خلیلالبصیر، شهرت خلیلبن علی، ادیب و نحوی عراقی در قرن دوازدهم. نسب او به آلفخری، از خانوادههای مشهور به علم و ادب در موصل، میرسد (محمدامین خطیب عمری، ج 1، ص 242؛ سلیمان صائغ، ج 2، ص 171). او در 1112 در موصل به دنیا آمد (مرادی، ج 2، ص 103؛ عزاوی، ج 2، ص 271) و سفرهایی نیز به حلب، رُها (شهری بین موصل و شام)، روم، و برخی شهرهای عراق داشت (مرادی، ج 2، ص 102؛ سلیمان صائغ، همانجا). خلیلالبصیر از محضر علمای موصل بهره فراوان برد (محمدامین خطیب عمری، ج 1، ص 243). او علاوه بر سرودن شعر و آشنایی کامل به موسیقی، در لغت، صرف و نحو و علوم عقلی مهارت یافت و شاگردان بسیاری از محضر وی بهرهمند شدند (محمدامین خطیب عمری؛ مرادی؛ سلیمان صائغ، همانجاها)، از نام استادان و شاگردان وی اطلاعی در دست نیست. او حافظهای قوی داشت آنچنانکه بهرغم نابینایی قرآن را با هفت روایت از حفظ میخواند. همچنین فردی دانا و حاضرجواب بود. در هوش و ذکاوت با شعرای بزرگ نابینا همچون ابوالعیناء* محمدبن قاسم (متوفی 283) و ابوالعلاء معری* برابری میکرد و اشعارش بر سرودههای آنان و اشعار بشّاربن برد* برتری داشت (محمدامین خطیب عمری، همانجا؛ عمری، ج 1، ص 347؛ غلامی، ص 125ـ127).او نزد راغبپاشا* جایگاه والایی داشت و از او هدایایی دریافت کرده بود (محمدامین خطیب عمری، همانجا). همچنین بهسبب مناسباتی که با بزرگان و امرای عهد خود داشت، معتمد آنان بود و با آنان مکاتبات و مراسلات شعری داشت (رجوع کنید به عمری، ج 1، ص 354ـ355؛ غلامی، ص 332ـ334؛ مرادی، همانجا).خلیلالبصیر در 1176 در موصل درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد (محمدامین خطیب عمری، همانجا؛ مرادی، ج 2، ص 103).او اشعارش را به سه زبان عربی، فارسی، و ترکی سروده است (مرادی، ج 2، ص 102) که موضوعات حماسه، قومیت، مدح، عتاب، رثاء، تغزل و حکمت را دربرمیگیرد (خلیلالبصیر، 1394، مقدمه رؤوف، ص 214). شعر او برخلاف اکثر اشعار معاصرانش به دور از تکلف و سرشار از خلوص و پاکی است (غلامی، ص 127؛ سلیمان صائغ، همانجا). در اشعار بهجامانده از او غالبآ صنعت تشطیر، تخمیس و اقتباس بهکار رفته است (رجوع کنید به غلامی، ص 127ـ133؛ مرادی، ج 2، ص 102ـ103؛ سلیمان صائغ، همانجا). همچنین او در استفاده از حساب جمل که در آن زمان شایع بوده، مهارت داشته است (خلیلالبصیر، همانجا).از جمله اشعار ملی ـ حماسی او سه ارجوزه (رجوع کنید به رجز*) است که در وصف محاصره شهر موصل توسط نادرشاه و شکست او به نظم درآورده است (خلیلالبصیر، 1385، مقدمه دیوهجی، ص 259؛ همو، 1394، همانجا). از اولین ارجوزهاش تنها هشت بیت باقی مانده است (رجوع کنید به عمری، ج 1، ص 348ـ349) که در آن، زمان حادثه را نیز به حساب جمل گنجانده است (مرادی، همانجا؛ سلیمان صائغ، ج 2، ص 171ـ172). او ارجوزه دوم خود را به زبان ترکی سروده و به حسینپاشا جلیلی، حاکم موصل، تقدیم کرده است (عزاوی؛ خلیلالبصیر، 1385، همانجاها). خلیلالبصیر ارجوزه سوم خود را در 69 بیت به عبداللّه فخری در بغداد هدیه کرد (یاسین خطیب عمری، ص 272). سعید دیوهجی در 1345ش/ 1966 در مجلةالمجمع العلمی العراقی (ج 13، ص260ـ264) این ابیات را به چاپ رسانده است.از آخرین سرودههای او ارجوزهای طولانی در 319 بیت با نام الدُرَر المنظومة و الصُرَر المختومة است. این شعر تعلیمی با بیش از سیصد مثال قرآنی در باب حروف جرّ و «ما» و «مَنْ» سروده شده است (خلیلالبصیر، 1394، همان مقدمه، ص 218، 220). رؤوف این اشعار را در 1353ش/ 1974 در مجلة المجمع العلمی العراقی (ج 25، ص 225ـ245) چاپ کرده است. خلیلالبصیر اشعاری زیبا در مدح پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم سروده است که هنوز هم در مجالس جشن و ذکر خوانده میشود (خلیلالبصیر، 1385، همان مقدمه، ص 258؛ برای نمونه رجوع کنید به غلامی، ص 132). قصاید و مقاطعات او اغلب مراسلاتی به خانواده و دوستانش است که در آنها از روزگار و نزدیکان خود شکوه کرده است (خلیلالبصیر، 1385، همان مقدمه، ص 256).از نثر او تنها رسالهای باقیمانده که آن را برای عبداللّه فخری فرستاده بوده که برخلاف اشعارش مشحون از کلمات متنافر، اطناب مُمِلّ، و فاصلههای ضعیف است (سلیمان صائغ، ج 2، ص 171، 173)، اما از آنجا که عمری (ج 1، ص 348) و مرادی (همانجا) نثر او را زیبا دانستهاند شاید متون نثری زیباتری هم داشته که از بین رفته است (خلیلالبصیر، 1394، همان مقدمه، ص 219).منابع : محمدامینبن خیراللّه خطیب عمری، منهلالاولیاء و مشرب الاصفیاء من سادات الموصل الحدباء، چاپ سعید دیوهجی، موصل 1386ـ1388/ 1967ـ1968؛ یاسینبن خیراللّه خطیب عمری، منیةالادباء فی تاریخ الموصل الحدباء، چاپ سعید دیوهجی، موصل 1374/1955؛ خلیلالبصیر، ارجوزةالسید خلیلالبصیر، چاپ سعید دیوهجی، در مجلة المجمع العلمی العراقی، ج 13 (1385)؛ همو، الدُرَر المنظومة و الصُرَر المختومة، چاپ عماد عبدالسلام رؤوف، در مجلة المجمع العلمی العراقی، ج 25 (1394)؛ سلیمان صائغ، تاریخ الموصل، ج 2، بیروت 1928؛ عباس عزاوی، تاریخ الادب العربی فی العراق، بغداد 1380ـ1382/ 1960ـ1962؛ عثمانبن علی عمری، الروض النضر فی ترجمة ادباء العصر، چاپ سلیم نعیمی، ]بغداد [1974ـ ] 1976[؛ محمدبن مصطفی غلامی، شمامة العنبر و الزهرالمعنبر، چاپ سلیم نعیمی، ]بغداد[ 1397/1977؛ محمدخلیلبن علی مرادی، سِلکالدُرَر فی اعیان القرن الثانی عشر، بولاق 1291ـ1301، چاپ افست بغداد ]بیتا.[.