خَوّاص، سلیمان، عارف قرن دوم. از زندگانی و تاریخ تولد وی اطلاع زیادی در دست نیست. همینقدر میدانیم که کنیهاش ابوایوب و اهل شام بود و مدتی در بیروت اقامت داشت، اما بیشتر عمرش را در بیتالمقدس بهسر برد (ابنعساکر، ج10، ص 194؛ صفدی، ج 15، ص 375). وی معاصر عرفایی چون ابراهیم ادهم، ابناسباط و حذیفه مرعشی بود (ابنعساکر، ج10، ص 195ـ196). به گزارش مُناوی (ج 1، قسم 1، ص 313)، خوّاص به همراه سفیان ثوری، ابراهیم ادهم و ابناسباط یکی از ائمة چهارگانه در تصوف بهشمار میرود. از استادان و شاگردان وی گزارشی در دست نیست.سلیمان خوّاص را به زهد و حُسن خلق میشناختند و به نظر اوزاعی، اگر خواص و ابراهیم ادهم در عصر پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم بودند، از برگزیدگان و خاصان اصحاب آن حضرت به شمار میآمدند (← ابنعساکر، ج10، ص 195؛ ذهبی، ج 8 ، ص 178؛ مناوی، همانجا).یوسفبن اسباط سلوک ابراهیم ادهم را مبتنی بر ذکر، و سلوک سلیمان خوّاص را مبتنی بر عمل دانسته است. سلیمان خواص فردی بیاعتنا به دنیا بود و برای امور دنیوی خویش را به تکلف نمیانداخت (مناوی، همانجا). او همواره به عبادت اشتغال داشت (← ابنجوزی، ج 4، ص 274) و از آن دسته عارفانی بود که در مسلک تصوف از جوع (گرسنگی) مدد میگرفتند و معتقد بودند با امساک چهلروزه از طعام، برای سالک قدرت ملکوتی حاصل شده و برخی از اسرار الهی بر او آشکار میگردد (مناوی، ج 1، قسم 2، ص 635).از نظر سلیمان خوّاص، مقام رضا فراتر از مقام صبر است، بنابر آنکه رضا قبل از نزول مصیبت است و صبر پس از آن (← ابونعیم اصفهانی، ج 8 ، ص 277). وی معتقد بود حسن توکل و صدق نیت در طاعت خدا موجب نیازمندی سلاطین و دیگران به انسان عابد میگردد (← ابنعساکر، ج10، ص 196).سلیمان خوّاص، بینیازی را در توکل و همة شرور را در نومیدی میدانست (همانجا). وی در 162 (مناوی، ج 1، قسم 1، ص 313) و به روایتی حدود 170 درگذشت (صفدی، همانجا). از او اثری برجای نمانده است.منابع : ابنجوزی، صفةالصفوة، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعجی، بیروت 1399/1979؛ ابنعساکر، مختصر تاریخ دمشق، لابن منظور، ج10، چاپ ریاض عبدالحمید مراد، دمشق 1406/1986؛ ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقاتالاصفیاء، چاپ محمدامین خانجی، بیروت 1387/1967؛ذهبی؛صفدی؛ محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مُناوی، طبقاتالصوفیة، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت 1999.