خور و بیابانک، شهرستانی در استان اصفهان. این شهرستان به مرکزیت شهر خور، با وسعت 5ر 676، 11 کیلومترمربع، بر کرانه کویر مرکزی ایران، در منتهیالیه مشرق استان اصفهان قرار گرفته است. از شمال به استان سمنان، از مغرب به بخش انارک شهرستان نائین و از جنوب و مشرق به استان یزد محدود است (← نقشه تقسیمات کشوری ایران).آب و هوای خور و بیابانک به سبب مجاورت با دشت کویر گرم و خشک و نواحی شمالی، شرقی و مرکزی آن جزئی از دشت کویر است (فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 62، ص 12).کوههای آن در شمار کوههای پراکنده مرکزی ایران در کرانه جنوبی کویر نمکاند. این کوهها از جمله چینخوردگیهای جوان دوران سوماند که از مشرق کاشان تا خور و به سمت جنوب تا انارک امتداد دارند و پهنه کویر نمک در شمال آنها گسترش یافته است (حکمت یغمائی، ص 21). از مهمترین کوههای این شهرستان میتوان به بیاضه (2330متر) و رشیدکوه (2075متر) اشاره کرد (جعفری، ج 1، ص 122، 273؛ نیز ← نقشه طبیعی ایران).در کوهپایههای خور و بیابانک چشمههای آب شیرین و شور وجود دارد که بر گرد برخی از آنها مزارع و روستاهایی تشکیل شده است. شکلگیری هسته اولیه آبادی خور نیز به سبب وجود چشمه دریاشو در کوه تین بوده است، که اکنون در دهستان نخلستان خور قرار دارد. از دیگر چشمههای این شهرستان میتوان به کلاته نقی، آیراکان، آب سرخو و کوهسفید اشاره کرد (← حکمت یغمائی، ص 33ـ34).در این شهرستان، رود دائمی جریان ندارد اما چندین رود فصلی (← جعفری، ج 2، ص 95، 138، 162، 303، 322) و جویبارهای کمآبی به نام شوراب در آن جاری است. این شورابها که در نتیجه زهکشی اراضی مزروعی به وجود آمده، به سوی گودال کویر روان است و شوراب فرخی و شوراب امیرآباد از مهمترین آنها به شمار میرود (حکمت یغمائی، ص 31).بر اساس سرشماری 1385ش، جمعیت این شهرستان 488،17 تن بوده است (← مرکز آمار ایران، ذیل «استان اصفهان»).اقتصاد مردم خوروبیابانک به واسطه نوع آب و هوایش به شتر و نخل وابسته بوده است که شتر در دوره جدید، به واسطه زندگی ماشینی، از چرخه اقتصادی منطقه خارج شده، اما خرما همچنان مهمترین محصول منطقه است و در کنار آن، محصولاتی چون گندم، جو، پنبه، روناس، پیاز، انار و آفتابگردان نیز در اقتصاد این منطقه اهمیت دارد (حکمت یغمائی، ص 216، 228، 239).صنایع دستی چون طناببافی، جاروبافی، گلیمبافی، و فرشبافی در این شهرستان سابقه طولانی دارند (فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 62، ص 10، 12، 17). فرشبافی از 1340ش رونق بسیار پیدا کرده و در حال حاضر، یکی از ارکان اقتصادی این ناحیه است (حکمت یغمائی، ص 216، 341، 349).شهر خور. نام خور برگرفته از واژه خورشید است. از سوی دیگر، در اصطلاح جغرافیایی، به سواحل کمعمق خور* گفته میشود و چون در دورهای، دشت کویر دریا بوده، این ناحیه نیز که بر کرانه آن قرار دارد، خور نامیده شده است (← همان، ص 12، 55؛ امینی، ص 8؛ فشارکی، ذیل "Bay").با اینکه خور یکی از آبادیهای کهن ایران بوده و گویش خوری* که آکنده از واژههای ناب فارسی است، مهمترین دلیل بر قدمت آن به شمار میرود (← طباطبائی، ص 182)، از پیشینه آن قبل از دوره صفوی اطلاعی در دست نیست. بر روی یکی از دو توغ عَلَم موقوفه حسینیه خور، تاریخ 974 هجری حک شده که تعلق آن را به دوره شاهطهماسب اول صفوی نشان میدهد. همچنین، قبالههایی از خریدوفروش آب و املاک، و اسناد عقد و ازدواج، از دوره سلطانحسین صفوی (حک : 1105ـ1135) در خور موجود است (حکمت یغمائی، ص 56).خور تا پایان عهد قاجار (1210ـ1344) یکی از هفت قریه ولایت جندق* و بیابانک* بود (← اعتمادالسلطنه، ج 4، ص 2260ـ2261؛ نیز ← حکمت یغمائی، ص 51). این ولایت در کنار تهران، اصفهان و کاشان، یکی از ولایاتِ ایالتِ ششم (عراق عجم) بود (← فریدی مجید، ج 1، ص 328ـ329).تا قبل از ایجاد دو رشته قنات کلاغو/ کلاگو و دِهزیر، خور تحتالشعاع جندق و بیابانک بود ولی پس از آن به مرور جمعیت بیشتری در آن ساکن شدند و ادارات دولتی زودتر از سایر آبادیهای این بخش، در آنجا تأسیس شد و جندق و بیابانک به خور و بیابانک تغییر نام یافت (امینی، ص 8ـ9). چشمه دریاشو محل مناسبی برای اُتراق کاروانها بوده است و برخی علاوه بر سکونت در این محل و پذیرایی از کاروانها به کشاورزی نیز میپرداختهاند (حکمت یغمائی، ص 56).بر اساس تقسیمات کشوری 1316ش، خوروبیابانک بخشی از شهرستان یزد بود تا اینکه در 1327ش، یکی از بخشهای سهگانه شهرستان نائین شد (فریدی مجید، ج 1، ص 359). خور در 1341ش به شهر (← ایران. وزارت کشور، 1382ش، ذیل «استان اصفهان») و در 1388ش به شهرستان تبدیل شد. امروزه، بخش مرکزی خور و بیابانک به مرکزیت شهر خور و نیز شهرهای جندق و فرخی و دهستانهای بیابانک، جندق، و نخلستان در این شهرستان واقع است (← همو، 1390ش، ذیل «استان اصفهان»).برخی آثار تاریخی شهر خور عبارتاند از: 1) گنبد سیدداود از نوادگان امام موسی کاظم علیهالسلام، از آثار دوره صفوی، که همانند گنبد مسجد شیخ لطفاللّه بدون استفاده از خشت و آجر بنا شده است. قبر شاعر دوره قاجار، یغمای جندقی* (متوفی 1276)، نیز زیر این گنبد قرار دارد. 2) حوضشاه، که آبانباری منسوب به شاهعباس (حک : 996ـ1038) است و از قلوهسنگ و ساروج ساخته شده است. 3) قلعه حاج عبدالغفور، که متعلق به اواخر دوره زندیه (حک : 1164ـح 1208) است و امروزه فقط برج نیم استوانهای آن به جامانده است (← حکمت یغمائی، ص 69ـ71). آرامگاه حبیب یغمایی، شاعر معاصر نیز در همین شهر است. وی اولین مدرسه جدید این شهر را در 1305ش و اولین کتابخانه خور را در 1349ش تأسیس کرد (همان، ص 188ـ189، 191).بسیاری از آداب و رسوم قدیمی چون شب بیبیهور (ناهید/ آناهیتا)، جشن سده، پَرسَه (عَلَمگردانی)، و چهارشنبهسوری در شامگاه آخرین چهارشنبه ماه صفر به یاد قیام مختار در آنجا محفوظ مانده است (← همان، ص 411ـ413).منابع : اعتمادالسلطنه؛ احمد امینی، افسانه کویر: شرحی بر خور قدیم همراه با برگزیده اشعار فارسی و گویش خوری، تهران 1384ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات کشوری، عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری ایران: تیر 1390، تهران 1390ش؛ همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن، تهران 1382ش؛ عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران 1368ـ1379ش؛ عبدالکریم حکمت یغمائی، بر ساحل کویر نمک، تهران 1370ش؛ شهابالدین طباطبائی، «گویش خوری را دریابیم»، در درخت تناور کویر: یادگارنامه ابوالفضل ساغر یغمایی، به کوشش مرتضی آلداود، تهران: مُگستان، 1383ش؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج :62 فرخی، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، 1364ش؛ فاطمه فریدی مجید، سرگذشت تقسیمات کشوری ایران، تهران 1388ش ـ؛ پریدخت فشارکی، فرهنگ جغرافیا، تهران 1379ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن :1385 نتایج تفصیلی کل کشور، 1385ش.Retrieved Nov. 5, 2011, from http://www.sci.org.ir/portal /faces/public/census 85/census 85. natayej/census 85. rawdata;نقشه تقسیمات کشوری ایران، مقیاس 000،1:250، تهران : گیتاشناسی، 1390ش؛ نقشه طبیعی ایران، مقیاس 000، 250،1:2، تهران : گیتاشناسی، 1385ش.