دارالترجمه ناصری (همایونی)، از نهادهای فرهنگی عصر ناصرالدین شاه قاجار (حک : 1264ـ1313) که با هدف ترجمه متون از زبانهای خارجی به فارسی تأسیس شده بود.پیش از آغاز کار دارالترجمه، بنا به عللی چون نیاز دولت قاجار در امور سیاسی و ضرورتهای ترجمه برای نشر علوم جدید در کشور، کم و بیش کار ترجمه در ایران رواج داشت (← آدمیت، 1354ش، ص 354). امیرکبیر هیئتی از مترجمان را گردآورده بود (همان، ص 378ـ379؛ نیز برای اطلاعات بیشتر ← ترجمه*، بخش 4)، اما تمایل ویژه ناصرالدین شاه به دانستن اظهارنظرها و قضاوتهای روزنامهها و نشریات اروپایی و نیز گزارشهای سیاحان و دیپلماتهای خارجی درباره اوضاع ایران، سبب شد وی دستور تأسیس دارالترجمه را صادر کند (بیانی، ج 1، ص 290). از تاریخ تأسیس دارالترجمه اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی ظاهرآ با توجه به انتصاب محمدحسن خان صنیعالدوله (1256ـ1313؛ بعدها ملقب به اعتمادالسلطنه*) به ریاست آن در 1288، در همین تاریخ نخستین دارالترجمه به صورت سازمانیافته در ایرانِ معاصر تأسیس شده است (← قاسمی، ج 1، ص 556). نام این دارالترجمه با نام مؤسس آن، محمدحسنخان، پیوند خورده است، زیرا تأسیس و ادامه کار دارالترجمه با همت و تلاش او صورت گرفت. وی به سبب تسلط بر زبان فرانسه، از 1284 مترجم شخصی ناصرالدین شاه بود (همان، ج 1، ص 32ـ33) و در مراسم معارفه وزیران مختار دولتهای خارجی در دربار ایران به عنوان مترجم خدمت میکرد (اعتمادالسلطنه، 1350ش، مقدمه افشار، ص پانزده). اعتمادالسلطنه در همه سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا او را همراهی میکرد (بامداد، ج 3، ص 343).اعتمادالسلطنه برای رونق کار دارالترجمه، افراد مسلط به ترجمه را از دیگر دستگاهها، بهویژه وزارت خارجه، به خدمت گرفته بود (← اعتمادالسلطنه، 1350ش، ص 263). وی علاوه بر مترجمان مسلط به زبانهای اروپایی مترجمانی از زبانهای عربی، ترکی و هندی را نیز در اختیار داشت (← قاسمی، ج 1، ص 214، 222ـ223، 232). وی به یاری مترجمان خود در کار نشر، اعم از تألیف و ترجمه، در ایران تحول مؤثری ایجاد کرد و کتابهای بسیار در زمینههای گوناگون منتشر ساخت (برای شماری از آثاری که در دارالطباعه ناصری ترجمه و منتشر شده است ← همان، ج 1، ص 369ـ378). تأسیس دارالترجمه به نهادینه شدن امر ترجمه و نظم یافتن امور آن و برخی فعالیتهای فرهنگی دیگر نظیر نشر کتاب و روزنامه انجامید (← اعتمادالسلطنه، 1350ش، همانجا). به این ترتیب، دارالترجمه مرکز مهم علمی و فرهنگی در دوره قاجار شد.پس از آنکه کتابها، گزارشها و نشریات را در دارالترجمه به فارسی ترجمه و در چاپخانه دولتی (دارالطباعه) چاپ میکردند، از نظر شاه میگذراندند (← دولتآبادی، ج 1، ص 204؛ بیانی، ج 1، ص 290ـ291). مترجمان موظف بودند با رعایت امانت به کار ترجمه بپردازند. به همین سبب، ناصرالدین شاه گاه از برخی مطالبِ ترجمه شده آزرده میشد و دستور میداد آنها را از میان بردارند (ظلالسلطان، ص 321). در ترجمه جراید بیشتر اخبار ایران، دربار و شخص شاه و همچنین حوادث مهم سرزمینهای همسایه و اخبار تحولات بزرگ جهان از قبیل جنگ، سیل و زلزله را برای مطالعه شاه فراهم میآوردند (بیانی، ج 1، ص 317). علاوه بر ترجمه روزنامهها، آثار زیادی درباره پادشاهان مهم اروپا، روسیه و عثمانی در این مؤسسه ترجمه میشدند. برای ترجمه، کتابهایی را از کشورهایی نظیر فرانسه، مصر، عثمانی و هند خریداری و به ایران منتقل میکردند (← قاسمی، همانجا).برگزاری دورههای رایگان آموزش زبان فرانسه، انگلیسی، روسی و ترکی عثمانی از جمله فعالیتهای دارالترجمه بود که در سه ماهه نخست، شصت تن از آن استقبال کردند (← ایران، ش 48، 7 شعبان 1288، ص 1؛ آدمیت، 1356ش، ص 456). محل دارالترجمه در دربار بود (اعتمادالسلطنه، 1363ش، ص 155) و اعتمادالسلطنه با تشکیل جلسه مترجمان در حضور شاه و عرضه آثار ترجمه شده آنان تلاش میکرد توجه شاه را به تلاشهای آنان جلب کند (← 1350ش، ص 296، 330). بودجه ماهیانه دارالترجمه، به تصویب مجلس وزرا، صد تومان بود، ولی شاه از پرداخت همین مبلغ اندک نیز اکراه داشت و انعامهایی را که به طور نامنظم میپرداخت، کافی میشمرد، این موضوع موجب نارضایی رئیس دارالترجمه بود که بودجه این نهاد را در مقایسه با بودجه سالانه سه هزار لیره (نود هزار تومان) برای یک روزنامه، که سلطان عثمانی هزینه میکرد، ناکافی میدانست (← همان، ص 350ـ351).با وجود اینکه آثار زیادی در حوزههای جغرافیایی، تاریخی، علمی و ادبی ترجمه شد، اما هیچ یک تأثیر عملی مشخصی در زندگی و افکار شاه و مردم کشور نداشت؛ زیرا اغلب این ترجمهها تنها برای استفاده شاه و کتابخانه سلطنتی ترجمه میشدند و از دسترس عموم دور میماندند، هرچند در صورت نشر عمومی نیز، به دلیل گسترده نبودن آموزش عمومی در کشور، خواننده چندانی نمییافتند. اعتمادالسلطنه زیرکانه میکوشید ترجمه برخی آثار روشنگرانه در تاریخ و ادبیات اروپا را در اختیار شاه قرار دهد تا آگاهیهای سیاسی و اجتماعی او افزایش یابد. با همین هدف آثار انتقادی نظیر نوشتههای ولتر، و کتابهایی چون دونکیشوت اثر سروانتس به برنامه مطالعات شاه افزوده شدند، هرچند تأثیر چندانی بر تلقی او از حکومت و جامعه نگذاشتند (← امانت، ص 559ـ564). این ترجمهها فقط نوعی شیفتگی به فرنگ در شاه ایجاد کردند و پس از سفرهای شاه به اروپا، وی تغییرات جزئی در نحوه اداره حکومت به وجود آورد (اعتمادالسلطنه، 1371ش، مقدمه احمدی، ص 16ـ17).از محرّم 1300 وظایف ترجمه و تألیف و نشر برعهده وزارتخانهای به نام «انطباعات» قرار گرفت (امینالدوله، ص 96). تأسیس چنین وزارتخانهای را باید از پیامدهای آشنایی ناصرالدینشاه با فرهنگ و تمدن اروپایی و شیوههای نوین اداره کشور، تمرکززدایی و تقسیم تخصصی کارها میان نهادهای گوناگون دانست. با تشکیل این وزارتخانه که مسئولیت آن به خود اعتمادالسلطنه سپرده شد، مراکز پراکندهای که دستاندرکار تألیف، تدوین، ترجمه و نشر کتاب و روزنامه بودند، تحت مدیریت واحدی قرار گرفتند و کارها نظم و سرعت بیشتری گرفت (اعتمادالسلطنه، 1350ش، ص 260ـ261). دارالترجمه مهمترین و حساسترین بخش وزارتخانه به شمار میآمد. تشکیلات وزارتخانه عبارت بود از: 1) دارالترجمه همایونی که مترجمان و منشیان مخصوص به خود داشت؛ 2) دارالطباعه دولتی و اداره روزنامجات که دارای مدیر و رئیس، نویسندگان، خوشنویسان و منشیان بود؛ 3) دارالتألیف که تألیف نامه دانشوران از کارهای عمده آن بود (← همو، 1363ش، ص409ـ410؛ محبوبیاردکانی، ص719؛ قاسمی، ج1، ص212ـ 213، 218).پس از درگذشت اعتمادالسلطنه در 1313، مسئولیت این وزارتخانه به برادرزادهاش محمدباقر خان ادیبالملک (اعتمادالسلطنه ثانی) سپرده شد (دولتآبادی، ج 1، ص 204). وزارت ادیبالملک با فضای نسبتآ باز سیاسی دوران مظفرالدین شاه (حک : 1313ـ1324) هم زمان بود و انتظار میرفت او همگام با تحولات جدید در زمینه فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی گام بردارد، ولی کار این وزارتخانه به نوعی به صدور حق چاپ و ممیزی کتابها و مطبوعات منحصر گردید (همانجا). اختلافات میان متولیان امور فرهنگی کشور (← همان، ج 1، ص 226)، بر کار مؤسساتی چون دارالترجمه اثر منفی گذاشت. ادیبالملک اندکی بعد، از وزارت انطباعات کنار نهاده شد و ملامحمد، معروف به مسیو، جانشین وی شد (همان، ج 1، ص 205). به نوشته دولتآبادی (همانجا) وزارت وی که با سوءمدیریت و گرفتن رشوه از ناشران برای چاپ آثار همراه بود، سرآغاز افول جایگاه و اهمیت وزارت انطباعات گردید. سرانجام با پیروزی انقلاب مشروطیت و تشکیل کابینه بر پایه قانون اساسی مشروطه، این وزارتخانه منحل شد (محبوبی اردکانی، همانجا).منابع : فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران 1354ش؛ همو، اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار، تهران 1356ش؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، دررالتیجان فی تاریخ بنیالاشکان = تاریخ اشکانیان، چاپ نعمت احمدی، تهران 1371ش؛ همو، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران 1350ش؛ همو، المآثر والآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران : اساطیر، 1363ش؛ عباس امانت، قبله عالم: ناصرالدین شاهقاجار و پادشاهی ایران (1313ـ 1247)، ترجمه حسن کامشاد، تهران 1383ش؛ علیبن محمد امینالدوله، خاطرات سیاسی میرزاعلی خان امینالدوله، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، ]تهران[ 1341ش؛ مهدی بامداد، شرح رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران 1357ش؛ خانبابا بیانی، پنجاه سال تاریخ ایران در دوره ناصری، تهران 1375ش؛ یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، تهران 1362ش؛ مسعودمیرزا بن ناصر ظلالسلطان، تاریخ سرگذشت مسعودی: زندگینامه و خاطرات ظلالسلطان، همراه با سفرنامه فرنگستان، چاپ سنگی تهران 1325، چاپ افست 1362ش؛ فرید قاسمی، مشاهیر مطبوعات ایران، ج 1، تهران 1379ش؛ حسین محبوبیاردکانی، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 2، تهران: اساطیر، 1368ش.