنایی بزرگ و مستطیل شکل با سقفهایی قوسدار بود که انبارهای کتابخانه در اطرافِ آن قرار داشت. اتاقکهایی چوبی نیز برای استفاده مراجعهکنندگان به دیواره بنای کتابخانه و انبارها پیوسته بود و برای ثبت اسامی کتابها از دفترهایی ویژه استفاده میشد که بنابر نوع کتابها در یک رفِ ویژه قرار میگرفت. ابوعلی مسکویه* مورخ و ادیب، از جمله خازنان مشهور این کتابخانه بود و به همین سبب لقب الخازن داشت (قفطی، ص 331). ابنبوّاب* نیز نظارت بر کتابخانه را عهدهدار بود (یاقوت حموی، 1993، ج 5، ص 1997ـ1998). کتابخانه ابوعلیبن سوّار کاتب در بصره، که گاه خزانةالوقف (← ابنندیم، ص 154) و گاه دارالکتب (مقدسی، ص 413) نامیده شده است، در زمره دارالعلمها به شمار میآید، چون علاوه بر اینکه کتابخانهای عمومی و وقفی بود، استادی در آن به تدریس کلام معتزلی اشتغال داشت (همانجا). ابناثیر (ج10، ص 184) با وصف غارت این کتابخانه در سال 483، همانند ابنجوزی (ج 16، ص 289)، آن را نخستین کتابخانه وقفی در اسلام شمرده است. دارالعلم شاپوربن اردشیر، که با عنوان دارالعلم بغداد نیز از آن یاد میشود، از بزرگترین و باشکوهترین دارالعلمهای آلبویه بود. شاپوربن اردشیر، وزیر ایرانی و شیعیمذهب بهاءالدوله در 383 یا 381 خانهای در محله شیعهنشین کَرْخ بغداد، در بَیْنَالسُّورَیْن (← یاقوت حموی، 1965، ذیل «بَیْنَالسُّورَیْن») خرید و پس از مرمت و نوسازی دارالعلمی در آنجا برپا ساخت. دارالعلم موقوفاتی داشت که به مصرف مخارج مهمانان، پرداخت دستمزدها و نگهداری کتابخانه میرسید (← یوسف عش، ص 143). شاپور کتابهای نفیس بسیاری را که خود خریداری، یا جمعآوری کرده بود و بالغ بر دههزار و چهارصد جلد میشد، به آنجا منتقل کرد. در میان کتابها، صد نسخه قرآن، دستنویسِ خاندانِ بنیمُقْله، بر نفاست این مجموعه میافزود (← ابنجوزی، ج 14، ص 366؛ ابناثیر، ج 9، ص 101، ج 10، ص 7؛ ذهبی، ج 2، ص 162). بسیاری از دانشمندان و اهل ادب به این دارالعلم توجه کردند و علاوه بر آمد و شد به آنجا با اهدای کتابهای نفیس، کتابخانه را غنیتر کردند. برای نمونه پزشک مشهور جبرئیلبن عبیداللّه*بن بختیشوع، کُنّاش طبی پنج جلدی خود به نام الکافی را به دارالعلم شاپور هدیه داد (قفطی، ص150؛ ابنابیاصیبعه، ص 212). اعمال این شیوهها، دارالعلم شاپور را به کانون رفتوآمد و مباحثات و مناظرات علمی و ادبی دانشوران و مرجعی برای دستیابی به اطلاعات دقیق و موثق تبدیل کرد (یوسف عش، ص 134ـ135).بنابر فهرستی که از موضوعات کتب موجود در کتابخانه تهیه شده بود، این کتابخانه حاوی آثار راجع به علوم شرعی و نقلی مانند علوم قرآنی، فقه، صرف و نحو و غیره و نیز علوم عقلی مانند طب، نجوم، فلسفه بود، ولی تعداد آثار ادبی و شرعی بیشتر بود (← جبوری، ص 68ـ69). عبارت «مصنفات آلالبیت علیهمالسلام» (← همان، ص 68) دلالت بر وجود کتب شیعی در این کتابخانه و نشان از تمایلات شیعی مؤسس و متولیان آن دارد، اما کتب اهل سنّت نیز در کتابخانه موجود بود (← یوسف عش، ص 136). شاپور سرپرستی و نظارت بر دارالعلم و موقوفات آن را به شریفمحمدبن حسینبن أبیشیبه، شریف ابوعبداللّه محمدبن احمد حسنی، و قاضی ابوعبداللّه حسینبن هارون ضبّی واگذار کرده بود (ابنجوزی، همانجا؛ قس ابنعماد، ج 3، ص 104). علاوه بر اینان، ابنجوزی (همانجا) از شیخابوبکر محمدبن موسی خوارزمی نیز یاد کرده است. پس از مرگ شاپور در سال 416، سرپرستی و اداره دارالعلم به شریف/ سیدمرتضی ابوالقاسم علیبن حسین (متوفی 436)، محول گردید (کورکیس عواد، ص 143).در منابع از چند تن با عنوان خازن (کتابدار) یا ناظر و بازرس دارالعلمها نیز یاد شده است، همانند ابواحمد عبدالسلامبن حسین بصری ملقب به واجکا (متوفی 405) دوست ابوالعلاء معرّی، ابومنصور محمدبن علیبن اسحاق کاتب، و ابوزکریا یحییبن علی تبریزی (← ابوالعلاء معرّی، ص 287؛ خطیب بغدادی، ج 4، ص 159، ج 12، ص 331؛ ابنعربی مالکی، قسم 4، ص 7؛ صفدی، ج 18، ص 419).علاوه بر بازرسان، کارگزاران اداری و استنساخکنندگان، خدمتگزارانی نیز در دارالعلم مشغول خدمت بودند (← ابوالعلاء معرّی، ص 279). بنابر گزارشی از یاقوت حموی (1993، ج 4، ص 1838) علیبن فضّال معروف به فرزدقی (متوفی 479) در دارالعلم شاپور به تدریسِ نحو اشتغال داشته است، البته این تنها خبری است که در آن به فعالیت آموزشی این دارالعلم اشاره شده است و شاهدی وجود ندارد که بتوان همانند ابنشاکر کتبی (ج10، ص130) و ابنکثیر (ج 6، جزء11، ص 333) به این دارالعلم عنوان مدرسه داد.هرچند دارالعلم شاپور مرکزی شیعی بود، ولی در اداره آن تعصبی به خرج داده نمیشد و پذیرای دانشمندان دیگر مذاهب نیز بود. با سلطه سلجوقیان بر بغداد و ورود طغرلبیگ به این شهر در 451، سنّیان در تداوم درگیریهای گاه و بیگاه با شیعیان به محله کرخ هجوم آوردند و آنجا را تاراج کردند و به آتش کشیدند (← ابناثیر، ج 9، ص 575ـ576، 593). دارالعلم شاپور نیز از گزند این آتشسوزی در امان نماند (← ابنجوزی، ج 16، ص 62؛ ابناثیر، ج10، ص 7ـ8؛ یاقوت حموی، 1965، همانجا). علاوه بر آتشسوزی، مردم برخی از کتابها را سرقت کردند و عمیدالملک کندری (متوفی 457) وزیر طغرل بهزعم خود بهترین آنها را برگزید و به خراسان فرستاد (ابناثیر، همانجا؛ جبوری، ص 73).دارالعلم شریفمرتضی در بغداد در یکی از خانههای وی در ساحل دجله قرار داشت و پذیرای متعلمان و مریدان بود و مبلغ منظمی به آنان و نیز عالمان پرداخت میکرد، بهطوری که دریافتی شیخطوسی دوازده دینار و دریافتی قاضی عبدالعزیزبن براج هجده دینار بود. شریفمرتضی عایدات یک دیه را نیز وقف کاغذ فقیهان کرده بود. جلسات مناظره چنانکه در دارالعلمها معمول بود، اینجا نیز برپا میشد. کتابخانه این مؤسسه هشتاد هزار جلد کتاب داشت (ابنحجر عسقلانی، ج 5، ص530؛ طوسی، مقدمه محمد واعظزاده خراسانی، ص 18ـ19؛ مطرودی، ص 73). دارالعلم شریف/ سیدرضی (متوفی 406؛ دانشمند و ادیب نامدار شیعی و گردآورنده نهجالبلاغه) در کوی کرخ بغداد قرار داشت. ساختمان دارالعلم تالارهایی برای تدریس، سخنرانی و تشکیل جلسات و بحث و گفتگوهای علمی داشت. سید رضی سرپرستی بخشهای مختلف دارالعلم را عهدهدار بود و شخصآ به امور مدرسه، دانشجویان و کتابخانه رسیدگی میکرد. کتابخانه حاوی باارزشترین و مهمترین منابع علوم اسلامی بود، بهگونهای که آن را با بیتالحکمه بغداد و کتابخانه دارالعلم شاپور مقایسه میکنند. جز کتاب، لوازم مورد نیاز در اختیار طالبان علم قرار میگرفت (← ابنعِنَبَه، ص 209ـ210؛ شریفرضی، مقدمه امینی، ص 27؛ جعفری، ص 44).ابوالحسن محمدبن هلال، ملقب به غرس النعمه صابی (متوفی 480؛ ← صابی*، خاندان)، هم تحتتأثیر تعطیل دارالعلم شاپور و برای جلوگیری از نابودی علم، دارالعلمی را در بغداد تأسیس و هزار جلد کتاب وقف آن کرد (← ابنجوزی، ج 16، ص 61ـ62، 275؛ ابنکثیر، ج 6، جزء12، ص 91).با بنیانگذاری دارالعلم حاکم در قاهره در سال 395، سنّت دارالعلمسازی که تا این زمان محدود به عراق (بینالنهرین) بود، به مصر و چندی بعد به شام وارد شد (← دارالحکمه*). خاندان شیعی بنوعمّار* با راهاندازی دارالعلم در طرابلس شام، این شهر را به مرکزی علمی تبدیل کردند، هرچند لامنس (ص 132) بر آن است که آنان هدفی جز تبلیغات شیعی را دنبال نمیکردند. بنیانگذار این مرکز قاضی حسنبن عبداللّه (متوفی 462) بود و به سال 472 علیبن محمدبن عمار آن را بازسازی کرد. کتابخانه دارالعلم طرابلس یکی از غنیترین کتابخانههای آن دوره و دستکم حاوی صد هزار جلد کتاب وقفی بود و 180 تن به استنساخ کتابها اشتغال داشتند. کتابهایی نیز از دیگر نواحی برای کتابخانه تدارک میدیدند و باتوجه به پرشماری کتابها، آنها را براساس موضوع تقسیمبندی میکردند و در مخزنهایی ویژه میچیدند. دارالعلم و کتابخانه طرابلس بر اثر هجوم جنگجویان صلیبی به این شهر در آتشسوخت و از میان رفت (ابنشدّاد، ج 2، قسم 2، ص 107؛ ابنحجر عسقلانی، ج 3، ص 152؛ محمد کردعلی، ج 6، ص 66، 191؛ جرجی زیدان، ج 3، ص 234؛ ایازی، ص 557). در دوره فاطمیان (حک : 297ـ567) بهجز دارالعلم الحاکم بامراللّه، ظاهرآ مؤسسات مشابهی نیز فعالیت داشتند که اطلاعات اندکی از آنها به ما رسیده است، مثلا به نوشته قلقشندی (ج 4، ص 102)، دارالعلم بیتالمقدس، کلیسایی بوده که قبر حنّه (مادر مریم بنت عمران) در آن قرار داشت. برخی از دارالعلمها هم در حوزه اهل سنّت شکل گرفتهاند، مانند دارالعلم قاضی ابوالفرجبن ابیالبقاء در بصره که کتابخانه آن با وقف دوازده هزار جلد کتاب فراهم آمده بود (جبوری، ص 107) و سرانجام در شورش عربها علیه التونتاش، نایب بصره، در سال 499 نابود شد (ابناثیر، ج10، ص 411). ابوبکر عبیداللّهبن علی معروف به ابنمارستانیه فقیه حنبلی (متوفی 599) هم که علاوه بر فقه، مطالعاتی در پزشکی، منطق، ستارهشناسی، فلسفه و تاریخ داشت، در دربالشّاکریه بغداد دارالعلمی تأسیس کرد. دارالعلم، کتابخانه مجهزی داشت که بر اهل علم وقف شده بود. ابنمارستانیه نیز به سبب دوستی با ابنیونس وزیر، موفق به تأسیس دارالعلم شده بود و پس از عزل او از وزارت، کار دارالعلم نیز به آخر رسید. ابنمارستانیه را به اتهام جنون در دارالمجانین بستری کردند و دارالعلم را با کلیه اموال، از جمله کتابها، مصادرهکردند و فروختند (ابوشامه، ص53؛ ابننجّار، ج 17، ص 66ـ68؛ ابنعماد، ج 4، ص 339ـ 340).خارج شدن حکومتهای شیعی و قدرتمند آلبویه و فاطمیان از مدار قدرت، ضعف و نابودی تدریجی دارالعلمها را نیز به همراه آورد. این حکومتها و طرفدارانشان از حامیان جدّی این نوع بنیادها بودند. تأثیرات عمیقی که دارالعلمها در شیوه و شکل تأسیسات علمی و آموزشی در جهان اسلام برجای گذاشته بودند، در نهادهای بعدی همچون مدارس جلوهگر شدند (← محمدعبدالرحیم غنیمه، ص100).منابع : ابن ابیاصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت ] 1965[؛ ابناثیر؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت 1423/2002؛ ابنشاکر کتبی، عیونالتواریخ، نسخه خطی کتابخانه فیضاللّه افندی استانبول، ش 1492، نسخه عکسی کتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامی؛ ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج 2، قسم 2، چاپ سامی دهان، دمشق 1382/1962؛ ابنعربی مالکی، احکامالقرآن، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1408/1988؛ ابنعماد؛ ابنعِنَبَه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، بیروت : دارمکتبةالحیاة، ]بیتا.[؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج 6، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت 1407/1987؛ ابننجار، ذیل تاریخ بغداد، در احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او، مدینة السلام، چاپ مصطفی عبدالقادرعطا، ج 16ـ20، بیروت 1417/1997؛ ابنندیم (تهران)؛ ابوالعلاء معرّی، رسالةالغفران، چاپ مفید قمیحه، بیروت 1988؛ عبدالرحمانبن اسماعیل ابوشامه، تراجم رجالالقرنین السادس و السابع، المعروف بالذیل علیالروضتین، چاپ محمد زاهد کوثری و عزت عطار حسینی، بیروت 1974؛ محمدعلی ایازی، «کتابخانههای تخصصی»، در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی: 21ـ23 شهریور 1374، دفتر2، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1379ش؛ یحیی وهیب جبوری، بیتالحکمة و دورالعلم فیالحضارةالاسلامیة، بیروت 1427/ 2006؛ جرجی زیدان، تاریخالتمدن الاسلامی، چاپ حسین مؤنس، قاهره ]بیتا.[؛ محمدمهدی جعفری، سیدرضی، تهران 1375ش؛ خطیببغدادی؛ سعید دیوهجی، تاریخالموصل، ]بغداد[ 1402/1982؛ محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ محمدسعیدبن بسیونی زغلول، بیروت 1405/1985؛ محمدبن حسین شریفرضی، خصائص الائمة علیهمالسلام، چاپ محمدهادی امینی، مشهد 1406؛ صفدی؛ محمدبن حسن طوسی، الرسائل العشر، قم ?] 1403[؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخالحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ 1903؛ قلقشندی؛ کورکیس عواد، خزائن الکتبالقدیمة فیالعراق، بیروت 1406/1986؛ هانری لامنس، «دورالعلم و بیوت الحکمة»، المشرق، سال 38 (نیسان ـ حزیران 1940)؛ محمدعبدالرحیم غنیمه، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه نوراللّه کسائی، تهران 1364ش؛ محمد کرد علی، خططالشام، بیروت 1389ـ1392/ 1969ـ1972؛ محمدابراهیم مطرودی، الشریف المرتضی وادبه، ریاض 1413/1992؛ مقدسی؛ یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛ همو، معجمالادبا، چاپ احسان عباس، بیروت 1993؛ یوسف عش، دور الکتب العربیة العامة و شبهالعامة لبلاد العراق والشام و مصر فیالعصر الوسیط، ترجمة عنالفرنسیة نزار اباظه و محمد صباغ، بیروت 1411/1991.