خفاجی، محمدعبدالمنعم، ادیب، محقق و شاعر معاصر عرب. او در 1294ش (1333ق)/ 1915 در روستای تِلبانه، از توابع استان دِقهِلْیه مصر، به دنیا آمد. نسب خانوادهاش به خاندان معروف خفاجه میرسد (شکیب انصاری، ص 206؛ سعید جودة سحار، ج 1، ص 296). مقدمات علوم را در مکتبخانه روستا آموخت و سپس برای ادامه تحصیلات به شهر منصوره رفت. در 1315ش/1936 به قاهره رفت و وارد دانشکده زبان عربی دانشگاه الازهر شد، در 1319ش/ 1940 مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات عرب گرفت و در همان سال در مدارس متوسطه فرانسوی به تدریس پرداخت (سعید جودة سحار، همانجا؛ ناصر محمود وهدان، 2006). در 1325ش/1946 از پایاننامه دکتریش که درباره نقد آثار ابنمعتز* (متوفی 296) بود، دفاع کرد و در 1327ش/ 1948 استاد دانشکده زبان عربی دانشگاه الازهر شد. در 1352ش/ 1973 مدیر گروه ادبیات و نقد ادبی همان دانشگاهشد و یک سال بعد به ریاست دانشکده زبان عربی الازهر در شعبه أَسیُوط رسید.خفاجی در بسیاری از مجامع علمی نظیر مجمع اللغة العربیة (فرهنگستان زبان عربی) عضویت داشت. او همچنین سالها عضو شورای عالی دانشگاه الازهر بود و در بسیاری از دانشگاههای مصر از جمله مدرسه عالی مطالعات اسلامی قاهره و دانشگاه خرطوم در سودان، تدریس کرد. در 1362ش/ 1983 به پاس فعالیتهای علمی و فرهنگی نشان درجه یک در علوم، ادبیات و هنرها به وی اعطا شد (رجوع کنید به همانجاها؛ «الشیخالدکتور... خفاجی»، ص 649). وی در 17 اسفند 1384/ 8 مارس 2006 در استان جیزه مصر درگذشت (ناصر محمود وهدان، 2006). آنچه خفاجی را در میان معاصرانش برجسته میکند، دانش گسترده وی در ادبیات عرب، توانایی تدریس در بالاترین مقاطع، تألیف مقالات و کتب علمی، و تصحیح و نشر بسیاری از کتابهای مرجع و مهم ادبیات عرب است و به همین سبب معاصرانش به وی لقبِ «سیوطی» دادهاند (رجوع کنید به «الشیخالدکتور... خفاجی»، ص 648؛ شکیب انصاری، ص 207).خفاجی در جهان عرب استادی برجسته و تأثیرگذار بوده است. او در طول سالها تدریس در الازهر و دیگر مراکز علمی، علاوه بر پرورش شاگردان مبرِّز، راهنمایی پایاننامههای بسیاری را در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری به عهده داشته که بخش اعظمی از آنها حاصل پژوهش استادان کنونی دانشگاههای جهان عرب بوده است. همچنین جامعیت علمی و توانایی او در تدریس باعث شد که درباره وی رسالههای دانشگاهی نوشته شود (رجوع کنید به «الشیخالدکتور... خفاجی»، ص 649؛ شکیب انصاری، همانجا؛ ناصر محمود وهدان، 2006).در مهر 1308/ اکتبر 1929 احمدزکی ابوشادی* و برخی از بزرگان ادب عرب در مصر، انجمنی ادبی به نام رابطةالادب الجدید بنیان نهادند که تا 1311ش/1932 به کار خود ادامه داد. در این سال ابوشادی و همفکرانش انجمن ادبی آپولو* را تأسیس کردند و انجمن رابطةالادب الجدید از زیرمجموعههای آپولو شد. بسیاری از بزرگان ادب عرب نظیر احمد شوقی*، خلیل مطران* و ابراهیم ناجی* عضو گروه آپولو بودند. عبدالمنعم خفاجی و چند تن از شاعران و ادبای نسل جوان در سالهای بعد به این گروه پیوستند. حضور خفاجی در این گروه تأثیرگذار و بااهمیت بود (رجوع کنید به خفاجی، ص 217ـ 219؛ المجموعة الکاملة لمجلة اپولو، ج 1، ص 9ـ11، 80).در 1324ش/ 1945 بعد از مهاجرت ابوشادی به نیویورک، آپولو و رابطةالادب ادغام شدند و گروه جمعیةالادباء شکل گرفت. در 1332ش/1953 عبدالمنعم خفاجی، ودیع فلسطین و چندتن دیگر از اعضا، انجمن رابطةالادب الحدیث را بنیان نهادند. حدود پانصد تن از شخصیتهای برجسته شعر، ادب و اندیشه در مصر و دیگر سرزمینهای عرب عضو این گروه شدند (المجموعةالکاملة لمجلة اپولو، ج 1، ص 80، 82؛ خفاجی، ص332). در سالهای اول (1332ـ1337ش/ 1953ـ 1958)، ابراهیم ناجی ریاست آن را به عهده داشت. از 1337 تا 1362ش/ 1958ـ1983 مصطفی سَحَرتی و از 1362 تا 1384ش/ 1983ـ2006 عبدالمنعم خفاجی رؤسای این انجمن بودند. رابطةالادبالحدیث، مجلهای با عنوان لیالیالادب را از 1334ش/ 1955 منتشر میکرد که پس از 1362ش/ 1983 مجله الحضارة به سردبیری عبدالعزیز شرف و همکاری خفاجی، جایگزین آن شد (خفاجی، ص 333؛ سعید جودة سحار، همانجا).در 1360ش/1981 مختار وکیل، عبدالعزیز شرف و خفاجی کوشیدند در کنار انجمن رابطةالادب الحدیث، گروه آپولو را با نام آپولوی جدید احیا کنند که شعرا و ادبای بسیاری نیز به آنان پیوستند (خفاجی، ص 331).نقش خفاجی در تأسیس و فعالیت فرهنگی گروههای مذکور بسیار پراهمیت بود و حضور وی به عنوان استادی دانشمند به این مجامع اعتبار میبخشید. او مقالات و کتابهای بسیاری در معرفی، نقد و تحلیل این گروهها نوشت (رجوع کنید به جیوسی، ج 2، ص 762، پانویس 18 و 20؛ نیز رجوع کنید به خفاجی، ص 215ـ400). وی همچنین با همکاری عبدالعزیز شرف در 1367ش/ 1988 مجله آپولو را در چهار مجلد به صورت افست تجدید چاپ کردند و مقدمههای ارزشمندی بر آن نوشتند.آثار او به چند دسته تقسیم میشود :1) تألیفات. او در زمینه ادبیات و نقد ادبی و تاریخ تألیفاتی دارد. مهمترین آنها سلسله کتابهایی است، بالغ بر بیست مجلد، درباره تطور ادبیات عرب از دوره جاهلی تا معاصر که اولین آنها الحیاةالادبیة فیالعصر الجاهلی (قاهره 1985) نام دارد. این سلسله در واقع تاریخ جامع و تحلیلی ادبیات عرب است.تألیفات وی درباره ادبیات و جریانهای ادبی معاصر نیز ارزش ویژهای دارند، زیرا نویسنده از نزدیک با تمامی جریانهای ادبی آشنا بوده است. این آثار عبارتاند از: مدارس الشعر الحدیث (بیروت 1991)، دراساتٌ فی الادب العربی الحدیث و مدارسِه (بیروت 1992)، و رائدالشعرالحدیث (بیروت 1953) که از بهترین مآخذ درباره شاعر معروف، ابوشادی، و فعالیتهای گروه آپولوست.فلسفة التاریخ الاسلامی (بیروت 1992)، الخفاجیون فیالتاریخ (قاهره 1965)، و الازهر فی ألفعام (در سه جزء، قاهره 1374)، نیز نمونهای از آثار وی در زمینه تاریخ است.خفاجی خاطرات و زندگینامه خود را در 1360ش/1981 با عنوان مواکبالحیاة در قاهره به چاپ رساند. این کتاب در واقع مروری است بر نیم قرن رویدادهای فرهنگی مصر و جهان عرب. او مقالات بسیاری را نیز در مجلههای علمی و معتبر کشورهای عربی منتشر کرده است.2) تصحیحات. خفاجی شروح و تعلیقاتی بر متون قدیم نگاشته است که شرح و تعلیق بر قواعدالشعر اثر ثعلب* (قاهره 1948) و شرح بر الایضاح فیالبلاغة خطیبِ قزوینی* (قاهره 1999) از جمله آنهاست (برای آگاهی از فهرست کاملِ آثار وی رجوع کنید به «الشیخالدکتور...خفاجی»، ص 650ـ651؛ شکیب انصاری، ص 206ـ212).همچنین در چاپ و نشر دو تفسیر قرآنکریم ــکه یکی را وزارتِ اوقاف مصر و دیگری را مجمعالبحوثالاسلامیة در الازهر منتشر کردــ همکاری داشت (سعید جودة سحار، همانجا).خفاجی از اعضای گروه آپولو و از کسانی است که اعتقاد به نوگرایی دارند، اما نوگرایی وی در محتوا و مضمون شعر است نه قالبهای آن. به همین سبب وی اشعارش را در قالبهای پیشینیان، خصوصآ قصیده، سروده است. شعر او بیشتر تعلیمی است و انسان معاصر را به نیک زیستن و تعالی فرامیخواند. خفاجی شاعری ملتزم به تعالیم اسلامی است و تأثیرپذیری وی از قرآنکریم در صورت و محتوای شعرش نمایان است. او دوازده دفتر شعری دارد که اولین آنها با عنوان وحیالعاطفة در 1315ش/1936 در قاهره به چاپ رسیده است. همچنین به شیوه مرسوم معاصران، نمایشنامه منظومی هم با عنوان نشیدالصحراء در 1325ش/1946 منتشر کرده است (رجوع کنید به شکیب انصاری، ص 212ـ217).منابع : محمدعبدالمنعم خفاجی، مدارس الشعرالحدیث، قاهره ] 1991[؛ سعید جودة سحار، موسوعة اعلام الفکرالعربی، مصر ]1999ـ 2003[؛ محمود شکیبانصاری، تطورالادبالعربیالمعاصر: تاریخ و نصوص، اهواز 1382ش؛ «الشیخالدکتور محمدعبدالمنعم خفاجی الازهری الموسوعی»، الازهر، ش 5 و 6 (جمادیالاولی ـ جمادی الآخرة 1403)؛ المجموعة الکاملة لمجلة اپولو، ]قاهره[ 1998؛ ناصر محمود وهدان، «عبدالمنعم خفاجی... دائرة معارفانسانیة»، اسلام اونلاین، 2006.Retrieved May, 12,2010, from http://www. islamonline. net/servlet/ salellite?c= Article A-C & Pagename= zone- Arabic-Artculture %2 FACA Layout; Salma Khadra Jayyusi, Trends and movements in modern Arbic poetry, Leiden 1977.