خِلَعی، علیبن حسن، فقیه و محدّث شافعی مصری قرن پنجم. کنیهاش ابوالحسن بود و در 405 در مصر متولد شد. اصل او از موصل بود (ابنخلّکان، ج 3، ص 317ـ 318؛ ذهبی، 1401ـ 1409، ج 19، ص 74ـ75). پدرش (متوفی 448) فقیه شافعی بود (اسنوی، ج 1، ص 230؛ سیوطی، ج 1، ص 404) و چون هر دو بزاز بودند و به ملوک و امرای مصر خلعت (لباس گرانبها) میفروختند، به خلعی شهرت داشتند (ابنخلّکان، ج 3، ص 318؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 19، ص 77).خلعی از محدّثانی چون ابوالعباس مُنیربن احمد خَشّاب (متوفی 412)، ابوالعباس احمدبن محمد اشبیلی (متوفی 415)، ابوالحسن خصیببن عبداللّه (متوفی 416) و ابوالحسن علیبن ابراهیم حَوفی* (متوفی 430) بهره جست (رجوع کنید به ابنخلّکان، ج 3، ص 317؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 19، ص 75) و ظاهرآ آخرین کسی بود که از ابوسعد احمدبن محمد مالینی (متوفی 412) و ابومحمد عبدالرحمانبن عمربن نَحّاس مشهور به ابننحّاس* (متوفی 416) حدیث شنید (رجوع کنید به سمعانی، ج 5، ص 466؛ ذهبی، همانجا؛ سبکی، ج 5، ص 253).برخی از شاگردان وی عبارتاند از: ابوالفضل محمدبن طاهر مقدسی مشهور به ابنقَیسَرانی (متوفی 507)؛ ابوعلیبن سُکَّره صدفی (متوفی 514)؛ ابوالفتح سلطانبن ابراهیم مَقدسی (متوفی 518)؛ قاضی معروف مالکی ابوبکر ابنالعربی (متوفی 543)؛ و ابومحمد عبداللّهبن رِفاعَه سعدی (متوفی 561)، خادم وی که آخرین ایشان است (رجوع کنید به ذهبی؛ سبکی، همانجاها).خلعی در دوره خویش به عُلوّ اِسناد در روایت مشهور بود (ذهبی، 1984، ج 3، ص 336؛ اسنوی؛ سیوطی، همانجاها) و پس از ابواسحاق ابراهیمبن سعید حَبّال (متوفی 482) مُسنِد اهل مصر شد (ابنخلّکان، ج 3، ص 317؛ ذهبی، 1401ـ1409، همانجا). از سوانح حیات وی اطلاع چندانی در دست نیست. شاگردش ابنسکّره نقل کرده است که او در فامیه (از روستاهای حلب) بر منصب قضا نشست و تنها یک روز قضاوت کرد. سپس استعفا داد و تا پایان عمر در قَرافه (از توابع فسطاط در مصر) انزوا گزید و از اینرو به قَرافی نیز معروف شد (رجوع کنید به ابنخلّکان؛ ذهبی، 1401ـ1409، همانجاها).خلعی در 492 در قرافه درگذشت (ابنخلّکان، همانجا؛ ذهبی، 1401ـ 1409، ج 19، ص 78). قبرش در آنجا به قبر قاضی جن و انس مشهور است (ذهبی، 1401ـ1409، ج 19، ص 76ـ 77؛ سبکی، ج 5، ص 254). در کتب تراجم او را متمکن، عابد و دیندار وصف کرده و کراماتی به وی نسبت دادهاند که برخی از آنها مبالغهآمیز به نظر میرسد (برای نمونهرجوع کنید به ذهبی، 1984، همانجا؛ سبکی، ج 5، ص 253ـ 255؛ ابنقاضی شهبه، ج 2، ص 269).خلعی در فقه و حدیث تألیفاتی دارد که عبارتاند از : المغنی بین البسط و الاختصار در فقه، مشتمل بر چهار جزء (سبکی، ج 5، ص 254؛ ابنقاضی شهبه، همانجا؛ بغدادی، ج 1، ستون 694)، و الفوائدالعشرین معروف به فوائد خلعی در حدیث (ذهبی، 1401ـ1409، ج 19، ص 74)، که ظاهرآ ابونصر احمدبن حسن شیرازی مسموعات خویش از وی را در بیست جزء گردآوری و تخریج کرده و خلعیات نام نهادهاست ( رجوع کنید به ابنخلّکان؛ اسنوی، همانجاها). فوائد و خلعیات مورد توجه محدّثان پس از خلعی بوده و از آنها فراوان نقل کردهاند، از جمله متقی هندی (ج 13، ص120، 158) حدیث مؤاخاة پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و علی علیهالسلام، و حدیث استشهاد امام علی برای حدیث غدیر را (که براساس آن، درپی گواهیطلبی امیرمؤمنان علیهالسلام، سیزده نفر از اصحاب رسول خدا شهادت دادند حدیث غدیر را روز غدیر خم از پیامبر شنیدهاند) روایت کرده است (برای موارد دیگر رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 91، و جاهای دیگر؛ مُناوی، ج 1، ص 169، 631، ج 5، ص 275).منابع : ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنخلّکان؛ ابنقاضی شهبه، طبقات الشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلیمخان، بیروت: عالمالکتب، 1407/ 1987؛ عبدالرحیمبن حسن اسنوی، طبقاتالشافعیة، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت 1407/1987؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج 1، در حاجیخلیفه، ج 5؛ محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/ 1981ـ1988؛ همو، العبر فی خبر من غبر، ج 3، چاپ فؤاد سید، کویت 1984؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، ]قاهره [1964ـ] 1976[؛ سمعانی؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، حسنالمحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ]قاهره[ 1387؛ علیبن حسامالدین متقی هندی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت 1409/1989؛ محمد عبدالرؤوفبن تاجالعارفین مُناوی، فیضالقدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت 1415/1994.