خوانساری، محمد، استاد دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.محمد خوانساری دهکردی به سال 1300ش در اصفهان، در خانوادهای متوسط، به لحاظ مادی، به دنیا آمد. پدرش که تجارت مختصری میان اصفهان و شهرکرد داشت و فردی متقی و دارای طبع شعر و حسن خط نیز بود، در کودکی او درگذشت و معیشت بر او و خانوادهاش سخت شد (خوانساری، 1384ش، ص 21؛ همو، 1366ش، ص 2).خوانساری، بهرسم معمول زمان، درس را از مکتبخانه آغاز کرد، سپس در مدرسه ابتدایی دوره شش ساله را در چهار سال طی کرد و در 1314ش تصدیق ششم ابتدایی گرفت. دوره سه ساله اول دبیرستان را در اصفهان گذرانید و بهسبب، مضیقه مالی، ناچار به دانشسرای مقدماتی رفت تا هم مقرری ماهیانهای دریافت کند و هم به شغل آموزگاری در آینده امیدوار باشد. او در آنجا از دبیران ممتازی چون بدرالدین کتابی و میرزاعباس نحوی و ملکوتی و کازرونی بهره برد. خوانساری در پایان دوره دو ساله این دانشسرا رتبه دوم را احراز کرد و مطابق مقررات اجازه یافت در دانشسرای عالی تهران به تحصیل ادامه دهد. اما لازم بود پیش از آن یک دوره یک ساله پیشدانشگاهی را ــکه به آن برزخ میگفتندــ طی کند. خوانساری در کلاس ادبی این دوره مشغول تحصیل شد و از محضر استادانی مانند محمدتقی مدرّس رضوی* و جلالالدین همایی* بهرهمند شد. مناسبات استاد و شاگردی میان همایی و خوانساری تا پایان عمر همایی (1359ش) باقی بود و او در مقابله و تصحیح مصباحالهدایه و پاکنویس و تنظیم یادداشتهای همایی درباره تاریخ اصفهان دستیار وی شد (همو، 1384ش، ص 23ـ26، 39). خوانساری سال بعد در رشته فلسفه و علوم تربیتی تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کرد و در دروس عمومی و اختصاصی از محضر استادانی چون محمدتقی بهار*، عباس اقبال آشتیانی*، محمد معین*، علیاکبر سیاسی*، یحیی مهدوی*، غلامحسین صدیقی*، محمدحسین تونی* معروف به فاضل تونی، صادق رضازاده شفق* و محمدباقر هوشیار شیرازی* بهرهمند شد و در 1323ش، با گذراندن پایاننامه خود درباره فلسفه اپیکوریان به راهنمایی یحیی مهدوی، موفق به کسب مدرک کارشناسی شد. پایاننامه وی در شورای استادان فلسفه، بهترین رساله تشخیص داده شد و مهدوی یک ماه از حقوق خود را به او جایزه داد و چنانکه سیره او بود وی را در حمایت گرفت. آشنایی مهدوی با خوانساری، در مدتی بیش از پنجاه سال به نوعی دوستی و همکاری آموزشی در گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و همکاری علمی و قلمی در تألیف و ترجمه کتابهای فلسفی مبدل شد (همان، ص 27ـ29).خوانساری، پس از اخذ درجه کارشناسی، با حمایت یحیی مهدوی در تهران به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش بعدی) درآمد. سه سال در مدرسه عظیمیه ری تدریس کرد و سپس در 1326ش، به درخواست علیاکبر سیاسی به دانشگاه منتقل شد و مدتی کوتاه کارمند اداره انتشارات بود و سپس به دانشکده ادبیات انتقال یافت و تدریس درس روانشناسی تربیتی و تصدی آزمایشگاه روانشناسی به وی واگذار شد. او با داشتن «شور جوانی و احساس وظیفه شغلی» تدریس و تحقیق را جدّی گرفت. بهتدریج، تدریس دروس دیگری از جمله منطق را نیز برعهده گرفت. خوانساری از 1334ش، بهجای فاضل تونی، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس منطق پرداخت و بهجز زمانی که برای تحصیل در فرانسه بود، تا بازنشستگی همواره به آن اشتغال داشت. وی علاوه بر منطق، عربی و فلسفه نیز تدریس میکرد (همان، ص 29ـ30، 32، 43؛ همو، 1386ش، ص 104).در همین سالها کسانی مانند مهدی محقق، عبدالمحمد آیتی، علی موسوی بهبهانی و سیدجعفر سجادی، که بعدها در شمار استادان و محققان بنام درآمدند، به عنوان دانشجو در کلاس درس وی شرکت میکردند. خوانساری در همان سالِ شروع به کار در دانشکده ادبیات، در رشته ادبیات فارسی آن دانشکده نیز نامنویسی کرد و در 1329ش دوره کارشناسی را با احراز رتبه اول به پایان رساند. سپس دوره دکتری این رشته را با استادانی چون احمد بهمنیار*، ابراهیم پورداود*، ذبیحاللّه صفا*، صادق کیا* و حسین خطیبی نوری* گذراند و رساله خود را با عنوان «توصیف کیفیات نفسانی در مثنوی مولانا»، به راهنمایی بدیعالزمان فروزانفر* آغاز کرد تا «به خیال خود پلی بین روانشناسی و ادبیات بزند»؛ اما بهسبب عزیمت به فرانسه برای تحصیل در دوره دکتری فلسفه، نتوانست از رساله خود در رشته ادبیات دفاع کند (همو، 1384ش، ص30ـ31؛ همو، 1386ش، ص 103).خوانساری در 1337ش در دانشگاه سوربن پاریس به تحصیل در دوره دکتری مشغول شد. درس اصلی خوانساری در فرانسه منطق قدیم بود که آن را نزد استاد پواریه آموخت. او با حضور در مؤسسه مطالعات اسلامی پاریس ، از درس روبربرونشویگ* نیز بهره برد و به راهنمایی وی از رساله خود که ترجمه معیار العلم غزالی بود، با درجه بسیار عالی دفاع کرد.استادان برجسته دیگری که وی به صورت مستمع آزاد در کلاس آنها شرکت میکرد، عبارت بودند از: ژان وال ، ولادیمیر ژانکلویچ ، پیاژه و فردینان آلکیه (همو، 1384ش، ص 32ـ35؛ همو، 1386ش، ص 107ـ110).خوانساری پس از بازگشت از فرانسه، در 1340ش، تدریس منطق را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران از سر گرفت و تا هنگام بازنشستگی ادامه داد. ارتقای خوانساری از سمت دبیری دانشگاه به استادیاری، پس از بازگشت وی از فرانسه، از آن جهت که سن او از 35 سال بیشتر بود، شش سال طول کشید، وی در 1346ش استادیار، در 1347ش دانشیار و در 1354ش استاد گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شد و در 1361ش، به تقاضای خود، پس از 37 سال کار و تدریس و تحقیق، از دانشگاه تهران بازنشسته شد.تحصیلات خوانساری به دبیرستان و دانشگاه محدود نمیشد. در اصفهان، وی با حضور در مدارس قدیم، از مجالس درس و بحث عالمانی مانند سیدعبدالحسن طیب، محمد مقدس و حسین خادمی*، صرف و نحو عربی، تفسیر، کلام و فقه و اصول آموخت و در تهران نزد فاضل تونی، ابوالحسن شعرانی* و محمدکاظم عصّار تهرانی* به فراگیری منطق، ادبیات عرب و برخی متون فلسفه اسلامی پرداخت (همو، 1384ش، ص 37ـ38؛ همو، 1386ش، ص 105). خوانساری علاقه خود به استفاده از عالمان دین را تا پایان عمر حفظ کرد، چنانکه از سخنرانیها و جلسات درس حسینعلی راشد* تا پایان عمر او، استفاده میکرد و در یکی دو دهه پایانی عمر به استماع درسهای عبداللّه جوادی آملی، از استادان مبرِّز حوزه علمیه قم، اهتمام داشت.خوانساری پس از بازنشستگی، گاهی در دورههای تحصیلات تکمیلی برخی از دانشگاهها منطق تدریس میکرد و با بنیاد حکمت اسلامی صدرا نیز همکاری داشت. وی از بدو تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عضویت پیوسته آنجا درآمد و تا واپسین هفتههای عمر خود، در جلسات شورای فرهنگستان به صورت مستمر و منظم شرکت میکرد.خوانساری مؤمن و متدین و بااخلاق و طبع پاک و سلامت نفس وی زبانزد بود. کم سخنی و تواضع و پرهیز از خودنمایی و گزافهگویی نیز از ملکات او بود. وی بیشتر عمر خود را مجرد زیست و فرزندی نداشت. با شاگردان و دانشجویان خود مهربان و مشفق بود و از حقگزاری استادان خود کوتاهی نمیکرد. مقالات وی در تکریم فاضل تونی (← همو، 1341ش، ص 45ـ62؛ تونی، محمدحسین*)، علیاکبر سیاسی (خوانساری، 1355ش ب، ص 68ـ75)، جلالالدین همایی (همو، 1355ش الف، ص 1ـ5)، یحیی مهدوی (همو، 1378ش، ص 5ـ10؛ همو، 1379ش، ص 18ـ22) و بدرالدین کتابی (کتابی، مقدمه محمد خوانساری، ص هفت ـ بیستوچهار) گواه این مدعاست. او در سومین همایش چهرههای ماندگار (1382ش)، بهعنوان چهره ماندگار در منطق شناخته شد و در 1384ش به عنوان استاد برگزیده فرهنگستان زبان و ادب فارسی مورد تکریم قرار گرفت. خوانساری در اسفند 1388 پس از چند ماه بیماری در تهران درگذشت (اقتصادینیا، ص 5ـ7).تألیفات. تألیفات خوانساری پرشمار نیست اما عمومآ ماندگار و ممتاز است. در کتابهای درسیِ تألیف او، تسلط مؤلف بر موضوع بحث، همراه با آگاهی از روانشناسی تربیتی که لازمه تألیف کتابهای درسی است و نیز برخورداری از تجربه طولانی تدریس مشهود است که ذوق ادبیِ حاصل از انس با آثار نویسندگان بزرگ، استواری و فصاحت و جلای خاصی به آن بخشیده است. مهمترین تألیف خوانساری کتاب منطق صوری است که سالها کتاب درسی معتبر دانشگاهی بوده و از 1346ش تاکنون به چاپهای متعددی رسیده است. از دیگر آثار وی اینها هستند: مختاراتٌ مِن اَدَب الحدیث (با همکاری دکتر محمد خزائلی) در ادب عربی (تهران 1343ش)؛ صرف و نحو و اصول تجزیه و ترکیب (تهران 1345ش)؛ )غزالی و معیار العلم( (به زبان فرانسه) در کتاب منطق و مباحث الفاظ (تهران1353ش)؛ فرهنگ اصطلاحات منطقی (بهانضمام واژهنامه فرانسه و انگلیسی) که چاپ نخست آن در 1356ش و ویرایش دوم آن در 1376ش در تهران منتشر شده است؛ ترجمه ایساغوجی، تألیف فُرفوریوس ، و مقولات ارسطو (تهران1383ش)؛ تصحیح، تحقیق، مقدمه و تعلیق بر ایقاظ النائمین ملاصدرا (تهران 1386ش؛ مقدمه مفصّل خوانساری بر این کتاب نمونه درخشانی از نثر فارسی فلسفی و عرفانی معاصر و گواه روشنی بر تسلط وی بر فلسفه اسلامی است) و ترجمه مبحث «تصور خدا» از کتاب بحث در مابعدالطبیعه ژان وال(تهران 1370ش). علاوه بر اینها، از خوانساری مقالاتی در موضوعات مختلف، از قبیل منطق و فلسفه و عرفان و کلام و روانشناسی و ادبیات، در مجلات گوناگون به چاپ رسیده است. شماری از مقالات خوانساری نقد و معرفی کتابهایی در حوزه علاقه و تخصص وی است (برای تفصیل بیشتر ← زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر محمد خوانساری، ص 169ـ171).منابع : سایه اقتصادینیا، «سفر آموزگار بیهمتای منطق»، نامه فرهنگستان، دوره 10، ش4 (زمستان 1387)؛ محمد خوانساری، «ترجمه احوال مرحوم فاضل»، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال 9، ش 3 (فروردین 1341)؛ همو، «درگذشت اوستادِ اوستادان مهدوی»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال 3، ش 11 (شهریور 1379)؛ همو، «زندگینامه استاد جلالالدین همائی»، در همائینامه: مجموعه مقالات علمی و ادبی تقدیم شده به استاد جلالالدین همائی، زیرنظر مهدی محقق، تهران: انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، 1355شالف؛ همو، «زندگی و احوال و آثار استاد»، در مهدوینامه: جشننامه استاد دکتر یحیی مهدوی، بهاهتمام حسن سیّدعرب و علیاصغر محمدخانی، تهران: هرمس، 1378ش؛ همو، «شرح احوال»، در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر محمد خوانساری، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384ش؛ همو، «گفتگو با دکتر محمّد خوانساری»، گنجینه اسناد، سال 17، دفتر4 (زمستان 1386)؛ همو، «گفتگویی با استاد دکتر محمد خوانساری پیرامون منطق»، کیهان فرهنگی، سال 4، ش 9 (آذر 1366)؛ همو، «یادی از محضر استاد»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال 23، ش 1و2 (بهار و تابستان 1355ب)؛ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر محمّد خوانساری، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384ش؛ بدرالدین کتابی، مجموعه مقالات بدرالدین کتابی، ]تهران [1368ش.