خواجو، پل، پلی از دوره صفویه در اصفهان. این پل بین خیابان چهارباغ صدر و بلوار فیض، در انتهای خیابان کمال اسماعیل، بر روی زایندهرود قرار دارد. شالوده بنای آن، احتمالا در زمان حسنبیگ آققوینلو (حک : 857ـ882) گذاشته شده و بدینسبب به نام پل امیرحسنبیگ نیز معروف بوده است (تحویلدار، ص 28ـ29؛ افضلالملک، ص 118). طبقه بالای پل، همراه دو اتاق با نقاشیهای دیواری و کاشیکاری، در زمان شاهعباس اول بنا شد (جابری انصاری، ص 224)، اما ساخت قسمتهای بالایی و حتی کل این پل را با نام پل شاهی، در 1060 و در زمان شاهعباس دوم دانستهاند (رجوع کنید به صائب، ج 6، ص 3618؛ هنرفر، 1346ش، ص 142؛ موسوی فریدنی، ص114ـ 118). به نوشته جابری انصاری (ص 245) این بنا در 1077، پس از درگذشت شاهعباس دوم بازسازی شده است.پل خواجو که امروزه بهسبب نزدیکی به محله خواجو به این نام معروف است، بهسبب ایجاد اتصال میان برخی محلهها و مکانها، در دوره صفویه به نامهایی همچون پل شیراز، بابارکنالدین، حسنآباد، گبرها و سعادتآباد خوانده میشد (شاردن ، ج 8، ص 92ـ95؛ کمپفر ، ص 167؛ ارباب اصفهانی، ص 109؛ کرزن ، ج 2، ص 49). در زمان هجوم افغانها (1135ـ 1142) این پل از رونق افتاد، اما براساس کتیبه کوفی سمت راست جنوب پل، در 1290 به دستور ناصرالدینشاه قاجار تعمیر شد و در 1294 در زمان مسعودمیرزا ظلالسلطان، حاکم اصفهان، از آن استفاده میشد (تحویلدار، همانجا).در زمان فَرضعلی بیگلربیگی صدر اصفهانی، حاکم اصفهان، ساختمانی سه طبقه و شش ضلعی بر روی پل ساخته شد که به بیگلربیگی شهرت یافت (جابری انصاری، ص 183ـ184؛ یوزوکچیان، ص 41ـ43؛ نیز رجوع کنید به تاورنیه ، ج 2، ص 141). این بنا دارای حوضی با فوارههای متصل به رودخانه بود (وحید قزوینی، ص260) و در مواقعی از سال، تفرجگاه شاه و خاندان سلطنتی و مهمانان داخلی و خارجی بهشمار میآمد (اهری، ص230)، تا اینکه در 1310 افراد ظلالسلطان به این بنا آسیب رساندند (جابری انصاری، ص 184).در 1310ش، پلخواجو به عنوان اثر ملی به شماره 111 ثبت و از آن پس به صورت متوالی بازسازی شد (مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی، 2010؛ نیز رجوع کنید به بحرالعلومی، ص 399، 778). مهمترین این تعمیرات مشتمل است بر مرمّت سنگهای پایهها و یکی از پلههای مرکزی پل، کاشیهای قسمت تحتانی جبهههای شرقی و غربی، دیوارهای دو طرف محل اتصال به خیابان، کاشیهای مَعقلی پشت بغلها، پشت بامهای شاهنشینها، درون بنای بیگلربیگی و سنگفرش آبرو بستر و کف پل (مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی، 2010).این پل 5ر131 متر طول، 65ر11 متر عرض و 21 دهانه با طاقهای جناغی دارد و از سنگ و آجر ساخته شده است (مخلصی، ج 1، ص 64، 298). هریک از طاقها بر چهار ستون نهاده شده است. طول قطعات سنگی پایههای پل بیش از دو متر و ارتفاع ستونها از چشمه تا سقف بیست متر است (نیکزاد امیرحسینی، ص 188). پایههای پل با سنگهای تراش و ساروج بنا شده و در دو سوی هر چشمه پل، پیشرفتگیهایی چون موجشکن درون آب ایجاد شده که هنگام طغیان زایندهرود از فشار آب بکاهد (استیرلین ، ص90ـ91، 97). این پیشرفتگیها در بخش شرقی که آب خارج میشود، با تختهسنگهای تراشخورده پهنی پوشیده شده و بدینطریق کناره شرقی پل به یکدیگر پیوسته و بر فراز مجراهای آب به شکل راهرویی طولانی درآمده است. این راه یازده پله سنگی دارد که تا کف رودخانه ادامه یافته است (رجوع کنید به نیکزاد امیرحسینی، ص 188ـ189).پل خواجو، به عنوان سد نیز عمل میکرده است. به این ترتیب که در 1068 (رجوع کنید به رفیعی مهرآبادی، ص 311)، بر روی سنگهای پایههای پل شکافهایی کنده بودند و در تابستانها با قراردادن زبانه تختهها درون این شکافها، دیوارههای چوبی در فواصل دهانهها ایجاد میشد که مانع عبور آب میگردید و در ضلع غربی پل، دریاچهای با عمق شش متر ایجاد میشد (رجوع کنید به تحویدار، ص 28ـ29؛ هولتسر ، بخش 1، ص 77). در بخش زیرین پل، گذرها و غرفههای بههم پیوستهای ایجاد میشد و ریزش آب به شکل آبشار از دهانههای زیرین پل در تابستانها طراوت خاصی به محیط میداد (اهری، ص 228). باتوجه به نزدیکی قصرهای سلطنتی مانند نمکدان و آیینهخانه، که هر دو از بین رفتهاند (هنرفر، 1357ش، ص 53ـ54)، از این دریاچه برای قایقرانی و برگزاری جشنها استفاده میشد. این دریاچه آب باغها و روستاهای اطراف را تأمین میکرد (تحویلدار، همانجا) و محل تفریح مردم (ارباب اصفهانی، ص110) و موجب خنکی هوا نیز بود (اهری، ص 229). روی پل معبری برای عبور اسب و کالسکه ساخته شد و بعدها خودروهای سبک تا مدتها از آن استفاده میکردند (رجوع کنید به پوپ ، ص 1237)، اما امروز از عبور ومرور هر نوع وسیله نقلیه جلوگیری میشود و با ایجاد پلههایی در دو طرف پل، راه گذر وسایل نقلیه را بستهاند.ساختمان بیگلربیگی و تمام غرفههای طبقه زیرین پل و طاقها و گوشوارهها با نقاشی، کاربندی و کاشی هفترنگ و گچبری و طلاکاری تزیین شده است. علاوه بر تزیینات فوق، کتیبههایی نیز وجود داشته که مضمون آنها درباره گذرا بودن زندگی، همانند گذر از پل، بوده است (رجوع کنید به دیولافوا ، ص320).این پل که بهسبب باریکتر شدن بستر رودخانه در آن ناحیه از سیوسه پل کوچکتر است، بهزعم برخی زیباترین پل ایران شناخته شده (ارباب اصفهانی، ص 111؛ یوزوکچیان، ص41ـ 43) و اشعار بسیاری در وصف زیباییهای آن سروده شده است (برای نمونه رجوع کنید به صائب، ج 6، ص 3618ـ3619). در کناره شرقی این پل آرامگاه آرتور اپهام پوپ* و همسرش قرار دارد.منابع : محمدمهدیبن محمدرضا ارباب اصفهانی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340ش؛ غلامحسین افضلالملک، سفرنامه اصفهان، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380ش؛ زهرا اهری، مکتب اصفهان در شهرسازی: زبانشناسی عناصر و فضاهای شهری، واژگان و قواعد دستوری، تهران 1380ش؛ حسین بحرالعلومی، کارنامه انجمن آثار ملی، تهران 1355ش؛ حسینبن محمد ابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342ش؛ محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ]اصفهان[ 1321ش؛ ژانراشل ماگر دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده و آشور، ترجمه و نگارش علیمحمد فرهوشی، تهران 1361ش؛ ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران 1352ش؛ محمدعلی صائب، دیوان، چاپ محمد قهرمان، تهران 1364ـ1370ش؛ مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی.Retrieved Jun.6, 2010, from http://www.ichodoc.ir/ scripts/wxis.exe;محمدعلی موسوی فریدنی، اصفهان از نگاهی دیگر، اصفهان 1378ش؛ کریم نیکزاد امیرحسینی، تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، اصفهان 1335ش؛ محمدطاهربن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، یا، شرح زندگانی 22 ساله شاه عباسثانی (1052ـ 1073)، چاپ ابراهیم دهگان، اراک 1329ش؛ لطفاللّه هنرفر، اصفهان، تهران 1346ش؛ همو، راهنمای شهر اصفهان، تهران 1357ش؛ ارنست هولتسر، ایران در یکصد و سیزده سال پیش، بخش 1، ترجمه محمد عاصمی، تهران 1355ش؛ ورطانس یوزوکچیان، وصف بناهای مشهور اصفهان، ترجمه لئون میناسیان، اصفهان 1377ش؛Sheila S. Blair, and Jonathan M. Bloom, "Iran: Safavids Qajars. architecture", in Islam art and architecture, ed. Markus Hattstein and Peter Delius, Ko(nigswinter: Ko(nemann, 2004; Jean Chardin, Voyages du Chevalier , ed. L. Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient Langl(s, Paris 1811; George N Curzon, Persia and the Persian question, London 1892; Engelbert Kaempfer, Amoenitatum exoticarum politico-physico-medicarum, fasciculi V, quibus continentur, variae relationes, observationes & descriptiones rerum Persicarum & ulterioris Asiae, Lemgoviae 1712, repr. Tehran 1976; Arthur Upham Pope, "The architecture of the Islamic period. 39 (M): bridges, for tifications, and caravanserais", in A survey of Persian art: from prehistoric , ed. Arthur Upham Pope, vol.3. times to the present Tehran: Souroush, 1977; Henri Stierlin, Iran of the master builders: 2500 years of architecture, [Geneva] 1971; Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse, introduction et notes de St