خلیلپاشا قیصریلی (قیصریهای)، دریاسالار (قپودان دریا) و صدراعظم ارمنیتبار عثمانی. او حدود 978 در روستای زیتون از توابع قیصریه به دنیا آمد (رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال ، ج 4،ص 439؛ اوزون چارشیلی ، ج 3، بخش 2، ص370؛ د.ا.ترک،ذیل «خلیلپاشا»). خلیلپاشا همچون بسیاری از دولتمردان عثمانی، «دوشیرمه»* بود و از این راه به دربار عثمانی راه یافت. او نخست رئیس شکارچیان سلطنتی (چاقرجیباشی) بود (رجوع کنید به پاکالین ، ذیل «دیوشیرمه»، «چاقیرجیباشی»).خلیلپاشا با سفرای خارجی در استانبول، بهویژه سفیر فرانسه، مناسبات دوستانهای یافت (د.ا.د.ترک، ذیل مادّه). سپس، به مقام ینیچری آغاسی (رئیس اوجاق ینیچری) ارتقا یافت (عثمانزاده، ص 62ـ63). انتصاب او به این مقام همزمان بود با حرکت صدراعظم مرادپاشا قویوجی (چاهکن) به آناطولی برای سرکوب قیامهای جلالی* در اوایل 1016 (نعیما، ج 2، ص 8ـ9). خلیلپاشا بهسبب خدماتش در این جنگ مورد توجه مرادپاشا قرار گرفت و به اصرار وی، در 1018 بهجای حافظ احمدپاشا* به دریاسالاری منصوب گردید (هامر ـ پورگشتال، همانجا؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص370ـ371؛ قس نعیما، ج 2، ص :49 سال 1017). خلیلپاشا، تا 1019 در این منصب خدماتی انجام داد (سامی، ذیل مادّه)، از جمله سرکوب دزدان دریایی فلورانسی و مالتی که دریای مدیترانه را دستخوش ناامنی کرده بودند (اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 371). در یکی از برخوردهایش با گروهی از دزدان دریایی مالتی در 1018/ 1609، در نزدیکی جزیره قبرس چند کشتی آنان از جمله یک کشتی بزرگ توپدار را تصرف کرد. این جنگ دریایی که به قرهجهنم (جهنم سیاه) معروف شد، مایه شهرت خلیلپاشا گردید و موجب شد که وی به وزارت برسد (نعیما، ج 2، ص 77ـ79؛ هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 439ـ440). خلیلپاشا در این دوره در سفرهای جنگی دریایی حدود پنجاه فروند کشتی دزدان دریایی را تصرف کرد (اوزونچارشیلی، همانجا).دوره دوم دریاسالاری خلیلپاشا از شوال 1022 تا ذیقعده 1025 طول کشید. در این دوره، ضمن فعالیت برای نوسازی و تجهیز نیروی دریایی عثمانی، به منظور جلوگیری از حملات دزدان دریایی به کشتیهای تجارتی و برقراری امنیت در سواحل و جزایر مدیترانه، و دریای سیاه که بندرهای آن در معرض حملات قزاقها بود، خلیلپاشا چند لشکرکشی دریایی ترتیب داد (نعیما، ج 2، ص 114ـ117؛ د.ا.د.ترک، همانجا).سلطاناحمد اول در محرّم 1026 خلیلپاشا را به مقام وزارت اعظم رساند و به سردار اکرم ملقب کرد. خلیلپاشا در بهار 1027 به طرف ایران لشکر کشید. شاهعباس سردار ارمنیتبار خود، قرچقایخان، را به مقابله سپاه عثمانی فرستاد. قرچقایخان پیش از حرکت اردوی عثمانی از دیاربکر، تبریز را تخلیه و چنان تخریب کرد که چون سپاه عثمانی به آنجا رسید نتوانست بیش از پنج روز توقف کند و به قریه باسمنج* (فهوسفج، در سه فرسخی تبریز) انتقال یافت. در همین زمان، شاهعباس که از پیشروی سپاه عثمانی نگران بود خود را به اردبیل رساند (اسکندرمنشی، ج 2، ص 921ـ922، 932ـ933). این در حالی بود که مذاکرات صلح از زمان سلطنت مصطفی دوم، که گویا مخالف «محاربه مسلمانانِ قائل کَلِمَتین» بود، آغاز شده بود و خلیلپاشا که تبریز را در تصرف داشت، همچنان دم از صلحطلبی میزد (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 925ـ926، 933). با شکست سپاهیان عثمانی از لشکریان ایران در محل پل شکسته در نزدیکی سراب، خلیلپاشا فرمان پیشروی به سوی اردبیل را صادر کرد (همان، ج 2، ص 934ـ935؛ پچوی ، ج 2، ص 455؛نعیما، ج 2، ص 164ـ167) و شاهعباس هم فرمان تخلیه شهر را داد (سیلوا ای فیگروآ ، ص 293ـ294). خلیلپاشا رسولانیبرای مذاکره به نزد شاهعباس فرستاد و برای استقرار صلح، خواستار اعزام یکی از سرداران معتبر قزلباش به دربار عثمانی شد (اسکندرمنشی، ج 2، ص 936ـ937). سرانجام این مذاکرات به عقد صلحنامه سراب منجر شد (رجوع کنید به پچوی، ج 2، ص 456؛ نعیما، ج 2، ص 168ـ169). پس از توافقات اولیه، خلیلپاشا ایران را ترک کرد (رجوع کنید به اسکندرمنشی، ج 2، ص 936ـ938). نصراللّه فلسفی (ج 5، ص1800ـ1801) حمله لهستان به قلمرو عثمانی، طغیان سربازان ینیچری و فرار ایشان به خاک عثمانی را از علل عمده ترک جنگ از جانب خلیلپاشا و عقبنشینی از ایران دانسته است. سفیر وقت اسپانیا در دربار شاهعباس نیز به این شایعه اشاره کرده که سردار ترک با دریافت پول از شاهعباس به جنگ خاتمه داده است (سیلوا ای فیگروآ، ص 302ـ303). خلیلپاشا اندکی بعد برکنار شد. ظاهرآ شکست او در نبرد پل شکسته سبب این امر بود (رجوع کنید به نعیما، ج 2، ص 276).خلیلپاشا پس از بازگشت به استانبول، ظاهرآ از بیم عواقب شکست در جبهه شرق، در خانقاه مرشد خود، عزیز محمود هدایی*، مؤسس طریقت جلوتیه*، در اسکدار عزلت گزید (عثمانزاده، ص 64)، تا آنکه در محرّم 1029 برای سومین بار دریاسالار شد. وی در این مقام، به سیاست ضداسپانیایی خود ادامه داد و در عملیاتی شرکت کرد که به شورش ینیچریها در رجب 1031 انجامید (نعیما، ج 2، ص 208). این شورش به قتل سلطانعثمان دوم و جلوس دوباره سلطانمصطفی دوم بر تخت سلطنت منجر شد (رجوع کنید به پچوی، ج 2، ص 462ـ467؛ نعیما، ج 2، ص 208ـ231). خلیلپاشا در این ماجرا دخالت نکرد و حتی از پذیرفتن منصب وزیراعظمی سر باز زد. وی سرانجام در جمادیالآخره 1032 از دریاسالاری خلع و به معلقره تبعید گردید (د.ا.د.ترک، همانجا)، تا آنکه برای فرونشاندن قیام آبازهپاشا*، از دستپروردگان مورد حمایت خودش، و نیز به منظور پایان دادن به جنگ ایران و عثمانی که در جریان بود، برای بار دوم در ربیعالاول 1036 به مقام صدراعظمی منصوب گردید (همان، ذیل مادّه). خلیلپاشا پس از آمادگی لازم، به قصد لشکرکشی به ایران، عازم جبهه شرق شد. وی در سر راه خود به منظور به اطاعت درآوردن آبازهپاشا به سوی ارزروم رفت و وقتی تلاشش برای قانع کردن او بینتیجه ماند، قلعه ارزروم را محاصره کرد، اما به علت فرارسیدن زمستان، پس از حدود هفتاد روز، با تحمل تلفات زیاد به توقات عقبنشینی کرد و درنتیجه این ناکامی در شعبان 1037 معزول گردید (رجوع کنید به نعیما، ج 2، ص 401 به بعد؛ هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص570ـ571، ج 5، ص 3، 69ـ77؛ عثمانزاده، همانجا؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 327).خلیلپاشا در اواخر 1038 درگذشت (د.ا.د.ترک، همانجا) و در مقبرهای، در جوار خانقاه عزیز محمود هدایی، مدفون گردید. مسجد و خانقاهی و چند «چشمه» (آبانبار شیردار) به وی منتسب است. نسخهای از اثری به نام غزانامه خلیلپاشا، که شخصی به نام وصفی درباره سرگذشت و جنگهای وی تألیف کرده، در کتابخانه اسعد افندی موجود است (اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 372ـ373).منابع : اسکندرمنشی؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛ گارسیا د سیلوا ای فیگروآ، سفرنامه دن گارسیا د سیلوا فیگوئروآ، سفیر اسپانیا در دربار شاهعباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران 1363ش؛ احمد تائب عثمانزاده، حدیقةالوزرا، استانبول 1271، چاپ افست فرایبورگ 1969؛ نصراللّه فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، تهران 1364ش؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، ]استانبول [1281ـ1283؛Joseph von Hammer - Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; I(A, s.v. "Hal((l Pa(a" (by J. H. Kramers); Mehmet Zeki Pakal(n, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri s(zl(g((, I(stanbul 1971-1972; I(brahim Pe(evi, Pe(ev( tarihi, tr. Murat Uraz, I(stanbul 1968-1969; TDVI(A, s.v. "Halil Pa(a, Kayserili" (by A. H. de Groot); I(smail Hakk( Uzun(ar((l(, Osmanl tarihi, vol.3, pt.2, Ankara 2003.