خیراللّه افندی، طبیب، مورخ و دولتمرد عثمانی و وزیر مختار این دولت در ایران در دورة ناصرالدین شاه قاجار. او در اواخر 1233 در استانبول به دنیا آمد () دایرةالمعارف ادیبان دنیای ترک( ، ذیل مادّه). پدرش، عبدالحق ملا (متوفی1270)، حکیمباشی و رئیسالعلما و از خاندانی عالمپرور بود (← تانپینار ، ص 500؛ د.ا.د.ترک، ذیل «عبدالحق ملا»؛ د.ا.ترک، ذیل مادّه).خیراللّه در مدرسة علوم دینی تحصیل کرد و با امتیاز وابستگی خانوادهاش به صنف علمیه (روحانیان)، در سنین نوجوانی پایة مدرّسی گرفت و در 1255 به مکتب طبیة عدلیة شاهانه، که پدرشدر مقام حکیمباشی و ناظر در رأس آن بود، وارد شد و همزمان با تحصیل، وظیفة مدیر دروسِ (درسْ ناظری) آن مدرسة عالی را نیز بهعهده گرفت. پایاننامه دکتری او با عنوان مقالات طبیه در 1260 منتشر گردید (د.ا.د.ترک،ذیل مادّه؛ ) دایرةالمعارف ادیبان دنیایترک(، همانجا). خیراللّه افندی پس از برکناری پدرش از ریاست مکتب طبیه، در 1261 از آنجا اخراج شد. او دو سال بعد به عضویت مجلس زراعت منصوب گردید و در همین دوره، کتابی به نام بیت دهقانی ترجمه کرد (← ادامة مقاله). وقتی پدرش دوباره به ریاست مکتب طبیه رسید، او نیز در 1264 به شغل سابق خود در آنجا برگردانده شد. در همین دوره، ماهنامة ترکی ـ فرانسویِ وقایع طبیه، وابسته به مکتب طبیه، نیز به مدیریت او منتشر میگردید (همانجاها). در اوایل 1265، عضو مجلس معارف عمومیه شد. وظیفه این مجلس برطرف کردن مشکلات امور آموزشی بود (قوچر ، ص 53؛ د.ا.د.ترک، همانجا). او در همان سال کتاب مسائل حکمت را برای تدریس مفردات فیزیک در مدارس رشدیه (دبیرستان) تألیف و منتشر کرد (د.ا.د.ترک، همانجا).خیراللّه افندی تا رجب 1265 در صنف علمیه بود و مراتب و نشانهای مخصوص آن صنف را دریافت کرده بود، اما در این تاریخ به درخواست خودش و با فرمان همایونی به صنف مُلکیه (کشوری) انتقال یافت (← ثریا، ج 2، ص 319؛ جمالالدین ، ص 112؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه) و دستار و جبهاش را کنار گذاشت (برکس، ص 234). در 1266، او ضمن حفظ مقام خود در مجلس معارف عمومیه، عضو مجلس نافعه که به امور معارفی نیز میپرداخت، گردید (د.ا.د.ترک، همانجا). در اواسط 1267، به ریاست دوم انجمن دانش برگزیده شد، که بنابه تصمیم مجلس معارف عمومیه و به شیوة فرهنگستان علوم پاریس تشکیل گردیده بود (← جودت پاشا ، ج ] 4[، تذکره 40، ص 47ـ50، 54؛ دانشمند ، ج 4، ص 139ـ140؛ رئیسنیا، ج 3، ص 88ـ92). خیراللّهافندی ریاست اغلب جلسات ماهیانة این انجمن را به عهده داشت. هامر ـ پورگشتال*، مورخ معروف، عضو افتخاری این انجمن بود (د.ا.د.ترک، همانجا). خیراللّه افندی سال بعد به عضویت مجلس والای احکام عدلیه درآمد (ثریا؛ جمالالدین، همانجاها). این مجلس به منظور تهیة قوانین و نظامنامههای مورد نیاز جنبش تنظیمات* و نظارت بر اجرای آنها و نیز نظردهی دربارة امور دولت، در 1253 تشکیل شده بود و محاکمة دولتمردان بلندمرتبه مخالف تنظیمات و قوانین از وظایف آن بود (پاکالین ؛ د.ا.د.ترک، ذیل «مجلس والای احکام عدلیه»).در 1270، پدر خیراللّه افندی از دنیا رفت و ثروت کلانی برای وی باقی گذاشت (جودت پاشا، ج ] 4[، تذکره 40، ص 71). خیراللّهافندی در همان سال به وزارت مکاتب عمومیه انتقال یافت و به سبب خدماتش نشان درجة سه مجیدی گرفت. پس از تأسیس وزارت معارف عمومیه هم به مستشاری وزیر منصوب گردید. وقتی وزیر معارف عمومیه در 1274 به مأموریت دیگری فرستاده شد، خیراللّه افندی، به عنوان قائممقام او برگزیده شد و حدود نه ماه در این مقام خدمت کرد. در طی این مدت، مدارس دخترانة بسیاری در استانبول تأسیس یافت. در 1275 هم به ریاست مکتب طبیه برگشت و تا 1278 در توسعه و ارتقای کیفیت آموزشی آن تلاش کرد و به پاس خدماتش در آنجا، به عضویت انجمن سلطنتی پزشکی برگزیده شد و گزارش خدماتش در ترجمان آن منعکس گردید (د.ا.د. ترک، ذیل مادّه). او مدتی بعد، از ریاست مکتب طبیه عزل شد و به ریاست مجلس دایرة ششم بلدیه رسید و در اواخر 1279، به قصد سیاحت و معالجه عازم اروپا شد. حاصل این سفر او به بخشهایی از اتریش، آلمان، بلژیک، فرانسه و بهویژه پاریس، سفرنامهای است به نام یولجولوق کتابی (کتاب سفر؛ برای اطلاع بیشتر ← د.ا.د. ترک، همانجا؛ تانپینار، ص 510). مدتی پس از بازگشت از مسافرت، در اوایل 1281 برای بار دوم به عضویت مجلس والای احکام عدلیه منصوب شد و در همان سال، دربارة تاریخ عثمانی در مرکز جمعیت علمیه عثمانیه* سخنرانیهایی کرد که به نظر مُنیفپاشا*، رئیس این جمعیت، وی تاریخ عثمانی را با بینشی جدید بررسی نموده است (د.ا.د.ترک، همانجا).خیراللّهافندی در اواخر شعبان 1281 به وزیرمختاری عثمانی در تهران منصوب گردید و در اواسط محرّم 1282 از طریق طرابزون به سوی ایران حرکت کرد (همانجا). در این سفر، در تبریز و در روز ورودش به دربار ناصرالدینشاه در 26 ربیعالآخر با استقبال شایستهای مواجه شد (← روزنامه دولت عَلیّه ایران، ش 577، ص 3ـ4). دورة سفارت خیراللّهافندی پس از حدود یک سال و چهار ماه با مرگ ناگهانی وی در 17 شعبان 1283 در تهران پایان یافت. به فرمان ناصرالدینشاه، طی مراسمی جنازهاش در جوار آستانة حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد (د.ا.د.ترک، همانجا؛ رئیسنیا، ج 2، ص780). ناصرالدینشاه به مناسبت درگذشت وی به پسر نوجوانش عبدالحق حامد ترخان*، شاعر نامآور، به زبان ترکی تسلیت گفت (رئیسنیا، ج 3، ص 77). عبدالخالق نصوحیبیگ، پسر بزرگ خیراللّه افندی، هم از 1326 تا 1328 سفیر عثمانی در ایران بود (سامی، ذیل مادّه؛ رئیسنیا، ج 2، ص 787).خیراللّهافندی دستی در سرودن شعر داشت و تخلصش خیری بود () دایرةالمعارف ادیبان دنیایترک(، همانجا). او از سنین جوانی شروع به تألیف کرد، که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: 1) مقالات طبیه، راهنمایی برای دانشجویان طب و طبیبان کمتجربه، شامل اطلاعات نظری که غالباً برگرفته از اثری از دوبواـ رِمون ، پزشک فرانسوی، است و در اواخر 1259 چاپ و منتشر شده است (قازانجیگیل ، ص 258؛ د.ا.د.ترک، همانجا). 2) هزار اسرار، مجموعهای از مطالب در حوزة طب سنّتی است که عمو و پدر خیراللّه افندی سالهایی از عمر خود را صرف گردآوری آن کردند و پس از آنها خیراللّهافندی در 1283 آن را تکمیل و چاپ کرد (آدیوار، ص 217ـ219).باتوجه به نقدهای تاریخ علمنویسان عثمانی بر افزودههای خیراللّهافندی و مقدمهاش بر هزار اسرار، میتوان گفت وی از طبیبانی بوده که بدون کنار گذاشتن طب سنّتی به طب جدید روی آورده است. 3) بیت دهقانی، ترجمه ملخص و آزاد دو جلد از چهار جلدِ اثری به نام ) خانة روستایی( ، که در 1264 به چاپ رسید. این اثر دربردارندة اطلاعات علمی در زمینة کشاورزی و طب است () دایرةالمعارف ادیبان دنیایترک(؛ د.ا.د.ترک، همانجاها). 4) قطعة آفریقا، ترجمة بخشی از کتاب) جغرافیای عمومی( کونرات کلده ـ برون ، که در 1268 در مطبعة مکتب طبیه بهچاپ رسید (د.ا.د.ترک، همانجا). 5) نقش خیال، داستان عشقی منثوری که با ابیاتی از نویسنده و شعرای دیوانی آراسته شده است. این داستان که در سال نخست تحصیل وی در مکتب طبیه نوشته شده، نوعی خودزندگینامه است (← همانجا). 6) حکایه ابراهیمپاشا به به ابراهیم گلشنی، نمایشنامة ترکی دربارة بخشی از تاریخ عثمانی است. این اثر تا 1318ش/ 1939 انتشار نیافت (همانجا). 7) دولت علیّه عثمانیه تاریخی (تاریخ دولت علیّه عثمانی)، معروف به خیراللّه افندی تاریخی (تاریخ خیراللّهافندی)، معروفترین و سترگترین اثر خیراللّهافندی است که تاریخ عثمانی را از ابتدا تا اوایل قرن یازدهم هجری دربرمیگیرد. او از حدود 1267 تا هنگام مرگش، پانزده جلد آن را آماده چاپ کرد، اما نتوانست از دورة سلطاناحمد اول (ﺣﮑ : 1012ـ1026) فراتر رود. فردی به نام علی شوقیافندی نوشتن ذیل تاریخ خیراللّهافندی را به عهده گرفت و سه جلد بر آن افزود و تاریخ مذکور را تا پایان سلطنت سلطانابراهیم (1058) ادامه داد. این اثر در هجده جلد از 1269 تا 1292 بهچاپ رسید. علی شوقی که سعی داشته از چهارچوب طرح خیراللّهافندی خارج نشود، نتوانسته است اثری در تراز اثر وی عرضه کند (بروسهلی، ج 3، ص 50؛ بابینگر ، ص 391ـ 392؛ د.ا.د.ترک، ذیل مادّه و «خیراللّه افندی تاریخی»).هامر ـ پورگشتال این اثر را شایان توجه دانسته است، زیرا نویسنده، گذشته از منابع شرقی، به منابع غربی، که به زبان فرانسه بودهاند (← د.ا.ترک؛ د.اسلام، همانجاها) نیز مراجعه کرده و دربارة فرمانروایان مسلمان و مسیحی معاصر هر سلطان عثمانی اطلاعاتی به دست داده و با بیطرفی کامل حوادث را به تصویر کشیده است (←بابینگر، ص 391). خیراللّهافندی از آثار مورخان غربی با دیدی انتقادی استفاده کرده و حتی هامر را نیز که اثرش را مفیدتر از دیگران یافته، به سبب تعصبی که به مسیحیت داشته، مورد انتقاد قرار داده است (همان، ص 77).منابع : محمدطاهر بروسهلی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول 1333ـ1342؛ محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ1315/1890ـ1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ روزنامة دولت عَلیّه ایران، ش 577، 12 جمادیالآخره 1282؛ رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانة قرن بیستم، تبریز 1374ش؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ 1316/1889ـ1898؛A. Adnan Adıvar, Osmanl Türklerinde ilim, ed. Aykut Kazancıgil and Sevim Tekeli, İstanbul 1982; Franz Babinger, Osmanl tarih yazarlar ve eserleri, tr. Coşkun Üçok ,Ankara 1982; Niyazi Berkes, Türkiye'de çağdaşlaşma, ed. Ahmet Kuyaş, İstanbul 2004; Mehmed Cemâleddin, Osmanl tarih ve müverrihleri (Âyîne-i zurefâ), ed. Mehmet Arslan, İstanbul 2003; Ahmed Cevdet Paşa, Tezâkir, ed. Cavid Baysun, Ankara 1991; İsmail Hami Danişmend, İzahli Osmanl tarihi kronolojisi, İstanbul 1971- 1972; EI2, s.v. "Khayr Allāh Efendi" (by E. Kuran); İA, s.v. "Hayrullah Efendi "(by Th. Menzel); Aykut Kazancıgil, Osmanllarda bilim ve teknoloji, İstanbul 1999; Hasan Ali Koçer, Türkiye'de modern eğitimin doğuşu ve gelişimi, İstanbul 1992; Mehmet Zeki Pakalın, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, İstanbul 1971- 1972; Ahmed Hamdi Tanpınar, 19'uncu asr Türk edebiyat Tarihi, İstanbul 2003; Türk dünyas edebiyatçlar ansiklopedisi, Ankara: Atatürk Yüksek Kurumu, Atatürk Kültür Merkezi Başkanlığı, 2002- , s.v. "Hayrullah Efendi" (by B. Altuniş- Gürsoy); TDVİA, s.vv. "Abdülhak Molla" (by Ayşegül Demirhan Erdemir), "Hayrullah Efendi" (by Ömer Faruk Akün), "Hayrullah Efendi târihi" (by Ömer Faruk Akün), "Meclis-i Vâlâ-yı Ahkâm-ı Adliyye" (by Ali Akyıldız).