دارالحرب ← دارالاسلام(1)NNNNدارالحکمه، از دارالعلمهای مشهور جهان اسلام در دوره فاطمیان، در قاهره. مؤسس آن خلیفه الحاکم بأمراللّه (حک : 386ـ411) فاطمی بود.درباره انگیزه حاکم برای این اقدام اختلاف است. نام این مرکز و مجموعه علومی که در آنجا تعلیم داده میشد و شباهتهای ساختاری آن با بیتالحکمه مأمون نشان میدهد قصد حاکم ایجاد مرکزی علمی و آموزشی به تقلید از بیتالحکمه بغداد بوده است. به نظر میرسد بهجز ترجمه و تألیف کتاب، همه فعالیتهای علمی رایج در بیتالحکمه* در دارالحکمه نیز، حداقل در دوره حاکم و اوایل تأسیس آن، متداول بوده است (← یوسف عش، ص 96، 105ـ106؛ ایمن فؤاد سید، ص585). به نظر یوسف عش (ص 112)، هدف حاکم فراهم آوردن زمینهای بوده است تا طبقه فرهیخته با آموختن فلسفه یونانی، برای پذیرش عقاید اسماعیلی آماده شوند. بهویژه که تعالیم اسماعیلی از دوره المعز لدیناللّه (341ـ365) «حکمت» نیز خوانده میشد (← قاضی نعمان، ص 47، 386، 435، پانویس 3). طبقنظر ابنعبدالظاهر (ص 45) چون سنّت ساخت مدرسه در مصر رایج نبود، قرار بود دارالحکمه جای خالی این مراکز آموزشی را پر کند. علت تأسیس دارالحکمه را ترس حاکم از افزایش اعتراضات مردم سنّیمذهب مصر به سیاستهای مذهبی او نیز دانستهاند. این اعتراضات چنان بالا گرفته بود که مردم آشکارا پس از اقامه نماز، خلیفه را نفرین میکردند. حاکم نیز برای مصونماندن از گزند آشوبهای قریبالوقوع، دستور تأسیس مؤسسهای سنّتگرا به نام دارالحکمه را صادر کرد (← ابنتغری بردی، ج 4، ص 222؛ یوسف عش، ص 98). البته با توجه به کشتار ناگهانی سنّیان در دارالحکمه به دست حاکم (← ادامه مقاله) و گماشتن داعیالدعاة اسماعیلی به مدیریت دارالحکمه در دوره وی و برخی از جانشینانش (← یوسف عش، ص 111) و تبدیل این مؤسسه به یکی از مراکز مهم تبلیغ عقاید اسماعیلی در قرون پنجم و ششم، ادعای راضی کردن اهلسنّت را به سختی میتوان پذیرفت.دارالحکمه در کنار قصر غربی خلیفه، در پشت خانِ مسرور ساخته شد و درِ آن به روی بابالتَبّانین باز میشد (قلقشندی، ج 3، ص 362؛ مَقریزی، ج 2، ص 502). این مرکز در 19 جمادیالآخره 395 افتتاح شد (نُوَیری، ج 28، ص 179) و تا 567 که صلاحالدین ایوبی به حکومت فاطمیان خاتمه داد، فعال بود.فعالیت دارالحکمه به سه دوره مجزا تقسیم میشود: دوره اول، از آغاز تأسیس تا 411 (سال درگذشت حاکم) بود. در این دوره، خلیفه توجه ویژهای به دارالحکمه داشت. او ساختمانی مجلل با تجهیزات و اثاث و تزیینات فراوان ایجاد کرد و بسیاری از فقها، محدّثان، قاریان، منجمان، نحویان، لغتشناسان و پزشکان را از گروههای مذهبی گوناگون گردآورد و به آنها اجازه فعالیت در دارالحکمه داد (ابنعبدالظاهر، ص 45ـ46؛ مقریزی؛ ابنتغری بردی، همانجاها). حاکم کارمندان و خادمانی برای این مؤسسه برگزید و برای همه آنان از محل خزانه حکومتی، مستمری با عنوان «الرزق السَّنیّ» مقرر کرد. کتابخانه بزرگی که برخی از کتابهایش از نظر خط خوش و تزیینات بینظیر بودند، برای دارالحکمه مهیّا شد و مردم برای مطالعه، استنساخ یا آموزش از آن استفاده میکردند (نویری، همانجا؛ مقریزی، ج 2، ص 502ـ503). این کتابخانه تا پایان حیات علمی دارالحکمه فعال و یکی از مهمترین مراکز علمی قاهره به شمار میرفت (← مقریزی، ج 2، ص 356، 358).حاکم به چند تن از بزرگترین دانشمندان اهلسنّت چون ابوبکر انطاکی و ابواسامه جُنادةبن محمدبن حسین اسدی و عبدالغنیبن سعید اجازه داد در این مؤسسه ساکن شوند و به فعالیتهای علمی و مباحثه و مناظره بپردازند (ابنخلّکان، ج 1، ص 372؛ مقریزی، ج2، ص 358). هرچند او در سال 399 (حدود سه سال پس از تأسیس دارالحکمه)، به سببی نامعلوم و به یکباره بر آنان غضب کرد. ابوبکر انطاکی و ابواسامه و عدهای دیگر کشته و عبدالغنی و چند دانشمند دیگر موفق به فرار شدند (← ابنخلّکان، همانجا؛ سیوطی، ج 2، ص 258؛ یوسف عش، ص 103). برخی از ویرانی و تعطیلی دارالحکمه پس از این حادثه خبر دادهاند (← ذهبی، حوادث و وفیات 381ـ400ه .، ص 244؛ ابنکثیر، ج 6، جزء11، ص 365)، اما به نظر میرسد کشتار این چند دانشمند چندان خللی در برنامههای علمی و آموزشی آن ایجاد نکرده باشد زیرا کمتر از یک سال پس از آن، حاکم موقوفاتی به چندین مسجد و مؤسسه از جمله دارالحکمه اختصاص داد. بخشی از درآمد این موقوفات به دارالحکمه، بهویژه کتابخانه آن و هزینههایی چون خرید کاغذ و مرکّب و قلم مورد نیاز نسخهنویسان، خرید فرش و پوشاک، نگهداری پردهها، صحافی کتابها، تأمین آب آشامیدنی و مستمری کارکنان اختصاص یافت که نشاندهنده رونق فعالیتهای علمی این مرکز است (← ابنعبدالظاهر، ص 148؛ مقریزی، ج 2، ص 503). به علاوه، به گزارش مقریزی (همانجا)، حاکم در سال 400، گروهی از ریاضیدانان و منطقیان و فقها و پزشکان را در دارالحکمه جمع کرد و آنها در حضور وی مناظره و مباحثه کردند و همگی صله و خِلعت گرفتند.در دوره حاکم، عبدالعزیزبن نعمان و سپس مالکبن سعیدبن مالک، داعیالدعاة و سرپرست دارالحکمه بودند (← ابنعبدالظاهر، ص 144؛ مقریزی، ج 2، ص 305). داعیالدعاة علمای اسماعیلیه را که در استخدام حکومت فاطمی بودند (فقهاءالدولة)، در این مرکز گرد میآورد. این دانشمندان دوشنبه و پنجشنبه هر هفته متن درسها را برای تشکیل جلسات تعلیم عقاید اسماعیلی (مجالسالحکمة؛ ← ناصری طاهری، ص 25ـ 26) تهیه میکردند و تحویل داعیالدعاة میدادند. او نیز آنها را برای تأیید نزد خلیفه میبرد (مقریزی، ج 2، ص 305ـ306). قَلقَشندی (ج 3، ص 362) محل تدریس داعیالدعاة را در دارالحکمه، ولی مقریزی (همانجا) بهنقل از ابنطویر، دیوان قصر خلیفه ذکر کردهاست. مراسم تحلیف کسانی که به آیین اسماعیلی میگرویدند نیز در دارالحکمه برگزار میشد (قلقشندی، ج3، ص483؛ برای آگاهی بیشتر ← یوسف عش، ص 113ـ 114). با این حال، دلیلی در دست نیست که نشان دهد دارالحکمه در این دوره مرکز تبلیغاتاسماعیلیان بودهاست (یوسفعش، ص111).دوره دوم حیات علمی دارالحکمه از 411 تا 516 بود. ظاهرآ پس از درگذشت حاکم، دارالحکمه به رکود علمی دچار شد (← هالم، ص76ـ77). در منازعات دوره مستنصر (حک : 427ـ487)، لطماتی به دارالحکمه وارد شد، اما همچنان جلسات بحث و مناظره و نیز تبلیغات اسماعیلی در آن ادامه یافت. در دوره الآمر باحکاماللّه (حک 495:ـ524)، گروهی مشهور به بدیعیه ــ که از کسانی چون برکات و حُمَیْدبن مکی قصّار به عنوان سردمدارانشان یاد شده است ــ در دارالحکمه دست به فعالیت ضداسماعیلی زدند. نفوذ آنان تا حدی بود که حتی برخی استادان فقه فاطمی را به گروه خویش جذب کرده بودند (← مقریزی، ج 2، ص 504ـ505). به نظر میرسد، آزادی بحث و مناظره در دارالحکمه بهویژه در کتابخانه آن، موجب شکلگیری آیینی شد که از نظر خلفای فاطمی الحادی بود (یوسف عش، ص 115). در نتیجه دارالحکمه در سال 516 تعطیل شد. برکات را دستگیر کردند و کسانی که با بدیعیه همراهی میکردند یا به ایشان یاری رسانده بودند، تعقیب و مجازات شدند و عدهای نیز به قتل رسیدند (مقریزی، ج 2، ص 504). شاید اختلافات سیاسی و مذهبی در دوره جانشینان مستنصر موجب تعطیل دارالحکمه شده باشد. چنانکه، ابنعبدالظاهر (ص 32) هراس حکومت از اجتماع نِزاریان در دارالحکمه را سبب تعطیل آن ذکر کرده است.سومین دوره فعالیت دارالحکمه از 517 تا 567 بود. پس از تعطیل موقت دارالحکمه، اطرافیان خلیفه الآمر از وی خواستند اجازه دهد این مرکز بازگشایی شود. به دستور خلیفه، دارالحکمه در محلی دیگر نزدیک به قصر بزرگ شرقی و در ساختمان قدیمی بیتالمال تأسیس شد، ولی برای اطمینان از حضور نداشتن مخالفان و ملحدان در آن، خلیفه شرطهایی برای ادامه کار آن تعیین کرد، از جمله اینکه متولی آن مردی متدین باشد، نظارت و سرپرستی آن با داعی باشد و در آنجا به قرائت قرآن بپردازند (← ابنعبدالظاهر، ص 32ـ33؛ مقریزی، ج 2، ص 460ـ461، 507ـ508). احتمالا از همین تاریخ (517) این مرکز دارالعلم خوانده شد (ایمن فؤاد سید، ص 590؛ قس هالم، ص 71ـ72، که به نظر وی این نهاد از آغاز دارالعلم نام داشته و بعدها به اشتباه دارالحکمه خوانده شده است) و این نشان از رویکرد جدید دارالعلم در توجه صِرف به تعلیمات اسماعیلی و دوری از بحثهای مرتبط با علوم عقلی و کلامی است. گزارشهایی از انتصاب برخی از داعیان به ریاست دارالعلم در دست است (← یوسف عش، ص 117ـ119).پس از روی کار آمدن صلاحالدین ایوبی در 567، دارالعلم مانند سایر نهادهای اسماعیلی برای همیشه تعطیل و کتابهای آن فروخته شد (← مقریزی، ج 2، ص 358، 461؛ نیز ← د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). بهنوشته ابنعبدالظاهر، در دوره زندگی وی (قرن هفتم)، هیچ اثری از دارالعلم باقی نمانده بود (ص 46).منابع : ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/?] 1963[ـ1972؛ ابنخلّکان؛ ابنعبدالظاهر، الروضة البهیة الزاهرة فی خططالمُعزیة القاهرة، چاپ ایمن فؤاد سید، قاهره 1417/ 1996؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج 6، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت 1407/1987؛ ایمن فؤاد سید، الدولة الفاطمیة فی مصر : تفسیر جدید، قاهره 1420/2000؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 381ـ400ه .، بیروت 1413/1993؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، حسنالمحاضرة فی اخبار مصر و القاهرة، چاپ علی محمد عمر، قاهره 1428/2007؛ نعمانبن محمد قاضی نعمان، کتابالمجالس و المسایرات، چاپ حبیب فقی، ابراهیم شبوح، و محمد یعلاوی، بیروت 1996؛ قلقشندی؛ احمدبن علی مَقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن 1422ـ1425/ 2002ـ2004؛ عبداللّه ناصری طاهری، هفت قلم از تاریخ، تهران 1387ش؛ احمدبن عبدالوهاب نُوَیری، نهایةالارب فی فنونالادب، ج 28، قاهره 1428/2007؛ یوسف عش، کتابخانههای عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی: بینالنهرین، سوریه و مصر، ترجمه اسداللّه علوی، مشهد 1372ش؛EI2, s.v. "Da(r-al-H(ikma" (by D. Sourdel); Heinz Halm, , London The Fatimids and their traditions of learning 1997.