خمریه ابنفارض، قصیدهای عرفانی به عربی، سروده ابنفارض* (576ـ632). این قصیده 41 بیت دارد و به قصیده میمیه نیز مشهور است (رجوع کنید به همدانی، ص 33؛ جامی، 1360ش، ص 105). این اثر و قصیده تائیه از مهمترین آثار ابنفارض به شمار میآیند. وی در آنها به زبان رمزی از تجربیات عرفانی سخن گفته است (رجوع کنید به محمد زکیمبارک، ج 1، ص 308ـ309؛ نیز رجوع کنید به تائیه ابنفارض*).عرفا و شعرا برای القای مضامین معرفت و محبت و عشق الهی و فناء فیاللّه از زبان نمادین و رمزگونه، با الفاظ شراب (خمر)، سُکر و امثال آن استفاده کردهاند. ازاینرو ابنفارض در قصیده خمریه از محبت الهی به «مُدامه» تعبیر کرده است. مدامه همان خمر است و از آن جهت که نوشنده بر نوشیدن آن مداومت میکند به آن مدامه میگویند (رجوع کنید به جامی، 1360ش، ص 122ـ123، 130؛ بورینی و نابلسی، ج 2، ص 174ـ175؛ جمیل سعید، مقدمه امین، ص 3). ابنفارض (دیوان، ص 82ـ 83) با زبانی نمادین، تعابیری چون صفا، شفافیت، نورانیت، بویخوش، خفا، تصاعد و قِدَم (سکر پیش از آفرینش تاک) را از ویژگیهای شراب محبت الهی و مست شدن پیش از نوشیدن، فرحزایی، حُسن خلق، حُسن سخن، شفابخشی، حیاتبخشی، و هدایتگری را از نتایج و آثار آن برشمرده و نوشیدن آن را نه تنهاگناه ندانسته بلکه اِعراض از آن را گناه و موجب تضییع عمر انگاشته است.ویژگیها و آثاری که برای شراب و سکر در اشعار صوفیانه ابنفارض و دیگران در دوره اسلامی بیان شده، پیش از آن،در اشعار دوران جاهلی، اما در معنای ظاهری آنها، رواجداشته است (رجوع کنید به ابنرقیق، ص 19، 523، 674ـ676؛ جمیل سعید، ص 42ـ43، 240ـ241). با وجود فترت ادبی دردوره ابنفارض، شعر او از جایگاه رفیعی برخوردار بودهو خمریه ابنفارض سبب غنای ادب عربی در ساحت ادبیات رمزی شده است (رجوع کنید به عمرفرّوخ، ج 3، ص 432؛ جمیل سعید، مقدمه امین، همانجا).شارحان خمریه ابنفارض برخی از مضامین عرفانی آن را چون شراب، سُکر، درخت انگور، جام، ساقی و خم شرابرمزگشایی و شرح کردهاند. جامی (1360ش، ص 132) منظوراز شُرب مدامه را تحقق صفت محبت در عالم ارواح، و مراد از سُکر را حیرت ارواح کُمَّل از مشاهده جمال و جلال حق دانسته است (نیز رجوع کنید به همدانی، ص 47ـ48). وی (ص130ـ132) مضمون «ما قبل از آفرینش تاک، با یاد دوست شراب نوشیدیمو از آن مست شدیم» (شَرِبْنا علی ذِکْرِالحَبیüبِ مُدامَةً/ سَکِرنابها مِن قَبلِ أَنْ یُخلَقَ الْکَرْمُ) را به این معنا تأویل کرده استکه ارواح کاملان قبل از تعلق به بدن، با مشاهده جمال وجلال حق، محّب او شدند. همچنین به نظر جامی (1360ش، ص 136ـ 138، 160) جام شراب چون گرد و به شکل دایره است به ماهِ تمام (بدر) و مدامه در صفا و نورانیت به خورشید تشبیه شده است. در واقع، خورشید و ماهِ تمام، بهترتیب، استعاره از ذات احدیت و حقیقت محمدیه است (نیز رجوع کنید به نابلسی، ج 2، ص 175). همچنین درباره هلال در شعر ابنفارض تفسیرهای گوناگونی شده است. سیدعلی همدانی (ص 52) آن را حکایت از ساقی و استعاره از امیرالمؤمنان علیهالسلام دانسته که ساقیِ شرابِ محبتِ ذوالجلال است و نسبت علی علیهالسلام به پیامبر را همانند نسبت هلالبه ماهِ تمام دانسته است؛ اما جامی (1360ش، ص 137ـ138)، هلال را انگشتان ساقی و آن را استعاره از اسماءو صفات ربوبی تلقی کرده و چرخیدن جام در دست ساقیرا استعاره از تدبیر عالم از طریق اسماء و صفات حق دانسته است (برای توضیح بیشتر درباره هلال رجوع کنید به نابلسی، ج 2، ص 176). از دیگر مضامین عرفانیِ این قصیده، اشاره بهبوی شراب است که به نظر شارحان از «محبتِ آثاری» ورسیدن از طریق آن به محبت ذاتی حکایت میکند (رجوع کنید به همدانی، ص 54ـ55؛ جامی، 1360ش، ص 139ـ140). خُم شرابِ مُهر شده نیز به مرشدان کامل اشارت دارد که برای بهرهمند شدن از هدایت و تعالیم و فیض ایشان، باید با رعایت اصول شرع و تقوا، مُهرِ موانع را از دهان آنان برداشت (همدانی،ص 71ـ72). همچنین مراد از تصاعدِ (بالا رفتنِ) شراب از میان خمها رسیدن نفوس کامل اولیای خدا به مقامفنا (در محبت) است، بدین معنی که عارفِ محب، محبتو دیگر کمالات وجود (مانند علم و حیات و اراده) را بهمقر اصلی و مستقرّ نخست آن، که حضرت احدیتِ جمعاست برمیگرداند و هیچیک از آنها را به خود یا دیگر مظاهر جزئی و مقید نسبت نمیدهد؛ نیز ممکن است منظور اینباشد که با صعود نفوس کاملان از عالم سِفْلی، به تبعیتصعود صفات کمال، دیگر نظیر آنان پیدا نمیشود (جامی، 1360ش، ص 147ـ149). بهگزارش جامی (1360ش، ص 149) برخی معنای اخیر را انکار ولایت تلقی کردهاند؛اما، همدانی (ص 57ـ58) و جامی (همانجا)، با رد چنین گمانی، منظور ابنفارض را نیافتن کاملان و عدم ظهور کمالات مذکور دانستهاند نه نفی ولایت، و نابلسی (ج 2، ص 177) علت بروز چنین امری را رغبت و اقبال به دنیا و شهوات آن و کوتاهی در امور معنوی و روحانی برشمرده است.خمریه ابنفارض از قصاید تأثیرگذار بر ادبیات فارسی به شمار میآید (نیکلسون ، یادداشتهای شفیعی کدکنی،ص 135)، چنانکه میتوان بسیاری از مضامین خمریه ابنفارض را در اشعار فارسی بازیافت؛ از جمله در اشعار عطار (برای نمونه رجوع کنید به غزل 50، بیت 3)، مولوی (برای نمونه رجوع کنید به دفتر2، ص 22، بیت 180)، سعدی (برای نمونه رجوع کنید به غزل 367، بیت 1، غزل 523، بیت 1) و حافظ (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، غزل 259، بیت 7، غزل 306، بیت 5؛ بغدادی، ج 2، ستون 230؛ بروکلمان، )ذیل(، ج 1، ص 464؛ حسینی اشکوری، ج 1، ص 253). مضامین مشابه مطلع خمریه (شَرِبنا علی ذِکْرِ الحَبیبِ مُدامَة...) وجود دارد. جامی، علاوه بر شرح خمریه ابنفارض، آن را در قالب رباعی به فارسی برگردانده و در دیوان خود (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، غزل 702، بیت 5، غزل 719، بیت 1) نیز از تعبیرات خمریه در شعر خود بهره برده است (رجوع کنید به ابنفارض، تائیه عبدالرحمان جامی، مقدمه خورشا، ص 14ـ16).اشعار عرفانی ابنفارض، به ویژه قصیده میمیه خمریه وی، از دیرباز مورد توجه عرفا و اصحاب ذوق بوده است، چنانکه شروح عرفانی و ادبی متعددی به فارسی و عربی و ترکی بر آن نوشتهاند. از مهمترین شروحی که با تکیه بر مفاهیم عرفانی بر آن نوشته شده، شرح سیدعلی همدانی (متوفی 786)، نورالدین عبدالرحمان جامی (متوفی 898) و عبدالغنی نابلسی (متوفی 1142) است. شرح همدانی با عنوان مشارب الاذواق، شامل شرح 32 بیت از 41 بیت خمریه و به زبان فارسی است. این اثر به کوشش محمد خواجوی در 1362ش در تهران چاپ شده است. شرح جامی، با عنوان لوامع، شرح 33 بیت از خمریه به فارسی است. جامی هر بخش از گفتار خود را با عبارت «لامعةٌ» آغاز کرده است. وی در شرح خمریه از شرح همدانی غافل نبوده است (رجوع کنید به منزوی، ج 3، ص 1921). ایرج افشار این اثر جامی را، با عنوان لوامع و لوایح به همراه دو اثر دیگر وی در 1360ش در تهران چاپ کرده است. شرح صوفیانه نابلسی بر دیوان ابنفارض مشتمل بر شرح خمریه در 1392/ 1972 با عنوان کشفالسر الغامض فی شرح دیوان ابنفارض در قاهره و در 1408/1988 با عنوان الصوفیة فی شعر ابنفارض در بیروت منتشر شده است. پیش از این، رشیدبن غالب این شرح را به همراه شرح حسن بورینی (متوفی 735) در 1279 چاپ سنگی کرده بود. از دیگر شروح خمریه عبارت است از: شرح عزالدین محمود کاشانی (متوفی 735)، داوود قیصری (متوفی 751)، صُنعُاللّهبن شجاع کرمانی (قرن نهم) به فارسی، حکیمالدین ادریسبن مولانا حسامالدین بدلیسی (متوفی 926)، احمدبن سلیمانبن کمال پاشا (متوفی 940)، محمدبن غَمْری سِبط مرصفی (متوفی 965)، علاءالدینبن صدقه شامی (متوفی 975)، مولی علمشاه عبدالرحمانبن صاچْلی (متوفی 987)، اسماعیلبن احمد اَنْقروی (متوفی 1024)، قاضی صنعاللّهبن ابراهیم (متوفی بعد از 1050)، عبدالتواب سُکَّریü قُوصیü شافعی، حسینبن احمدفتا صوفی تبریزی با عنوان المحبةالالهیة، محمدباقربن محمد کرهرودی سلطانآبادی (متوفی 1315) و محمدبن ناصر حسینی گیلانی. صلاحی عبداللّه افندی (متوفی 1172) نیز، بر پایه لوامع جامی، خمریه ابنفارض را به ترکی برگردانده است (رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1338؛ بروکلمان ، ج 1، ص 306، )ذیل(، ج 1،ص 464؛ کحّاله، ج 9، ص 95). همچنین از خمریه ابنفارض دو تخمیس، یکی از عبدالقادربن محمود قادری و دیگری از محمدرضا نحوی، برجایمانده است (آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 10؛ بروکلمان، )ذیل(، ج 1، ص 464).منابع : آقابزرگ طهرانی؛ ابنرقیق، قطبالسرور فی اوصافالخمور، چاپ احمد جندی، دمشق ?] 1969[؛ ابنفارض، تائیه عبدالرحمان جامی: ترجمه تائیه ابنفارض، چاپ صادق خورشا، تهران 1376ش؛ همو، دیوان، مصر: مطبعة محمود توفیق، ]بیتا.[؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج 2، در حاجیخلیفه، ج 4؛ حسنبن محمد بورینی و عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، شرح دیوان ابنالفارض، چاپ سنگی ]بیجا[ 1289؛ عبدالرحمانبن احمد جامی، دیوان، چاپ اعلاخان افصحزاد، تهران 1378ش؛ همو، سه رساله در تصوف : لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابنفارض و در بیان معارف و معانی عرفانی بانضمام شرح رباعیات در وحدت وجود، تهران ?]1360ش[؛ جمیل سعید، تطور الخمریات فی الشعر العربی من الجاهلیة الی ابینواس، قاهره 1945؛ حاجیخلیفه؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز خانلری، تهران 1362ش؛ احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّهالعظمی گلپایگانی، ج 1، قم 1357ش؛ مصلحبن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران 1363ش؛ محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران 1366ش؛ عمر فرّوخ، تاریخالادب العربی، ج 3، بیروت 1989؛ عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛محمد زکیمبارک، التصوف الاسلامی فی الادب و الاخلاق، مصر 1357/ 1938؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطیفارسی پاکستان، اسلامآباد 1362ـ1370ش؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح و ترجمه رینولد الین نیکلسون، تهران 1381ش؛ عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، الصوفیة فی شعر ابنالفارض، چاپ حامد حاج عبود، ]بیجا[ 1408/1988؛ رینولد الین نیکلسون، تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران 1374ش؛ علیبن شهابالدین همدانی، مشارب الاذواق: شرح قصیده خمریه ابنفارض مصری در بیان شراب محبت، چاپ محمد خواجوی، تهران 1362ش؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942.