دارالاسلام(۲)

معرف

از مهم‌ترین نهضتهای اسلام‌گرای اندونزی که با هدف تأسیس دولت اسلامی، با نیروهای نظامی استعمار هلند و دولت اندونزی به مبارزه پرداخت
متن
دارالاسلام(2)، از مهم‌ترین نهضتهای اسلام‌گرای اندونزی که با هدف تأسیس دولت اسلامی، با نیروهای نظامی استعمار هلند و دولت اندونزی به مبارزه پرداخت. این نهضت به‌تدریج از 1324 تا 1327ش/ 1945 تا 1948 شکل گرفت و نیروهای نظامی آن موسوم به ارتش اسلامی اندونزی از اواخر دهه 1320ش/ 1940 تا اوایل دهه 1340ش/ 1960 در چهار ایالت جاوه غربی، سولاوسی جنوبی، آچه (در شمال سوماترا) و کالیمانتان جنوبی در ابتدا به جهاد با نیروهای نظامی استعمار هلند برای کسب آزادی سرزمینهای اسلامی (دارالاسلام)، پرداختند و پس از خروج کامل هلندیها از اندونزی، به مبارزه مسلحانه با دولت اندونزی با هدف تأسیس دولت اسلامی روی آوردند. عامل اصلی شکل‌گیری نهضت دارالاسلام، بی‌توجهی اساسی حکومت تازه استقلال‌یافته جمهوری اندونزی به اسلام و روی آوردن آن به سکولاریسم بود (جونز ، ص 211؛ افندی ، ص 35؛ مک‌ایمیس ، ص 76).بنیان‌گذار و رهبر نهضت دارالاسلام سکارماجی ماریجان کارتوسوویریو (1284ـ1341ش/ 1905ـ1962) دانشجوی رشته پزشکی بود که از 1306ش/ 1927 وارد فعالیتهای سیاسی شد و به حاجی‌عمر سعید جوکرومینوتو ، رهبر حزب سرکت اسلام*، پیوست. در دهه 1310ش/ 1930 کارتوسوویریو یکی از اعضای برجسته حزب سرکت اسلام شد. در آذر 1317/ دسامبر 1938، کنفرانس سرکت اسلام او را به رهبری جریانی متهم کرد که برنامه‌اش تربیت نیروی نظامی برای حزب بود. در همین سال او با همکاری حزب سرکت اسلام و دولت استعماری هلند به منظور تشکیل مجلس اندونزی و نیز با شرکت این حزب در اتحادیه احزاب سیاسی اندونزی مخالفت کرد. این کار وی خطری برای ثبات حزب تلقی شد. به همین سبب در 1318ش/ 1939 کارتوسوویریو و اعضای هشت شعبه سرکت اسلام که در جاوه مرکزی مستقر بودند، از حزب اخراج شدند. او به محض اخراج، کمیته دفاع از حقیقت را به منظور فعالیت در درون سرکت اسلام تأسیس کرد. این کمیته از همه قوانین سرکت اسلام بهره گرفت و خود را حزب سرکت اسلام واقعی دانست. اما آبی کاسنو جوکروسویوسو ، رهبر جدید سرکت اسلام و برادر جوکرومینوتو، از تمام شعبه‌های حزب خواست تا پیوند خود را با کارتوسوویریو قطع کنند. کارتوسوویریو سپس در 1319ش/ 1940 مؤسسه صُفّه را تأسیس کرد. صفّه با تلفیق نظام آموزشی مدارس دینی سنّتی اندونزی با آموزه‌های اسلامی نوین، محلی برای آموزش و تربیت رهبران حزب جهت تحقق قوانین و تعالیم اسلامی با تأکید بر آموزه‌های جهادی اسلام شد (نوئر ، 1978، ص 148ـ149؛ )دایرة‌المعارف جهان اسلام آکسفورد( ، ذیل مادّه؛ نیز ← صفّه*، مؤسسه).کارتوسوویریو چند سال بعد به عضویت حزب ماشومی* درآمد و رهبر شعبه محلی این حزب در جاوه غربی شد (کاهن ، ص 329) و سرانجام پس از چند سال فعالیت سیاسی و دینی در مؤسسه صفّه و حزب مشومی، در 23 مرداد 1324/ 14 اوت 1945 برای اولین بار تأسیس دولت اسلامی در جاوه غربی را اعلام کرد(← عذرا ، ص170؛ افندی، همانجا؛ بولند ، ص 55). اما چند روز بعد (26 مرداد 1324/ 17 اوت 1945)، که احمد سوکارنو* و محمد حتّا* (معاون رئیس‌جمهور) استقلال اندونزی و تأسیس حکومت جمهوری اندونزی را اعلام کردند، وی از خواست خود برای ایجاد دولت اسلامی صرف‌نظر کرد و به حمایت از دولت جمهوری در برابر استعمار هلند و مبارزه با هلندیها در کنار نیروهای جمهوری برای آزادی کامل اندونزی پرداخت، ولی پس از مدتی، بی‌توجهی دولت جمهوری به اسلام در قانون اساسی جدید اندونزی و در همان حال عدم تلاش جدّی دولت جمهوری برای کسب استقلال کامل سرزمین اندونزی و ممانعت نکردن از استعمار دوباره بعضی از ایالات این کشور، کارتوسوریریو را به کناره‌گیری از همکاری با دولت اندونزی و عدم حضور در فعالیتهای سیاسی اصلی کشور واداشت. او پیشنهاد انتصاب به معاونت وزارت دفاع در دولت نخست‌وزیر امیر شریف‌الدین* را رد کرد و در مقابل به ایجاد واحدهای نظامی مبارز حزب‌اللّه و سبیل‌اللّه و رهبری آنها در مبارزه با نیروهای هلندی و ارتش دولت اندونزی پرداخت (افندی، ص 35ـ36؛ نوئر، 1983، ص 189).به دنبال اولین حمله نیروهای نظامی هلند به ارتش اندونزی و تلاش هلندیها برای تسلط دوباره بر این کشور در 1326ش/ 1947، کارتوسوویریو اعلام جهاد کرد. او توافق‌نامه رن وایل را که در 1327ش/ 1948 میان هلندیها و دولت اندونزی منعقد شد و طی آن نیروهای ارتش اندونزی به ترک جاوه غربی و واگذاری آن به هلندیها و عقب‌نشینی به جاوه مرکزی ملزم شده بودند، رد کرد و برای مقابله با این توافق‌نامه به نواحی کوهستانی و جنگلی جاوه غربی رفت و از پیروانش خواست تا به جهاد با هلندیها ادامه دهند. نیروهای هلند پس از مسلط شدن بر جاوه غربی، برای اداره آن و نابودی دارالاسلام یک دولت دست‌نشانده در ناحیه پاسوندان تأسیس کردند، اما این دولت در مهار نهضت دارالاسلام ناکام ماند و نابودی آن را به ارتش جمهوری اندونزی سپرد. در پاسخ به این اقدام هلندیها، کارتوسوویریو برای دومین بار در جاوه غربی، رسمآ تأسیس دولت اسلامی اندونزی و ارتش اسلامی اندونزی را اعلامکرد. در 26 آذر 1327/ 17 دسامبر 1948 نیروهای نظامی هلند دومین حمله خود به دولت جمهوری اندونزی را آغاز و سوکارنو و حتّا و بییشتر اعضای کابینه دولت را دستگیر کردند. کارتوسوویریو در مواجهه با این وضع، ضمن دعوت دوباره به جهاد با استعمارگران هلندی بار دیگر در 26 مرداد 1328/ 17 اوت 1949 تأسیس دولت اسلامی اندونزی را در سراسر خاک این کشور اعلام کرد و خود را «امام» این دولت خواند و عملا دولت خود را به صورت جایگزین دولت جمهوری اندونزی درآورد (افندی، ص 36؛ جونز، ص 211؛ فدراشپیل ،ص 201).دولت برآمده از دارالاسلام دارای قانون اساسی بود. طبق قانون اساسی، امام در رأس هرم قدرت قرار داشت. وی باید مسلمان، اصالتآ اهل اندونزی و معتقد به مبانی شریعت می‌بود. امام را مجلسی که اعضای آن با رأی‌گیری انتخاب می‌شدند، برمی‌گزید. اگر امام از قوانین شرع تخطی می‌کرد، مجلس می‌توانست وی را عزل کند. در موضوعات مهم و اساسی، شورایی به نام دیوان فتوا، شامل هفت مفتی به ریاست مفتی بزرگ، امام را یاری می‌کرد. اما در امور روزمره، دیوان امامت که اعضای آن منصوب امام بودند، وی را یاری می‌کردند. مسئولیتهای مهم لشکری و کشوری لزومآ در دست مسلمانان بود (بولند، ص 59؛ جکسون، ص 1ـ2). به‌طور کلی در قانون اساسی دارالاسلام، تلاش شده بود بین دستورات و قوانین شرعی با قواعد و شیوه‌های جدید حکومت‌داری و حقوق شهروندی، تلفیق صورت گیرد (برای آگاهی از برخی قوانین و دیدگاههای دارالاسلام ← بولند، همانجا؛ جکسون، ص 1ـ7).در آذر 1328/ دسامبر 1949 که دولت هلند استقلال دولت جمهوری اندونزی را به رسمیت شناخت، نیروهای ارتش ملی اندونزی به تصرف تمام ایالات این کشور، از جمله منطقه جاوه غربی، اقدام کردند. ازاین‌رو از اوایل دهه 1330ش/ 1950 به بعد، برخورد نظامی نیروهای دولت دارالاسلام با نیروهای دولت جمهوری اجتناب‌ناپذیر شد. کارتوسوویریو و نهضت دارالاسلام در اوایل این دهه محبوبیت گسترده‌ای در میان مردم مسلمان اندونزی، به‌ویژه روستاییان و علمای مذهبی، داشت. به همین سبب این نهضت نه تنها توانست در برابر ارتش دولت اندونزی مقاومت کند، بلکه الهام‌بخش برخی گروههای اسلام‌گرا و مبارز در دیگر ایالتهای اندونزی شد و درنتیجه تا نیمه دهه 1330ش/ 1950 این گروههای مبارز در سه منطقه سولاوسی جنوبی، آچه و کالیمانتان جنوبی به نیروهای دارالاسلام ملحق شدند و مبارزه با حکومت مرکزی را برای تأسیس دولت اسلامی شدت بخشیدند. در این مقطع نهضت دارالاسلام در اوج قدرت قرار داشت و با ده هزار نیروی مبارز خود مناطق وسیع و مهمی از کوهستانهای جنگلی جاوه غربی، سولاوسی جنوبی و آچه را تحت نظارت درآورده بود (جونز، ص 212؛ فیلی و همکاران، ص 49؛ موجانی، ص 192).از میان جنبشهای اسلامی ملحق شده به نیروهای دارالاسلام طی دهه 1330ش/ 1950، نهضتهای سولاوسی جنوبی و آچه مهم‌ترین آنها به شمار می‌رفتند. جنبش اسلامی سولاوسی جنوبی در 1331ش/ 1952 به رهبری کهر مذکر آغاز شد و با کشته شدن مذکر در درگیری با نیروهای دولتی در 1344ش/ 1965 خاتمه یافت. اما نهضت مهم‌تر و جدّی‌تر، جنبش آچه بود که در 1332ش/ 1953 به رهبری تنگکو دود بروئه آغاز شد. وی دولت اسلامی آچه را به عنوان بخشی از دولت اسلامی اندونزی تحت رهبری کارتوسوویریو تأسیس کرد. این جنبش نیز در نهایت از طریق توافق با حکومت مرکزی و کسب خودمختاری در بعضی امور برای منطقه آچه، در 1338ش/ 1959 پایان یافت. در طول این دهه تلاشهای متعددی از سوی این نیروهای اسلامی برای ترور سوکارنو صورت گرفت که هیچ‌کدام موفق نبود (← تمارا ، ص 14؛ نوئر، 1983، ص190؛ فدراشپیل، ص 235).از اواخر دهه 1330ش/ 1950 و اوایل دهه 1340ش/ 1960 نهضت دارالاسلام براثر حملات نیروهای ارتش دولت جمهوری اندونزی به تدریج ضعیف شد. دامنه قدرت کارتوسوویریو به بعضی مناطق روستایی و جنگلی در جاوه غربی محدود گردید، تا اینکه سرانجام نیروهای دولتی وی را دستگیر و در 14 خرداد 1341/ 4 ژوئن 1962 اعدام کردند و نیروها و دولت اسلامی وی از هم پاشیده شد. با این حال، نهضت دارالاسلام در دهه‌های بعد و در دوران ریاست جمهوری محمد سوهارتو* الگوی بسیاری از گروههای جهادگرای اسلامی شد. در اوایل دهه 1350ش/ 1970 برخی از فرماندهان پیشین نهضت دارالاسلام، این نهضت را پنهانی احیا کردند. در پی احیای نهضت، شمار نیروها و اعضای آن در دهه 1360ش/ 1980 به‌طور مستمر افزایش یافت و بسیاری از دانشجویان و جوانان خانواده‌های قدیم دارالاسلام جذب آن شدند. در ادامه فعالیتهای این گروه، در 1372ش/ 1993 دو تن از رهبران سابق نهضت دارالاسلام، به نامهای عبداللّه سونگکار و ابوبکر بشیر، نهضت اصول‌گرای مبارزتری را به نام جماعة‌الاسلامیة با هدف ایجاد دولت اسلامی تأسیس کردند که پس از مدتی عملا جانشین نهضت دارالاسلام شد. بسیاری از اعضای برجسته این نهضت از مجاهدان افغان بودند که در دهه‌های 1360ش/ 1980 و 1370ش/ 1990 با سلطه اتحاد جماهیر شوروی بر افغانستان مبارزه می‌کردند و سپس جذب نهضت دارالاسلام جدید شده بودند (تمارا، همانجا؛ عذرا، ص170؛ مهدن ، ص 18؛ فیلی و همکاران، همانجا).منابع :Azyumardi Azra, Indonesia, Islam, and democracy: dynamics in a global context, Jakarta 2006; B.J. Boland, The struggle of Islam in modern Indonesia, The Hague 1982; Bahtiar Effendy, Islam and the state in Indonesia, Athens, Ohio 2003; Greg Fealy, Virginia Hooker, and Sally White, "Indonesia", in Voices of Islam in Southeast Asia: a contemporary sourcebook, compiled and edited by Greg Fealy and Virginia Hooker, Singapore: Institute of Southeast Asian Studies, 2006; Howard M. Federspiel, Islam and ideology in the emerging Indonesian state: the Persatuan Islam
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 16
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده