خُکارَندویِ غوری، نخستین قصیده سرای ادبیات پشتو در سده هفتم. چون در زبان پشتو، اِبدال حرف «خ» به «ش» وجود دارد، او را شُکارندو نیز گفتهاند. پدرش، احمد کوتوال، در فیروزهکوه (نخستین پایتخت غوریان) میزیست. پس از گشوده شدن شهر غزنی/ غزنه در 569، پادشاهان غوری ]در نواحی غور[ به سلطنت رسیدند. وقتی معزالدین محمد سام ]حک : 600ـ 603[، در پی مرگ برادر بزرگترش غیاثالدین محمد، بر تخت نشست، خکارندو قصایدی در مدح او سرود و این نشان میدهد که شاعر در نیمه دوم سده ششم و اوایل سده هفتم میزیسته است. او احتمالا در فیروزکوه و شهرهای بُست و غزنی اقامت داشته، و شاعر دربار بوده و در لشکرکشیهای معزالدین به هند، او را همراهی میکرده است.خکارندوی غوری، از نخستین شاعران دوره اول ادبیات پشتو (718ـ1497) بهشمار میآید. در بخش بازمانده از دیوان او، ماجرای عبور معزالدین از رود سند و رسیدن او به ناحیه سند، و تسلط وی بر شهرهای لاهور و دهلی، بهطرز درخشانی وصف شدهاست. اشعار او علاوه بر ارزش ادبی، از حیث وصف طبیعت، بهویژه بهار، در نهایت زیبایی و سرزندگی است و سندی تاریخی و باارزش به شمار میرود.منابع :اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور 1384ـ1410/ 1964ـ1989، ذیل «خکارندوی غوری» (از عبدالحی حبیبی)؛ فارغ بخاری و رضا همدانی، پشتو شاعری، کراچی 1966، ص 104ـ107؛ پشتو ادب، چاپ جلیل قدوائی، کراچی 1951، ص 7ـ14؛ عبدالحی حبیبی، تاریخ ادب پشتو، کابل 1950، ص 53ـ59؛ محمد هوتکبن داود، پوتّا خزانه، چاپ حبیبی، کابل 1944، ص 234ـ244؛ صادقاللّه مختصر، تاریخ ادب پشتو، کابل 1946، ص 4؛ شاهمحمد مدنی عباسی، پشتو زبان، اور، ادب کی تاریخ، لاهور 1969، ص30ـ31؛O. Caroe, The pathans, Karachi 1984, XVIII, XIX, 35-37, 120-125.