خَطَک (ختک)، طایفهای از قبیله کردانی/کرلانی، از قبایل پشتون*، در پاکستان. بیشتر افراد این طایفه در حال حاضر در بخشهای کوهات* و پیشاور* ساکناند. سرزمین آنان از شمال به سرزمین قبایل یوسفزایی، از مشرق به رود سند، از جنوب به ناحیه بَنّون* و از مغرب به سرزمین اقوام خلیلی، افریدی و بَنِگش محدود میشود. شعباتی از خطکها از رود سند گذشتند و تا ناحیه ماری، در مشرق رود سند، را تصرف کردند (ظفر کاکاخیل، ص 1114). شغل بیشتر خطکها کشاورزی و دامپروری است. سرزمین آنان دارای معادن نمک است و استخراج نمک و فروش آن از مشاغل اصلی آنان به شمار میآید (دوپری و پژواک، ص 34؛ کرو، ص 13). جمعیت خطکها حدود دویستهزار تن، دین آنان اسلام و مذهبشان سنّی حنفی است و به زبان پشتو سخن میگویند (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "khatak").این طایفه در اصل به شخصی به نام لقمان، مشهور به خطک، پسر برهان پسر ککی، پسر کردان منسوب است (افضلخان خطک، ص 639؛ سیال مومند، ص 258). کلمه خطک در اصل خطهلار بوده است که پشتونان برای شخص فریب خورده به کار میبرند (محمد حیاتخان، ج 2، ص 98ـ99). کلمه خطک در زبان پشتوی امروزی به معنای اساس، بنیاد و ریشه، یا نام نوعی خزنده است (پبنبتوـ پببنتو تشریحی قاموس، ج 2، ص 1742). دوپری و پژواک (ص 32)، آن را معادل ستک و شتک دانستهاند که در ایرانِ هزاره اولِ پیش از میلاد نام یکی از اقوام آریایی بوده است. لقمان دو پسر به نامهای بولاق و تورمان داشت که تمام تیرههای طایفه خطک به این دو فرزند منسوباند (شیرمحمدخان، ص 244). از بین فرزندان تورمان، تری/تیری شهرت فراوان دارد و همه شاخههای تیره تورمان به وی منسوباند (ظفر کاکاخیل، ص 1113). احتمالا اشاره سیفی هروی در تاریخنامه هراة (ص 196) به فردی به نام ملک هرموز تری، حاکی از نقش و اهمیت تاریخی این شاخه از خطکها در گذشته نه چندان دور است.سرزمین اولیه خطکها از شمال به رود کابل و از مشرق به رود سند محدود میشد و شماری از طوایف در طول رود سند میزیستند (دوپری و پژواک، ص 33). ظاهرآ آنان در زمان مغولها به ناحیه بنّون کوچیدهاند، سپس به سبب درگیری با قبیله وزیری به نواحی کربوغه، تیری، لاچی (لچه)، شکردره، تا کرانههای رود سند روی آوردهاند. آنان با قبایل اورکزی جنگیدند و مناطق ریس، پتیاله و زیره را بر متصرفات خود افزودند (ظفر کاکاخیل، ص 1113-1114؛ محمد حیات خان، ج 2، ص 99).خطکها در عهد اکبر شاه (حک: 963ـ1014) در صحنه سیاست فعال بودند، چنان که در 994 خان خطکها، ملکاکور، با موافقت اکبرشاه خاننشین خطکها را بنیان نهاد و دربار مغول امنیت راههای پیشاورـ لاهور تا کنارههای رود سند را در ازای امتیازاتی به خطکها سپرد (محمد حیاتخان، ج 2، ص 100ـ101؛ شیرمحمدخان، ص 243). ملک اکور از 957 تا 1009 رهبری خطکها را به عهده داشت و سرانجام جنگجویان بولاق او را کشتند (محمد حیاتخان، ج 2، ص 101ـ102؛ دوپری و پژواک، همانجا). بعد از اکور، دو فرزندش به مدت 41 سال رهبری خطکها را عهده دار بودند (دوپری و پژواک، همانجا) تا اینکه شهابالدین شاهجهان در 1050، ریاست قوم خطک را به خوشحالخان خطک* داد (افغانستان در دایرةالمعارف تاجیک، ص 322). با درگذشت خوشحالخان خطک در 1100، زمینه ضعف تدریجی خاننشین خطک فراهم شد (محمد حیاتخان، ج 2، ص 104ـ105؛ سیال مومند، ص 263ـ264). با این همه احمدشاه دُرّانی (حک : 1160ـ1186) از نیروی آنان در فتح هند استفاده کرد و تیمورشاه درّانی (حک : 1187ـ1207) به سعادتمندخان، خان خطک، لقب سرفراز خان داد. پس از سرفراز خان، خاننشین خطک به خاننشین جنوبی در ناحیه تیری و خاننشین شمالی در ناحیه اکوری تقسیم شد (ظفر کاکاخیل، ص 117ـ118؛ شیرمحمد خان، ص 245؛ سیال مومند، ص 266). در دوران درگیریهای دو طایفه حکومتگر سدوزایی و بارکزایی* افغان و قدرتگیریِ بیشتر سیکها* در پنجاب و حضور استعمار غربی در شبه قاره (ظفر کاکاخیل، ص 1118ـ1119؛ سیال مومند، ص 267)، خطک دارای 000 ،32جنگاور بود که 000 ،12تن از آنان در پیشاور و کوهات حضور داشتند، جمعیت آنان نیز حدود دویست هزار تن بود (دوپری و پژواک، ص 34ـ35). در 1326ش/1947 با تشکیل دولت مستقل پاکستان، خطکها در قلمرو آن کشور قرار گرفتند که اکنون با دیگر اقوام این کشور زندگی مسالمت آمیزی را میگذرانند و هنوز هم بیشتر ویژگیهای سنّتی خود، به خصوص نوع لباس و رقص مشهور افغانها به نام اَتَن را حفظ کردهاند (دوپری و پژواک، ص 33ـ34).منابع : افضلخان خطک، تاریخ مُرصّع، چاپ دوست محمدخان کامل مومندی، پیشاور 2006؛ افغانستان در دایرةالمعارف تاجیک و آثار سایر پژوهشگران، ترجمه جلالالدین صدیقی، کابل: میوند، 1383ش؛ پبنبتو ]پشتو[ ـ پبنبتو تشریحی قاموس، ج 2، ]کابل[ د افغانستان دعلومو اکادیمی، ]1360ش[؛ میراجان سیالمومند، د پبنبتو ]پشتنو [قبیلو شجری، پیشاور 1367ش؛ سیفبن محمد سیفی هروی، تاریخنامه هراة، چاپ محمد زبیر صدیقی، کلکته 1362/1943، چاپ افست تهران 1352ش؛ شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، چاپ سنگی پیشاور 1311؛ سیدبهادرشاه ظفر کاکاخیل، پنبتانه ]پشتانه[، د تاریخ په رناکنبی ]کی[، پیشاور 2006؛ اولاف کرک پاتریک کرو، پبنبتانه (پتانز)، ترجمه شیرمحمد کریمی، پیشاور 1383ش؛ محمد حیاتخان، حیات افغانی، ج 2، ترجمه فرهاد ظریفی و عبداللطیف طالبی، ]کابل 1370ش[؛Louis Dupree and Abd al-Rahman Pazhvak, Pashtunistan, ed. Shah Muhammad Rais, [Kabul 2003]; EI2, s.v. "Khatak" by (Ravan Farhadi).