دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه ← تقریبNNNNدارالحدیث، از نهادهای آموزشی برای یادگیری و سماع حدیث در مصر و شام در دوره زنگیان تا ممالیک. سنّت تحدیث و تعلیم و بیان احادیث نبوی از دوره پیامبر صلیاللّهعلیهوآله وسلم) آغاز شد و پس از آن حضرت، و با گسترش اسلام در خارج از جزیرةالعرب و نیاز به آشنایی مسلمانان با سنّت پیامبر، رواج بیشتر یافت (برای تاریخ نخستین سالهای نشر و تدوین حدیث ← تدوین حدیث*؛ حدیث*). به نظر میرسد، آموزش و سماع حدیث در قرون نخستین اسلامی بیشتر در مساجد و مکاتب و برخی از مدارس صورت میگرفته است. با این حال، گزارشهایی درباره ایجاد مرکزی به نام دارالسُّنَّه در قرون چهارم و پنجم، ویژه آموزش و فراگیری حدیث و سنّت نبوی، در دست است. برای نمونه، ابوبکر صبغی (متوفی 342) در نیشابور دارالسّنّهای ساخته و حاکم نیشابوری (متوفی 405) را برای اداره امور آن برگزیده بود (فارسی، ص 6؛ برای نمونههای بیشتر از دارالسّنّهها و مراکز دیگر آموزش حدیث پیش از قرن ششم ← ناجی معروف، ص 180ـ194). همچنین، برخی از محدّثان مشهور خانه خود را به آموزش حدیث اختصاص میدادند و هزینه آن را از اموال شخصی خود میپرداختند (← نجاشی، ص 351؛ یاقوت حموی، ج 1، ص 617ـ619).دارالحدیث نوریه در دمشق نخستین مرکز رسمی آموزش حدیث بود که با این عنوان در اواسط قرن ششم به دست نورالدین محمود زنگی ساخته شد (ابوشامه، ج 1، ص 10؛ برای آگاهی بیشتر ← نوریه*، دارالحدیث). پس از آن، ایجاد چنین مراکزی در سرزمینهای مصر و شام بهویژه در حلب، بیتالمقدس، قاهره، موصل و اَربیل رواج بسیار یافت (← ذهبی، ج 22، ص 258؛ نُعَیمی دمشقی، ج 1، ص 19ـ122؛ ابنساعی، ج 9، ص 209؛ عبدالقادر بدران، ص 24ـ35، 47، 60؛ غَزّی، ج 2، ص 206؛ عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، ج 2، ص 187ـ193).دارالحدیثها را سلاطین، امرا، صاحبمنصبان و گاه خود علما و محدّثان میساختند و اغلب به نام بانیان یا محدّثانی که دارالحدیث برای آنان ساخته شده بود، خوانده میشدند (← نُعَیمی دمشقی، ج 1، ص 19، 47، 55ـ56، 72ـ74، 80، و جاهای دیگر). گاه از نظر امور اداری و آموزشی و رفاهی مستقل بودند، همانند دارالحدیثهای نوریه، اشرفیه و ضیائیه در دمشق و دارالحدیث هَکّاریه در بیتالمقدس (← همان، ج 1، ص 19؛ محمد مطیع حافظ، 1427الف، ص 11؛ عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، ج 2، ص 187). گاهی نیز به یکی از مدارس بزرگ وابسته بودند و به نام همان مدرسه خوانده میشدند، مانند دارالحدیثِ مدرسه مستنصریه در بغداد و دارالحدیثِ مدرسه تَنکِزیّه در بیتالمقدس (← الحوادثالجامعة، ص 58؛ عبدالجلیلحسن عبدالمهدی، ج 2، ص 191؛ نیز ← تنکزیّه*، مدرسه؛ مستنصریه*، مدرسه). هزینه تأسیس و اداره دارالحدیثها اغلب از محل اوقافی تأمین میشد که بانیان به آن اختصاص میدادند. این اوقاف شامل املاکی چون دکان، حمام، نانوایی، باغ و زمین کشاورزی بودند (← ابوشامه، همانجا؛ ذهبی، ج 22، ص 128؛ ابنطولون، قسم 1، ص 131؛ محمد مطیع حافظ، 1427الف، ص 14). در برخی دارالحدیثها چون مستنصریه و تنکزیّه، از محل همین اوقاف برای مدرّسان و طالبانِ حدیث مقرّری نقدی و جنسی تعیین میشد (← الحوادثالجامعة، همانجا؛ عسلی، ص 127ـ128، 131).واقفان و بانیان گاه در وقفنامهها شروطی برای چگونگی آموزش حدیث یا تعداد مدرّسان و طالبان تعیین میکردند. برای نمونه، در دارالحدیث مدرسه مستنصریه بغداد شرط شده بود که یک شیخ عالیالاسناد، دو قاری و ده طالب حدیث، به تدریس و تعلیم حدیث بپردازند (الحوادثالجامعة، همانجا). واقف دارالحدیث اشرفیه جوّانیه در دمشق شرط کرده بود که در آنجا اهل «روایت» بر اهل «درایت» مقدّم داشته شوند (← محمد مطیع حافظ، 1421، ص 23). محدّثی که ریاست دارالحدیث را برعهده داشت و طالبان حدیث از وی حدیث میشنیدند و احادیثی را که فراگرفته بودند بر او عرضه میکردند، شیخ* خوانده میشد (← الحوادثالجامعة، همانجا؛ نعیمی دمشقی، ج 1، ص 19ـ122). این مسئولیت اغلب بر عهده محدّثانی نهاده میشد که علاوه بر داشتن شهرت علمی، متدین و درستکار و دارای اخلاق و منش نیکو باشند (← عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، ج 2، ص 186؛ عسلی، ص 127ـ128) تا بتوانند عده بیشتری از مردم را برای فراگیری حدیث جذب کنند. متولیان دارالحدیثها برای اعتبار علمی و دقت شیوخ اهمیت بسیاری قائل بودند و گاه ممکن بود شیخی را پس از اثبات بیدقتیاش در نقل احادیث، برکنار کنند (← ذهبی، ج 22، ص 392). سپردن شیخوخت برخی از دارالحدیثها به علمایی چون ابنتیمیّه، ذهبی، ابنقلانسی، ابنعساکر، ابنکثیر و سُبکی (← نعیمی دمشقی، ج 1، ص 36ـ37، 74، 78، 96، 100؛ برای شیوخ دارالحدیث نوریه و اشرفیه و جایگاه علمی آنها ← محمد مطیع حافظ، 1427ب، ص 41ـ295؛ همو 1421، ص 74ـ232)، علاوه بر اینکه نشاندهنده اهمیت و اعتبار ریاست علمی این مراکز است، از نقش و جایگاه علمی دارالحدیثها در میان سایر نهادهای علمی و آموزشی نیز خبر میدهد. به همین سبب، سلاطین و امرا و محدّثان و علما به این مراکز توجه بسیار نشان میدادند.علاوه بر شیخ و محدّثان، افرادی با عنوان قاریالحدیث، مُلَقِّنالقرآن (معلم قرآن)، امام (پیشنماز)، مُعید*، مؤذن*، کاتب، کتابدار، ناظر (مسئول نظارت بر ساختمانها، اموال غیرمنقول و نظافت و بهداشت)، نگهبان و خادم به خدمات آموزشی یا رفاهی در دارالحدیثها میپرداختند و از محل اوقاف مقرری دریافت میکردند (← محمد مطیع حافظ، 1427الف، ص 255ـ257؛ همو، 1421، ص 38ـ42).دارالحدیثها اغلب کتابخانههای غنی داشتند که علاوه بر واقفان، شیوخ و محدّثان نیز گاه کتابها و مجموعههای حدیثی خود را وقف آنها میکردند. برای نمونه، در هریک از دارالحدیثهای ضیائیه و اشرفیه کتابخانهای بزرگ وجود داشت (← همو، 1427الف، ص 11، 261ـ263؛ همو، 1421، ص 287ـ290). در کنار برخی دارالحدیثها، مسجدی برای نماز و انجام دادن عبادات و مناسک شرعی (← نعیمی دمشقی، ج 2، ص 334؛ محمد مطیع حافظ، 1427الف، ص 13) و مکانی برای سکونت برای طلاب وجود داشته است. حتی برخی از طلاب با همسر و فرزندان خود در آنجا ساکن بودهاند؛ چنانکه گفته شده امام جمالالدین احمدبن یعقوب، مشهور به ابنصابونی، در دارالحدیث نوریه دمشق به دنیا آمده است (← صفدی، ج 1، ص 434).برنامه و مواد درسی دارالحدیثها به درستی شناخته نیست. در دارالحدیث مستنصریه، شنبهها، دوشنبهها و پنجشنبهها حدیث قرائت میشد (الحوادث الجامعة، همانجا). در دارالحدیث تنکزیّه، صحیح بخاری و مسلم تدریس میشد و طلاب وظیفه داشتند هر روز یک حدیث را از بر کنند و بر شیخ بخوانند (عسلی، ص 127). با اینکه هدف اصلی دارالحدیثها آموزش حدیث بود، اما در اغلب آنها علوم مرتبط با حدیث چون روایت و درایت حدیث، فقهالحدیث، غریبالحدیث، رجال و گاه فقه، تفسیر، کلام و ادبیات عرب نیز آموزش داده میشد (← ابنساعی، ج 9، ص 209؛ مَقریزی، ج 4، قسم 2، ص 496؛ نعیمی دمشقی، ج 1، ص 31؛ عبدالجلیلحسن عبدالمهدی، ج 2، ص 185). در وقفنامه دارالحدیثی که در 839 در دوره سلطان مراد دوم عثمانی در شهر ادرنه بنا گردید، شرط شده بود که فقط حدیث و دانشهای مرتبط با آن تدریس شود و آموزش علوم عقلی و فلسفی در آن به شدت نهی شده بود؛ اما شواهدی در دست است که نشان میدهد در این دارالحدیث به دانشهایی چون ریاضیات و نجوم نیز توجه میشده است (← احساناوغلو ، ص 273، 282، پانویس 27).ارتباط حدیث با قرآن و علوم قرآنی موجب ایجاد مراکزی با عنوان «دارالقرآن والحدیث» شده که در آنها به علوم قرآنی و حدیثی توأمان میپرداختند (برای آگاهی درباره برخی از این مراکز ← نعیمی دمشقی، ج 1، ص 123ـ128؛ ابنطولون، قسم 1، ص 46ـ70). آموزش حدیث در دارالحدیثها اغلب به شیوه سماع صورت میگرفت. محمد مطیع حافظ ( 1427ب، ص 375ـ 424) چهل کتاب حدیثی نقل کرده است، که همگی در دارالحدیث نوریه سماع شدهاند. در برخی از دارالحدیثها چون ضیائیه، علاوه بر مردان، زنان نیز به سماع حدیث میپرداختند و حتی گاه مجالس سماع مشترک برگزار میشد (← همو، 1427الف، ص 181ـ185، 189ـ194).هم زمان با ایجاد دارالحدیث در مصر و شام، ساخت این مراکز در برخی شهرهای آناطولی نیز ــ که تحت تسلط سلجوقیان بودــ رواج یافت (برای اطلاع درباره برخی از آنها ← گل ، ص 140؛ د. ا. د. ترک، ذیل "Darulhadis, Anadolusel(aklulari ve Osmanlilar'da da(rul'hadis") اما ایجاد دارالحدیث در آناطولی و آسیای صغیر و فلسطین و شامات، از زمان حکومت سلطان مراد دوم به صورت نهضتی دامنهدار درآمد و در بسیاری از شهرهای تحت سلطه عثمانیان چون موصل، قاهره، سیواس، آماسیه، ازنیق، ادرنه، استانبول، بورسه و قونیه دارالحدیثهایی، چه وابسته به مدارس بزرگ و چه به صورت مستقل، تأسیس شد. این دارالحدیثها را اغلب سلاطین، وزرا و امرای عثمانی میساختند و برخی از آنها دارای سازمان اداری و آموزشی منسجم بودند و فعالیت آنها برای چندین دهه ادامه داشت. به علاوه، اوقاف بسیاری به آنها اختصاص داده شده بود و محدّثان و متعلمان حقوق و مقرری دریافت میکردند (برای آگاهی بیشتر درباره این دارالحدیثها ← گل، ص 137ـ199؛ د.ا.د.ترک، همانجا).فعالیت برخی از دارالحدیثها با تغییراتی در اهداف، برنامهها و مواد آموزشی تا دوره معاصر ادامه یافته است. برای نمونه، دارالحدیث اشرفیه، هنوز (1390ش) فعال است. در 1332ش، گروهی از تجار دمشق انجمنی به نام «جمعیة دارالحدیث» تشکیل دادند که مقر و محل فعالیت آن در اشرفیه و هدفش تعلیم علوم شرعی و زبان و ادب عربی بود (← محمد مطیع حافظ، 1421، ص 294، 301ـ307). به علاوه در دوره جدید، اهتمام به آموزش حدیث و نیز مطالعات پژوهشهای حدیثی در قالب تأسیس مراکزی با نام دارالحدیث، رونق یافته است. از جمله، در دهه نخست قرن چهاردهم در شهرهای مدینه و مکه دارالحدیث ایجاد شد (لاکروا ، ص 73). دارالحدیث الحسنیة در رباط (1347ش) و مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث در قم (1374ش) نیز از دارالحدیثهای تأسیسشده در دوران معاصرند. این مراکز در بسیاری از رشتههای علوم اسلامی، بهویژه علوم مرتبط با حدیث، و در مقاطع مختلف تحصیلی از کشورهای گوناگون دانشجو میپذیرند (برای آگاهی بیشتر درباره آنها ← مطبعهچی اصفهانی، ص 164ـ165، 172ـ175؛ مدخل عام : الاطار التاریخی لدارالحدیث الحسنیة؛ محمدی ریشهری، ص 57ـ63؛ مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص 13ـ15).منابع : ابنساعی، الجامع المختصر فی عنوانالتواریخ وعیونالسیر، ج 9، چاپ مصطفی جواد، بغداد 1353/1934؛ ابنطولون، القلائد الجوهریة فی تاریخالصالحیة، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ?]1401/ 1980[؛ عبدالرحمانبن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبارالدولتین، ]چاپ ابوالسعود، قاهره 1287ـ1288/1870ـ 1871[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ الحوادثالجامعة و التجارب النافعة فیالمائةالسابعة، ]منسوب به [ابن فُوَطی، چاپ مصطفی جواد، بغداد : المکتبةالعربیة، 1351؛ ذهبی؛ خلیلبن ایبک صفدی، اعیانالعصر واعوانالنصر، چاپ علی ابوزید و دیگران، دمشق 1418/1998؛عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فیالعصرین الایوبی والمملوکی، عَمّان 1401/1981؛ عبدالقادر بدران، منادمةالاطلال و مسامرةالخیال، دمشق: المکتبالاسلامی للطباعة والنشر، ]بیتا.[؛ کامل جمیل عسلی، معاهدالعلم فی بیتالمقدس، عَمّان 1981؛ کامل غَزّی، کتاب نهرالذهب فی تاریخ حلب، چاپ شوقی شعث و محمود فاخوری، حلب 1412ـ1413/1991ـ1993؛ عبدالغافربن اسماعیل فارسی، الحلقةالاولی من تاریخ نیسابور: المنتخب منالسیاق، انتخاب ابراهیمبن محمد صریفینی، چاپ محمدکاظم محمودی، قم 1362ش؛ محمد مطیع حافظ، دارالحدیث الاشرفیة بدمشق: دراسة تاریخیة توثیقیة، دمشق 1421/2001؛ همو، دارالحدیث الضیائیة و مکتبتها بصالحیة دمشق، دمشق 1427الف؛ همو، المحاسن السلطانیة فی دارالحدیث النوریة، دمشق 1427ب؛ محمد محمدی ریشهری، «آشنایی با مؤسسه فرهنگی دارالحدیث» (مصاحبه)، علوم حدیث، سال 1، ش 1 (پاییز 1375)؛ مدخل عام: الاطار التاریخی لدارالحدیث الحسنیة، ]محمدیه، مراکش، بیتا.[؛ مصطفی مطبعهچی اصفهانی، «گزارشی از دارالحدیث حَسَنی رَباط»، علوم حدیث، سال 5، ش 2 (تابستان 1379)؛ احمدبن علی مَقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکرالخطط و الآثار، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن 1422ـ1425/2002ـ2004؛ مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث. مرکز تحقیقات دارالحدیث. معاونت اطلاعرسانی، کارنمای پژوهشی ده ساله مرکز تحقیقات دارالحدیث: 1374ـ 1383، بهکوشش معاونت اطلاعرسانی مرکز تحقیقات دارالحدیث، قم: دارالحدیث، 1384ش؛ ناجی معروف، «دورالحدیث التی قبل دارالحدیث النوریة»، مجلة المجمعالعلمیالعراقی، ج 27 (1396/1976)؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ عبدالقادربن محمد نُعَیمی دمشقی، الدارس فی تاریخالمدارس، چاپ جعفر حسنی، ]قاهره [1988؛ یاقوت حموی؛Ahmet G(l, Osmanl medreselerinde eg(itim - (g(retim ve bunlar arasnda da(ru'l-had(slerin yeri, Ankara 1997; Ekmeleddin I(hsanog(lu, "Institutionalisation of science in the medreses of pre-Ottoman and Ottoman Turkey", in Turkish studies in the history and philosophy of science, ed. G(rol Irzik and G(ven G(zeldere, Dordrecht: Springer, 2005; St