خُلَیدبن أوفی، مشهور به ابوالربیع شامی، از راویان شیعی قرن اول و دوم. نام او را به اختلاف، خالد، خُلَیْد، خلد و خلیل آوردهاند (رجوع کنید به مامقانی، ج 25، ص 52ـ53؛ شوشتری، ج 4، ص 101ـ102؛ امین، ج 6، ص 348). علامه حلّی (1415، ص 173) خُلَیْد (مُصغّر خالد برخلاف قواعد صرفی؛ رجوع کنید به امین، ج 6، ص280، 348) را صحیح دانسته است. ضبطهای دیگر را تصحیف یا سهوالقلم دانستهاند (رجوع کنید به اردبیلی،ج 1، ص 298؛ ساروی، ستون 147؛ مامقانی، ج 25، ص 407؛ امین، همانجاها). محمدتقی مجلسی (ج 14، ص 361ـ362) احتمال داده نام وی خالد باشد، ولی به قصد تحقیر به خُلَید شهرت یافته است (نیز رجوع کنید به بهبهانی، ص 128). پدرش، أوفیبن موله، از تیره بنیعنبر از قبیله تمیم*، صحابی پیامبر بود (رجوع کنید به طوسی، 1415، ص 26؛ ابناثیر، ج 1، ص 151؛ ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 309) و ازاینرو، خلید نیز به عنبری شهرت یافته که بهخطا در کتب رجالی عنزی ثبت شده است (رجوع کنید به نجاشی، ص 153؛ طوسی، 1415، ص 134، 325). گفته شده نام پدر وی در برخی نسخههای خلاصةالاقوال، أرفی یا أرقی آمده که هر دو تصحیف أوفی است (رجوع کنید به محمد استرآبادی، ص 132؛ اردبیلی، ج 2، ص 385؛ مامقانی، همانجا). شهرت وی به ابوالربیع چنان است که در برخی کتب رجالی از او فقط در بخش کنیهها، با همین عنوان یاد شده است (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، 1420، ص 525؛ علامه حلّی، 1417، ص 428). سبب انتساب وی به شام روشن نیست (رجوع کنید به امین، ج 6، ص 348؛ موحد ابطحی، ج 5، ص 405). حرّ عاملی (قسم 1، ص 82)، وی را به جبلعامل نیز منسوب کرده است (نیز رجوع کنید به افندی اصفهانی، ج 5، ص 458) که امین (همانجا) این را ناشی از علاقه وی برای زیاد کردن شماره عالمان سرزمینش میداند.تاریخ ولادت و وفات خلید معلوم نیست، اما چون وی از راویان امام باقر (رجوع کنید به طوسی، 1415، ص 134) و امام صادق (رجوع کنید به برقی، 1383ش، ص 43؛ طوسی، 1415، ص 325؛ نجاشی، همانجا) بوده، احتمالا در اواخر قرن اول و نیمه نخست قرن دوم میزیسته است. ظاهرآ او از یاران نزدیک امامان بوده، چنانکه بنابر روایتی در سفر حج امام باقر علیهالسلام ــدر سالی که هشامبن عبدالملک و نافع مولی ابنعمر حج گزاردندــ از همراهان امام بوده (رجوع کنید به قمی، ج 1، ص 232، ج 2، ص 284؛ کلینی، ج 8، ص120؛ برای نافع رجوع کنید به الباقر*) و به منزل امام صادق علیهالسلام نیز رفتوآمد داشته است (رجوع کنید به برقی، 1330ش، ج 2، ص 357؛ کلینی، ج 2، ص 637، 668).از ابوالربیع راویان موثقی چون ابوحمزه ثمالی* (رجوع کنید به قمی، همانجاها؛ کلینی، ج 8، ص120)، عبداللّهبن مُسکان (برقی، 1330ش، ج 1، ص 211؛ ابنبابویه، 1361ش، ص 393)، منصوربن حازم بجلی (کلینی، ج 3، ص 527)، یونسبن عبدالرحمان (عیاشی، ج 2، ص300؛ کلینی، ج 2، ص 298، ج 6، ص 279) و دیگران روایت کردهاند. اما اغلب روایات او را خالدبن جریرِ بجلی* روایت کرده است (رجوع کنید به کلینی، ج 3، ص 569، ج 4، ص 142، 267، ج 5، ص 132، 189، 146 و جاهای دیگر، ج 6، ص 393، 396 و جاهای دیگر، ج 7، ص 171، 456؛ نیز رجوع کنید به خویی، ج 22، ص 167، 296ـ298؛ موحد ابطحی، ج 5، ص 408ـ409). رجالیان متقدم به مذهب وی اشاره نکردهاند، اما برخی متأخران با توجه به ظاهر حال او یا با استناد به برخی روایاتش (رجوع کنید به کلینی، ج 1، ص 258، ج 2، ص 637) وی را شیعه دانستهاند (رجوع کنید به نوری، ج 5، ص 434ـ435؛ مامقانی، ج 25، ص 54، 407).در کتابهای متقدمان مدح یا ذمّی برای وی ذکر نشده است و ازاینرو، متأخران در وثاقت وی اختلاف دارند. برخی او را ضعیف (رجوع کنید به علامه حلّی، 1417، همانجا)، مُهمَل (ابنداوود حلّی، ستون 141) یا مجهول (موسوی عاملی، ج 7، ص 78؛ محمدباقر مجلسی، ص 74، قس ص 218) شمردهاند. اما برخی دیگر، قرارداشتن نام برخی از اصحاب اجماع از جمله حسنبن محبوب* و عبداللّهبن مسکان* در طریق روایات او، ذکر نام وی در شمار اصحاب امام صادق علیهالسلام، روایت علمای متقدم از او و صاحب کتاب بودن وی را نشانه مدح وی دانسته و او را توثیق کردهاند (رجوع کنید به شهید اول، ج 2، ص 41؛ میرداماد، ص 74؛ حرّ عاملی، همانجا؛ نوری، ج 5، ص 433ـ434؛ مامقانی، ج 25، ص 409ـ410؛ برای نقد این ادله توثیق رجوع کنید به اردبیلی، ج 2، ص 385؛ کلباسی، ج 1، ص 156ـ157؛ خویی، ج 1، ص 55ـ78، ج 8، ص 76). مامقانی (ج 25، ص 55، 411) دستکم او را حَسَن دانسته است. خویی (ج 8، ص 76) نیز بر مبنای توثیق مشایخ علیبن ابراهیم قمی در تفسیرش، ابوالربیع را که از رجال اَسناد این تفسیر است (رجوع کنید به قمی، همانجاها؛ علی استرآبادی، ص 787ـ788)، موثق شمرده است. برخی رجالیان از طریق روایات منقول از ابوالربیع به بررسی مذهب و وثاقت وی پرداختهاند. از جمله محمدباقر بهبهانی (ص 389) معتقد است روایت ابوالربیع از امام باقر (رجوع کنید به کلینی، ج 2، ص 298) گرچه بر تشیع وی دلالت میکند، قدح او را نیز میرساند. اما خویی (ج 8، ص 77) بر آن است که این قدح منافاتی با وثاقت راوی ندارد (قس نوری، ج 5، ص 434ـ436؛ مامقانی، ج 25، ص 408ـ409؛ امین، ج 6، ص 348ـ349، که این روایت را حاکی از مدح او میدانند).نجاشی و طوسی وی را صاحب کتاب دانسته و طرق خود را در نقل این کتاب، عبداللّهبن مسکان (رجوع کنید به نجاشی، ص 153) و خالدبن جریر بجلی ذکر کردهاند (همان، ص455؛ طوسی، 1420، ص 526). خویی (ج 8، ص 14) طریق طوسی به کتاب ابوالربیع را صحیح دانسته است. ابنبابویه (1414، ج 4، ص 498) نیز احادیث ابوالربیع را از طریق حسنبن رباط نقل میکند که محمدباقر مجلسی (ص218؛ قس بهبهانی، همانجا) آن طریق را مجهولو خویی (ج8، ص75) آنرا ضعیفمیداند. اغلب روایات ابوالربیع فقهی است و بالغ بر صد روایت با عنوان ابوالربیع یا ابوالربیع شامی در کتب اربعه حدیث شیعه آمده است (رجوع کنید به خویی، ج 22، ص 166ـ168، 296ـ298؛ نیز رجوع کنید به مدرسی طباطبائی ، ج 1، ص310). علاوه بر آن، مؤلفانی چون برقی(1330ش، ج1، ص211، ج 2، ص 357)، محمدبن حسن صفّار قمی (ص 46، 280، 335)، عیاشی (ج 1، ص 192، 342، 348، 361، ج 2، ص 264، 300)، ابنبابویه (1362ش، ج 1، ص 35، 251؛ 1385ـ1386، ج 2، ص 453، 477، 527؛ 1361ش، ص 224، 240، 393) و مفید (ص 384ـ 385) احادیثی از وی روایت کردهاند.منابع : ابناثیر، اسدالغابة فی معرفةالصحابة، بیروت: دارالکتاب العربی، ]بیتا.[، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ ابنبابویه، عللالشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ همو، کتاب الخصال، چاپعلیاکبر غفاری، قم 1362ش؛ همو، کتاب مَن لایَحضُرُهالفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1414؛ همو، معانیالاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1361ش؛ ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت 1415/1995؛ ابنداوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1383ش؛ محمدبن علی اردبیلی، جامعالرواة و ازاحةالاشتباهات عن الطرق و الاسناد، قم: مکتبةالمحمدی، ]بیتا.[؛ علی استرآبادی، تأویلالآیات الظاهرة فی فضائل العترةالطاهرة، چاپ حسین استادولی، قم 1417؛ محمدبن علی استرآبادی، منهجالمقال فی تحقیق احوالالرجال المعروف بالرجال الکبیر، چاپ سنگی ]تهران[ 1307؛ عبداللّهبن عیسی افندیاصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401ـ ؛ امین؛ احمدبن محمد برقی، کتابالرجال، در ابنداوود حلّی، همان منبع؛ همو، کتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1330ش؛ محمدباقربنمحمداکمل بهبهانی، تعلیقات علی منهجالمقال، در محمدبن علی استرآبادی، منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال المعروف بالرجال الکبیر، چاپ سنگی ]تهران [1307؛ محمدبن حسن حرّعاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد ?] 1385[، چاپ افست قم 1362ش؛ ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم 1413/1992؛ محمدعلی ساروی، توضیحالاشتباه و الاشکال، در سه رساله در علم رجال، چاپ کاظم موسوی، تهران : دانشگاه تهران، 1345ش؛ شوشتری؛ محمدبن مکی شهیداول، غایةالمراد فی شرح نکتالارشاد، قم 1414ـ1421؛ محمدبن حسن صفّارقمی، بصائرالدرجات الکبری فی فضائل آلمحمد (ع)، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، تهران 1362ش؛ محمدبن حسن طوسی، رجالالطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1415؛ همو، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحابالاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، ایضاحالاشتباه، چاپ محمد حسون، قم 1415؛ همو، خلاصةالاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، ]قم [1417؛ محمدبن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم 1404؛ ابوالهدی کلباسی، سماءالمقال فی علم الرجال، چاپ محمد حسینی قزوینی، قم 1419؛ کلینی؛ عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علم الرجال، چاپ محییالدین مامقانی، قم 1423ـ؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، الوجیزة فی الرجال، چاپ محمدکاظم رحمان ستایش، تهران 1378ش؛ محمدتقیبن مقصودعلی مجلسی، روضة المتقین فی شرح مَن لایَحضُرُه الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم 1406ـ1413؛ محمدبن محمد مفید، المُقنِعَة، قم 1410؛ محمدعلی موحد ابطحی، تهذیبالمقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابیالعباس احمدبن علیالنجاشی، ج 5، قم 1417؛ محمدبن علی موسوی عاملی، مدارکالاحکام فی شرح شرائعالاسلام، قم 1410؛ محمد باقربن محمد میرداماد، اثنی عشر رسالة للمعلم الثالث، رساله :8 حاشیة علیالاستبصار، ]تهران، بیتا.[؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیریزنجانی، قم 1407؛ حسینبن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرکالوسائل، قم 1415ـ1420؛Hossein Modarressi Taba(taba('i, Tradition and survival: a bibliographical survey of early Shi(`ite literature, vol. 1, Oxford 2003.