دارالارقم(1)، از نخستین مراکز تبلیغ اسلام در مکه، پیش از دعوت آشکار پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم. این مرکز، خانه ارقمبن ابیالارقم (متوفی 53 یا 55)، صحابی پیامبر، بود. او هفتمین و به روایتی، یازدهمین یا دوازدهمین کسی بود که اسلام آورد (← ابنهشام، ج 1، ص 269ـ270؛ ابنسعد، ج 3، ص 242؛ ابناثیر، ج 1، ص 74). دارالارقم در دامنه کوه صفا، بیرون مسجدالحرام (ابنسعد، همانجا؛ نیز ← فاسی، 1405، ج 1، ص 362ـ363)، در محله بنیعایذ از تیره بنیمخزوم و قبیله قریش (← ازرقی، ج 1، ص 259ـ260) قرار داشت. پیامبر اکرم در دوره دعوت در مکه، مدتی در این خانه به دعوت پنهانی پرداخت. از اینرو، دارالارقم مُخْتَبَئُالنبی (مخفیگاه پیامبر) خوانده شده است (← فاسی، 1405، ج 1، ص440؛ همو، 1419، ج 6، ص 129).دوره اقامت و اختفای پیامبر در دارالارقم، بعدها مبدأیی تاریخی به حساب آمد و زمان اسلام آوردن افراد با ذکر عبارت قبل یا بعد از ورود پیامبر به این خانه یا هنگام اقامت در آن، تعیین میگردید (← ابنسعد، ج 3، ص 9، 51، 55، 123، 269، و جاهای دیگر؛ ابناثیر، ج 1، ص 13؛ مَقریزی، ج 9، ص 82؛ نیز ← زریاب، ص 143). پس از آنکه عدهای از مردان و زنان و جوانان و مردم مستضعف، پنهانی دعوت پیامبر را پذیرفتند و بهتدریج شمار مسلمانان افزایش یافت و نام اسلام در مکه زبانزد شد، قریش دشمنی خود را آشکار کرد. رسول خدا برای محافظت از گزند آنان، همراه یارانش در دارالارقم مخفی شد (← ابنهشام، ج 1، ص280؛ بلاذری، ج 1، ص 132ـ133؛ طبری، 1382ـ1387، ج 1، ص 318؛ ابناثیر، ج 1، ص 26؛ برای دلایل مؤلفان معاصر در خصوص انتخاب دارالارقم ← هاشم یحیی ملاح، ص 8، 18ـ19؛ محمدی، ص 16ـ17).مدتی که پیامبر اکرم مردم را نهانی به اسلام دعوت میکرد، به روایت مشهور سه سال (← ابنهشام، همانجا؛ ابنسعد، ج 1، ص 199؛ بلاذری، ج 1، ص 132؛ طبری، 1382ـ1387، ج 2، ص 318، 322) و به روایتی دیگر چهار سال (← بلاذری، همانجا؛ نورالدین حلبی، ج 1، ص 457) بود. این روایت نیز از سعیدبن زیدبن عمروبن نُفَیل نقل شده است که ما اسلام خود را یک سال پنهان کردیم و جز در خانهای دربسته (ظاهرآ خانه ارقمبن ابیارقم؛ زریاب، همانجا)، یا درهای خالی نماز نمیخواندیم (← بلاذری، همانجا).پیامبر در پایان سال سوم (یا چهارم) مبعث، وارد دارالارقم شد و گفته شده است که یک ماه در آن خانه ماند (دیاربکری، ج 1، ص 293؛ نورالدین حلبی، همانجا؛ جوادعلی، ص 166؛ عاملی، ج 2، ص 75). این مطلب با گفته مورخان که ورود پیامبر به دارالارقم را در آغاز اسلام دانستهاند (← ابنسعد، ج 3، ص 242؛ طبری، 1977، ص 519؛ ابنعبدالبرّ، ج 1، ص 131) و با مدت دعوت نهانی (سه یا چهار سال) و عده اندکی که در این مدت در دارالارقم مسلمان شدند، سازگار است. در این مدت، رسول خدا و یارانش در دارالارقم، به دور از چشم قریش عبادت میکردند و پیامبر قرآن و تعالیم اسلام را به مسلمانان میآموخت (ابنسعد، همانجا؛ ازرقی، ج 1، ص260؛ نورالدین حلبی، همانجا).به گفته ابنسعد (ج 3، ص 242ـ243) در دارالارقم عده بسیاری مسلمان شدند و این خانه به دارالاسلام معروف شد، اما در روایات ابنسعد، از کمتر از ده تن یاد شده است که در دارالارقم اسلام آوردند (← ج 3، ص 116، 123، 227، 243، 388). پس از آنکه عده مسلمانان به چهل یا چهلواندی مرد و زن (و به روایتی چهل مرد و ده یا یازده زن) رسید (← همان، ج 3، ص 269؛ فاسی، 1405، ج 5، ص 532)، مسلمانان جرأت یافتند و تکبیرگویان از دارالارقم بیرون رفتند و آشکارا کعبه را طواف کردند. در پارهای روایات، این امر مرهون اسلام آوردن عمر (یا عمر و حمزةبن عبدالمطلب) دانسته شده است و عمر را آخرین فردی شمردهاند که در دارالارقم مسلمان شد (← ابنهشام، ج 1، ص370ـ371؛ ابنسعد، ج 3، ص 243، 269؛ صالحی شامی، ج 2، ص 319). روایات دیگر حاکی از آن است که اسلام آوردن عمر پس از هجرت نخست مسلمانان به حبشه (در سال پنجم بعثت)، یا در ذیحجه سال ششم بعثت صورت گرفته است (← ابنهشام، ج 1، ص 366؛ ابنسعد، ج 3، ص 269؛ برای اقوال دیگر ← عاملی، ج 2، ص 91ـ94).از سوی دیگر، بنابر روایات، پیامبر پس از سه (یا چهار) سال تبلیغ نهانی، در آغاز سال چهارم (یا پنجم) مبعث، به فرمان الهی دعوت خود را علنی کرد (← ابنهشام، ج 1، ص280ـ281؛ ابنسعد؛ بلاذری؛ نورالدین حلبی، همانجاها). درنتیجه، اینکه پیامبر در سال چهارم یا پنجم مبعث وارد دارالارقم شده و پس از حدد دو سال اقامت در آنجا، در اواخر سال ششم مبعث آنجا را ترک کرده باشد (← هاشم یحیی ملاح، ص 16ـ17)، درست نمینماید. قول به اقامت چهارساله پیامبر در دارالارقم (← نورالدین حلبی، همانجا؛ دحلان، ج 1، ص 163) نیز با توجه به شمار اندکی که در این خانه مسلمان شدهاند، صحیح نیست (محمدی، ص 16). به هر روی، دارالارقم حد فاصل دو مرحله از دعوت اسلامی در مکه (دعوت نهانی و دعوت علنی) به شمار میرود (جوادعلی، ص 167؛ هاشم یحیی ملاح، ص 6).ارقمبن ابیالارقم خانهاش را وقف فرزندانش کرد و آنان را از فروش و ارث بازداشت، اما بعدآ ابوجعفر منصور (حک : 136ـ158)، خلیفه عباسی، اولاد ارقم را واداشت تا دارالارقم را در قبال مبلغی هنگفت بفروشند. سپس، مهدی عباسی (حک : 158ـ169) آن را به همسرش خیزران داد. خیزران آن را بازسازی کرد و از آن پس و سدههای بعدی، این خانه به دارالخیزران معروف شد (← ابنسعد، ج 3، ص 243ـ244؛ فاسی، 1405، ج 5، ص 532؛ صالحی شامی، ج 2، ص 320؛ ابنظهیره، ص 289).دارالارقم مسجدی داشت که ظاهرآ اتاق نمازگزاردن پیامبر بود (← ازرقی، همانجا). ازاینرو، زیارت این مسجد و نمازخواندن در آن مستحب و دعا در آن مستجاب دانسته شده است (فاکهی، ج 3، ص 5، 12؛ فاسی، 1405، ج 1، ص440؛ ابنظهیره، ص310). طول این مسجد حدود هشت ذراع (هر ذراع = تقریبآ نیم متر) و عرض آن هفت و یک سوم ذراع بوده است. سه طاق و گذری که از مسجدالحرام به سوی دارالارقم باز میشد، بابالارقم نامیده میشد. بین مسجدالحرام و دارالارقم بیش از صد ذراع فاصله بود (← حربی، ص 479؛ فاسی، 1405، ج 1، ص 362ـ363، 440).دارالارقم چندین بار، از جمله در سال 555، نیمه نخست سده هفتم و در 821 بازسازی گردید (← فاسی، 1405، ج 1، ص440؛ همو، 1419، ج 6، ص 129؛ ابراهیم رفعتپاشا، ج 1، ص 193؛ بتنونی، ص 102). در زمان زندگی فاسی (متوفی 832)، دارالارقم به صورت رباطی برای فقرا استفاده میشد (← فاسی، 1405، ج 1، ص 527، 532). در 1112، شخصی به نام ابراهیمبیگ دارالارقم را از اساس بازسازی کرد و قبهای بزرگ در آنجا ساخت. وهابیها در 1343 این قبه را ویران کردند (کردی، ج 1، جزء2، ص 86). ابراهیم رفعتپاشا (متوفی 1353؛ ج 1، ص 192) درباره دارالارقم گفته است این خانه در سمت چپ کوچهای است که به سوی کوه صفا بالا میرود. درِ آن رو به مشرق بازمیشود. در مدخل آن، فضایی به طول هشت و به عرض چهار متر و در طرف چپ آن، ایوانی سرپوشیده به عرض حدود سه متر قرار دارد. در میانه دیوارِ سمت راست آن، دری است که به اتاقی با مساحت هشت متر در حدود چهار متر باز میشود. در گوشه جنوبشرقی دارالارقم، دو سنگ بر روی هم با کتیبههایی درباره بازسازی آن وجود دارد (قس فاسی، 1405، ج 1، ص440).دارالارقم تا اواخر سده چهاردهم معروف و برپا بود و به مدرسه حدیث (← حربی، ص 479، پانویس 1) و کتابخانهای به نام مکتبةالحرم (← بلادی، 1398ـ1402، ج 3، ص193ـ 194) تبدیل شده بود. در 1395، این بنا در طرح توسعه سعودی ویران گردید و به جای آن، میدانی برای توقف خودروها در مشرق مَسعی ایجاد شد و علامتی در محل آن نصب گردید (همان، ج 3، ص 194؛ همو، 1400، ص 272).منابع : ابراهیم رفعتپاشا، مرآةالحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت: دارالمعرفة، ]بیتا.[؛ ابناثیر، اسدالغابة فی معرفةالصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنظهیره، الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناءالبیت الشریف، چاپ علی عمر، قاهره 1423/2003؛ ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفةالاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت 1412/1992؛ ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، ]قاهره 1355/ 1936[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت 1403/1983، چاپ افست قم 1369ش؛ محمد لبیب بتنونی، الرحلة الحجازیة، قاهره 1415/1995؛ عاتق بلادی، معالم مکة التاریخیة و الاثریة، مکه 1400/1980؛ همو، معجم معالم الحجاز، مکه 1398ـ1402/ 1978ـ1982؛ احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق 1996ـ2000؛ جواد علی، تاریخالعرب فی الاسلام: السیرةالنبویة، بغداد 1961؛ ابراهیمبن اسحاق حربی، کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالمالجزیرة، چاپ حمد جاسر، ریاض 1401/1981؛ احمدبن زینی دحلان، السیرةالنبویة، چاپ ناجی سوید، بیروت 1416/1995؛ حسینبن محمد دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، ]قاهره[ 1283/1866، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ عباس زریاب، سیره رسولاللّه : از آغاز تا هجرت، تهران 1376ش؛ محمدبن یوسف صالحیشامی، سبلالهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت 1414/1993؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ]1382ـ1387/ 1962ـ 1967[؛ همو، المنتخب من کتاب ذیل المذیل من تاریخ الصحابة و التابعین، در ذیول تاریخ الطبری، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، ] 1977[؛ جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرةالنبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم 1403؛ محمدبن احمد فاسی، شِفاء الغَرام باخبار البلد الحرام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت 1405/1985؛ همو، العقدالثمین فی تاریخالبلد الامین، چاپ محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت 1419/1998؛ محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیمالدهر و حدیثه، چاپ عبدالملکبن عبداللّهبن دهیش، بیروت 1419/1998؛ محمدطاهر کردی، التاریخ القویم لمکة و بیتاللّه الکریم، بیروت 1420/2000؛ رمضان محمدی، «نقش تاریخیسرای اَرقم در سیره پیامبر اکرم (ص)»، در پژوهشی در سیره نبوی، زیرنظر رسول جعفریان، تهران : امیرکبیر، 1382ش؛ احمدبن علی مَقریزی، امتاعالاسماع بماللنبی صلیاللّه علیهوسلم من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، چاپ محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت 1420/1999؛ نورالدین حلبی، السیرةالحلبیة، چاپ عبداللّه محمد خلیلی، بیروت 1422/2002؛ هاشم یحیی ملاح، «دارالارقمبن ابیالارقم: مرکزآ للدعوةالاسلامیة فی مکة»، مجلة المجمع العلمی، ج 47، ش 1 (1421/2000).