خَفْری، شمس الدین محمدبن احمد، معروف به فاضل خفری، حکیم، ریاضی دان و از دانشمندان برجسته علم هیئت و نجوم، در قرن نهم و نیمه اول قرن دهم.
زندگی و آثار کلامی و فلسفی. لقب وی شمس الدین و به سبب انتساب به خفر، از نواحی شیراز، به خفری معروف است (قزوینی، ص ۶۴؛ افندی اصفهانی، ج ۷، ص ۸۸). در برخی تذکره ها نام خفری به اشتباه به جای محمد، احمد (رجوع کنید به قزوینی، همانجا؛ امین، ج ۳، ص ۱۰۷)، و به جای خفری، حُفری (کحاله، ج ۸، ص ۲۵۴) یا خضری (خواندمیر، ج ۴، ص ۶۱۱؛ احتمالا خطای طبعی) ثبت شده است. از او با عنوان شمس الدین کاشی نیز یاد کرده اند (بغدادی، ج ۲، ستون ۲۲۹)، که این نسبت احتمالا به دلیل اقامت چندین ساله خفری در اواخر عمرش در کاشان بوده است.درباره زندگی شخصی، تاریخ و محل تولد خفری گزارش دقیقی در دست نیست، اما بر حسب تألیفاتی که از وی بر جای مانده، احتمالا در نیمه دوم قرن نهم متولد شده است. او از حکمای عهد شاه اسماعیل اول (حک ۹۰۵:ـ۹۳۰) و شاه طهماسب صفوی (حک : ۹۳۰ـ۹۸۴) بوده است (شوشتری، ج ۲، ص ۲۳۳؛ افندی اصفهانی، همانجا).برخی از فرزند وی، قوام الدین حسین بن محمد خفری، مؤلف رساله جعفریه در حساب یاد کرده اند که همانند پدر در علوم ریاضی و هیئت تبحر خاصی داشته و رساله خود را به فارسی، در دوره شاه طهماسب صفوی و به نام شاه جعفر، حاکم فارس، نگاشته است (حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۵۹۰؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۳۶۶ش، ص ۶۴، ۲۱۷).درباره مذهب خفری آرای ضد و نقیضیی وجود دارد. به گفته افندی اصفهانی (همانجا) او ابتدا سنّی مذهب بوده و سپس شیعه شده است. برخی، از جمله قزوینی (همانجا) و فرصت شیرازی (ج ۲، ص ۵۸۶) وی را شیعی مذهب معرفی کرده اند که اکثر آنان به گزارش شوشتری (ج ۲، ص ۲۳۳ـ ۲۳۴) استناد کرده اند (برای بررسی بیشتر رجوع کنید به ساعتچیان، ص ۷۲ـ۷۴).خفری در شیراز به کسب علم پرداخت و بعدها به کاشان سفر کرد. وی ظاهرآ تا پایان عمرش در آنجا ساکن بود و به تألیف و تدریس اشتغال داشت (خواندمیر، همانجا؛ قمی، ج ۲، ص ۱۹۵). از استادان مسلّم او سید صدرالدین محمد دشتکی* است (شوشتری، ج ۲، ص ۲۳۳)، اما از دیگر استادانش اطلاع دقیقی در دست نیست. علی دوانی (ج ۴، ص ۴۱۲) وی را از شاگردان جلال الدین دوانی* نیز معرفی کرده است. همچنین برخی دیگر مانند بغدادی (همانجا)، فرصت شیرازی (همانجا) و کحاله (همانجا) وی را از شاگردان سعدالدین تفتازانی* برشمرده اند، که صحیح نیست، زیرا تفتازانی از معاصران خفری نبوده و در ۷۹۱ درگذشته است. احتمال دارد منظور از تفتازانی، سیف الدین احمدبن یحیی بن محمد نواده سعدالدین معروف به حمید تفتازانی باشد (درباره او رجوع کنید به خواندمیر، ج ۴، ص ۳۴۹). از معروف ترین شاگردان خفری، شاه طاهربن رضی الدین اسماعیل حسینی کاشانی است (شوشتری، ج ۲، ص ۲۳۵).خفری از معاصران شیخ علی بن عبدالعالی عاملی معروف به محقق کرکی و محقق ثانی* و از معتمدان وی در کاشان بوده است. چنان که گفته اند، پاسخهای خفری به پرسشهای مردم در مسائل دینی پاسخهای عقلانی و بر طبق موازین تعلیمی شیعه امامیه بوده و محقق کرکی همه را موافق فقه امامیه دانسته است. وی حتی هنگام برخی از سفرهای زیارتی، خفری را جانشین خود برای مراجعات دینی و دنیوی مردم قرار می داد (رجوع کنید به همان، ج ۲، ص ۲۳۴؛ مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۱۵۴).در آرای او پیوند فلسفه مشاء و اشراق، و نیز گرایشهای عرفانی مشهود است. برای مثال، در مباحثی مانند وحدت وجود، اصالت وجود، علم باری تعالی به اشیا، تلفیقی از آرای مشائی و اشراقی در رأی او ملاحظه می شود.تاریخ وفات خفری بنا بر یادداشتی در حاشیه نسخه ای از منتهی الادراک فی مدرک الافلاک، ۹۴۲ است (رجوع کنید به طهرانی، ص ۱۶۳). رضاقلی خان هدایت (ص ۲۰۹) تاریخ وفات وی را ۹۳۵ گزارش کرده است، اما مدرس تبریزی در ریحانة الادب (همانجا) و آقابزرگ طهرانی در طبقات اعلام الشیعة (ص ۲۱۷) وفات وی را ۹۵۷ نوشته اند. او در کاشان مدفون است (نراقی، ص ۱۴).از خفری آثار بسیاری در زمینه های مختلف فلسفه، و کلام، منطق، هیئت، ریاضی، تفسیر، عرفان و نیز ابیاتی برجای مانده است. برخی از مهم ترین آثار او در فلسفه، منطق و کلام عبارت اند از: ۱) تعلیقه بر الهیات شرح تجرید قوشچی (تهران ۱۳۸۲ش)، شامل شرح مقصد سوم از اثبات صانع تا مسئله نفی شریک از فصل دوم در صفات صانع؛ ۲) حاشیه بر اوایل شرح تجرید (حائری، ج ۵، ص ۱۳۹ـ۱۴۰)؛ ۳) رسالة فی اثبات واجب الوجود بالذات و صفاته، این رساله مفصّل ترین اثر خفری در اثبات واجب الوجود است که در یک مقدمه و چند مقصد نگاشته شده است (شوشتری، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۰۶؛ برای آگاهی از برخی دیگر از رساله های خفری در اثبات واجب الوجود رجوع کنید به ساعتچیان، ص ۷۶ـ۷۹)؛ ۴)رسالة سوادالعین فی شرح حکمة العین، که حاشیه خفری بر شرح محمدبن مبارکشاه بخاری* بر حکمة العین دبیرانِ کاتبی قزوینی* است (اعتصامی، ج ۲، ص ۴۴ـ۴۵)؛ ۵) رسالة فی تحقیق الهیولی (حائری، ج ۲۳، بخش ۱، ص ۲۰ـ۲۱)؛ ۶)رسالة عبرة الفضلاء فی حلّ شبهة جذر الاصمّ یا رسالة ضالة الفضلاء فی حل شبهة کلّ کلامی کاذبٌ؛ ۷) حیرة الفضلاء یا حیرة العقلاء یا حسرة الفضلاء (ساعتچیان، ص ۸۵ـ۸۶؛ برای متن رساله ها رجوع کنید به خفری، ۱۳۸۶ش الف، ص ۲۷۱ـ۳۰۹؛ همو، ۱۳۸۶ش ب، ص ۲۶۵ـ۲۶۹)؛ ۸) رسالة فی القضیة و التصدیق (حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۸۸۳)؛ و ۹) تفسیر آیة الکرسی (تهران ۱۳۸۰ش؛ برای گزارش تکمیلی درباره آثار خفری رجوع کنید به ساعتچیان، ص ۷۶ـ۹۷).
منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلام الشیعة: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ش؛ یوسف اعتصامی، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ج ۲، تهران ۱۳۱۱ش؛ عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ؛ امین؛ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۲، در حاجی خلیفه، ج ۶؛ حاجی خلیفه؛ عبدالحسین حائری، فهرست کتابخانه مجلس، تهران، ج ۵، ۱۳۴۵ش، ج ۲۳، ]بخش ۱[، ۱۳۷۶ش؛ محمدبن احمد خفری، حیرة الفضلاء، در دوازده رساله در پارادوکس دروغگو، چاپ احد فرامرز قراملکی و طیبه عارف نیا، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۸۶شالف؛ همو، عبرة الفضلاء، در همان، ۱۳۸۶ش ب؛ خواندمیر؛ علی دوانی، مفاخراسلام، ج ۴، تهران ۱۳۶۴ش؛ فیروزه ساعتچیان، «شمس الدین محمدبن احمد خفری: فیلسوف و منجم نامدار مکتب شیراز»، کتاب ماه فلسفه، ش ۱۳ (مهر ۱۳۸۷)؛ نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش؛ جلال الدین طهرانی، گاهنامه ۱۳۱۱ ]شمسی[، تهران ?]۱۳۱۰ش[؛ محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثار عجم، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۷۷ش؛ عبدالنبی بن محمدتقی قزوینی، تتمیم امل الآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷؛ عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، چاپ افست قم ]بی تا.[؛ عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۷۴ش؛ حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران ۱۳۷۴ش؛ رضاقلی بن محمدهادی هدایت، فهرس التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۷۳ش.
/ فیروزه ساعتچیان/
آثار ریاضی و نجومی. آثار خفری در این موضوعات به ویژه در عرصه نجوم، عملا ادامه سنّتی دیرپا در نجوم دوره اسلامی است که ضمن پذیرش نجوم بطلمیوسی، به آشکار کردن کاستیهای آن نیز می پرداخته است. رصدهای بطلمیوس و نتایج آنها در مهم ترین اثر نجومی او (یعنی کتاب مجسطی، درباره آن رجوع کنید به تحریر مجسطی*) ذکر شده و بسیار مورد توجه دانشمندان دوره اسلامی بوده است، اما چون با برخی مشاهدات و داده های جدید تناقض داشته، دانشمندان دوره اسلامی برای بازسازی آن کوششهای بسیاری کردند. این کوششها که در قرن پنجم با ابن هیثم* در الشکوک علی بطلمیوس شروع شده بود، در قرن هفتم در کتاب التذکرة فی الهیئة* خواجه نصیرالدین طوسی گسترش یافت و با دو اثر مهم قطب الدین شیرازی، یعنی نهایة الادراک فی درایة الافلاک و التحفة الشاهیة (که درواقع شروحی بر التذکرة... نصیرالدین طوسی هستند)، و دو کتاب مهم خفری در این عرصه (رجوع کنید به ادامه مقاله) ادامه یافت.۱. بنیادی ترین تألیف خفری در حوزه نجوم، التکملة فی شرح التذکرة است به عربی، که تألیف آن در محرّم ۹۳۲ به پایان رسیده است (خفری، التکملة، گ ۲۶۷ر). کتاب در چهار باب، با ساختاری کاملا برابر التذکرة تألیف شده است. خفری در مقدمه (گ ۱پ) آورده که شرح خود را بر پایه یکی دیگر از شروح التذکرة، یعنی شرح سیدشریف جرجانی (متکلم و فیلسوف حنفی مذهب، متوفی ۸۱۶) نوشته است (نیز رجوع کنید به صلیبا، ۱۹۹۴، ص ۱۷). التکملة نمونه ای عالی از شروح مزجی نجومی در دوره اسلامی است؛ نویسنده ابتدا سطر یا عبارت یا واژه ای را از کتاب اصلی آورده و سپس به شرح آن پرداخته است. مطابقت متن التکملة با التذکرة نشان می دهد هیچ سطر و عبارت از التذکرة در التکملة جا نیفتاده است. اندازه شروح خفری بر مطالب کتاب تذکرة یکسان نیست و از چند کلمه یا چند سطر تا چند صفحه را دربرمی گیرد. اما مفصل ترین یادداشتها، مجموعه یادداشتهایی درباره فصل یازدهم از باب دوم تذکرة است (رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، ج ۱، ص ۱۹۵ـ ۲۲۳). در این فصل عمومآ طوسی، به تفصیل درباره الگوهای سیاره ای خود بحث کرده و یادداشتهای خفری ناظر بر دستاوردهای وی در دادن پاره ای از الگوهای سیاره ای جدیدتر است (در این زمینه رجوع کنید به صلیبا، ۱۹۹۴، ص ۱۹ـ۳۲؛ نیز رجوع کنید به جفت طوسی*).یکی از مهم ترین دستاوردهای خفری در این باره، عرضه چهار الگوی غیربطلمیوسی برای تبیین حرکت عطارد است که سه مورد ابداع وی و یکی ابداع قوشچی است (همان، ص ۲۶ـ ۳۲). اهمیت این موضوع در آن است که به سبب پیچیده بودن حرکت عطارد، اخترشناسان دوره اسلامی پیش از خفری در تبیین آن اغلب درمانده بودند، چنان که نصیرالدین طوسی (ج ۱، ص ۲۰۹) نیز صریحآ به ناتوانی خود در حل آن اعتراف کرده است.اگرچه خفری التکمة را بر مبنای شرح جرجانی بر تذکره طوسی نگاشته، چند کتاب دیگر، از جمله التحفة الشاهیة و نهایة الادراک، هر دو از قطب الدین شیرازی، نیز از منابع او بوده است (از جمله رجوع کنید به گ ۱۸۱پ، ۱۸۲ر، ۱۸۳پ، گ ۱۸۴پ).به طور کلی، آرای خفری در تکملة به گونه ای بازسازی کاملی از الگوی سیارات در نظام ستاره شناسی بطلمیوسی است. الگوی خفری شامل تمام جنبه های حرکت ماه، سیارات عُلوی و سفلی است. او نه تنها اشکالات ناظر به حرکت سیارات براساس نظام بطلمیوسی را حل کرد، بلکه از آرای پیشینیان خود در نظام نجومی دوره اسلامی، از جمله نصیرالدین طوسی و قطب الدین شیرازی، نیز فراتر رفت (هریک از آن دو کوشیده بودند برخی اشکالات حرکت سیارات براساس نظام بطلمیوسی را حل کنند). قطب الدین شیرازی تصور می کرد اشکالهای نظام بطلمیوسی در مقیاس کیهان شناختی ـ ریاضی و با متوسل شدن به یک راه حل ریاضی منحصر به فرد (که در آن ماهیت واقعی حرکتهای سیارات نشان داده می شود) حل شدنی است؛ اما خفری چنین مشکلاتی را نه از طریقی منحصر به فرد، بلکه از راه «مجموعه روشهای ریاضی» ــ در تعامل با ملزومات رصدی و سازگار با دیدگاههای کیهان شناختی آن دوره ــ حل شدنی می دانست.از تکملة نسخه های خطی بسیاری باقی مانده است (برای آگاهی از بخشهایی از این نسخ رجوع کنید به روزنفلد و احسان اوغلو، ص ۳۱۴؛ برکت، ص۱۸۰ـ۱۸۲؛ حائری، ج ۱۹، ص ۸۹ـ۹۰).چند تن از دانشمندان و نویسندگان دوره اسلامی شروحی بر تکملة (عمومآ با عنوان حاشیه) نوشته اند که از چهار عنوان آنها خبر داریم (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص ۴۷).۲. منتهی الادراک فی مُدرک الافلاک، تألیف در ۹۱۱. منتهی الادراک در اصل شرحی است بر یکی از مهم ترین آثار نجومی قطب الدین شیرازی، یعنی نهایة الادراک فی درایة الافلاک، و خفری خود (گ ۱پ) به این موضوع اشاره کرده است. وی در عین حال، گفته (گ ۳پ) که از عبارات دیگر کتاب نجومی قطب الدین شیرازی، یعنی التحفة الشاهیة، نیز بهره برده و به شرح آن نیز پرداخته است. منتهی الادراک، مانند نهایة الادراک، مشتمل بر چهار بخش است که هر بخش، «مطلب» نام دارد (رجوع کنید به خفری، منتهی الادراک، گ ۲پ؛ برای آگاهی از ساختار کلی متن و شرح رجوع کنید به حسینی اشکوری، ج ۴، ص ۶۵ـ۶۶؛ آلوارت، ج ۵، ص ۱۶۳ـ۱۶۴)، و هر مطلب به «مقصد»هایی تقسیم شده است. اگرچه منتهی الادراک در شرح نهایة الادراک است، اما از گونه شروح دقیق متن اصلی نیست، بلکه به نظر می رسد خفری به طور کلی هریک از موضوعهای مورد بحث قطب الدین را بررسی و در صورت لزوم به شرح آن پرداخته است. براین اساس، حجم منتهی الادراک حتی از متن اصلی نهایة الادراک نیز کمتر است. این موضوع، به ویژه در شرح مقاله اول نهایة الادراک، نمایان است که خفری آن را در قالبی کوتاه تر از متن اصلی شرح کرده است (رجوع کنید به خفری، منتهی الادراک، گ ۴پ ـ ۲۱ر). ذکر دو عنوان از آثار قطب الدین شیرازی در کتابی که درواقع شرحِ یکی از آثار اوست، نشان می دهد که خفری قصد داشته از هر دو متن، در موضوعهایی که قطب الدین در آثار متفاوت خود، بهتر به آنها پرداخته است، سود ببرد و کامل تر به آنها و احیانآ حل مطلب بپردازد. بر همین اساس، خفری روی هم رفته هیچ کدام از اشکالات قطب الدین شیرازی بر نظام سیاره ای بطلمیوسی را بدون پاسخ نگذاشته است. قدرت نوآوری نجومی خفری در منتهی الادراک به سطح نوشته های او در تکملة نمی رسد، با این ملاحظه که منتهی الادراک تقریبآ ۲۱ سال پیش از تکملة نوشته شده است.خفری منتهی الادراک را به نام دو تن از امرای وقت کاشان، امین الدین محمد کاشانی (رجوع کنید به گ ۲پ) و زین الدین علی بن هبة اللّه کاشانی (همان، گ ۳ر)، تألیف کرده است. از منتهی الادراک چند نسخه خطی به جا مانده، اما تعداد آنها بسیار کمتر از نسخه های خطی باقی مانده از تکملة است؛ شاید به این سبب که تکملة از منتهی الادراک کامل تر است یا در آموزش کاربرد بیشتری داشته است (برای آگاهی از نسخه های خطی منتهی الادراک رجوع کنید به روزنفلد و احسان اوغلو، ص ۳۱۴؛ برکت، ص ۱۹۶ـ۱۹۷؛ حائری، ج ۱۹، ص ۳۹۴ـ۳۹۵؛ حسینی اشکوری، ج ۴، ص ۶۵ـ۶۶). منتهی الادراک، بر اساس شناختی نادرست از نسخه خطی آن، کتاب علم الهیئة نیز معرفی شده، اما به عقیده صلیبا (۲۰۰۴، ص ۵۸ـ۶۰) احتمالا علم الهیئة ویرایشی موجز از منتهی الادراک است.۳. رسالةُ حلِّ مالاینحلُّ مِن مسائل الهیئة، که به اختصار حلُّ مالاینحلّ نیز نامیده می شود. نام این رساله، برگرفته از عنوان فصل یازدهم از باب دومِ التذکرة نصیرالدین طوسی (ج ۱، ص ۱۹۵) است (نیز رجوع کنید به خفری، التکملة، گ ۱۵۳پ). ظاهرآ خفری با جمع آوری آرای خود در دو کتاب قبلی و پس از آنکه توانست فراتر از سیدشریف جرجانی و قطب الدین شیرازی به شرح نکات و پیچیدگیهای مطروحه نصیرالدین طوسی در التذکرة بپردازد، احساس کرده است باید کتابی تألیف کند تا صورت نهایی دستاوردهایش را، به صورت فشرده، در این زمینه مطرح سازد. این کتاب در هفت بخش، هرکدام با عنوان «مقصد»، تألیف کرده است (برای آگاهی از عناوین بخشها رجوع کنید به فاضل، ۱۳۵۵ش، ج ۱، ص۴۲۰ـ۴۲۱، و برای آگاهی از هدف کلی خفری در تألیف این کتاب رجوع کنید به صلیبا، ۲۰۰۰، ص ۵۰۱ـ ۵۰۳). از حلّ مالاینحلّ چند نسخه خطی باقی مانده است (رجوع کنید به روزنفلد و احسان اوغلو؛ فاضل، همانجاها). بخش کوتاهی از مقدمه اثر را صلیبا (۲۰۰۰، ص۵۰۰) به چاپ رسانده است (برای آگاهی بیشتر درباره این کتاب رجوع کنید به همان، ص ۵۰۰ـ ۵۰۵).۴. رسالة فی تحقیق الزاویة و دفع الشبهة الواردة (رجوع کنید به اشراق، ص ۲۹۳)، در ریاضیات، به عربی، و درباره تعریف زاویه براساس گفته نصیرالدین طوسی در همین زمینه در کتاب التذکرة و شامل افزوده های خفری بر این تعریف. این رساله به نام رسالة فی الزاویة (عظیمی، ج ۱۳، ص ۱۵۷) نیز شناخته شده است. بنابر محتوای این رساله، کتابی نیز که عمومآ تعلیقه بر تحریر اقلیدس شناخته می شود (رجوع کنید به حائری، ج ۹، بخش ۱، ص ۳۵۳؛ برکت، ص ۱۹۴)، همین رساله است. خفری این رساله را پس از التکملة، تألیف نموده، زیرا در انتهای آن از التکملة یاد کرده است (حائری، همانجا).۵. رسالة فی حدود الالفاظ المستعملة فی البراهین الهندسیة، در موضوع ریاضی، که انتساب آن به خفری قطعی نیست (فاضل، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۳۱۸).۶. طول بلدة مکه و عرضها، رساله ای در جغرافیای ریاضی و تعیین طول و عرض مکه (برکت، ص ۱۹۷).منابع متعدد (از جمله حسینی اشکوری، ج ۲۱، ص ۳۳۴، ج ۲۳، ص ۱۴۵ـ۱۴۶؛ افشار و دانش پژوه، ج ۶، ص ۱۹۵، ۳۱۲ـ۳۱۳، ۴۳۲)، رساله ای به زبان فارسی و در موضوع رمل را نیز از خفری دانسته اند. در این میان معلوم نیست چرا روزنفلد و احسان اوغلو (ص ۳۱۳) رسالة فی حل الاشکال الواردة علی شکل الخامس عشر من اصول اقلیدس، تألیف ابوالحسن بن احمد کاشی (رجوع کنید به حائری، ج ۹، بخش ۱، ص۳۵۲)، را از خفری دانسته اند.
منابع: آقابزرگ طهرانی؛ محمدکریم اشراق، بزرگان جهرم، تهران ۱۳۵۱ش؛ ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی ملک، ج ۶، تهران ۱۳۶۶ش؛ محمد برکت، کتاب شناسی مکتب فلسفی شیراز، شیراز ۱۳۸۳ش؛ عبدالحسین حائری، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، تهران، ج ۹، بخش ۱، ۱۳۴۶ش، ج ۱۹، ۱۳۵۰ش؛ احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش؛ محمدبن احمد خفری، التکملة فی شرح التذکرة، نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، ش ۱۲۰۲۶؛ همو، منتهی الادراک فی مدرک الافلاک، نسخه خطی کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی، ش ۱۲۶۰؛ حبیب اللّه عظیمی، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ج ۱۳، تهران ۱۳۷۵ش؛ محمود فاضل، فهرست نسخه های خطی کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد، مشهد ۱۳۶۳ش ـ؛ همو، فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج ۱، مشهد ۱۳۵۵ش؛ محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، نهایة الادراک فی درایة الافلاک، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، ش ۳۵۰۶؛W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der Koniglichen Bibliothek zu Berlin , Berlin ۱۸۸۷-۱۸۹۹; Muhammad b. Muhammad Nasir al-Din Tusi, Nasir al-Din al-Tusi&#۳۹;s memoir on astronomy=Al-Tadhkira fiilm al-hay`a, ed. and tr. F.J. Ragep, New York ۱۹۹۳; Boris Abramovich Rozenfeld and Ekmeleddin I(hsanoglu, Mathematicians, astronomers, and other scholars of Islamic civilization and their works (۷th-۱۹th c.), Istanbul ۲۰۰۳; George Saliba, "Sams al-Din al-Hafri&#۳۹;s (d. ۱۵۵۰) , last work on theoretical astronomy", in Sciences techniques et instruments dans le monde iranien (xe- xixe siecle): actes du colloquetenu a l&#۳۹;Universite de Teheram (۷-۹ juin ۱۹۹۸), ed. N. Pourjavady and Z.Vesel, Tehran: Presses Universitaires d&#۳۹;Iran, ۲۰۰۴; idem "A sixteenth - century Arabic critique of Ptolemaic astronomy: the work of Shams al-Din al-Khafri", Journal for the history of astronomy, vol.۲۵, pt.۱, no.۷۸ (Feb. ۱۹۹۴); idem, "The ultimate challenge of Greek astronomy: Hall ma la yanhall of Shams al-Din al-Khafri (d. ۱۵۵۰)", in Sic itur ad astra: studien zur Geschichte der Mathematik und Naturwissenschaften Festschrift fur den Arabisten Paul Kunitzsch zum ۷۰. Geburtstag, ed. Menso Folkerts and Richard Lorch, Wiesbanden: Harrassowitz, ۲۰۰۰.
/ جورج صلیبا/