خیرالدین (خضر)پاشا ← بارباروسخیرالدین

معرف

خیرالدین (خضر)پاشا ← بارباروس،خیرالدین#
متن
خیرالدین (خضر)پاشا ← بارباروس،خیرالدینNNNNخیرالدین‌پاشا تونسی، اندیشمند اصلاح‌طلب و سیاستمدار بنام سدة سیزدهم معروف به ابوالنهضة. به نظر بیشتر پژوهشگران وی در 1237 یا 1238 به دنیا آمده است (← کریکن، ص 10؛ خیرالدین‌پاشا تونسی، 2000، ج 1، مقدمة شنوفی، ص 11؛ قس زرکلی، ج 2، ص :327 1225). اصل وی از قوم چَرْکَس و از قبیلة آبخاز است که در منطقة قفقاز زندگی می‌کردند. خیرالدین را در کودکی ربودند و تحسین‌بیگ ــ که نقیب‌الاشراف و قاضی‌عسکر استانبول بودــ وی را به عنوان برده خرید. او دوران کودکی خود را در قصر تحسین‌بیگ گذراند. پدر وی در درگیری با روسها کشته شده بود (احمد امین، ص 146ـ147؛ سمیر ابوحمدان، ص 12ـ14). در 1255 خیرالدین را به نماینده احمدبای*، حاکم تونس، فروختند و وی در آنجا مقدمات علوم دینی و زبان عربی را فراگرفت (کریکن، ص10ـ11). در آن زمان تونس بخشی از حکومت عثمانی بود و وضع نابسامانی داشت به همین سبب احمدبای در تمام زمینه‌ها به‌ویژه در بخش نظامی اصلاحات خود را آغاز کرد و لغو قانون بردگی سبب آزادی خیرالدین‌پاشا تونسی شد (احمد امین، ص 148ـ150؛ خیرالدین‌باشا، ص 13؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «خیرالدین‌پاشا»؛ نیز ← تونس* (کشور)).خیرالدین در کتابخانة بزرگ احمدبای کتابهای فراوانی را در زمینه‌های طب، دین، تاریخ، فلسفه، علوم، فقه و ادبیات مطالعه کرد و زبانهای فرانسه، عربی و ترکی را آموخت. او به بررسی و مطالعة تاریخ به‌روش علمی و مطالعة تاریخ ابن‌خلدون علاقه‌مند بود (سمیر ابوحمدان، ص 25ـ27،60). با توجه به اهمیت ارتش و آغاز اصلاحات آن، خیرالدین به ارتش پیوست. او تحت تأثیر محمود قابادو* (روشنفکر تونسی) و برخی از افسران فرانسوی که در مدرسة جنگ آموزش می‌دادند، قرار گرفت و در گروه سواره‌نظام به سرعت پیشرفت کرد. در 1266 به درجة امیری و ریاست گروه سواره‌نظام رسید و در 1269 درجة ژنرالی گرفت، که بالاترین درجه در ارتش بعد از بای بود (کریکن، ص 15ـ17). در همین سال مصطفی خزنه‌دار*، وزیر دارایی و مالیه تونس، به فرانسه پناهنده شد و با شکایت در دادگاههای فرانسه از دولت تونس چهل میلیون فرانک غرامت مطالبه کرد (احمدامین، ص 152ـ154). خیرالدین تونسی برای دفاع از دولت به پاریس رفت و با اقامة دعوا برضد وی که از 1269 تا 1273 به طول انجامید، او را وادار به پرداخت 24 میلیون فرانک کرد (همان، ص 154). اقامت در پاریس، خیرالدین را با دنیای جدید آشنا کرد به‌طوری که عوامل پیشرفت آنان را شناخت و با گفتگو با سیاستمداران فرانسوی با روش نظارتی مجلس بر حکومت آشنا شد (کریکن، ص 34؛ احمدامین، ص 155).پس از موفقیت خیرالدین در پاریس، محمدبای، حاکم جدید تونس، وی را در 1273 به وزارت دریانوردی منصوب کرد (کریکن، ص 33). خیرالدین در زمینة اقتصادی بندر حلق‌الوادی* (بزرگ‌ترین بندر تونس) را بازسازی کرد، کارخانة کشتی‌سازی تأسیس کرد، راهها را ترمیم نمود و گسترش داد. او در شکل‌گیری قانون اساسی تونس در 1277 تأثیرگذار بود و هم‌زمان با اعلام قانون اساسی در همان سال با حفظ سِمَت در وزارت دریانوردی به ریاست مجلس تونس برگزیده شد (همان، ص 87 ؛ احمدامین، ص 155ـ156). او در مجلس اول با مخالفت روحانیان ــ که قوانین مصوب آن را برخلاف شریعت می‌دانستندــ مواجه شد. آنان معتقد بودند این قوانین بر مبنای رأی اکثریت تصویب می‌شوند و مبنای سیاسی دارند نه مبنای دینی. از سوی دیگر سلطنت‌طلبان و طرفداران سلطان عثمانی ــ که نظام مشروطیت را به نفع خود نمی‌دانستندــ به کارشکنی پرداختند (احمدامین، ص 156ـ157). سرانجام به سبب این مخالفتها خیرالدین در 30 جمادی‌الاولی 1279 از ریاست مجلس و وزارت دریانوردی استعفا کرد (کریکن، ص 98؛ سمیر ابوحمدان، ص 36). او نُه سال از مناصب دولتی کناره گرفت و با مسافرت به چندین کشور اروپایی با مظاهر تمدن غرب آشنا شد و به نگارش کتاب معروفش اقوم‌المسالک فی معرفة احوال‌الممالک (بهترین شیوه‌ها در شناخت اوضاع کشورها) پرداخت که ترجمه فرانسوی آن در 1285/1868 با عنوان ) اصلاحات ضروری برای دولتهای اسلامی( انتشار یافت (احمدامین، ص 158؛ کریکن، ص 118). با کناره‌گیری خیرالدین از سیاست، مصطفی خزنه‌دار ــ که نخست‌وزیر بودــ مجلس را منحل کرد و به سوءاستفاده از قدرت پرداخت، به‌طوری که اوضاع کشور نابسامان شد و بدهی تونس به 150 میلیون فرانک رسید (احمدامین، ص 165). محمدصادق بای*، برای پرداخت این بدهی، دستور تشکیل کمیسیون مالی را صادر کرد. خیرالدین‌پاشا در 1286 ریاست کمیسیون را برعهده گرفت و در 1287 معاون نخست‌وزیر شد. او با اقدامات خود اوضاع اقتصادی تونس را سامان بخشید. پس از شناسایی مفاسد اقتصادی، مصطفی خزنه‌دار برکنار شد و خیرالدین تونسی در 1290 نخست‌وزیر شد (همان، ص 166ـ168؛ کریکن، ص 160، 163ـ165، 179). او اصلاحات بسیاری در زمینه‌های نظام سیاسی، کشاورزی، مالی، آموزشی، اداری و قضائی انجام داد. زمینهای کشاورزی را میان مردم تقسیم کرد و کتابخانة بزرگی بنیاد نهاد. در زمینة اقتصادی به گمرکات نظم بخشید و میزان مالیات بر واردات را افزایش و مالیات بر صادرات را کاهش داد. نظام کارمندی دولت را سامان بخشید و در زمینة امور قضائی، کمیته‌ای برای تدوین قوانین و انتظام آنها تشکیل داد (احمد امین، ص 168ـ169؛ حورانی ، ص 85). در زمینة آموزشی نیز برای گسترش آموزش و دانش، در 1292 مدرسة صادقیه (منسوب به محمدصادق‌بای) را تأسیس کرد و گروهی از استادان مجرب را از اروپا برای تدریس دعوت کرد. نسل اول رهبران نوسازی تونس دانش‌آموختگان این مدرسه بودند (خیرالدین‌پاشا تونسی، 1405، مقدمة زیاده، ص 21؛ احمد امین، ص 168).با آغاز جنگ روسیه و عثمانی، دولت انگلیس از تونس درخواست کرد تا از دولت عثمانی حمایت کند. خیرالدین‌پاشا نیز به‌رغم مخالفت حاکم تونس، که مناسبات خوبی با دولت عثمانی نداشت، از این دولت حمایت کرد و این اقدام وی سبب شد تا حاکم تونس درصدد عزل وی برآید. او سرانجام تحت فشار مخالفان در 1294 از نخست‌وزیری استعفا داد (حورانی، ص 111ـ112؛ احمدامین، ص 177).سلطان‌عبدالحمید عثمانی ــ که با مشکلات بسیاری روبه‌رو بود و با اندیشه‌های خیرالدین در کتابش آشنا شده بودــ در 28شعبان 1295، از وی دعوت کرد تا به استانبول برود. سلطان‌عثمانی به‌رغم بی‌میلی خیرالدین، وی را در 9 محرّم 1296/ 4 دسامبر 1878 به صدراعظمی منسوب کرد (سمیر ابوحمدان، ص 54ـ55؛ کریکن، ص 259ـ295). در این زمان اوضاع دولت عثمانی به شدت نابسامان بود. عثمانی در جنگ با روسیه شکست خورده بود و ناوگان انگلیس در دریای مرمره بود. ارتش روسیه نیز به استانبول رسیده بود. خیرالدین با روسیه به توافق رسید و ارتش روسیه عقب‌نشینی کرد. درنتیجه انگلیس، ناوگان خود را از دریای مرمره خارج کرد (احمدامین، ص180ـ181). در این میان اصلاحات خیرالدین با مخالفتهایی روبه‌رو شد. اطرافیان سلطان، درباریان و روحانیان حکومتی از اقدامات وی ناراضی بودند. برخی نیز از اخلاق تکبرآمیز و برخورد تند وی با دیگران، حتی با سلطان عثمانی، ابراز نارضایتی کردند. به سبب همین مخالفتها، خیرالدین در 1296 استعفا کرد (کریکن، ص 301ـ303؛ حورانی، ص 86 ـ87). او در 1307 در استانبول درگذشت (خیرالدین‌پاشا تونسی، 2000، ج 1، همان مقدمه، ص 14).از خیرالدین افزون بر اقوم‌المسالک فی معرفة احوال‌الممالک، مجموعه خاطراتی با عنوان الی اولادی : مذکِّراتُ حیاتی الخاصة و السیاسیة (برای فرزندانم: خاطرات زندگی خصوصی و سیاسی من) باقی مانده است که در 1323ش/ 1934 چاپ و در همان سال، به فرانسه ترجمه شد.برنامة اصلاح‌گرانة وی برای سلطان عبدالحمید با عنوان برنامجی (برنامه من) نیز در سال بعد منتشر و هم‌زمان به فرانسه ترجمه گردید (همو، 1405، مقدمه زیاده، ص 33).به عقیدة نویسندگان عرب، مانند آلبرت حورانی (ص 67) وی از نسل اول اندیشمندان اصلاح‌گر عرب است که به همراه رفاعه رافع طهطاوی* و بستانی* در قرن سیزدهم در پی اصلاح اوضاع کشورهای عربی و اسلامی بوده‌اند.اقوم‌المسالک فی معرفة احوال‌الممالک که در 1284 منتشر گردید، مانند اثر ابن‌خلدون مشتمل بر یک مقدمه و سپس تاریخ کشورهاست. او در مقدمه به بررسی اوضاع و احوال کشورهای عربی و اسلامی و دلایل انحطاط و عقب‌ماندگی آنها پس از دوران شکوفایی تمدن اسلامی پرداخته و راه‌حلهای اصلاح مشکلات سیاسی و رفع عقب‌ماندگی را بیان کرده است (← 2000، ج 1، ص 89 ـ158). او سپس با شرح نظامهای کشورهای اروپایی به بررسی چگونگی ادارة جامعه در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی پرداخته است تا مسلمانان را با چهرة جدید تمدن اروپایی و نوع مملکت‌داری آنها آشنا سازد (احمدامین، ص 158ـ159). او در مقدمه (2000، ج 1، ص 98ـ99) دو هدف اصلی برای نگارش کتاب برشمرده است: الزام سیاستمداران به اصلاح امور امت اسلام با فراهم کردن زمینه‌های پیشرفت مانند گسترش مراکز علمی و اصلاح نظام اقتصادی و افزایش ثروت از طریق کشاورزی، تجارت و صنعت؛ و آگاهی بخشیدن به مسلمانانی که کسب علم و دانش از غیرمسلمانان را حرام و ناپسند می‌دانند. او اقتباس از تمدن غرب را ضروری دانسته است (همان، ج 1، ص 93).خیرالدین پیشرفت و عمران تمدن غرب را ناشی از دو اصل آزادی و عدالت اجتماعی دانسته است. به نظر او مسلمانان نیز می‌توانند با انجام دادن اصلاحات براساس عدالت اجتماعی، کسب دانش، علوم و ثروت، اختراعات، توسعه در کشاورزی و تجارت به پیشرفت دست یابند (همان، ج 1، ص 102ـ105). بنابراین پیشرفت و توسعه از دیدگاه وی، مشروط به عدالت و آزادی است که با ظلم و استبداد منافات دارند و عقب‌ماندگی مسلمانان نیز به علت ظلم و استبداد است (همو، 1405، مقدمة زیاده، ص 60ـ61). او (2000، ج 1، ص 120) شکوفایی تمدن اسلامی را ناشی از عدالت حاکمانِ مقید به رعایت اصول شریعت در امور دینی و دنیوی می‌دانست. وی همچنین عقب‌ماندگی مسلمانان را ناشی از جهل علمای دین در شناخت عوامل حوادث تاریخی و بی‌اعتنایی به تحولات جهان و عملکرد حکام و سیاستمدارانی می‌دانست که در فکر حفظ قدرت و سلطه استبدادی خود بودند (همان، ج 1، ص 133ـ 134؛ همو، 1405، مقدمه زیاده، ص50ـ51). به نظر وی (1405، مقدمة زیاده، ص 61ـ64) آزادی از اصول اسلام است و به دو نوع آزادی شخصی و آزادی سیاسی تقسیم می‌شود. او آزادی را شرط شکوفایی اقتصادی دانسته و معتقد بود که برقراری نظام مالکیت خصوصی و امنیت در جامعه سبب شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری در جامعه می‌شود (2000، ج 1، همان مقدمه، ص 64ـ65).خیرالدین در نفی استبداد و عواقب آن، بر لزوم مشورت در حکومت تأکید داشت. وی با استناد به آیات قرآن و سنّت رسول خدا و صحابه، مشورت را از آموزه‌های اصلی دین می‌دانست. او با این ادله خواهان اقتباس از دموکراسی غرب بود و هیچ تفاوتی میان آن و شورا نمی‌دید. به نظر او مسلمانان فقط با ایجاد نظام شورایی و محدود کردن اختیارات حاکم می‌توانند پیشرفت کنند (همان، ج 1، ص 106ـ107؛ همو، 1405، مقدمة زیاده، ص 68ـ70). وی در نهایت تأکید کرده است که شریعت هیچ منافاتی با اصلاحات سیاسی ندارد، زیرا این اصلاحات زیربنای تمدن و عمران است (همو، 2000، ج 1، ص 156ـ157).پژوهشگران و اندیشمندان معاصر عرب دربارة خیرالدین‌پاشا تونسی مطالب فراوانی نوشته‌اند. به نظر معن زیاده کتاب اقوم‌المسالک از جمله کتابهای نادری است که می‌توان آن را با اصلاحات محمدعلی‌پاشا* در مصر و جنبش فکری رفاعه رافع طهطاوی مقایسه کرد. به نظر او نخستین گام نوسازی در تونس در زمان نخست‌وزیری خیرالدین برداشته شد (خیرالدین‌پاشا تونسی، 1405، مقدمه، ص20،22). به نظر کمال عبداللطیف، کتاب اقوم‌المسالک از متنهای اساسی تشکیل‌دهندة گفتمان سیاسی معاصر عرب است. همچنین به نظر وی گفتمان خیرالدین واقع‌نگر و به دور از اظهارنظرهای انتزاعی و نشان‌دهندة آگاهی نخبگان اسلامی در قرن سیزدهم بوده است (← ص 86 ـ89). سمیر ابوحمدان معتقد است تفاوت خیرالدین با دیگر اصلاحگران زمان خود در چگونگی تعامل با عقلانیت جدید و قضایای اسلام بود. او خاستگاه این عقلانیت را غرب نمی‌دانست بلکه آن را در سنّت و میراث اسلامی جستجو می‌کرد. خیرالدین به نص قرآن و سیره رسول و صحابه و اندیشه‌های ابن‌خلدون اشاره دارد که نشان‌دهندة استفاده از عقل در سنّت اسلامی است (ص 88). علی‌الدین هلال (ص 116ـ 117)، خیرالدین را از منادیان اندیشه لیبرالیستی می‌داند که با ترکیب اندیشه و عمل سیاسی خواستار استفاده از اندیشه و نهادهای اروپای جدید شد که می‌توان آن را در پیوند با مبانی شریعت اسلامی محقق کرد. مجید خدوری هم معتقد است که خیرالدین برای ایجاد توازن و انسجام میان اندیشه‌های غربی و اسلام تلاش کرده‌است. او همچون دیگر اندیشمندان اصلاح‌طلب مانند جمال‌الدین اسدآبادی در پی پیوند میان دموکراسی و مشروطه با دین و قرآن بود (← ص 44ـ45). احمد صدقی دجانی خیرالدین را از نسل اول روشنفکران عرب دانسته است که پس از آشنایی با تمدن غرب درصدد یافتن موانع عقب‌ماندگی مسلمانان برآمد. به عقیدة وی خیرالدین برخلاف دیگران به این نتیجه رسیده بود که اسلام زمینه‌های لازم را برای پیشرفت و توسعه داراست و بر ضرورت لغو حکومتهای مطلقه و مقید شدن به قانون تأکید می‌کرد (ص 324).منابع : احمدامین، زعماءالاصلاح فی العصر الحدیث، بیروت : دارالکتاب العربی، ]بی‌تا.[؛ مجید خدوری، الاتجاهات السیاسیة فی العالم العربی: دورالافکار و المثل العلیا فی السیاسة، بیروت 1972؛ خیرالدین‌باشا: 1308-1238ھ /1890-1823م، تونس: منشورات محمد بوذینة، 1995؛ خیرالدین‌پاشا تونسی، اقوم‌المسالک فی معرفة احوال‌الممالک، چاپ منصف شنوفی، تونس 2000؛ همو، خیرالدین التونسی و کتابه: اقوم‌المسالک فی معرفة احوال‌الممالک، چاپ معن زیاده، ]بیروت [1405/1985؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1989؛ سمیر ابوحمدان، خیرالدین التونسی، بیروت 1413/1993؛ احمد صدقی دجانی، «الفکر العربی و التغییر فی المجتمع العربی»، در التراث و التحدیات العصر فی الوطن العربی (الاصالة و المعاصرة)، بیروت : مرکز دراسات الوحدة العربیة، 1987؛ علی‌الدین هلال، «أزمة‌الفکر اللیبرالی فی‌الوطن العربی»، عالم‌الفکر، ج 26، ش 3 و 4 (مارس ـ آوریل 1998)؛ گراردوس ساموئل وان کریکن، خیرالدین و البلاد التونسیة، 1881-1850، ترجمة بشیربن سلامه، تونس 1988؛ کمال عبداللطیف، «الکتابة السیاسیة عندخیرالدین التونسی»، در الانتلجانسیا فی المغرب العربی، بیروت: دارالحداثة، 1984؛EI2, s.v. "Khayr al-Dīn Pasha" (by G. S. van Krieken); Albert Hourani, Arabic thought in the liberal age: 1798- 1939, Cambridge 1984.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 16
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده