خمپارهچی، توپچی، نارنجکانداز، واژهای کاربردی در دستگاه نظامی عثمانی. واژه فارسی خمپاره به معنای پرتابه منفجرشدنی، نارنجک و زنبورک است ](رجوع کنید به مدرسی و همکاران، ص 244ـ 246)[. به نظر میرسد توپچیها در گروههای ینیچری* و واحد خمپارهچی در دستههای جبّهچی (رجوع کنید به جُبّادار*)، نخستین بار در قرن نهم به کار گرفته شدند. خمپارهچیها دو گروه بودند: علوفهلیها، که نقدی حقوق میگرفتند و تیمارداران که اکثر خمپارهچیها را تشکیل میدادند و در قلعههای نظامی ]و جنگهای قلعهای [انجام وظیفه میکردند ]شاو ، 1985، ج 1، ص 124؛ اوزجان ، ص 398[.تا آغاز قرن دوازدهم، به خمپارهچیها توجهی نشده بود. در 1144 محمود اول، احمدپاشا خمپارهچی را مأمور سازماندهی مجدد خمپارهچیها کرد (رجوع کنید به ] شاو، 1985، ج 1، ص 241[؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «احمدپاشا بونوال»). پس از این تجدید سازمان، 301 سرباز بوسنیایی به عنوان علوفهلی ثبت نام شدند و رسته مستقلی از خمپارهچیها شکل گرفت. هر صد سرباز یک اوده ]گروه[ بود و هر اوده شامل یک یوزباشی ]فرمانده صد تن[، دو الّیباشی ]فرمانده پنجاه تن[ و ده اونباشی ]فرمانده ده تن[ میشد (رجوع کنید به صبحی، گ 58؛] اوزجان، ص 399؛ اوزون چارشیلی ، ج 4، بخش 1، ص 323 ـ 324[).در قصر آیازما در اُسکودار یک سربازخانه و یک کارگاه برای دستههای خمپارهچی ساخته شده بود رجوع کنید به ] شاو،1985؛ اوزجان، همانجاها؛ گودوین ، ص 193[. تعداد خمپارهچیها، بعدها به ششصد تن افزایش یافت که نیمی از آن علوفهلیها و نیم دیگر تیمارداران بودند ]اوزجان، همانجا[.واحدهای خمپارهچی تا 1160 افزایش یافتند، اما پس از آن به فراموشی سپرده شدند تا اینکه در 1197، در دوره عبدالحمید اول، تلاشهایی برای بهبود وضع آنها صورت گرفت (رجوع کنید به جودتپاشا، ج 3، ص 85ـ] 86[؛ اوزون چارشیلی، 1944، ج 2، ص 125ـ126).در دوره سلیم سوم (1203ـ 1222)، وقتی که ارتش به شیوه غربی سازماندهی شد، دستههای خمپارهچی نیز در این طرح اصلاحی درنظر گرفته شدند. طبق فرمان 1206، دستههای خمپارهچی، اعم از حقوقبگیران و تیمارداران، باید در استانبول متمرکز میشدند و نام افراد غایب از لیست حقوق بگیران حذف میشد. همچنین برای هر خمپاره، ده سرباز خمپارهچی و پنج دستیار (ملازم) نیاز بود. در نتیجه، کل دستههای خمپارهچی شامل پانصد سرباز خمپارهچی و 250 ملازم میشدند. از هر ده سرباز، یک تن به عنوان خلیفه برگزیده میشد و نُه نفر دیگر آجودانِ یماق او بودند. از هر پنج خمپارهچی نیز یک افسر، عنوان سرخلیفه داشت. سه تن از توانمندترین این افسران، اجاق کدخداسی، چاووش و علمدار بودند. در کنارِ خمپارهچی باشی ـ که مسئول حفظ نظم سربازان بود ـ یک ناظر نیز از میان کارکنان رسمی حکومت برگزیده میشد (کارال ، ص45ـ46؛ برای متن مربوط به مقررات دستههای خمپارهچی رجوع کنید به جودت پاشا، ج 6، ص 356ـ 358؛ ]نیز رجوع کنید به پاکالین ، ذیل ["Humbarac( ocag((".برای آموزش سربازان، پادگانی در خاصکوی در سواحل شاخ زرین در استانبول ساخته شد رجوع کنید به ]اوزون چارشیلی، 1988،ص 531[. فرمان بسیار مفصّلی که برای خمپارهچیها نوشته شده بود از 1211 به اجرا درآمد. در قیامی که به عزل سلیمان سوم منجر شد، خمپارهچیها در کنار شورشیان قرار گرفتند، اما هنگامی که دستههای ینیچریان در 1241 در دوره محمود دوم از میان رفتند، خمپارهچیها از حکومت حمایت کردند (جودتپاشا، ج 12، ص 157؛ اسعد افندی، جاهای متعدد). زمانی که ارتشی جدید با نام عساکر منصوره ایجاد شد، دستههای خمپارهچی نیز، پس از سازماندهی مجدد، در آن ابقا شدند (لطفی، ج 1، ص 159؛ ]نیز رجوع کنید به شاو، 1985، ج 2، ص 25[)؛ با این تفاوت که در واحد توپخانه ادغام شدند و فرماندهی آنها به توپچیباشی واگذار گردید (فرماندهی بعدها به توپخانه عامره مشرقی واگذار شد). در 1248 یک هنگ (آلای ) و دو گردان (تبور ) وجود داشت و چهار سال پس از آن، 109 سواره نظام و در مجموع 338 سرباز ]در توپخانه[ فعالیت میکردند.منابع: اسعد افندی، اُسّ ظفر، استانبول 1293؛ محمد ثریا، نخبة الوقایع، استانبول، ص 14؛ احمد جودتپاشا، تاریخ جودت، استانبول 1309؛ محمد رائف، مرآت استانبول، استانبول 1314، ص 554 ـ 557؛ سامی شاکر صبحی، تاریخ، استانبول 1198؛ عاصم، تاریخ، استانبول، ج 1، ص 55ـ57؛ احمد لطفی، تاریخ، استانبول 1290ـ1328؛ محمد اسعد، مرآت مهندسخانه، استانبول 1312، ص 8، 11ـ12،14؛ ]یحیی مدرسی، حسین سامعی، و زهرا صفوی مبرهن، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار : قشون و نظمیه، تهران 1380ش[؛ مصطفی نوری پاشا، نتایجالوقوعات، استانبول 1327، ج 3، ص 87، 91؛Ahmed Djevad, (tat militaire ottoman depuis la fondation de l'empire jusq'( nos jours, tr. G. Macrides, Paris 1882, I; M. D'Ohsson, Tableau de l'empire ottoman, Paris, III, 1820, p.412; EI2, s.v. "Ah(a Bonneval" (by H.shmad Pa Bowen); [William Eton, A survey of the Turkish empire, London 1799, p. 65; Godfrey Goodwin, The Janissaries, London 1997]; Joseph von Hammer-Purgstall, Histoire, tr. J. J. Hellert, Paris 1835- 1843, XIV, p. 302; I(A, s. v. "Kumbarac(" (by M. Cavid Baysun); Enver Ziya karal, : niza(m-i cedit Selim III'(n hatt-i h(ma(yunlar (1789-1807), Ankara 1946; [Abd(lkadir (zcan, "The Ottoman military establishment", in History of the Ottoman state, society & civilization, ed. Ekmeleddin I(hsanog(lu, vol. 1, I(stanbul: Research Centre for Islamic History, Art and Culture, 2001; Mehmet Zeki Pakal(n, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri s(zl(g((, I(stanbul : 1971-1972]; Stanford Jay Shaw, Between old and new the Ottoman Empire under Sultan Selim III, 1789-1807, Cambridge, Mass. 1971, p.123-124, 466; [idem, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985]; I(smail Hakk( Uzun(ar((l(, Kapukulu ocaklar, I(stanbul 1944; [idem, Osmanl tarihi, vol. 4. pt. 1, Ankara 1982; idem, Osmanl devletinin merkez ve bahriye te(kil(t, Ankara 1988].