خوئینی، ملااحمد، فقیه، اصولی و محدّث امامی قرن سیزدهم و چهاردهم. خوئینی به حاج ملاآقا نیز مشهور بوده است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص 170؛ مدرس تبریزی، ج 2، ص 195؛ قس امین، ج 3، ص 175، که به اشتباه خویی نوشتهاست). پدرش ملامصطفی (متوفی ح 1275) و جدش ملااحمد (متوفی 1245) هر دو عالمانی برجسته و صاحب آثاری در فقه بودند (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 116؛ همو، الذریعة، ج 13، ص 329). خوئینی در 1247 در خوئین به دنیا آمد (همو، الذریعة، ج 5، ص 84؛ قس امین، همانجا، که سال ولادتش را 1246 دانسته است). او در هشت سالگی، در زادگاهش یادگیری علوم مقدماتی چون صرف و نحو را آغاز کرد (رجوع کنید به حسینی اشکوری، ج 1، ص 92) و پس از پنج سال، برای ادامه تحصیل به قزوین رفت و سطوح متوسطه علوم دینی را از استادانی چون ابوطالب بهشتی قزوینی، سید رضی قزوینی و عبدالکریم ایروانی فراگرفت (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، همانجا). او یک سال بعد، برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت. مهمترین استاد خوئینی در اصفهان سیدحسن اصفهانی (مشهور به مدرّس) بود که پنج سال نزد او فقه، اصول، رجال و حدیث آموخت و پس از دریافت اجازه از وی، در 1266 به قزوین و پس از چند ماه به خوئین بازگشت (رجوع کنید به همانجا؛ حسینی اشکوری، همانجا).خوئینی در 1267 برای تکمیل مدارج علمی به عراق رفت. نخست به مدت یک سال در کربلا نزد فاضل اردکانی* درس خواند، سپس به نجف رفت و مدتی در جلسات درس شیخ انصاری و راضی نجفی شرکت کرد و از هر دو اجازه اجتهاد گرفت. وی قسمتی از آثارش را در این دوره نگاشت (رجوع کنید به همانجاها).خوئینی در 1269 به اصرار استادانش به قزوین بازگشت. از آن پس تا هنگام وفات، در حدود چهل سال، در قزوین اقامت گزید و در این مدت به تألیف، تدریس علوم دینی و نیز انجامدادن دیگر وظایف شرعی پرداخت (رجوع کنید به همانجاها). خوئینی در قزوین محبوبیت، نفوذ و اعتبار درخور توجهی داشت و ریاست دینی و مرجعیت امور شرعی قزوین برعهده وی بود (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ص 194؛ آقابزرگ طهرانی، مُصَفَّیالمَقال، ستون 2). او در 1307 در قزوین درگذشت (امین، همانجا؛ مدرس تبریزی، ج 2، ص 196).از خوئینی چهار پسر به نامهای مصطفی، حسین، علی و عبداللّه برجایماند که همگی عالم دینی بودند. او فرزند دیگری نیز به نام حسین داشت که در جوانی و در زمان حیات پدر درگذشت (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، همانجا؛ همو، الذریعة، ج 6، ص 45). خوئینی در تدریس و تفهیم مطالب علمی دشوار مهارت داشت (اعتمادالسلطنه، همانجا).خوئینی دارای تألیفات پُرشمار و متنوعی است که نشاندهنده فعالیتهای علمی فراوان اوست. مهمترین آثار وی در فقه عبارتاند از: لوامع الاحکام؛ رسالهای در ارث به عربی و ترجمه آن باعنوان رساله میراث؛ رسالهای در منجَّزات مریض؛ ارجوزة (منظومة) فیالدیات؛ حاشیه بر ریاض المسائل سیدعلی طباطبائی موسوم به التأمّلیّات مشتمل بر بیان وجوه تأملات ریاض؛ حاشیه بر صیغالعقود زنجانی قارپوزآبادی؛ حاشیه بر صیغالعقود شیخ انصاری؛ و حاشیه بر نجاةالعباد صاحب جواهر (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص 170ـ171؛ حبیبآبادی، ج 4، ص 1297؛ حسینی اشکوری، ج 1، ص 93).آثار اصولی خوئینی نیز بدین قرار است: معراجالوصول الی علمالاصول؛ رسالهای در حجّیت ظن؛ رسالهای در استصحاب؛ المختار منالاصولالعملیة؛ حاشیه بر قوانین میرزای قمی؛ و حاشیه بر اشارات الاصول حاجی کلباسی (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء؛ حبیبآبادی، همانجاها؛ حسینی اشکوری، ج 1، ص 92ـ93).او آثار دیگری نیز در موضوعات گوناگون چون رجال، درایه، تفسیر، تاریخ و کلام دارد که عبارتاند از: مرآةالمراد فی تراجم الاوتاد، در علم رجال که شرح حال خود را نیز در این اثر آورده است؛ المشترکات، در رجال که آن را به کتاب مرآةالمراد خویش ملحق کرده است؛ الوجیزة، در علم درایه؛ البداء؛ الجبر و التفویض؛ المجلی الشرعة فی مصائب العترةالخمسة الطاهرة؛ حاشیهای بر تفسیر صافی که تا آخر سوره بقره بوده و حاوی مباحث کلامی و حِکْمی است. اجوبة مسائل متفرقة؛ و مختصرة ملیحة (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء؛ همو، مُصَفیَّالمَقال، همانجاها؛ همو، الذریعة، ج 20، ص 13ـ14؛ امین، ج 3، ص 175؛ حسینی اشکوری، ج 1، ص 93).منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلامالشیعة: الکرام البررة، قسم 1ـ2، مشهد 1404؛ همان: نقباء البشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد، قسم 1ـ4، 1404؛ همو، مُصَفَّی المَقال فی مُصَنِّفی علم الرجال، چاپ احمد منزوی، تهران 1337ش؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران: اساطیر، 1363ش؛ امین؛ محمدعلی حبیبآبادی، مکارم الآثار، ج 4، اصفهان 1352ش؛ احمد حسینی اشکوری، تراجمالرجال، قم 1414؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، تهران 1369ش.