خواجهیف، فیضاللّه (خوجایف)، دولتمرد، نخستین رئیس شورای کمیساریای جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان و طرفدار نهضت جدیدها*. او در 1314/1896 در بخارا در خانوادهای بازرگان به دنیا آمد. پدرش، عبیداللّه خواجه، پس از امیر بخارا دومین ثروتمند بخارا محسوب میشد. خواجهیف در دانشگاههای ساربانا و پتربورگ به تحصیل پرداخت و در همان زمان تحتتأثیر گروهی از سوسیالیستهای روسی قرار گرفت. او در بیست سالگی بازرگانی موفق و از تاجران بزرگ بخارا بود (بلجوانی، ص 49؛ عینی، ص 121؛ فریزر ، ص 93؛ شرفالدین امام ، ص 66؛ پانویس). او از 1331/1913 در حرکت جدیدها و پس از 1334/1916 در جنبش بخاراییان جوان* شرکت داشت (د. تاجیکی، ج 8، ص30). خواجهیف از 1335/1917 ابتدا عضو کمیته مرکزی و سپس رئیس حزب کمونیست شد. او همچنین در جمادیالاولی 1336/ فوریه 1918، رئیس کمیته انقلاب بخاراییان جوان شد (د. ازبکستان شوروی، ج 12، ص 416). پس از انقلاب اکتبر 1917، تمایلات بلشویکی در وی ایجاد شد و مناسبات تنگاتنگی با بلشویکها (بولشویکها*) پیدا کرد (د. تاجیکی، همانجا).در 1336/1918، خواجهیف پس از مذاکراتی با کلیسف(رئیس روسی حکومت ترکستان) درباره بخارا، نامهای برای امیرعالِمخان* فرستاد و در واقع با او اتمام حجت کرد که حکومت را به بخاراییان جوان بسپارد. امیر با انتقال قدرت به بخاراییان جوان مخالفت نمود که به جنگ میان قوای وی و کلیسف در جمادیالآخره 1336/ مارس 1918، منجر شد (حاتماف ، ص 227ـ228). جنگ به شکست قوای کلیسف انجامید و امیر بخارا پس از پیروزی، به کشتار مخالفان دست یازید (صدرضیاء، تعلیقات شکوری، ص 317). این جنگ تأثیر منفی بر روند اجتماعی و سیاسی بهجاگذاشت و باعث سرکوب سران جنبش جدیدها، اِعمال محدودیت بر آزادیخواهان و توقف اصلاحات شد (شرفالدین امام، ص 65).در پی رویدادهای 1336/1918 در بخارا، خواجهیف ناگزیر به تاشکند رفت (د. ازبکستان شوروی، همانجا). او در همین سال، و به قولی در 1337/1919، نماینده جمهوری خودمختار سوسیالیستی شوروی ترکستان در مسکو شد (د. تاجیکی، همانجا) و کمیته مسکوی بخاراییان جوان انقلابی را با هدف دریافت کمکهای اقتصادی، نظامی و سیاسی از روسیه برای سرنگونی امیر بخارا تشکیل داد (د. ازبکستان شوروی، همانجا؛ غاریفی ، ص 7).خواجهیف که مدتی از بخاراییان جوان دور مانده بود، در ربیعالآخر 1338/ ژانویه 1920 از مسکو به تاشکند بازگشت و بار دیگر حزب را با هدف سرنگونی حکومت امیر بخارا و ایجاد حکومت خلق، احیا کرد و دفتر مرکزی حزب بخاراییان جوان انقلابی را تشکیل داد که برنامه آن را خود تهیه کرده بود (حاتماف، ص 236).بلشویکها در 12 ذیحجه 1338/ 27 اوت 1920 به بخارا حمله کردند. در این حمله، مقر امیرعالم خان بمباران شد و وی ناگزیر گریخت. بلشویکها در 18 ذیحجه 1338/ 2 سپتامبر 1920 وارد بخارا شدند و جمهوری خلق بخارا را تأسیس کردند و فیضاللّه خواجهیف را به ریاست حکومت و محییالدین خواجه را نیز به معاونت وی برگزیدند (امیرعالمخان، مقدمه مهراباکبریان، ص 3). در میانه سالهای 1339(1299ش)/ 1920 تا 1303ش/ 1924 و پس از تشکیل جمهوری خلق بخارا، خواجهیف رئیس شورای کمیساریای خلق، وزیر امور جمهوری خلق شوروی بخارا و از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست بخارا و از 1301ش/ 1922 یکی از اعضای دفتر کمیته مرکزی حزب بلشویک (کمونیست) روسیه در بخش آسیای میانه بود (د. تاجیکی، همانجا). تأثیر خواجهیف به عنوان رئیس حکومت خلق در بخارا که از جدیدها بود، بیانگر مناسبات نزدیک برخی از جدیدها با بلشویکهاست. خواجهیف در سرکوب قیام باسماچیان* تلاش فراوان کرد. در واکنش به این سرکوب، مبارزان باسماچی در تابستان 1301ش/1922 به ترور وی اقدام کردند که ناموفق ماند (ریوکین ، ص 39).خواجهیف پس از اینکه نخستوزیر جمهوری بخارا شد، به دلیل تمایلات پانترکیستی، ازبکگرایی افراطی را جانشین ترکگرایی رایج کرد (خالد ، ص 299؛ شرفالدین امام، ص 73). او در 1303ش/1924 در مرزبندی ملی به یاری شورویها شتافت. با کمک وی و دیگران، جمهوری ازبکستان تأسیس و جمهوری بخارا به آن ملحق شد (صدرضیا، همان تعلیقات، ص 319). همدستی پانترکیستها با بلشویکها، در جهت رویارویی با ایرانگرایی در ماوراءالنهر، به محدود شدن اسلام در این منطقه انجامید و ترکی ازبکی جانشین زبان فارسی شد (همان تعلیقات، ص 318). تأثیر خواجهیف در این تحولاتِ ضدتاجیک و ضد فرهنگ ایرانی انکارناپذیر است؛ درحقیقت، او و همفکرانش با تمام نیرو در انکار موجودیت خلق تاجیک کوشیدند (شکوری، ص 34). خواجهیف از 1302ش/ 1923 دریافته بود که نمیتوان مانع ادغام دولتهای ملی شد، از همینرو بر آن بود که از ادغام این دولتها در مقابله با استیلای روسها و حفظ ترکستان استفاده نماید (کارردانکاس ، ص 139).خواجهیف پس از تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان در 1303ش/ 1924 تا زمان مرگ، سمتهای گوناگون حزبی و دولتی داشت. او از 1304ش/1925 رئیسجمهور کمیساریای خلق ازبکستان، رئیس کمیته اجرائیات مرکزی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ازبکستان بود و در تقسیمات ملی و تشکیل جمهوریهای آسیای میانه مشارکت داشت (د. تاجیکی، ج 8، ص30؛ د. ازبکستان شوروی، ج 12، ص 416). از خواجهیف نزدیک به بیست مقاله و رساله علمی برجای مانده است (د.تاجیکی، همانجا). او با روزنامه حریت که پس از انقلاب اکتبر در سمرقند به دو زبان ازبکی و فارسی منتشر میشد، همکاری داشت و برای آن مقاله مینوشت (رسولیان ، ص 19).سرانجام او که خود در سرکوب قیام باسماچیان در پایان دهه 1339/1920 شرکت داشت، در خلال تصفیههای خونین استالین (دهه 1930) ــکه مبارزه وسیعی را با هرگونه تمایلات ملیگرایانه کمونیستی سازمان داده بودــ به جرم هواداری از گرایشهای ملیگرایانه در آسیای مرکزی تصفیه شد (کولائی، ص 215).خواجهیف در 1317ش/1938 در 42 سالگی به اتهام هواداری از «جناح تروتسکیستی راست» اعدام شد. با اعدام وی، همکاری روسها با نخبگان محلی پایان یافت (د. تاجیکی؛ د. ازبکستان شوروی؛ صدرضیا، همانجاها؛ کارردانکاس، ص 140).منابع : امیرعالمخانبن امیرعبدالاحد، خاطرههای امیرعالمخان: تاریخ حزنالملل بخارا، چاپ احرار مختار، تهران 1373ش؛ محمدعلی بلجوانی، تاریخ نافع، چاپ احرار مختار، تهران 1384ش؛ محمدجان شکوری، «گهوارههای تاریخی و فرهنگی تاجیک»، کیهان فرهنگی، سال 10، ش 8 (آبان 1372)؛ محمد شریفجان مخدوم صدرضیا، روزنامه صدرضیاء: وقایعنگاری تحولات سیاسی ـ اجتماعی بخارای شریف طی نیمه پایانی امارت خانات منغیت، تحقیق و پژوهش محمدجان شکوری، تهران 1382ش؛ صدرالدین عینی، تاریخ انقلاب فکری در بخارا، تهران 1381ش؛ گلندا فریزر، انقلاب و ضدانقلاب در آسیایمیانه: شورش باسماچیان، 1917ـ 1933، ترجمه کاوه بیات، تهران 1385ش؛ هلن کارردانکاس، «انقلاب روسیه و سیاست شوروی در آسیای میانه»، در آسیای میانه: مجموعه مقالات تاریخی، ترجمه کاوه بیات، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1376ش؛ الهه کولائی، «روند نوگرایی اسلامی در آسیای مرکزی»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ش 39 (بهار 1377)؛Ensiklopediya(yi Sa(vetii Ta(jik, Dushanbe 1978-1988; Ghasem Adineh Gharifi, Emarat-e Bukhara, takht-e vajhgoon ya estila-ye Bolshoviki (in Cyrillic), Dushanbe 1992; Namaz Hatamov, Tarikh-e khalgh-e Tajik az salha-ye shastom asr-e 19 ta sal-e 1924, (in Cyrillic), Dushanbe 2007; Adeep Khalid, The Politics of Muslim cultural reform: Jadidism in Central Asia, Berkeley, Calif. id-e،1998; Ghahar Rasoulian, Az Bukhara-ye Sharif ta Tajik (in Cyrillic), Dushanbe 2003; Michael Rywkin, Moscow's Muslim challenge, Armonk, N. Y. 1990; Sharafal Din Emam, Tarikh-e bidari-ye melli va esteghlal-e Tajikestan (in Cyrillic), Dushanbe 2003; Uzbek Sa(vet Ensiklopediya(si, Tashkent 1971-1980.