خیامپور، عبدالرسول، استاد دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز، پژوهشگر و مصحح تذکرههای شاعران. نامخانوادگی او در اصل تاهباززاده، اما معروف به خیامپور بود. در 1316 (1277ش) در تبریز متولد شد. پدرش محمود تاهباز (متوفی 1337) از بازرگانان سرشناس این شهر بود (چهرههای آشنا، ص 213). خیامپور تحصیلات مقدماتی خود را در تبریز گذراند و برای ادامة تحصیل به تهران آمد و از مدرسة دارالفنون گواهینامة ششم ادبی گرفت. در 1306ش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و سه سال در مدارس شهر اهواز تدریس کرد. در 1309ش تحصیلاتش را در دارالمعلمین تهران (دانشسرایعالی بعدی و دانشگاه تربیت معلوم کنونی) ادامه داد و در 1312ش، مدرک کارشناسی فلسفه و ادبیات دریافت کرد و به عنوان شاگرد اول، نشان درجة اول علمی گرفت. پس از آن در دارالفنون و دیگر دبیرستانهای تهران به تدریس مشغول شد. او در این زمان ادبیات فارسی و عربی تدریس و در دفتر دانشکده معقول و منقول (الهیات کنونی) نیز خدمت میکرد. او پس از چهار سال تدریس در دبیرستانهای تهران، از 1316 تا 1325ش مدیر دبستان ایرانیان در استانبول بود و همزمان در بخش ترکشناسی دانشکدة ادبیات استانبول تحصیلات خود را در زبان و ادبیات ترکی ادامه داد و مدرک کارشناسی و دکتری دریافت کرد («مختصر شرححال استاد»، ص 134؛ چهرههای آشنا، همانجا).پس از بازگشت به ایران، یک سال در دبیرستانها تدریس کرد و از مهر 1326 در دانشکده جدیدالتأسیس ادبیات تبریز به تدریس متون، قواعد و دستور زبان فارسی پرداخت. در خرداد 1329 به ریاست کتابخانة دانشکدة ادبیات منصوب شد («مختصر شرححال استاد»، همانجا). وی همان سال معاون دانشکده شد و تا 25 فروردین 1342 در این مقام بود. خیامپور پس از آن مدتی کفیل دانشکده شد و سپس فقط به تدریس و تحقیق پرداخت (قاضی طباطبایی، ص 131؛ چهرههای آشنا؛ «مختصر شرححال استاد»، همانجاها).خیامپور عضو شورای فرهنگ شهرستان تبریز نیز بود (چهرههای آشنا، ص 214). وی در 15 تیر 1348 بازنشسته شد و به سبب مقام علمی و خدمت آموزشی و پژوهشیاش و با پیشنهاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی و تصویب دانشگاه تبریز در همان سال به مقام استاد ممتاز نایل آمد. وی نخستین استاد ممتاز دانشگاه تبریز بود («مختصر شرححال استاد»، ص 135؛ انزابینژاد، ص 244). او از1349 ش در تهران اقامت گزید و بهجز یک سال تدریس در یکی از مدرسههای عالی تهران، باقی عمر را صرف تکمیل فرهنگ سخنوران خود کرد.وی در 7 فروردین 1358 چشم از جهان فروبست (خیامپور، ج 1، مقدمه، ص ھ ). برخی ایرانشناسان، از جمله یان ریپکا ، ایرانشناس چک، وی را تحسین کردهاند (← مرتضوی، ص 120ـ122).آثار خیامپور به صورت تألیف، ترجمه و تصحیح و تحشیه است. او در قلمرو تألیف و تحقیق سه کتاب منتشر کرده است. دستور زبان فارسی او (تبریز 1333ش) به گفتة زرینکوب (خیامپور، ج 1، یادداشت، ص ب) براساس شیوة علمی نگارش یافته و از بیشتر آثار مشابه ارزندهتر است. تألیف دیگر خیامپور، فرهنگ سخنوران (چاپ اول، تبریز 1344ش، چاپ دوم تکمیل شده در 2 مجلد، تهران 1368ش)، نوعی کتابشناسی همة سرایندگان شعر فارسی از ایرانی و غیرایرانی است و تحقیقی ابتکاری به شمار میرود (در ستایش آن ← قاضی طباطبایی، ص130؛ خیامپور، ج 1، یادداشت زرینکوب، ص أ). خیامپور تحقیق دیگری بهنام رساله یوسف و زلیخا (تبریز 1339ش) دارد. او در این اثر دربارة منظومههای یوسف و زلیخا در ادبیات فارسی و ترکی تحقیق کرده و نکاتی خواندنی پیشرو نهاده است. او در سلسله مقالات خود با عنوان «غلط مشهور» که در سیزده شمارة نشریة دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز از 1326ش تا 1329ش انتشار یافت، یادداشتهای خود را در باب غلطهای مشهور به چاپ رسانده است (← چهرههای آشنا، ص 213؛ قاضی طباطبایی، ص 129).خیامپور در ترجمة تذکره مجمعالخواص (تبریز 1327ش) اثر صادقبیگ افشار (معروف به صادقی کتابدار)، کتابدار و نقاش دورة شاهعباس، از تسلط خود بر زبان ترکی بهره گرفت. صادقبیگ افشار در این تذکره زندگینامه و احوال شاعران فارسیزبان و ترکزبان عصر خود را به زبان ترکی جغتایی تألیف کرده که از تذکرههای مهم و مفید نیمة دوم سدة دهم محسوب میشود و در حقیقت تکملهای برای مجالسالنفائس نوایی و تحفه سامی ساممیرزا است.خیامپور در قلمرو تصحیح و تحشیه چندین تذکره را با سنجیدگی علمی و از روی نسخ منحصر به فرد منتشر کرده که به این قرار است: تذکره اختر از احمد گرجی متخلص به اختر (ج 1، تبریز 1342ش)؛ تذکره نگارستان دارا از عبدالرزاق دنبلی (ج 1، تبریز 1342ش)؛ ریاض الوفاق از ذوالفقار علی بهارمست (تبریز 1343ش)؛ تذکره حدیقه اماناللهی از میرزاعبداللّه رونقی سنندجی (تبریز 1343ش)؛ مصطبه خراب از احمدقاجار هولاکو (تبریز 1344ش)؛ تذکرة روضةالسلاطین از فخریهروی (تبریز 1345ش)؛ و سفینةالمحمود از محمودمیرزابن فتحعلیشاه (تبریز 1346ش).منابع : رضا انزابینژاد، «عبدالرسول خیامپور»، آینده، سال 7، ش 3 (خرداد 1360)؛ چهرههای آشنا، ]تهران[: کیهان، 1344ش؛ عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تهران 1368ش؛ حسن قاضیطباطبایی، «خاطراتی چند از استاد عبدالرسول خیامپور»، نشریة دانشکده ادبیات و علومانسانی تبریز، ش 93 (بهار 1349)؛ «مختصر شرححال استاد»، همان منبع؛ منوچهر مرتضوی، «مقام استاد خیامپور»، همان منبع.