خوار

معرف

ناحیه و شهری قدیمی در مشرق ری
متن
خوار، ناحیه و شهری قدیمی در مشرق ری. خوار در منابع یونانی قدیم به صورتهای خوارا، خوارنِه و خوارنَه/ خوارنا ضبط شده است (رجوع کنید به گوتشمیت ، ص 55؛ دیاکونوف ، ص 89؛ بارتولد ، ص 121). ردّ این واژه را در تسمیه جاینام پَتِشخوارگر* نیز می‌توان یافت. از خوار در واقعه لشکرکشی اسکندر به قلمرو هخامنشیان نیز نام برده شده است (رجوع کنید به پیرنیا، ج 2، ص 1429ـ1430). خوار در زمان سلوکیان یکی از ایالتهای هجده‌گانه پارتها به‌شمار می‌رفت (گوتشمیت، ص 54ـ55). به گفته پیرنیا (ج 3، ص 2218)، خاراکس که در جنگهای فرهاد سلوکی از آن یاد شده، با ایوانکی* کنونی کمابیش منطبق گرفته شده است.ناحیه خوار دست‌کم به دو دلیل در دوره پیش از اسلام دارای موقعیت ممتازی بود: نخست، وجود تنگه سردرّه خوارا یا سردرّه ورامین در حدود ده کیلومتری مغرب گرمسار کنونی (رجوع کنید به حقیقت، ص 502) که مهم‌ترین دروازه طبیعی دامنه جنوبی البرز و مرکز ایران به قسمتهای شمالی البرز محسوب می‌شد و از همین‌رو مورد توجه حکومتها و دولتهای مرکزی ایران بود (رجوع کنید به مارکوارت ، ص 124؛ برزگر، ج 1، ص 126ـ127) و سپس واقع‌شدن این ناحیه در مسیر جاده ابریشم*.در دوره اسلامی، شهرت ناحیه خوار از شهر خوار بیشتر و غالبآ به خوارِ ری و گاه خوار ورامین معروف بوده است (برای نمونه رجوع کنید به طبری، ج 9، ص510؛ ابن‌حوقل، ص 379؛ بیهقی، ص 27؛ بنداری، ص30؛ اسکندرمنشی، ج 1، ص 139).اهمیت خوار در دوره اسلامی، به‌واسطه واقع شدن بر سر جاده‌ای بود که از طریق ری به خراسان و نیز به مناطق شمالی ایران می‌پیوست، چنان‌که نصربن سَیار (متوفی 131)، حاکم امویِ خراسان، در پی شکست از هواخواهان بنی‌عباس، در راه عقب‌نشینی به سمت مناطق غربی‌تر چند روز در شهر خوار توقف کرد (طبری، ج 7، ص 403ـ404؛ برای نمونه‌های دیگر در دوره‌های بعد رجوع کنید به همان، ج 9، ص510؛ ابن‌اسفندیار، ج 1، ص 252). همچنین، ماکان کاکی که پس از طغیان در برابر سامانیان در 329، بر آن شد تا خراسان را از قلمرو سامانیان جدا کند، شهرهای مسیر جاده خراسان چون قومس، سمنان، خوارِ ری و ری را تصرف کرد و حاکمانی بر آنها گمارد (نظامی عروضی، ص 15ـ16). بنابه نوشته ابن‌حوقل (همانجا)، خوار در سده چهارم شهری کوچک، زیبا و آباد بود و زمینهای زراعی، محله‌ها و رستاقهای نیکو داشت و رودی در آن جاری بود که از دماوند سرچشمه می‌گرفت (نیز رجوع کنید به اصطخری، ص 208ـ209).ظاهرآ در دهه‌های نخستینِ سده پنجم، خوار چندی در تصرف زیاریان* بود که به نام محمود غزنوی خطبه می‌خواندند (رجوع کنید به مهرآبادی، ص 157ـ158، 164). در 420 غُزها در مسیر حرکت خود به سمت مرکز ایران، پس از عبور از سمنان به شهر خوار رسیدند و آنجا را ویران کردند (ابن‌اثیر، ج 9، ص 379). در پی مرگ سلطان محمود غزنوی (421)، علاءالدوله کاکویه دیلمی با اغتنام فرصت، بسیاری از شهرهای ایالت جبال و نیز خوار را به تصرف درآورد. اما به‌زودی با لشکرکشی سلجوقیان به ری، خوار کاملا به تصرف آنان درآمد (همان، ج 9، ص 402). در 465 رکن‌الدین خمارتکین، از حاکمان دست‌نشانده سلجوقیان، رَباطی در ناحیه خوار در شش فرسنگی مشرق شهر خوار بنا کرد. این رباط تا 730 که حمداللّه مستوفی نزهة‌القلوب را نوشت، دایر بود (رجوع کنید به حمداللّه مستوفی، ص 173؛ نیز رجوع کنید به خواندمیر، ج 2، ص 559). با قتل آخرین پادشاه سلاجقه عراق در 590، خوار همانند برخی دیگر از مناطق مرکزی ایران به‌دست خوارزمشاهیان افتاد (مرعشی، ص 184ـ185؛ خواندمیر، ج 2، ص 553).ابن‌حوقل برخلاف سایر جغرافی‌نویسان، خوار را از توابع دیلم و طبرستان (همانجا) و قزوینی در سده هفتم (ص 243) آنجا را جزو قُهستان دانسته است (قس یاقوت حموی، ذیل مادّه، که مانند قاطبه جغرافی‌نویسان آنجا را از توابع ری شمرده است). این شهر که در 613 به گفته یاقوت حموی (همانجا) روی به ویرانی داشت، در سالهای بعد با حمله مغولان سخت آسیب دید (رجوع کنید به جوینی، ج 1، ص 115؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 1، ص 508). به نوشته حمداللّه مستوفی (ص 161، 173)، خوار در سده هشتم شهری کوچک با غلّات و پنبه نیکو بود، به محله باغ نیز شهرت داشت. هم‌زمان با سالهای آغاز حکومت صفویان، ناحیه خوار به همراه فیروزکوه و سمنان در دست حسین کیا چلاوی بود که تا 909 با استقلال در این نواحی حکم می‌راند (رجوع کنید به روملو، ج 2، ص 978، 999). صفویان ابتدا شهر خوار را مجزا از ری، حاکم‌نشینِ تابع سمنان و سپس حاکم‌نشین مستقل کردند (اسکندرمنشی، ج 1، ص 227، ج 2، ص 402). فرمانی از شاه‌عباس به‌تاریخ 1024 نشان می‌دهد که در این دوره گروهی از شیعیان در خوار اقامت داشتند و او برای تشویق آنان و جذب دیگران به مذهب تشیع، تخفیفات ویژه مالیاتی برای ایشان قائل شد (اعتمادالسلطنه، ج 4، ص210ـ211).در دوره قاجار که تقسیم‌بندی بلوکات در ایران رایج شد، ناحیه خوار به بلوک اربعه خوار شامل قشلاقِ خوار، ریکان، یاتِری و آرادان با 47 آبادی نام‌گذاری شد (رجوع کنید به ناصرالدین قاجار، ص220ـ222؛ اعتمادالسلطنه، ج 2، ص 1146، ج 3، ص 1513، 1563؛ امین‌السلطان، ص 92ـ100). این قریه‌ها یا خالصه* بودند یا از املاک عمده مالکان (اربابی) محسوب می‌شدند. محله باغ که حمداللّه مستوفی آن را نام دیگر شهر خوار آورده، در این تقسیم‌بندی جزو یکی از روستاهای بلوک ریکان بوده است (امین‌السلطان، ص 23).در اوایل دوره پهلوی، خوار با 71 آبادی و پانزده هزار تن جمعیت، یکی از دوازده قسمت تابع تهران بود؛ این جلگه حاصلخیز با محصولات غله، صیفی‌جات و خربزه از حَبله‌رود* و رود ایوانکی مشروب می‌شد و روستای قشلاق مرکز آن بود (کیهان، ج 2، ص 355ـ356). با احداث راه‌آهن تهران ـ مشهد و به تبع آن رشد روستای قشلاق، نام این آبادی در 1319ش به گرمسار تغییر یافت (رجوع کنید به اسدی، ج 1، ص 406؛ نیز رجوع کنید به رزم‌آرا، ج 1، ص 191؛ گرمسار*). منسوبین به خوار را خواری می‌نامند. جز خوارِ ری، نام خوار بیهق، خوار فارس و خوار مکه نیز در منابع قدیم آمده است (رجوع کنید به سمعانی، ج 2، ص 409ـ410؛ یاقوت حموی، همانجا).منابع : ابن‌اثیر؛ ابن‌اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال‌آشتیانی، تهران ?] 1320ش[؛ ابن‌حوقل؛ نوش‌آذر اسدی، نگاهی به گرمسار : سرزمین خورشید درخشان، تهران 1378ش؛ اسکندرمنشی؛ اصطخری؛ اعتمادالسلطنه؛ علی‌اصغربن ابراهیم امین‌السلطان، گرمسار در عهد ناصرالدین‌شاه براساس کتابچه بلوک خوار از بلوکات معتبره تهران، چاپ علیرضا شاه‌حسینی، سمنان 1386ش؛ اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پیش از اسلام، ج 1، تهران 1329ش؛ فتح‌بن علی بنداری، تاریخ دولة آل‌سلجوق ]زبدة‌النُصرة و نخبة‌العُصرة[، بیروت 1400/1980؛ بیهقی؛ حسن پیرنیا، ایران باستان، یا، تاریخ مفصل ایران قدیم، تهران 1369ش؛ جوینی؛ عبدالرفیع حقیقت، فرهنگ تاریخی و جغرافیائی شهرستانهای ایران، تهران 1376ش؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده؛ خواندمیر؛ ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، تهران 1357ش؛ رزم‌آرا؛ رشیدالدین فضل‌اللّه؛ حسن روملو، احسن‌التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1384ش؛ سمعانی؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ زکریابن محمد قزوینی، کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن 1848، چاپ افست ویسبادن 1967؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران 1310ـ1311ش؛ ظهیرالدین‌بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ عباس شایان، تهران 1333ش؛ میترا مهرآبادی، تاریخ سلسله زیاری، تهران 1374ش؛ ناصرالدین قاجار، شاه ایران، سفرنامه دوم خراسان، تهران 1363ش؛ احمدبن عمر نظامی عروضی، چهارمقاله، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران 1333ش؛ یاقوت حموی؛Vasily Vladimirovich Barthold, An historical geography of Iran, tr. Svat Soucek, Princeton, N. J. 1984; Alfred Von Gutschmid, Geschichte Irans und seiner nachbarl(nder, Graz 1973; Joseph Marquart, E(ra(ns(ahr nach der , Berlin 1901. Geographie des Ps. Moses Xorenac`i
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 16
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده