خیمهشببازی، گونهای نمایش عروسکی کهن و سنّتی در ایران. در زبان فارسی اصطلاحات دیگری نیز برای خیمهشببازی به کار رفتهاست، از جمله شببازی، پردهبازی، لعبتبازی، خُمبازی، نیز عروسک پشت پرده در اصفهان و جیجی ویجی در شیراز (آند ، ص 110؛ بیضایی، ص 83، 105). به اجراکنندة اصلی خیمهشببازی لعبتباز، پردهباز (بیضایی، همانجا؛ آند، ص 106)، خیمهشبباز و عروسکْرقصان (شهریباف، ج 2، ص 35) میگفتهاند. امروزه، خیمهشببازی گاه کاملاً مترادف با نمایش عروسکی به کار میرود (فرهنگ بزرگ سخن، ذیل مادّه). برخی پژوهشگران خاستگاه خیمهشببازی را هند، چین و جاوه دانستهاند (← قزانلر، ص 12؛ شیوالینگاپا ، ص 5، 9ـ12؛ قس غریبپور، 1360ش، ص 9، که ایران را نیز یکی از مراکز پیدایش خیمهشببازی دانستهاست).از چگونگی آشنایی ایرانیان با خیمهشببازی اطلاع چندانی در دست نیست. به نوشتة بیضایی (ص 82 ـ83)، این احتمال وجود دارد که همسایگی با هند و گذر جادة ابریشم از ایران موجب آشنایی ایرانیان با خیمهشببازی شده باشد. همچنین نظامی در ابیاتی از آمدن عده بسیاری لعبتباز به ایران در زمان بهرامگور (ﺣﮑ : 420 یا 421ـ438 یا 439 میلادی) سخن گفتهاست (← هفتپیکر، ص 106). با اینهمه اطلاع دقیقی از روند تحول و اجرای این نوع نمایش در سدههای نخست اسلامی در دست نیست. از سدة پنجم به بعد، برخی شاعران همچون اسدی طوسی (ص 6)، خاقانی (ص 42، 227)، نظامی (مخزنالاسرار، ص 98، 107؛ خسرو و شیرین، ص 61، 218، 376؛ هفتپیکر، ص 230)، خیام (ص 14) و عطار (منطقالطیر، ص 122؛ اسرارنامه، ص 126؛ اشترنامه، ص 30)، اغلب به شکل تمثیلی، به خیمهشببازی و برخی وسایل آن، از جمله صندوق و نَطْع، اشاراتی داشتهاند. لعبتبازان برای اجرای خیالبازی، که احتمالاً خیمهشببازی یا نمایش سایهای بودهاست، حتی به خانقاهها دعوت میشدند (← خانقاه*، بخش 3 : نظام و آداب). همچنین عطاملک جوینی (ج 1، ص 163) دربارة لعبتبازان اهل خَتای گزارشی دارد که نشاندهندة رواج این نمایش در دورة ایلخانیان (654ـ 750) است. در سدة نهم، ملاحسین کاشفی (ص 342) با جزئیات بیشتری از اجرای خیمهشببازی سخن گفته است. شاردن(ج 3، ص 457) نیز از رواج خیمهشببازی در دورة شاه عباس دوم (ﺣﮑ : 1052ـ1077) خبر داده است. به نظر میرسد که در پی تیرگی مناسبات ایران و عثمانی در دورة صفویه (ﺣﮑ : ﺣ 906ـ1135)، برخی نمایشها مضمون سیاسی یافتند، از جمله بازی/ نمایش شاهسلیم، که شاید در اصل برای تمسخر یا بزرگداشت سلطان سلیماول عثمانی (ﺣﮑ : 918ـ 926)، نمایش داده میشد و بعدها به صورت یکی از نمایشهای بزرگ خیمهشببازی درآمد (بیضایی، ص 96).در اواخر دورة قاجار (ﺣﮑ : 1210ـ1344/ 1304ش)، خیمهشببازان، در کنار شعبدهبازان، در زمرة لوطیان معرکهگیر قرار میگرفتند که شمارشان از بیست نفر تجاوز نمیکرد و اعیانیترین خانههای تهران خواهان اجرای برنامههای آنان بودند (اوبن، ص 233). در همین دوره، خیمهشببازی با مضمون سیاسی نیز رواج داشت. بدین صورت که عروسکهایی شبیه احمدشاه و اطرافیانش میساختند و کسی که سر نخ را به دست میگرفت، لباسی مشابه با لباسهای اروپایی، خصوصاً انگلیسی، میپوشید و عروسکهای شاه و همراهانش را حرکت میداد و به جایشان حرف میزد (بیضایی، ص 88؛ غریبپور، 1363ش، ص 20، 22). اوژن اوبن که در نخستین سالهای قرن چهاردهم از ایران دیدن کرده است، از رواج این نوع نمایش در ایران با قیدِ «به تازگی» یاد کرده و مدعی شدهاست که تا اواسط قرن گذشته، ایرانیان تنها با سایهبازی چینی و قَرهگُز* ترکی آشنایی داشتند (ص 234). گرچه این گفته با توجه به شواهد تاریخی نادرست به نظر میرسد، گواهی بر از رونق افتادن خیمهشببازی در سدههای یازدهم تا سیزدهم محسوب میشود.خیمهشببازی در اوایل دورة پهلوی (ﺣﮑ : 1304ـ 1357ش) در کافهها و مجالس اجرا میشد، چنانکه در کافه شهرداری تهران (محل فعلی تئاترشهر) از حدود 1320ش و به مدت پانزده سال، خیمهشببازی در بیشتر برنامههای تابستانی نمایش داده میشد (بیضایی، ص 111). در دهههای 1340 و 1350ش نیز فعالیتهای دیگری برای رونق مجدد خیمهشببازی انجام گرفت، از جمله معرفی نمایش شاه سلیم در تالارِ نَقْش در تهران در سالهای 1348 و 1349ش، برگزاری هفتة خیمهشببازی و اجرای نمایشهای پهلوان کچل و شاه سلیم در دانشگاه تهران در 1352 و 1353ش (شیرژیان، ص 31ـ32).پس از انقلاباسلامی نیز، اجراهای موفقی از خیمهشببازی بر روی صحنه رفت که از این میان میتوان به نمایش دوستان الماس در 1361ش اشاره کرد. همچنین، برگزاری هفت دوره جشنوارة نمایشهای عروسکی در تهران از 1365 تا 1377ش (همان، ص 34) و فراهم آوردن مجموعهای از عروسکها و وسایل صحنة خیمهشببازی در موزة آذربایجان واقع در تبریز (که از 1382ش در معرض دید عموم قرار گرفت) از کوششهایی است که برای احیای اینگونه نمایشهای عروسکی در ایران صورت گرفتهاست (جدیکار، ص 67).خیمهشببازی در ایران، از گذشته در تمام مناطق رواج داشته و در طول سال اجرا میشدهاست. نمایشگران بیشتر دورهگردانی بودند که با وسایل سبک و قابل حمل در صندوقی کوچک به سفر میپرداختند (بیضایی، ص 94). محل اجرای نمایش در شهر، بیشتر قهوهخانه بود. همچنین برپاکنندگانِ بنگاههای شادمانی، هر کدام برای خود دسته خیمهشببازی داشتند (همان، ص 110).در خیمهشببازی، عروسکها یا صورتها نخی و دستکشی یا مُشتیاند (← آند، ص 106). در نوع اول، عروسکها با نخها یا سیمهایی که به آنان وصل میشوند، از بالا به حرکت درمیآیند (کریمی، ص 18). در نوع دوم، پیراهن عروسک کیسهمانند و به گردن آن چسبیده است و عروسکگردان دست خود را طوری در کیسه قرار میدهد که انگشت اشاره در سر عروسک قرار گیرد و انگشتهای دیگر دستهایش را تشکیل دهد (دنیای گسترده نمایش عروسکی، ص 16؛ برای اطلاع بیشتر دربارة ساخت و شیوة اجرای آن ← غریبپور، 1379ش، ص 42ـ49). عروسکگردان، پشتپرده و روی زمین مینشیند و عروسک را بالای سر خود نگاه میدارد. این نوع خیمهشببازی در ایران، بیشتر برای نمایشهای عروسکِ پشتِ پرده، خُمبازی و روایت حسن کچل به کار میرفتهاست (بیضایی، ص 105؛ غریبپور، 1360ش، ص 10، پانویس 16).در خیمهشببازی، عروسکها ابتدایی و سادهاند و با حداکثر چهار نخ حرکت میکنند (غریبپور، 1379ش، ص 88). سر عروسکها معمولاً از چوب و کهنه و گاه گچ ساخته میشود (بیضایی، ص 109). بدن عروسکهای سیمی معمولاً از پارچه است تا بتوان در آن پنبه فروکرد (همانجا؛ غریبپور، 1363ش، ص 8،10). لباس زنها روسری و شلیته و گاه چاقچور، و پوشاک مردان کلاه نمدی و پیراهن آبی یا قرمز با شلوار گشاد سیاه است. بلندی این عروسکها از یک وجب بیشتر نیست (بیضایی، ص 108).صحنة اجرای خیمهشببازی اتاقکی است که با پارچه پوشیده شده و فقط قسمت پایین یکی از دیوارههای آن به اندازة نیممتر باز است (غریبپور، 1363ش، ص 20؛ بیضایی، ص 104). به صفحهای که عروسکها روی آن به حرکت درمیآیند، نَطْع گفته میشود (← خیام، ص 14) و به دیوارهای که بین نطع و عروسکگردان قرار میگیرد، تَجیر میگویند. عروسکگردان در پشت این دیواره پنهان میشود و عروسکها را به حرکت درمیآورد (← بیضایی، ص 109؛ کشاورزی، ص 73).نمایشگران معمولاً سه تن به نامهای استاد، مرشد یا بابا و کمانچهکش یا کمانچهنوازند. استاد پنهان میگردد و عروسکها را میگرداند و با وسیلهای بادی به نام سوتک یا صفیر، صدای ریز و نازکی تولید میکند (بیضایی، ص 106؛ آند، ص 107؛ برای طرز ساخت صفیر و کار با آن ← غریبپور، 1379ش، ص 228ـ230). مرشد یا بابا، ضمن نواختن تنبک، با عروسکها صحبت میکند و حرکات آنان را با آهنگ تنظیم مینماید. مرشد فقط راوی داستان نیست، بلکه خود یک بازیگر است و با سایر شخصیتهای نمایش پیوندی استوار دارد و به عنوان پیر یا پدری دلسوز نقشآفرینی میکند، تا آنجا که تمام عروسکها او را باباجون خطاب میکنند (بیضایی، ص 107؛ غریبپور، 1363ش، ص 11). مرشد گاه هماهنگ با موضوع داستان، ابیاتی را به آواز میخواند که ممکن است از اثر مکتوبی برگزیده شده باشند (← اوبن، ص 235). سیر داستان نیز براساس قرارهایی است که استاد و مرشد قبل از اجرای نمایش با هم گذاشتهاند (بیضایی؛ غریبپور، 1363ش، همانجاها). هرکدام از عروسکها با نواختن آهنگ مخصوص معرفی میشوند. استاد با یک دست، پَسایی (چوب صلیبی شکلی که نخها را به آن وصل کردهاند) و با دست دیگر، نخها را تکان میدهد (غریبپور، 1363ش، ص 18، برای اطلاع بیشتر دربارة انواع پسایی و شیوة به کارگیری آن ← همو، 1379ش، ص 121ـ 126). مرشد مترجم زبان عروسکها برای تماشاگر نیز هست. یعنی چون صدای نازک و دگرگونه عروسکها به سبب استفاده از صفیر گاه نامفهوم است، مرشد قبل از پاسخگویی به عروسک، نخست حرف او را با لحنی استفهامی بازگو میکند. این عمل را اصطلاحاً دیلماجکردن میگویند. در این میان، او نکات قابل تعمق نمایش را نیز تفسیر میکند و باعث تأثیرگذاری بیشتر آن میشود (بیضایی، همانجا؛ کشاورزی، ص 71). وظیفة کمانچهکش فقط نواختن کمانچه است و همراه مرشد در کنار صحنه و در برابر تماشاگران مینشیند، اما گاهی نیز خود مرشد کمانچه یا تار یا ضرب میزند (بیضایی، ص 106؛ برای اطلاع بیشتر دربارة موسیقی خیمهشببازی ← کشاورزی، ص 72ـ73).گفتگو میان عروسکها بسیار اندک و حرکت آنها محدود و غالباً یکسان است. آنها غالباً از طریق گفتگو با مرشد با یکدیگر صحبت میکنند و برای انجام هر کاری از او اجازه میگیرند. در این میان، مبارک یا یاقوت (عروسک سیهچرده) شخصیت کلیدیِ اغلب خیمهشببازیهاست. او شوخطبع و جسور است و با جملاتی طنزآمیز و لحنی نیشدار، فیالبداهه به بیان مسائل اجتماعی و سیاسی میپردازد. مبارک همچون پانچ و جودی انگلیسی و پولچینلای ایتالیایی، شخصیتی جهانی و شناختهشده در دنیای نمایش عروسکی است (صفرزاده، ص 154؛ برای اطلاع بیشتر دربارة مبارک ← غریبپور، 1360ش، ص 28؛ کشاورزی، ص 70ـ71).پس از مبارک، پهلوان کچل، عروسک شاعر مسلک با سر طاس و پشت خمیده، از چهرههای محبوبی است که در برخی نقاط ایران از جمله فارس، خیمهشببازی را به نام او میشناسند. میان این شخصیت و قَره گُز تشابه انکارناپذیری وجود دارد (بیضایی، ص 99ـ100). از دیگر عروسکها میتوان به سلیمخان، باباتیمور، پهلوان علیِ طَبَقکش، وِروِره جادو، دیوچهارشاخ، مادرزن لجوج، دخترشاه پریان، عروس و ندیمهاش طیاره خانم اشاره کرد (برای سیاهة نسبتاً کامل شخصیتهای خیمهشببازی ← همان، ص 108، پانویس؛ غریبپور، 1360ش، ص 33ـ39).از داستان و موضوع نمایشهای خیمهشببازی اطلاعات اندکی وجود دارد. پهلوان کچل، سلیمخان، و عروسی پسر سلیمخان در سه پرده، چهار درویش، حسن کچل، بیژن و منیژه و پهلوان پنبه داستانهایی است که خیمهشببازان از دیرباز به اجرای آنها میپرداختهاند و اغلب از وقایع تاریخی، داستانها و افسانههای کهن، مضامین مذهبی و جریانهای اجتماعی هر دوره اقتباس شده (دنیای گسترده نمایش عروسکی، ص 16؛ بیضایی، ص 106) و موارد اندکی از آنان مکتوب شدهاست. عُکاشه (ص 93)، آبشخور موضوعات و داستانهای خیمهشببازی را برخی از داستانهای مقامات حریری دانسته است.بیان غیرمستقیم در خیمهشببازی به عروسکگردانان این امکان را دادهاست که از مسائل سیاسی و مذهبی نیز سخن گویند (← بیضایی، ص 102). گزندگی جملات و اشاره به مسائل سیاسی و اجتماعی در این گونه نمایشها گاه موجب آزار و ایذای عروسکگردانان از سوی حکومت وقت شده است(دنیای گسترده نمایش عروسکی، ص 17).از خیمهشببازان معروف ایرانی اینها بودهاند: محمدکمال شیرازی، لوطیجبار اردبیلی در حدود اواخر سدة دوازدهم و اوایل سدة سیزدهم (← بیضایی، ص 112)، کاکامحمد شیرازی در اواخر سدة سیزدهم و پسرانش، شُکرعلی و حسن و محمدحسین (معروف به کاکا و لوطی) و پسران محمدحسین، اصغر و اسماعیل و اکبر (جدیکار، ص 66ـ67).در دیگر کشورهای مسلمان نیز خیمهشببازی کموبیش رواج دارد، اما در سرزمینهای عربی، خیالالظل* گونه رایجتر نمایش عروسکی است. در حکومت عثمانی در قرن دوازدهم، خیمهشببازی در پشت ارابه رایج بود. بدین ترتیب که عروسکگردان داخل ارابهای قرار میگرفت و عروسکها را با میلههای حرکتدهنده در قسمت پایین عروسک به حرکت درمیآورد (آند، ص 101). این نمایش در ترکیه بهویژه پس از سدة سیزدهم/ نوزدهم و سفر توماس هولدن، عروسکگردان انگلیسی، به آن سرزمین تحت تأثیر شیوههای اروپایی قرار گرفت. چنانکه از آن پس، کوکلا (عروسک نخی) در ترکیه به کوکلای هولدن مشهور شد. در موزة شهرداری استانبول، مجموعهای غنی از عروسکهای خیمهشببازی ترکی وجود دارد (همان، ص 114؛ د. ترک، ذیل «کوکلا»).در سرزمینهای ترکنشین مشرق دریای خزر از جمله ازبکستان و ترکمنستان، تحت نفوذ فرهنگ ایرانی، خیمهشببازی با عروسکهای نخی متداول است که قُغِرچَغْلارخوانده میشود (د. اسلام، چاپ دوم، ج 6، ص 765). ترکان آسیای مرکزی خیمهشببازی با عروسکهای دستکشی را با عنوان چادرِخیال و کُقورچَک یا کورچَک میشناسند(همانجا؛ بیضایی، ص 87 ـ88؛ آند، ص 103ـ104، 106). در روستاهای این منطقه، برای عروسکهای این نمایشها خاصیتی جادویی قائلاند و از برخی از آنان برای درمان بیماریها و درخواست نزول باران یاری میجویند (آند، ص 116؛ د. ترک، همانجا). قهرمان مشهور خیمهشببازی در ترکستان، عروسکی دستکشی با دماغی دراز است که پَلوان کچل نام دارد و همواره با عروسک دیگری به نام پوچوک یا پیچه خانم که همسر اوست، بگومگو میکند (د. اسلام، همانجا؛ آند، ص 106). خیمهشببازی در تاجیکستان (← عناصری، ص 654) و افغانستان (د. اسلام، همانجا) نیز اجرا میشود. در برخی مناطق بالکان، گونة خاصی از خیمهشببازی رایج است که در آن عروسکگردان بر روی زمین به پشت خوابیده و با دو دست، دو عروسک کوچک و با دو زانو، عروسک بزرگی را به حرکت در میآورد (آند، ص 116؛ برای اطلاع بیشتر ← نمایش عروسکی*).منابع : علیبن احمد اسدیطوسی، گرشاسبنامه، چاپ حبیب یغمائی، تهران 1354ش؛ بهرام بیضایی، نمایش در ایران، تهران 1344ش؛ هما جدیکار، «مبارک در تبریز»، موزهها، دورة جدید، ش 14 (تابستان 1382)؛ جوینی؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ?]1338ش[؛ عمربن ابراهیم خیام، رباعیات خیام (طربخانه)، ]تدوین [یاراحمدبن حسین رشیدی تبریزی، چاپ جلالالدین همایی، تهران 1367ش؛ دنیای گسترده نمایش عروسکی، ترجمه و تلخیص بهروز غریبپور، تهران: سروش، 1364ش؛ جعفر شهریباف، طهران قدیم، تهران 1381ش؛ فریده شیرژیان، جایگاه نمایش سنتی در تئاتر معاصر ایران، تهران 1381ش؛ ساویتری شیوالینگاپا، عروسکهای خیمه شببازی و نقش آنها در اجتماع، ترجمة علیآقا بخشی، تهران 1357ش؛ گیتی صفرزاده، «نمایشهای شادیآور ایرانی»، سالنامة گلآقا 1375، سال 6 (1375ش)؛ محمدبن ابراهیم عطار، اسرارنامه، چاپ صادق گوهرین، ]تهران[ 1361ش؛ همو، اشترنامه، چاپ مهدی محقق، تهران ?] 1339ش[؛ همو، منطقالطیر: مقاماتالطیور، چاپ صادق گوهرین، تهران 1348ش؛ ثروت عُکاشه، موسوعة التصویر الاسلامی، بیروت 1999؛ جابر عناصری، «نمایش و موسیقی در تاجیکستان»، چیستا، سال 7، ش 5 (بهمن 1368)؛ بهروز غریبپور، استاد خیمهشببازی میآموزد، تهران 1363ش؛ همو، نمایش عروسکی، گام به گام: ساختن انواع عروسک و نمایش عروسکی، تهران 1379ش؛ همو، ورودی به قلمرو شبهعروسکها و نمایشهای عروسکی، تهران 1360ش؛ فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انوری، تهران : سخن، 1381ش؛ امین قزانلر، «خیمهشببازی در آسیا»، نمایش، ش 4 (اسفند 1335)؛ حسینبن علی کاشفی، فتوتنامه سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران 1350ش؛ نصرتاللّه کریمی، «گفتوشنودی با نصرتاللّه کریمی درباره نمایش عروسکی»، نگین، سال 1، ش 7 (آذر 1344)؛ اردشیر کشاورزی، «نمایش خیمه شببازی»، فصلنامه هنر، دورة جدید، ش 45 (پاییز 1379)؛ الیاسبن یوسف نظامی، کتاب خسرو و شیرین، چاپ وحید دستگردی، تهران 1333ش؛ همو، مخزنالاسرار، چاپ وحید دستگردی، تهران 1313ش؛ همو، هفت پیکر، چاپ وحید دستگردی، تهران ]بیتا.[؛ هفتمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران، ]تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز تولید تئاتر عروسکی، 1360ش[؛Metin And, Karagöz: Turkish shadow theatre with an appendix on the history of Turkish puppet theatre, art editor: Salim Şengil, İstanbul 2005; Eugéne Aubin, La Perse d'aujourd'hui: Iran, Mésopotamie, Paris 1908; JeanChardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, ed. l. Langlés, Paris 1811; EI2, s.v. "Masrahagh.5: in Central Asia and Afghānistān" (by E. Allworth); TA, s.v. "Kukla" (by M. And).