خلیلی، عباس، روزنامهنگار و داستاننویس و شاعر معاصر ایرانی. وی در 1314/1275ش در نجف زاده شد (جعفر خلیلی، ج 4، ص 77؛ قس عباس خلیلی، مقدمه مهیار خلیلی، ص 17، که سال تولد پدر خود را سال 1313/1274ش ذکر کرده است). مادرش از اهالی رودسر، پدرش شیخاسداللّه خلیلی، مجتهد و دانشمند و پدربزرگش حاج ملاعلی خلیلی، از علمای بزرگ سده سیزدهم بود. عموی پدرش حاجمیرزاحسین خلیلی تهرانی*، از علمای پیشتاز در نهضت مشروطهخواهی ایران، بود (جعفر خلیلی، ج 4، مؤخره مشکور اسدی، ص 203؛ صدرهاشمی، ج 1، ص 226ـ 227؛ عباس خلیلی، همانجا).عباس خلیلی از کودکی حافظه و قریحه شاعری داشت و به عربی شعر میسرود (رجوع کنید به جعفر خلیلی، ج 4، ص 79ـ81). او پس از تحصیلات مقدماتی علوم عربی در نجف به فعالیتهای سیاسی پرداخت و با دوستانش جمعیتی به نام «نهضت اسلام»، در مخالفت با عمال انگلیس، در عراق تشکیل داد (همان، ج 4، ص 91؛ صدرهاشمی، ج 1، ص 227). خلیلی پس از کشته شدن کاپیتان مارشال، فرمانده نظامی اشغالگر نجف، به ایران گریخت. او در دادگاه غیابی به اعدام محکوم گردید و یازده تن از یارانش اعدام شدند (عباس خلیلی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به چهرههای آشنا، ص 204ـ205؛ آرینپور، ج 2، ص 264). وی سه سال در ایران با نام مستعار سیدعلی فتیالاسلام در رشت زندگی کرد. پس از آنکه انگلیسیها برای مجرمان عفو عمومی اعلام کردند، او نام واقعی خود را فاش نمود و در تهران، در روزنامه رعد سیدضیاءالدین طباطبائی (متوفی 1348ش) به ترجمه عربی پرداخت. سپس به کمک سیدضیاءالدین طباطبائی، از 1299ش تا 1300ش، در بلدیه (شهرداری) تهران مشغول به کار شد و سرپرستی روزنامه بلدیه را بهعهده گرفت (چهرههای آشنا، ص 204؛ آرینپور، همانجا). طی سالهای 1301ش تا 1308ش در وزارت دادگستری کفیل اداره قوانین و رئیس اداره قوانین بود (جعفر خلیلی، ج 4، ص 109؛ چهرههای آشنا، همانجا؛ عباس خلیلی، همان مقدمه، ص 17ـ19).خلیلی پیش از کودتای 1299ش امتیاز روزنامه اقدام را گرفت و به انتشار آن پرداخت. اقدام روزنامهای تندرو بود که به علت مخالفت با رضاخان چندین بار توقیف گردید. در 1304ش، خلیلی شش ماه به کرمانشاه تبعید شد. پس از بازگشت به تهران روزنامه اقدام را با همان روش تندروانه منتشر کرد. او در 1309ش با نشر شماره دیگری از اقدام، دستگیر و به بغداد تبعید شد (رجوع کنید به اقدام*، روزنامه). در 1310ش، خلیلی به وساطت پادشاه عراق، ملکفیصل، به شرط اینکه دیگر در سیاست دخالت نکند، بخشوده شد و به ایران بازگشت (عباس خلیلی، همان مقدمه، ص 17ـ 18؛ نیز رجوع کنید به صدرهاشمی، ج 1، ص 227). از آن پس تا 1320ش، در قریه شهرآباد کرج به کشاورزی پرداخت و در کنار آن به ترجمه و تألیف مشغول شد. طی این سالها اشعار عربی خود را به مصر و لبنان فرستاد که در دو مجله المقتطف و العرفان چاپ شد و شعر «الرائد» او در مصر جایزه شعر عرب را دریافت کرد. در 1314ش خلیلی به عضویت کنگره فردوسی درآمد و در همین سالها به هزینه وزارت معارف و صنایع مستظرفه (وزارت فرهنگ بعدی) کتابهای فجرالاسلام و ضحیالاسلام تألیف احمدامین مصری را به فارسی ترجمه کرد و به چاپ سپرد که تا 1315ش، با عنوان پرتو اسلام منتشر شد (عباس خلیلی، همان مقدمه، ص 17ـ19).در جریان جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) پس از اشغال ایران در 1320ش، خلیلی انتشار دوره دوم روزنامه اقدام را آغاز کرد. در 16 اسفند 1324 برخی از افراد حزب توده ایران وی را مورد ضرب و جرح قرار دادند، اما عوامل حکومتی او را به زندان بردند. او که اول فروردین 1325 آزاد شد دوباره در خرداد 1325 دستگیر گردید و تا بهمن همان سال محبوس بود. پس از خروج از زندان دوباره روزنامه اقدام را منتشر کرد. در دهه 1320ش روزنامه اقدام بارها توقیف شد (همانجا). خلیلی گاهی هفتهنامههایی از جمله بیدار، تهران مصور، نوای آزادی، مظفر، بازپرس و کانون را منتشر میکرد (برزین، ص 52). در بهمن 1327 آخرین شماره اقدام منتشر گردید و پس از آن، بهجز چند روز در 1329ش، خلیلی برای همیشه روزنامهنگاری را ترک کرد (عباس خلیلی، همان مقدمه، ص 19).در 1328ش، خلیلی سفیر ایران در یمن و حبشه شد و پس از بازگشت به ایران عضو هیئت مدیره شیلات شد، اما در فروردین 1332 برکنار گردید و پس از آن دیگر شغل دولتی نداشت (چهرههای آشنا، ص 204؛ عباس خلیلی، همانجا). او از نخستین اعضای جبهه ملی ایران بود (پروین، ص 689؛ ذبیح، ص 86، پانویس 22). خلیلی در 22 بهمن 1350 در تهران درگذشت (عباس خلیلی، مقدمه گلبن، ص 16).خلیلی بیش از ده رمان فارسی به چاپ رساند، از جمله دیرسمعان (تهران 1303ش)، روزگار سیاه (تهران 1303ش)، انتقام (تهران 1304ش)، اسرار شب (تهران 1305ش)، پیرچاک هندی (تهران 1306ش)، مقتبسات (تهران 1309ش)، رشحات قلم (تهران 1311ش). خیالیات (تهران 1309ش) نیز مجموعه داستانهای کوتاه اوست. موضوع اصلی رمانهای خلیلی وضع نامطلوب زنان، ازدواج اجباری، فحشا و رواج فساد در بین جوانان جامعه و طبقه ثروتمند است. خلیلی در رمانهایش تا حدودی متأثر از رمانهای اروپایی است. نثر او در رمانهایش نیز شبیه به ترجمه منثور اشعار اروپایی است که با زبان مصنوع و شاعرانه ادبیات سنّتی فارسی آمیخته شده است. او در نویسندگی سخت تحت تأثیر زبان عربی بود و از به کاربردن تعبیرات کهنه و کلمات اصیل عربی غیرمعمول در فارسی پروایی نداشت (رجوع کنید به آرینپور، ج 2، ص 265، 268، 271؛ کامشاد، ص 96ـ97).از دیگر آثار خلیلی ترجمه چهارده مجلد الکامل ابناثیر تا وقایع سال 358 است که طی 1344 تا 1351ش در تهران در مؤسسه علیاکبر علمی به چاپ رسید. باقی مجلدات آن ترجمه ابوالقاسم حالت و نیز علی حایری هاشمی است. کوروش بزرگ (تهران 1345ش) و تاریخ اسلام و ایران (تهران 1348ش) نیز از تألیفات اوست.خلیلی به فارسی نیز شعر میسرود و اشعارش در برخی مجلههای تهران مانند سپید و سیاه و تهران مصور بهچاپ میرسید (برای فهرست آثار خلیلی رجوع کنید به عباس خلیلی، مقدمه مهیار خلیلی، ص 19ـ20).از خلیلی چند فرزند باقی مانده که سیمین بهبهانی، شاعره نامدار، یکی از آنان است.منابع : یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج 2، تهران 1354ش؛ مسعود برزین، شناسنامه مطبوعات ایران از 1215 تا 1357 شمسی، تهران 1371ش؛ ناصرالدین پروین، «روزنامهاقدام»، ایرانشناسی، دوره جدید، سال22، ش 4 (زمستان 1389)؛ چهرههای آشنا، ]تدوین[ حسن قریشی، ]تهران[: کیهان، 1344ش؛ جعفر خلیلی، هکذا عرفتهم: خواطر عن اناس افذاذ عاشوا بعض الاحیان لغیرهم اکثر مما عاشوا لانفسهم، بغداد 1963ـ1982؛ عباس خلیلی، در آئینه تاریخ: خاطرات سیاسی عباس خلیلی (مدیر روزنامه اقدام)، چاپ محمد گلبن، تهران 1380ش؛ سپهر ذبیح، ایران در دوران مصدق: ریشههای انقلاب ایران، ترجمه محمد رفیعیمهرآبادی، تهران 1370ش؛ محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان 1363ـ1364ش؛ حسن کامشاد، پایهگذاران نثر جدید فارسی، تهران 1384ش.