دادگاه ← محکمهNNNNدادگر، حسین، ملقب به عدلالملک، وزیر و رئیس مجلس در دورههای قاجار و پهلوی. او در 1299 در تهران متولد شد (بامداد، ج 6، ص 92؛ قس صفائی، ج 2، ص 626 : 1304). پدرش، حاجمیرزا عبدالکریم، از بازرگانان معروف تهران بود. دادگر تحصیلات خود را نزد پدرش آغاز کرد و افزون بر صرف و نحو عربی و ادبیات فارسی، به تحصیل فلسفه و معارف اسلامی پرداخت. سپس وارد خدمت دولت شد و شغل قضاوت را انتخاب کرد. او مدارج قضائی را از تقریرنویسی و عضویت در محکمة بدایت (دادگاه شهرستان) و ریاست محاکم مختلف شروع کرد و دادستان تهران و سرانجام مدعیالعموم محاکمبدایت تهران شد و چندی هم ریاست آن را داشت. در 1328، از طرف میرزاحسنخان وثوقالدوله، وزیر داخلة وقت، رئیس ادارة محاکمات آن وزارتخانه شد و در 1331، لقب عدلالملک گرفت (صفائی، همانجا؛ عاقلی، 1380ش، ج2،ص646ـ 647).دادگر در انتخابات دورة سوم مجلس شورای ملی به نمایندگی بارفروش (بابل) انتخاب گردید و در انتخابات هیئت رئیسه مجلس در 26 ذیقعده 1333، نایب اول رئیس مجلس و عضو فراکسیون دموکرات شد (تقیزاده، ص 114؛ دادگر، 1335ش، ص 18). او از کسانی بود که در جریان پیشروی روسها به تهران (زمان جنگ جهانی اول: 1914ـ1918) به هواداری از متحدین به قم و سپس کرمانشاه مهاجرت کردند و حکومت موقت به ریاست نظامالسلطنه مافی را تشکیل دادند (عاقلی، 1380ش، ج 2، ص 647ـ648).در دولت وثوقالدوله، دادگر با قرارداد 1919 مخالفت کرد که به همین سبب، توقیف و به قزوین تبعید شد. دولت به وی دو پیشنهاد کرد: همکاری یا تبعید به اروپا. دادگر تبعید را پذیرفت و مدت دو سال در تبعید ماند و پس از آن به ایران بازگشت (دادگر، 1335ش، ص 19؛ همو، 1348ش، ص 147ـ 150). پس از کودتای 1299ش، دادگر در کابینه سیدضیاءالدین طباطبائی، کفیل وزارت داخله و معاون نخستوزیر شد. دولت سیدضیاء بیش از سه ماه نپایید و با نخستوزیری قوامالسلطنه، دادگر از معاونت وزارت داخله عزل شد و قوامالسلطنه وی را به کاشان تبعید کرد. ابتدا وی را به قم بردند، که در آنجا با استفاده از فرصت در حرم حضرت معصومه متحصن شد. او نزدیک به یک سال در تحصن به سر برد و پس از سقوط کابینه قوام به تهران بازگشت (همو، 1336ش، ص 41ـ45).دادگر در انتخابات دورة چهارم مجلس شرکت کرد و باز هم به نمایندگی بارفروش انتخاب گردید. پس از افتتاح مجلس و طرح اعتبارنامه دادگر، تنی چند از نمایندگان به دلیل همکاری وی با دولت کودتا (کابینة سیدضیاء)، اعتبارنامهاش را رد کردند (عاقلی، 1371ش، ص 125ـ128؛ صفائی، ج 2، ص 628).دادگر از آن پس بهتدریج خود را به رضاخان سردار سپه نزدیک کرد و مورد توجه وی قرار گرفت. در 26 خرداد 1302، در کابینة میرزاحسنخان مشیرالدوله، به کفالت وزارت فواید عامه و تجارت منصوب گردید. در 5 آبان 1302 در کابینة سردار سپه، معاون نخستوزیر شد (هدایت، ص 357، 359).دادگر در انتخابات دورة پنجم مجلس شورای ملی برای بار سوم به نمایندگی مردم بارفروش به مجلس راه یافت (فرهنگ قهرمانی، ص 56). در مجلس پنجم، وی از کسانی بود که طرح انقراض سلسلة قاجاریه را امضا کرد و سپس به نمایندگی مجلس مؤسسان انتخاب شد و در انتخابات هیئت رئیسه، نایب رئیس اول شد. مجلس مؤسسان در 22 آذر 1304، سلطنت دائمی ایران را به رضاخان پهلوی و اعقاب ذکور وی واگذار کرد. دادگر در کابینة محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، به وزارت داخله منصوب گردید (← هدایت، ص 368ـ370؛ مکی، ج 2، ص 559). در انتخابات دورة ششم مجلس بار دیگر نمایندة بارفروش شد. در دورة هفتم و هشتم و نهم نیز نمایندة مجلس شد که در هر سه دوره به ریاست مجلس انتخاب گردید. در انتخابات دورة دهم، رئیس انجمن نظارت انتخابات و نماینده اول تهران شد (دادگر، 1347ش، ص 217ـ218؛ همو، 1342ش، ص 33).رضاشاه بر دادگر نیز، مانند برخی رجال آن دوره، غضب کرد و حکم به رفتن وی به اروپا داد. دادگر سیزده سال در اروپا (بلژیک و فرانسه) اقامت کرد و چهار سال پس از پایان جنگ جهانی دوم (در 1328ش/ 1949) به ایران بازگشت (همو، 1347ش، ص 221ـ226؛ همو، 1342ش، ص 33ـ35).وقتی دادگر در اروپا به سر میبرد (و ایران در اشغال متفقین بود)، آلمانیها به وی پیشنهاد کردند حکومت ایران آزاد را تشکیل دهد، اما دادگر نپذیرفت و گفت که در امور سیاسی دخالت نمیکند (همو، 1346ش، ص 216).به گفتة مکی (ج 6، ص 216ـ218)، دادگر پس از بازگشت به ایران برخلاف گذشته با حکومت دیکتاتوری مخالفت میکرد. به همین سبب، در جریان جنبش ملیکردن صنعت نفت، به جبهة ملی نزدیک شد. او در دورة اول و دوم و سوم مجلس سنا، به سناتوری از حوزة مازندران انتخاب شد. دادگر در این مقام، برای پیشرفت کشور تلاش بسیار کرد. او پس از شکستگی پایش در منزل به مطالعه وقت میگذراند و سرانجام، در 1349ش در تهران درگذشت (فرهنگ قهرمانی، ص 336، 345، 361؛ عاقلی، 1380ش، ج 2، ص 650).ایراد مهمی که به دادگر گرفته شده مداهنه و تملق بیجای او از رضاشاه است (← هدایت، ص 404).منابع : مهدی بامداد، شرححال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران 1357ش؛ حسن تقیزاده، تاریخ مجلس شورای ملی ایران: وزیران 37 کابینه سالهای 36ـ1325ھ .ش، چاپ عزیزاللّه علیزاده، تهران 1379ش؛ حسین دادگر، «پیشنهاد تشکیل حکومت ایران آزاد از طرف فونپاپن و فون شولنبرگ»، سالنامة دنیا، سال 23 (1346ش)؛ همو «داستان تبعید باروپا»، در همان، سال 19 (1342ش)؛ همو، «دوران چهارده سال تبعید از ایران و زندگی در کشور فرانسه»، در همان، سال 12 (1335ش)؛ همو «13 سال اقامت متوالی در اروپا»، در همان، سال 24 (1347ش)؛ همو «مخالفت با قرارداد و تبعید به فرنگستان»، در همان، سال 25 (1348ش)؛ همو «یکسال تحصن»، در همان، سال 13 (1336ش)؛ ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، ج 2، تهران 1363ش؛ باقر عاقلی، تیمورتاش در صحنه سیاست ایران، تهران 1371ش؛ همو، شرححال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران 1380ش؛ عطااللّه فرهنگ قهرمانی، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملّی از آغاز مشروطیت تا دورة 24 قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دوره تقنینیه از 2508 تا 2536 شاهنشاهی، تهران 1356ش؛ حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، ج 2، 6، 1362ش؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1375ش.