خولَنجان(1)، یا خانلَنجان، شهر و قلعهای قدیم در اصفهان. مکان شهر و قلعه خانلنجان به درستی مشخص نیست، اگرچه در 52 کیلومتری جنوبغربی اصفهان و یک کیلومتری شمال جاده اصفهان ـ مبارکه آبادیای به نام خولنجان وجود دارد که با آبادی لنج در دو کیلومتری آن به سبب گسترش به هم پیوستهاند (رجوع کنید به فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 71، ص 110، 237؛ مهریار، 1382ـ1387ش، ج 2، ص 718).خانلنجان در منابع به صورتهای خانالانجان، خالنجان، خولَنْجان، خانُلَنجان هم آمده است (رجوع کنید به ابنحوقل، ج 2، ص 362، پانویس؛ مقدسی، ص 389؛ یاقوت حموی، ذیل «خانُلَنجان»؛ ابناثیر، ج10، ص 433؛ جابری انصاری، ج 1، ص 17). ابنخرداذبه (ص 58) در وصف راه اهواز به اصفهان از خانابرار در هفت فرسنگی اصفهان یاد میکند که با مکان شهر خولنجان مطابقت دارد.خولنجان از شهرهای بسیار کهن اصفهان به شمار میآید، چنانکه در کتاب مجملالتواریخ و القصص (ص 55) در ذکر حوادث دوره شاپور ذوالاکتاف از آن نام برده شده است. جغرافینگاران متقدم شهر خولنجان را شهری معروف در ایالت جبال، خرّم و پرنعمت، در هفت فرسنگی اصفهان و 21 فرسنگی اصطخر*، نام بردهاند (رجوع کنید به ابنحوقل، ج 2، ص 361ـ362، 365؛ حدودالعالم، ص140؛ جیهانی، ص 119؛ مقدسی، همانجا).در 444 ناصرخسرو در مسیرش از ارّجان به اصفهان، از طریق لوردغان/ لردگان و خانلنجان، از شهر خانلنجان دیدار کرد (رجوع کنید به ص 164ـ165). به گفته وی (ص 165) بر دروازه شهر نام سلطان طغرلبیگ نوشته شده بود و مردم آنجا ایمن و آسوده بودند. در سده هفتم یاقوت حموی (همانجا) آن را شهری زیبا جزو فارس معرفی کرده که بازار داشته و فاصله آن تا اصفهان دو روز راه بوده است. در اواسط سده هشتم، حمداللّه مستوفی هنگامی که از آبادیهای ناحیه لنجان یا فواصل میان اصفهان و دیگر شهرهای جبال یاد کرده، از خانلنجان نام نبرده، اما از شهر فیروزان (رجوع کنید به فلاورجان*) در شش فرسنگی اصفهان یاد کرده (رجوع کنید به ص 15) که به نظر لسترنج (ص 206) همان خانلنجان است.در منابع دوره ناصری از قریه خولنجان یا حومه خولنجان جزو ناحیه اُشتُرجان/ اشترگانِ (رجوع کنید به فلاورجان*) بلوک لنجان یاد شده است (رجوع کنید به افضلالملک، ص 86؛ ارباب اصفهانی، ص 312) که با آبادی خولنجان امروزی مطابقت دارد. منسوبان به شهر خولنجان/ خانلنجان در منابع قدیم خانی خوانده شدهاند (برای نمونه رجوع کنید به سمعانی، ج 2، ص 314ـ315؛ یاقوت حموی، همانجا).قلعه خانلنجان. این قلعه، بر کنار شهر خولنجان، از قلاع امرای آن ناحیه بوده است (رجوع کنید به ابنحوقل، ص 365؛ ابناثیر، ج10، ص 433). قلعه خانلنجان را مؤیدالملک، از وزرای سلجوقیان و پسر خواجه نظامالملک، بازسازی کرد و پس از مرگ او این قلعه به چاولی سقاووا، سردار سنجر، انتقال یافت و او نیز سرداری ترک را بر آنجا گمارد. در این میان یکی از باطنیان با این سردار طرح دوستی ریخت و با جلب اعتماد او، قلعه را تسلیم ابنعطاش از داعیان اسماعیلی کرد که در همین سالها با تصرف قلعه شاهدژ در نزدیک اصفهان نیرو گرفته بود. ظاهرآ پس از چندی قلعه خانلنجان دوباره از دست باطنیان و ابنعطاش خارج شد؛ چرا که در سال 500 که سلطان محمدبن ملکشاه دژکوه را محاصره کرد، ساکنان آن به سرکردگی ابنعطاش از سلطان درخواست کردند تا در ازای تسلیم کردن خود، قلعه خانلنجان به آنها داده شود. سلطان که ابتدا با این درخواست موافقت کرده بود، در پی قتل یکی از سردارانش به دست فداییان اسماعیلیِ ساکن شاهدژ، به خشم آمد و علاوه بر در حصار گرفتن دوباره شاهدژ، دستور داد تا قلعه خانلنجان را ویران کردند (راوندی، ص 156ـ161؛ ابناثیر، ج 10، ص 315ـ316، 318، 430ـ434).در 35 کیلومتری جنوبغربی اصفهان در آبادی حسنآباد قلعهبزی، از توابع شهرستان مبارکه، قلعهای تاریخی به نام قلعهبزی وجود دارد که به آن قلعه خانلنجان هم میگویند (رجوع کنید به فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 71، ص 98؛ مشکوتی، ص60؛ میناسیان ، ص 35). برخی آن را همان شاهدژ (شاهدز/ دژکوه، که ویرانههای آن در بخش شرقی رشته شمالی کوه صُفّه به جامانده است؛ رجوع کنید به راوندی، ص 156؛ نیز رجوع کنید به میناسیان، ص 71) و برخی قلعه خولنجان دانستهاند (رجوع کنید به جناب اصفهانی، ص 22؛ هنرفر، ص 64؛ مهریار، 1379ش، ص 25). نام صحیح آن، قلعه پوزه است. اهالی منطقه پیشآمدگی کوه را پوزه میگویند (میناسیان، همانجا؛ مهریار، 1379ش، ص 23). این قلعه که متعلق به دوره ساسانی است با سنگ و آجر و ملاط ساروج بر روی کوه شاهکوه بنا و در دوره سلجوقی تکمیل شده است. امروزه تنها آثاری از آن باقی است. این بنا در 26 اردیبهشت 1346 به ثبت آثار ملی رسیده است (مشکوتی، همانجا؛ رفیعی مهرآبادی، ص 122؛ مهریار، 1379ش، ص 51).منابع : ابناثیر؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ محمدمهدیبن محمدرضا ارباب اصفهانی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340ش؛ غلامحسین افضلالملک، سفرنامه اصفهان، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380ش؛ محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان، چاپ جمشید مظاهری (سروشیار)، اصفهان 1378ش؛ علی جناب اصفهانی، آثار و ابنیهی تاریخی اصفهان، تدوین و تصحیح رضوان پورعصار، اصفهان 1386ش؛ ابوالقاسمبن احمد جیهانی، اشکالالعالم، ترجمه علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، ]مشهد [1368ش؛ حدودالعالم؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب؛ محمدبن علی راوندی، کتاب راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخ آلسلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران 1333ش؛ ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران 1352ش؛ سمعانی؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج 71 : اصفهان، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، 1367ش؛ مجملالتواریخ و القصص، چاپ سیفالدین نجمآبادی و زیگفرید وبر، نکارهاوزن 1378ش؛ نصرتاللّه مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران 1349ش؛ مقدسی؛ محمد مهریار، شاه دز کجاست، اصفهان 1379ش؛ همو، فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان 1382ـ1387ش؛ کارواون میناسیان، شاه دژ: ارگ بلند نام اسماعیلی، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران 1387ش؛ ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363ش؛ لطفاللّه هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان 1344ش؛ یاقوت حموی؛Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge 1930.