خط بنّایی، از خطوط اسلامی ویژه تزیین بنا و فاقد هرگونه انحنا و حرکت دورانی. این خط را که به سبب کاربرد تزیینی آن در معماری بنّایی نامیدهاند، به نامهای منحصر، مربع، مستطیلی، متداخل و در عربی به الکوفی المعماری نیز معروف است و نوع بدون تزیین خط کوفی* است (رجوع کنید به فضائلی، ص 160؛ عفیفی، ص 10، 13). آن را مَعْقِلی به معنای پناهگاه و کوه بلند و قلعه نیز نامیدهاند (رجوع کنید به طریحی، ذیل «عقل»؛ معلوف، ذیل «عقل» و «معقَل») زیرا حروف آن همچون ساکنان قلعه یکدیگر را دربرگرفتهاند به طوری که دست یافتن به آنها و تفرقه و تغییرشان دشوار است (فضائلی، ص 162). برخی نیز آن را مُعَقَّلی گفتهاند چون نوشتن و خوانش آن به تعقل نیاز دارد (رجوع کنید به مجنون رفیقی هروی، 1372ش ب، ص 188؛ هروی، ص 91). آملی (ج 1، ص 23) معقلی را تصحیفی از عملیقی، منسوب به عمالقه، دانسته است. برخی نیز آن را مقدّم بر کوفی و در زمره خطوط پیش از اسلام و اختراع ادریس پیامبر دانستهاند (رجوع کنید به صیرفی، ص 19؛ سلطانعلی مشهدی، ص 72؛ مجنون رفیقی هروی، 1372ش الف، ص 213؛ محمودبن محمد، ص 298؛ سبزواری، ص 292). درویش محمد بخاری (ص 310) آن را با املای معلقی ]معقلی ؟[ متفرع از خط عبری دانسته است (نیز رجوع کنید به سلطان علی مشهدی، همانجا). به نوشته فضائلی (ص 161) پیش از خط کوفی، خط معقلی یا معقلی عبری وجود داشته است. ناجی زینالدین (ص 306) آن را ضمن دیگر اقلام منسوب به شهرها ذکر کرده است، اما مکینژاد (ص 89) میان معقلی و کوفی تفاوت قائل شده و معتقد است خط بنّایی ضوابط و فواصل معیّن خط معقلی را ندارد. پژوهشگران دو نمونه از خط کوفی را ــکه در نگارش قرآنها به کار رفته است ــ معقلی خواندهاند که با یکدیگر تفاوت دارند و این حاکی از ابهام در ارائه تعریف روشن از این خط است (برای نمونه رجوع کنید به زینالدین، ص 28، 317؛ ترجمهای قدیم از قرآن کریم، مقدمه افشار، ص 3، به نقل از مینوی؛ فضائلی، ص 163، پانویس). فضائلی (ص 163) با توجه به این نظرهای متفاوت احتمال داده است خط معقلی دوگونه قدیم و جدید داشته باشد. خط قدیم یا خط زاویهدار، همان خط کوفی قدیم است و خط جدید به خط بنّایی مشهور است که در بناها تا به امروز به کار میرود و از خط کوفی متولد شده است (همان، ص 163، پانویس).خط بنّایی با شیوههای حجاری، گچبری، کاشیکاری و آجرکاری اجرا شده و براساس شواهد، بیشتر در ایران و آسیای مرکزی کاربرد داشته است (رجوع کنید به زمانی، ص 228؛ عطارهروی، ص «د»؛ عزّاوی، ص 179) و قدیمترین نمونههای آن عبارتاند از: کتیبه مجاور محراب مسجدجامع نائین از سده چهارم که حروف به گچبریهای سه لبی منتهی میشود (زمانی، ص 207، 215)؛ و کتیبه مسجد گار اصفهان از 515 (زمانی، ص 217). نمونههایی از خط بنّایی سده ششم در ایوان عباسی آستان قدس رضوی دیده میشود که با کاشیهای سفید، سرمهای، آبی، زرد و مشکی اسم جلاله اللّه و نیز نام پیامبر و امام علی درج شده است (رجوع کنید به ماهرالنقش، ص 33، 99، 127، 163). کتیبه آجری ایوان جنوبی مسجدجامع گناباد (رجوع کنید به زمانی، ص 221) و کتیبههای حرم شاهچراغ در شیراز (629) و مقبره شاهزاده حسین قزوین (697)، که هر دو با کاشیکاری اجرا شده، نیز از نمونههای این خط در سده هفتم است (ماهرالنقش، ص 213، 238). از نمونههای خط بنّایی که نام چهارده معصوم را دربردارد، کتیبه آجری مقبره پیر بکران* از سده هشتم است (زمانی، ص 222؛ ماهرالنقش، ص 174ـ175). از همین سده کتیبه مسجدجامع نطنز و مقبره درب امام* در اصفهان در خور ذکرند (ماهرالنقش، ص 225، 235). کتیبه سردر مسجد الغبیگ در سمرقند (822)، مدرسه غیاثیه خرگرد خواف (845)، مناره مقبره شاه نعمتاللّه ولی در ماهان (840) و مقبره شیخ زینالدین در تایباد (899) از نمونههای خط بنّایی در سده نهم و دوره تیموری محسوب میشود (رجوع کنید به همان، ص 17، 22، 188). در دوره صفوی همچنان توجه به خط بنّایی در تزیین نمای بناها ادامه یافت که از نمونههای آن کتیبهای از مسجد جامع اصفهان با اشعار فارسی کتیبه کاشی سفید و مشکی بر زمینه آجرکاری مشتمل بر سوره والعصر در مدرسه نیمآورد و کتیبه کاشیکاری سردر مدرسه چهارباغ در بردارنده سوره قدر، هر دو در اصفهان، است. کتیبه کاشیکاری آبی، سفید، زرد و سیاه آبانبار صباغ در کاشان، که از آثار دوره زندیان محسوب میشود (رجوع کنید به همان، ص 173، 212، 234)، شاهدی بر کاربرد تزیینی خط بنّایی در بناهای غیردینی است. کتیبههای متعدد از جمله در مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار) تهران، حسینیه قوام شیراز و مسجد سیّد در اصفهان از دوره قاجار (همان، ص 105، 187، 209) و تداول آن در میان کاشیکاران امروزی از تداوم سنّت استفاده از این خط در تزیین بنا خبر میدهد (فضائلی، ص 160).در دوران معاصر خط بنّایی زینتبخش نماهای داخلی و بیرونی بناها مانند سردر منازل، نمای دکانها و بهویژه بناهای مذهبی گردیده و با گرایش مجدد ساختمانسازی ایران به نماسازیهای آجری دوباره از خط بنّایی استفاده شده است (زمرشیدی، ص 46ـ47)، مانند نماهایی از حرم حضرت امام رضا علیهالسلام و مصلای تبریز. علاوه بر آن امروزه این خط روی کاغذ شطرنجی طراحی شده و در هنرهایی مانند ارتباط تصویری و نقاشی مدرن نیز استفاده میشود (رجوع کنید به طباطبایی، ص 109ـ115)، و چون خط بنّایی بدون دور و نقطه است و خطوط آن مستقیم و عمود بر یکدیگرند، با در کنار هم قرار گرفتن آجر یا کاشی قابل اجراست، از اینرو بیشتر کتیبههای بناهای مذهبیبه این خط است (رجوع کنید به کیانی، ص 146؛ برای نمونه رجوع کنید به ماهرالنقش، ص 25، 60). خط بنّایی به سه شیوه طراحی و نوشته میشود: آسان که حروف و کلمات با فاصله نوشته شده و در فواصل آن، خطوط اضافی و دیگر زائدهها قرار میگیرد؛ متوسط که میان زمینه و خط فاصلهای ایجاد نمیشود و اغلب کتیبهها از این نوع است؛ و مشکل یا متداخل که سواد (سیاهی یا حروف و کلمات) و بیاض (سفیدی یا فضاهای خالی بین حروف و کلمات) آن خوانده میشود و عباراتی معنادار تشکیل میدهند (صیرفی، ص 19؛ مجنون رفیقی هروی، 1372شب، ص188؛ عقیلی رستمداری، ص324). بیشتر حروف خط بنایی و خط محقّق* شبیه یکدیگرند (صیرفی، ص 20).در طراحی این خط به اولین مربع یا مربعهای ابتدای کلمه رکن آغازین میگویند. بهتر است حتیالامکان استقرار طرح در بناها و کارها به گونهای باشد که خواندن آن از همین رکن شروع شود و به رکن انتهایی، که در مرکز مربع و شکل هندسی قرار دارد، ختم شود. خط بنّایی از نظر پیوند حروف و شیوه تزیین و محل استقرار به چند دسته تقسیم میشود از جمله: دورانی یا چرخشی، مسلسل یا به هم پیوسته، ساده، مشکل، انواع سهرگی تزیینی ساده و نگیندار، متداخل، هندسی، ساقهگنبدی و چلیپا.خطوط جدولها به موازات خطوط محاطی هر جدول و فاصله خطوط عمودی و افقی با هم مساوی است، ولی در بعضی موارد که خطنوشتهای در یکی از اشکال هندسی قرار میگیرد، تقسیم خطوط جدول باید به موازات اضلاع محاطی آن باشد. مثلا در ترنج اگر بخواهیم نوشتهای را به شکل خط بنّایی در آوریم خطوط تقسیم باید از هر یک از اضلاع محاطی نسبت به نقطه مرکزی نقشمایه به موازات خط محیطی تبعیت کند. در خط بنّایی حروف الفبا باید به طریقی کنار هم قرار گیرد که شبههای در خواندن پیش نیاید. حروف نیز به نحوی کنار یکدیگر جاسازی میشود که مربع خالی در فواصل خطوط نباشد. مربعهای جدول از اعداد فرد مانند یک، سه و پنج انتخاب میشود.حرف «الف» از سه، پنج یا هفت خانه جدول شکل میگیرد و ممکن است افقی یا عمودی و به تنهایی یا متصل حروف دیگر نوشته شود (رجوع کنید به تصویر همین صفحه، شکل 1: الف متصل؛ شکل2: الف مجزا)حروف «ب»، «ت» و «ن» در اول و وسط کلمه همانند فارسی دندانهدار است که هر دندانه سه خانه جدول را در برمیگیرد (شکل 7) و در آخر کلمه مشابه فارسی کشیده و کامل نوشته میشود (شکل 3). حروف «ج»، «ح» و «خ» به طرق مختلف نسبت به موقعیت خط و تناسبات به دست آمده، نوشته میشدند (شکل 4).حروف «د» و «ذ» به صورت مجزا یا متصل در نه خانه جدول که دو خانه در دل آن از طرف چپ خالی (سفید) است نوشته میشود (شکل 5).حرف «ر» به دو روش نوشته میشود (شکل 6).در نوشتن دندانههای حرفِ «س» از دو خانه جدول استفاده میکنند و در فاصله بین دو دندانه یک خانه خالی است (شکل 8).برای ایجاد فضای خالی داخل حروف «ص»، «ض»، «ط» و «ظ» از سه خانه سفید استفاده و دندانه ص و ض نیز مطابق شکل 9 نوشته میشود.حروف «ع» و «غ»، در اول کلمه در هفت خانه جدول و در وسط کلمه در نُه خانه به طریقی که با خط زیرین به اندازه یک خانه فاصله داشته باشد، نوشته میشود. طراحی حروف ع و غ در آخر کلمه سلیقهای است (شکل 12).حروف «ف» و «ق» نیز مانند ع و غ نوشته میشود، ولی اگر «ف» را به خط زیرین بچسبانند مانند «ما» میشود، بنابراین باید فاصله «ف» را با حفظ زیرین رعایت کرد (شکل 11).«ک» و «گ» مانند یکدیگر نوشتهمیشود (شکلهای 13و 17).حرف «ل» در اول و وسط کلمه مانند دیگر دندانههای حروف اول و وسط نوشته میشود ولی بهجای سه خانه جدول حتمآ از پنج خانه جدول باید استفاده کرد. «ل» در انتهای کلمه بهطور دلخواه، اما خوانا نوشته میشود (شکلهای 18 و 19).سر حرف «م» نُه خانه از جدول را در برمیگیرد که یک خانه در وسط خالی است (شکلهای 14 و 15).قسمت بالای «و» نه خانه را در برمیگیرد که خانه وسط آن خالی است. دستک «و» مطابق شکل 10 نوشته میشود.حرف «ه » نسبت به وسعت جدول مطابق شکل 21 نوشته میشود.حرف «ی» در اول و وسط کلمه مانند دندانه نوشته شده و در آخر کلمه شکل خود را دارد (شکل 16 و 20).نوشتن خط بنّایی را از یک گوشه زمینه باید شروع و به طور چرخشی اطراف محیط زمینه را با نوشته پر کرد تا چرخشی یا دایرهوار به نقطه مرکزی زمینه ترسیم رسیده و نوشته کامل شود، در ضمن خانهای در جدول خالی نمانده باشد و اگر یک یا دو خانه خالی باقیماند از یک یا دو نقطه استفاده میکنیم تا ترسیم کامل شود.و سرانجام، اینکه هنرمند چگونه حروف را جاسازی کند تا هم خانهای در جدولِ محاطیِ کار باقینماند و هم خطْ زیبا نوشته شود، به ذوق او بستگی دارد.منابع : شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفائسالفنون فی عرایسالعیون، ج 1، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران 1377؛ درویش محمدبن دوستمحمد بخاری، فوائدالخطوط، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچخانی، تهران: روزنه، 1373ش؛ ترجمهای قدیم از قرآن کریم، چاپ ایرج افشار، ضمیمه راهنمای کتاب، سال 12 (1348ش)؛ عباس زمانی، «خط کوفی تزئینی در آثار تاریخی اسلامی»، در خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383ش؛ حسین زمرشیدی، «خطوط بنایی و معقلی در معماری ایران»، رشد آموزش هنر، سال 1، ش 1 (پاییز 1381)؛ ناجی زینالدین، مصورالخط العربی، بیروت 1394/1974؛ فتحاللّهبن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، همان؛ سلطان علی مشهدی، صراطالسطور، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد 1372ش؛ عبداللّهبن محمود صیرفی، آداب خط، در همان؛ زهره طباطبایی، «پیوند میان خط معقلی و آثار موندریان»، هنرنامه، ش 16 (پاییز 1381)؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش؛ عباس عزّاوی، «الخطالعربی فی ایران»، سومر، ج 25، ش 1 و 2 (1969)؛ محمدعلی عطار هروی، گنجینه خطوط در افغانستان، دیباچه و شرححال از مایل هروی، کابل 1967؛ فوزی سالم عفیفی، التشکیلات الکوفیة، طنطا، مصر ?]1411/ 1990[؛ حسین عقیلی رستمداری، خط و مرکّب، در نجیب مایل هروی، همان منبع؛ حبیباللّه فضائلی، اطلس خط، اصفهان 1350ش؛ محمدیوسف کیانی، «کاشیکاری در معماری ایران دوره اسلامی»، در تزئینات وابسته به معماری ایران دوره اسلامی، به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1376ش؛ محمود ماهرالنقش، خط بنایی، تهران 1370ش؛ مجنون رفیقی هروی، آدابالمشق، در نجیب مایل هروی، همان منبع، 1372ش الف؛ همو، سوادالخط، در همان، 1372ش ب؛ محمودبن محمد، قوانینالخطوط، در همان؛ لویس معلوف، المنجد فیاللغة و الاعلام، بیروت 1973ـ1982، چاپ افست تهران 1362ش؛ مهدی مکینژاد، «طبقهبندی کتیبهها در معماری دوره صفوی»، در مجموعه مقالات خوشنویسی گردهمایی مکتب اصفهان ]آذر 1385[، به کوشش مهدی صحراگرد، تهران: فرهنگستان هنر، 1386ش؛ میرعلیبن میرباقر هروی، مدادالخطوط، در نجیب مایل هروی، همان منبع.