خَلَفبن حمّاد، راوی امامی قرن دوم و سوم. خلف اهل کوفه (نجاشی، ص 152) و به اسدی (ابنغضائری، ص 56؛ طوسی، 1420، ص 176) مشهور بود. مسلمآ وی غیر از ابوصالح خلفبن حماد کشّی است که ابوعمرو محمدبن عمر کشّی فراوان از او نقل کرده است (رجوع کنید به مامقانی، ج 25، ص 382؛ نیز رجوع کنید به طریحی، ص 66؛ کاظمی، ص 56؛ برای نمونه رجوع کنید به کشّی، ص 16، 156، 217، 456، 553).نجاشی (همانجا) خلف را از راویان امام کاظم علیهالسلام برشمرده، هرچند روایتی بیواسطه از امام صادق علیهالسلام از وی نقل شده است (رجوع کنید به کلینی، ج 7، ص 188؛ نیز رجوع کنید به خویی، ج 7، ص 66؛ موحد ابطحی، ج 5، ص 397). عجیب آنکه در کتب رجال برقی و طوسی ذیل اصحاب امام صادق و امام کاظم نامی از او نیست، در حالی که هر دو از او حدیث روایت کردهاند (رجوع کنید به برقی، ج 2، ص 19؛ طوسی، 1390، ج 1، ص 385؛ قس همو، 1420، همانجا).نجاشی (همانجا) خلف را ثقه خوانده، اما ابنغضائری (ص 56ـ57) او را تضعیف کرده و امر او را مختلط و در نتیجه، روایات وی را تنها به عنوان شاهد مقبول دانسته است. علامه حلّی (ص 139) و ابنداوود حلّی (ص 88) نیز به تبع توثیق نجاشی، او را در بخش اول کتب رجال خود (ممدوحین و معتمدین) آورده و به تضعیف ابنغضائری نیز اشاره کردهاند. ازاینرو، مامقانی (ج 25، ص 384) چنین برداشت کرده است که این نحوه نقل آنان بر توقف درباره راوی دلالت دارد. رجالیان متأخر و معاصر نیز توثیق نجاشی را ترجیح دادهاند (رجوع کنید به مجلسی، ص74؛ مامقانی، ج25، ص381؛ خویی، همانجا؛ قس شوشتری، ج 4، ص 194). ظاهر روایات منقول از وی (رجوع کنید به کلینی، ج 3، ص92ـ94) نیز از پیوند نزدیک او با امامکاظم علیهالسلام حکایت دارد (رجوع کنید به مامقانی، ج 25، ص 382؛ موحد ابطحی، همانجا).نام خلفبن حماد در اسناد قریب به هشتاد روایت در کتب اربعه شیعه آمده است (رجوع کنید به خویی، ج 7، ص 63) که غالبآ مضمون فقهی دارند (رجوع کنید به اردبیلی، ج 1، ص 297ـ 298). علاوه بر روایاتی که خلف بیواسطه از امام کاظم علیهالسلام نقل کرده (برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج 3، ص 92ـ94، ج 5، ص460؛ طوسی، 1390، همانجا)، از راویانی چون ابانبن تغلب، اسحاقبن عمار، حریزبن عبداللّه، ربعیبن عبداللّه، عبداللّهبن سنان، عبداللّهبن مسکان، فضیلبن یسار و مفضلبن عمر، احادیث امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهمالسلام را نقل کرده است (رجوع کنید به خویی، همانجا). بزرگانی چون ابراهیمبن هاشم، حسنبن علی وشّاء، صفوانبن یحیی، علیبن اسباط، محمدبن خالد برقی، محمدبن سنان و محمدبن عیسی از او روایت کردهاند (رجوع کنید به همان، ج 7، ص 63ـ64؛ برای فهرست روایات وی در کتب اربعه شیعه رجوع کنید به همان، ج 7، ص 392ـ396). خلفبن حماد کتابی داشته است که محمدبن حسینبن ابیخطاب و محمدبن خالد برقی از آن روایت کردهاند (رجوع کنید به نجاشی؛ طوسی، 1420، همانجاها).منابع: ابنداوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ ابنغضائری، الرجال لابن الغضائری، چاپ محمدرضا حسینی جلالی، قم 1422؛ محمدبن علی اردبیلی، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، قم : مکتبة المحمدی، ]بیتا.[؛ احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1330ش؛ خویی؛ شوشتری؛ فخرالدینبن محمد طریحی، جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال، چاپ محمدکاظم طریحی، تهران ?] 1374[؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیبالاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران 1390؛ همو، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحابالاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، خلاصة الاقوال فی معرفةالرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، ]قم[ 1417؛ محمدامینبن محمدعلی کاظمی، هدایةالمحدثین الی طریقة المحمدین، چاپ مهدی رجایی، قم 1405؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ]تلخیص[ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ کلینی؛ عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علم الرجال، چاپ محییالدین مامقانی، قم 1423ـ؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، الوجیزة فی الرجال، چاپ محمدکاظم رحمانستایش، تهران 1378ش؛ محمدعلی موحد ابطحی، تهذیبالمقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابیالعباس احمدبن علی النجاشی، ج 5، قم 1417؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفیالشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407.