خطّابی، ابوسلیمان حَمْدبن محمدبن ابراهیمبن خَطّاب بُستْی، محدّث، فقیه و لغتشناس قرن چهارم. هر چند در بیشتر منابع نام وی حمد آمده (برای نمونه رجوع کنید به سمعانی، 1408، ج 1، ص 349، 447، ج 2، ص 316؛ یاقوت حموی، ج 2، ص 86؛ باتلی، ج 1، ص 82ـ84)، ثعالبی (ج 4، ص 383) و یاقوت حموی (ج 2، ص 486) به نقل از ابوعبیده هروی که شاگرد خطّابی بوده، نام وی را احمد ذکر کردهاند و در برخی منابع نیز با همین نام از او یاد شده است (برای نمونه رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 4، ص 200؛ ابنعساکر، ج 4، ص 44؛ باتلی، ج 1، ص 81ـ82). البته یاقوت حموی (ج 2، ص 487) و سُبکی (ج 2، ص 282) تصریح کردهاند که نام درست خطّابی، حمد است (نیز رجوع کنید به صفدی، ج 7، ص 317). خطّابی خود به این اختلاف اشاره کرده و نام صحیح خویش را حمد بیان کرده اما چون به احمد شهرت یافته بوده آن را ناپسند ندانسته است (رجوع کنید به یاقوت حموی، همانجا؛ ابنخلّکان، ج 2، ص 215). ضبط نام حَمْد نیز در منابع به دو صورت حَمَد و حَمد آمده است (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 85ـ87)، هرچند در بیشتر آنها نام او را حَمْد نگاشتهاند (برای نمونه رجوع کنید به یاقوت حموی، همانجا؛ ابنقاضی شهبه، ج 1، ص 140).درباره سبب نسبت وی به خطّابی اختلاف هست (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 89ـ94)، برخی زیدبن خطّاب بُستی را جد او میدانند (برای نمونه رجوع کنید به ابناثیر، ج 1، ص 452؛ ابنخلّکان، همانجا)؛ بعضی وی را از نسل زیدبن خطّاببن نُقیل عَدْوی، برادر خلیفه دوم، ذکر کردهاند (برای نمونه رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 2، ص 486، ج 3، ص 1205؛ صفدی، همانجا)، اما در این انتساب تردید جدّی وجود دارد (رجوع کنید به ابنخلّکان، همانجا؛ ذهبی، 1424، ج 8، ص 632؛ سبکی، ج 3، ص 282). ظاهرآ صاغانی (متوفی 650) تنها کسی است که اطلاع بیشتری درباره خطّابی و اجداد او داشته و نام برخی از اجداد خطّابی را ذکر کرده، از جمله ابنوی هزار بنده که نامش حاکی از ایرانی و نیشابوری بودن او است (رجوع کنید به ج 1، ص 7). باتلی (ج 1، ص 93ـ94) یادآور شده که مقصود از خطّابی به صورت مطلق، حَمْدبن محمدبن ابراهیم خطّابی است.خطّابی در سال 319 در شهر بُسْت* به دنیا آمد (سمعانی، 1408، ج 2، ص 380؛ یاقوت حموی، ج 2، ص 486، به نقل از تاریخ هرات فامی). درباره سال تولد وی اختلاف اندکی در منابع وجود دارد (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 97ـ98). برخی سال ولادت او را 317 (رجوع کنید به سمعانی، همانجا؛ ابنعبدالهادی مقدسی، ج 3، ص 214) و بعضی 319 (رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 4، ص 249، ج 10، ص 269) ذکر کردهاند. خطّابی پس از گذراندن تحصیلات اولیه در زادگاهش (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 99) به شهرهایی چون مکه، بغداد، بصره و نیشابور سفر کرد و به سماع حدیث از محدّثان بزرگ آن مناطق پرداخت (رجوع کنید به همان، ج 1، ص110ـ 112؛ بریک، ج 1، ص 87ـ89) تا آنجا که ذهبی (1388ـ1390، ج 3، ص 1018) او را رحّال وصف کرده است، هر چند از فهرست استادان وی مشخص است که خطّابی عمده تحصیلات خود را در نیشابور گذرانده که در روزگار وی یکی از مهمترین مراکز علمی جهان اسلام بود. حاکم نیشابوری در تاریخ نیشابور* از اقامت چند ساله خطّابی در نیشابور سخن گفته و اشاره کرده که در آن مدت، خطّابی به روایت حدیث از مشایخ خود پرداخته است (رجوع کنید به سمعانی، همانجا). خطّابی برخی از آثار خود چون معالمالسنن، غریبالحدیث، شرحالأسماء الحُسنی، العُزلة، و الغُنیة عنالکلام و اهله را در نیشابور نگاشت (رجوع کنید به ابنعبدالهادی مقدسی، ج 3، ص 215؛ ذهبی، 1388ـ1390، ج 3، ص 1091).خطّابی نزد بسیاری به تحصیل علوم مختلف پرداخت (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 119ـ138). برخی استادان مشهور او در حدیث عبارتاند از: ابوسعید احمدبن محمد، مشهور به ابناعرابی (متوفی 340) که خطّابی ظاهرآ در سفر حج در مکه از وی سنن ابوداوود را سماع کرد (رجوع کنید به ذهبی، 1401ـ1409، ج 17، ص 26؛ سبکی، ج 3، ص 282ـ283)؛ ابوبکر محمدبن بکربن داسه بصری (متوفی 346؛ سبکی، ج 3، ص 282)، از راویان مشهور سنن ابوداوود که در بصره ساکن بود و خطّابی کتاب سنن را از او نیز روایت کرد (معالمالسنن، ج 1، ص 9)؛ ابوبکر احمدبن ابراهیم اسماعیلی* (متوفی 371)، از بزرگان و محدّثان مشهور جرجان؛ و ابوالعباس محمدبن یعقوب اصمّ (متوفی 346؛ سبکی، همانجا)، از عالمان و محدّثان نامور نیشابور (بریک، ج 1، ص 91ـ92). خطّابی نزد محمدبن علی قفّالِ چاچی* (متوفی 365)، از سرآمدان فقه شافعی در خراسان، و حسنبن ابیهریره بغدادی (متوفی 345)، سرآمد فقیهان شافعی بغداد، فقه شافعی را فراگرفت و خود نیز آرایی ویژه داشت (رجوع کنید به سبکی، ج 3، ص 285ـ290؛ بریک، ج 1، ص 115ـ119). سعدبن عبداللّهبن بریک آرای فقهی خطّابی را در کتاب الإختیارات الفقهیة للإمام الخطابی گرد آورده است. علاوه بر این، خطّابی نزد ابوعمر محمدبن عبدالواحد مشهور به غلام ثعلب* (متوفی 345) و ابومنصور محمدبن احمد ازهری* (متوفی 370) به فراگیری علم لغت پرداخت (ابنعبدالهادی مقدسی، ج 3، ص 214). وی شاگردان فراوانی داشت، از جمله حاکم نیشابوری*، ابوحامد احمدبن محمد اسفراینی* (متوفی 406)، ابوعبید احمدبن محمد هروی (متوفی 401) و عبدالغافربن اسماعیل فارسی (متوفی 448؛ ابنخلّکان، ج 2، ص 214؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 17، ص 25؛ سبکی، ج 3، ص 282؛ برای فهرست دیگر شاگردان او رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 163ـ175؛ بریک، ج 1، ص 95ـ96).از نظر کلامی، وی همچون برخی از شافعیان، به اهل حدیث گرایش داشت (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 147ـ152؛ بریک، ج 1، ص 119ـ126) و کتاب الغنیة عنالکلام و أهله را در دفاع از عقاید اهل حدیث و نقد شیوه متکلمان، با بهرهگیری از احادیث و نگاه اهل حدیث نگاشته است (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 216ـ221؛ بریک، ج 1، ص 106). کتاب الغنیة از منابع ابنتیمیه در درء تعارض العقل و النقل (رجوع کنید به ج 7، ص 278ـ283، 286ـ287، 292ـ294، 295ـ302) و سیوطی در کتاب صونالمنطق و الکلام عن فنالمنطق والکلام (ص 91ـ101) بوده است. خطّابی در کتاب شعارالدین (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 213ـ215) با همین رویکرد به بحث از مسائل کلامی و نقد متکلمان در طرح مباحث عقلی پرداخته است (رجوع کنید به ابنتیمیه، ج 7، ص 294، 316ـ317). حسنبن عبدالرحمان علوی در الإمامالخطابی و منهجه فیالعقیده (ریاض 1418/1997)، بهتفصیل به بیان دیدگاه خطّابی که همچون اهل حدیث بوده، پرداخته است. اما شهرت اصلی وی در دانش لغت است. وی شاعری متبحر نیز بود (ذهبی، 1388ـ1390، ج 3، ص 1019؛ صفدی، ج 7، ص 318؛ باتلی، ج 1، ص 155ـ160) و نمونهایی از اشعارش در منابع نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به ثعالبی، ج 4، ص 383ـ385؛ ابنخلّکان، ج 2، ص 214ـ216؛ سبکی، ج 3، ص 284ـ285).خطّابی پس از سفرهای متعدد به زادگاه خود بازگشت و همانجا درگذشت (رجوع کنید به ابنخلّکان، ج 2، ص 215؛ سبکی، ج 3، ص 283). در سال وفات او اختلاف هست (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 179ـ181)، برخی آن را 386 و اغلب 388 ذکر کردهاند (رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 2، ص 486؛ بریک، ج 1، ص 111ـ112). یاقوت حموی (همانجا) اطلاع بیشتری درباره مکان درگذشت وی ارائه کرده که ظاهرآ برگرفته از کتاب تاریخ هرات فامی است که نسخهای از آن را در اختیار داشت. یاقوت حموی (همانجا) محل درگذشت خطّابی را رباطی در بُست و در حاشیه رودخانه هیرمند/ هلمند (در متن به خطا هندمند) ذکر کرده است. ابوبکر عبداللّهبن ابراهیم حنبلی، شعری در رثای او سروده که یاقوت حموی (ج 2، ص 487) آن را نقل کرده است (برای دیگر اشعار در مرثیه او رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 183ـ184). بسیاری از عالمان به مدح خطّابی پرداخته و از او به بزرگی یاد کردهاند، از جمله ثعالبی (ج 4، ص 383) و ابنخلّکان (همانجا) که او را در وجوه بسیاری، ابوعبید قاسمبن سلّام* زمان خویش معرفی کردهاند (برای اظهارنظرها درباره جایگاه و منزلت علمی وی رجوع کنید به سبکی، ج 3، ص 282ـ283؛ باتلی، ج 1، ص 141ـ146؛ بریک، ج 1، ص 97ـ100). خطّابی همچون بیشتر عالمان اهلسنّت حجیت خبر واحد را پذیرفته است (رجوع کنید به خطّابی، 1351ـ 1352، ج 1، ص 242، ج 3، ص 325). وی همچنین نقل روایات نبوی را بدون اسناد و اطمینان از صحت آن جایز نمیداند (همان، ج 4، ص 187ـ188). او را یکی از نخستین کسانی میدانند که حدیث را به سهگونه صحیح، حسن و ضعیف (برای این تقسیمبندی سهگانه توسط خطّابی رجوع کنید به همان، ج 1، ص 6) تقسیم کرده است (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 636ـ639، ج 2، ص 1117ـ 1123).خطّابی آثار بسیاری در حوزههای مختلف علوم اسلامی نگاشته (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 199ـ222؛ بریک، ج 1، ص 101ـ 110) که از همان زمان شهرت یافته و محل مراجعه عالمان بوده است (برای نمونه رجوع کنید به اشبیلی، ص190، 201؛ ابنحجر عسقلانی، ص 164، 399). آثار خطّابی از دو جنبه پراهمیت است؛ یکی، اثرگذاری در کتب پس از خود (رجوع کنید به ادامه مقاله) و دیگری، رویکرد نقادانه وی به سنّت دوره خویش. وی افزون بر آنکه کتاب إصلاح غلطالمحدثین را با همین نگاه تألیف کرد و به تصحیح اشتباهات موجود در نقلهای روایات پرداخت، در دو شرح خود بر صحیح بخاری و سنن ابوداوود نیز به تصحیح اشتباهات و نقد برخی اسناد روایات و راویان احادیث توجه داشت (رجوع کنید به ادامه مقاله). او در إصلاح غلطالمحدثین که با نامهای مختلف از آن یاد شده (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 521ـ523)، به بحث تصحیح تحریفها و تصحیفهای به وجود آمده در روایات پرداخته است (برای اطلاعات بیشتر درباره کتاب و روش مؤلف رجوع کنید به همان، ج 1، ص 525ـ551). حاتم صالح ضامن (خطّابی، 1405، مقدمه، ص 289ـ290)، خطّابی را از پیشگامان تألیف در این حوزه به شمار آورده (درباره منابع وی رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 544ـ547) و براساس بعضی شواهد، این اثر را بخش پایانی کتاب غریبالحدیث خطّابی دانسته که آن را با اندکی تغییرات بازنویسی کرده است (خطّابی، 1405، همان مقدمه، ص 296ـ297؛ نیز رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 535ـ538). این کتاب مرجعی مهم در موضوع خود و مورد توجه بسیاری از عالمان بوده است (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 547ـ548). این اثر با عنوان إصلاح غلطالمحدثین، به کوشش حاتم صالح ضامن در مجلة المجمع العلمی العراقی (سال 35، ش 4، 1405) و نیز با عنوان إصلاح الأخطاء الحدیثیة التی یرویها اکثر الناس محرّفةً او ملحونةً، بهاهتمام حسین اسماعیل حسین جمل (بیروت 1409/1988) چاپ شده است (برای چاپهای کتاب رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 549ـ551). در باب آداب دعا، خطّابی کتاب شأنالدعاء را نگاشته که در نام آن اختلاف هست (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 231ـ236) و این اختلاف نام در عنوان کتاب، به نظر برخی به جهت تنوع ابواب کتاب بوده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 231؛ بریک، ج 1، ص 104ـ105). خطّابی در این کتاب به شرح کتاب الدعوات ابنخزیمه، عالم و فقیه شافعی نیشابور، پرداخته است (1404، مقدمه دقاق، ص 8). وی روایات این کتاب، بهویژه در دو باب نخست را از مشایخ خود نقل کرده، اما روایاتی که در شرح کتاب ابنخزیمه آورده، بدون سند است، به جز حدیث «اسماء حسنی» (رجوع کنید به همان، 1404، ص 23، 98) و روایاتی را که در لابهلای شرح خود آورده، گاه با سند و گاه بدون سند است (درباره روش خطّابی در نقل روایات و شرح آنها رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 243ـ273). خطّابی در این اثر از منابع متعددی بهره برده (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 274ـ277) و حتی مطلبی به نقل از عالم و محدّث امامی، محمدبن بحر رهنی*، آورده است (رجوع کنید به خطّابی، 1404، ص 19ـ20). بسیاری از مؤلفان در آثار خود از این کتاب بهره جستهاند (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 278ـ282؛ برای ویژگیهای این اثر و چاپهای آن رجوع کنید به همان، ج 1، ص 283ـ291). خطّابی در این کتاب بدون اشاره به فرد یا جریان مشخصی، به دفاع کلامی از دعا پرداخته و به برخی انتقادات در این خصوص پاسخ داده است که احتمالا پاسخی به معتزلیان یا فردی معتزلی باشد (رجوع کنید به 1404، ص 8ـ13). با توجه به تفصیل بحث خطّابی در اسماء الهی (رجوع کنید به همان، ص 30ـ110)، کتاب شأنالدعاء را میتوان اثری در اسماءاللّه نیز دانست.کتاب العُزلة یا الاعتصام بالعزلة خطّابی (سزگین، ج 1، ص 211)، نشاندهنده تمایلات صوفیانه وی است. وی در این کتاب (ص110ـ113) به بحث برتری گوشهنشینی پرداخته است. خطّابی به منتقدی که بر رسم گوشهنشینی ایرادهایی گرفته، تصریح روشنی نکرده اما کتاب وی یکی از کهنترین دفاعها از سنّت خانقاه و رباطنشینی صوفیه است (رجوع کنید به همان، ص 53ـ60). خطّابی در این کتاب در پی بیان معنای عزلت و فضیلت و احکام آن بوده و مطالب خود را در شانزده باب ذکر کرده است. او در این اثر بر آن است تا مفهوم عزلتگزینی را با سنّت اسلامی همساز کند و عزلت را ترک سخن گزاف و کنار گذاردن امور غیرضروری میداند نه عدم حضور در جامعه و ترک حقوق مردم و مددرسانی آنان و کارهایی از این دست (رجوع کنید به ص 58ـ59، درباره منابع خطّابی در این کتاب رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 343ـ348). العزلة کتابی تأثیرگذار بوده و در متون اخلاقی بهکرّات از آن نقل قول شده است (برای منابعی که از این کتاب استفاده کردهاند رجوع کنید به همان، ج 1، ص350ـ352). این کتاب بارها، از جمله به تحقیق یاسین محمد سوّاس (دمشق 1407) به چاپ رسیده است (برای چاپهای دیگر کتاب رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 357ـ358).کتاب مهم و بسیار مشهور خطّابی غریبالحدیث است که از منابع مهم در موضوع خود است (رجوع کنید به فارسی، ص 52، 124، 469ـ470، 511؛ سمعانی، 1395، ج 2، ص430). وی بخشی از این کتاب را در 359 در بخارا نگاشت و سپس در نیشابور نسخه نهایی آن را فراهم آورد (رجوع کنید به خطّابی، 1402ـ1403، ج 1، ص 51؛ باتلی، ج 1، ص 364ـ365). خطّابی در مقدمه کتاب (ج 1، ص 46ـ71) مطالب متعددی را بیان کرده و آثار نگاشته شده در موضوع غریبالحدیث را برشمرده و پس از تبیین مراد از کلام غریب، علل نگارش کتاب خود را لزوم توضیح واژگان روایات و تکمیل دو کتاب قاسمبن سلّام و ابنقتیبه در کنار تصحیح تصحیفهای به وجود آمده در روایات عنوان کرده است (رجوع کنید به 1402ـ1403، ج 1، ص 47ـ49). وی چنانکه در مقدمه (ج 1، ص 48ـ49) آورده، در این کتاب از ترتیب موجود در دو کتاب قاسمبن سلّام و ابنقتیبه پیروی کرده و به ترتیب، به شرح واژگان غریب احادیث پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در جلد نخست، اقوال صحابه در جلد دوم، اقوال تابعان و روایات بدون سند در جلد سوم پرداخته و در پایان، بحثی درباره تصحیح تصحیفات بهوجود آمده در روایات آورده است (رجوع کنید به ج 3، ص 219ـ265). ترتیب خاصی در نقل روایات وجود ندارد، جز آنکه در روایات صحابه، احادیث صحابیان مشهور بر دیگران مقدّم داشته شده است. شیوه او چنان است که ابتدا متن حدیث، سپس سند آن را نقل میکند و پس از آن به شرح مفردات بدون ترتیب خاص میپردازد. وی از آیات و احادیث نبوی و نیز اشعار و امثال عربی برای شرح واژگان استفاده کرده است (رجوع کنید به همان، ج 1، مقدمه عزباوی، ص 27؛ باتلی، ج 1، ص 377ـ378) و از ساختمان واژگان و جایگاه نحوی آنها در متن روایات (برای نمونه رجوع کنید به خطّابی، 1402ـ1403، ج 1، ص 105، 335، 422) و فقهاللغه (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 340، 485، 532) نیز سخن گفته است. او همچنین موارد اشتباه در ضبط برخی واژههای منقول از بزرگان لغتشناس را یادآور شده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 308، ج 2، ص260). خطّابی همچنین دلالت برخی روایات بر احکام شرعی را نیز بیان کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 74، 546ـ547). افزون بر اهمیت کتاب در موضوع خود، ویژگیهای دیگری چون دسترسی به اقوال لغتشناسان و اشعار عربی و همچنین اطلاعات قابل توجه در علوم مختلف برای آن برشمردهاند (درباره ویژگیهای کتاب رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 502ـ514). وی همچنین در مواردی به نقد راویان احادیث پرداخته است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 55، 174، ج 2، ص 302، ج 3، ص 218). خطّابی از منابع متعددی در نگارش این اثر سود جسته است (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 482ـ487). بسیاری همچون ابوعبید هروی، بیهقی و زمخشری در آثار خود از غریبالحدیث خطّابی نقلقول کردهاند (رجوع کنید به خطّابی، 1402ـ 1403، ج 1، مقدمه عزباوی، ص 38ـ39؛ باتلی، ج 1، ص 491ـ 502؛ برای اطلاعات بیشتر درباره کتاب رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 372ـ519).خطّابی به شرحنگاری بر کتابهای حدیثی توجه فراوانی داشت و آثار وی در این حوزه، از کهنترین آثار نگاشته شده است و شرحنگاریهای وی بر جوامع حدیثی معروف به صحاح سته، از دیگر دلایل شهرت خطّابی محسوب میشود. کتاب معالمالسنن خطّابی از جمله نخستین شروح سنن ابوداوود است. خطّابی در مقدمه اعلامالحدیث (ج 1، ص 101، نیز رجوع کنید به ص 104، 717، 1556) به همین نام از کتاب خود یاد کرده است. هر چند برخی با اسامی دیگری از آن یاد کردهاند، بیشتر به همین نام شهرت دارد (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 555ـ558). تُکَتْلی (ص 58) بر این باور است که خطّابی سنن ابوداوود را بر صحیح بخاری و مسلم ترجیح داده است. ذهبی (1388ـ1390، ج 3، ص 1019) محلّ نگارش این کتاب را نیشابور دانسته است. از عبارت خطّابی (1409، ج 1، ص 101؛ همو، 1351ـ1352، ج 1، ص 2، 8) چنین برمیآید که او این شرح را در پاسخ به درخواست گروهی تألیف و سپس بر گروهی از شاگردان خود در بلخ املا کرده است. باتلی (ج 1، ص 563) از ارجاعات متعدد خطّابی به غریبالحدیث در این کتاب (برای نمونه رجوع کنید به 1351ـ 1352، ج 1، ص 195، 258، ج 2، ص 338) نتیجه گرفته که وی نگارش معالمالسنن را پس از 359، یعنی پس از نگارش نهایی غریبالحدیث، بهاتمام رسانده است، از اینرو سخن محمدبن سعد آلسعود (خطّابی، 1409، ج 1، مقدمه، ص 28) مبنی بر اینکه معالمالسنن نخستین تألیف خطّابی است، صحیح نیست. باتلی (ج 1، ص 745ـ756) نام گروهی از عالمان را که به نقل و روایت این کتاب پرداختهاند، آورده است. نقل مطالبی از این کتاب توسط جمعی از عالمان بزرگ بر اهمیت فراوان این کتاب دلالت دارد. احتوای کتاب بر مطالب مربوط به میزان اعتبار روایات سنن ابوداوود (برای نمونه رجوع کنید به خطّابی، 1351ـ1352، ج 1، ص 51، 124، 190ـ191، ج 2، ص 112، 127)، و نیز اطلاعات مهم درباره راویان احادیث (برای نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 113، 135، ج 4، ص 373) و اصطلاحات حدیثی (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 42، 207) از دیگر ویژگیهای این کتاب است. خطّابی همچنین بهتصحیح اشتباهات محدّثان در نقل الفاظ روایات توجه ویژه داشته (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 54، 159، 202، ج 3، ص 65) و به نقل اختلافات فقهی در شرح روایات نیز اهتمام ورزیده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 36، 76، 94؛ برای اطلاعات بیشتر درباره روش خطّابی، شرح و کارهای انجام شده درباره کتاب باتلی، معالمالسنن و چاپهای کتاب رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 566ـ773؛ بریک، ج 1، ص 101ـ102).خطّابی در تداوم کار خود در نگارش شرح بر آثار حدیثی، کتاب أعلامالحدیث را نگاشت که نخستین شرح بر صحیح بخاری است (رجوع کنید به سزگین، ج 1، ص 117؛ باتلی، ج 2، ص 796ـ797) و باتلی (ج 2، ص 797ـ799) درباره برخی آثار دیگر به عنوان شروح کهنتر از شرح خطّابی بر صحیح بخاری سخن گفته است که آنها از کتب مستخرجات حدیثی بودهاند. در نام کتاب بهسبب عدم تصریح مؤلف به آن، اختلاف هست و با اسامی متعددی از آن یاد شده است (رجوع کنید به خطّابی، 1409، همان مقدمه، ص 64ـ65؛ باتلی، ج 2، ص 783ـ787). این کتاب پس از معالمالسنن نگاشته شده است (رجوع کنید به خطّابی، 1409، ج 1، ص 741؛ باتلی، ج 2، ص 796). از مقدمه خطّابی در این کتاب (ج 1، ص 101) برمیآید که او در این اثر درصدد شرح تمام روایات صحیح بخاری نبوده، بلکه تنها موارد نیازمند به شرح را به ترتیب روایات موجود در صحیح بخاری تبیین کرده است. در واقع وی تنها به شرح روایاتی پرداخته که مُبتدعه نقدهایی بر آنها وارد کردهاند (رجوع کنید به تکتلی، ص 60). بر این اساس، شرح وی شرحی منتقدانه از اهل بدعت و مدافعانه از اهل حدیث قلمداد میشود (رجوع کنید به همانجا). خطّابی در این اثر در مواردی (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 116، 216، 267، 383) درباره احکام روایات فقهی سخن گفته و گاه (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 333، ج 2، ص 776، 1274ـ1275) نوع و درجه اعتبار حدیث را بیان کرده است. خطّابی به شروط بخاری در نقل روایات تصریح نداشته، اما در برخی موارد (رجوع کنید به ج 1، ص140ـ141، 187ـ188، 507ـ508) راویان و اسناد احادیث را مطابق شروط بخاری ندانسته و این نکته را یادآوری کرده است. وی در این اثر از تطویل کلام دوری جسته (رجوع کنید به ج 1، ص 145، 721، ج 2، ص 1278، 1503) و درباره شرح پارهای از روایات که از آنها به تفصیل در معالمالسنن سخن گفته، عباراتی موجز آورده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 104ـ105) و در توضیح تفصیلی واژگان روایات به کتب غریبالحدیث همچون اثر قاسمبن سلّام (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 105) ارجاع داده، همچنین درباره روایات تکراری در صحیح بخاری بار اول آن را شرح داده و در موارد بعدی به آن ارجاع داده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 122، 124، ج 2، ص 1057). از نظر تکتلی (ص 55ـ58) عمده تفاوت این اثر با سایر شروح بخاری، بیتوجهی خطّابی به عناوین ابواب (ترجمةالأبواب) صحیح بخاری در شرح روایات است. تکتلی (ص 64ـ87) همچنین شباهتهایی را در برخی مباحث، روایات و اصطلاحات میان أعلامالحدیث و دو کتاب تأویل مختلفالحدیث ابنقتیبه و مشکلالحدیث و بیانه، اثر ابنفورک که با هدف مشابه أعلامالحدیث نگاشته شدهاند، بیان میکند. اهمیت این اثر خطّابی آنجا آشکار میشود که عبارات وی نشان میدهد در زمان وی صحیح بخاری هنوز جایگاه ممتازی را که بعدها در میان اهلسنّت یافت، نداشته است (رجوع کنید به همان، ص 58). شارحان بعدی صحیح بخاری، در مواضع زیادی، از اعلامالحدیث نقل مطلب کردهاند (رجوع کنید به باتلی، ج 2، ص 972ـ981).خطّابی رسالهای با عنوان رسالة فی اعجازالقرآن دارد که به نظر میرسد در نگارش آن نگاه منتقدانهای به دیدگاههای معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است (برای اهمیت کتاب و چاپهای مختلف آن رجوع کنید به همان، ج 1، ص 199ـ206). وی از برخی تألیفات دیگر خود که تاکنون نسخهای از آنها به دست نیامده، در ضمن آثارش یاد کرده (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 207ـ209،210ـ213، 215، 221ـ222)، از جمله مسألة فی ابنالصیاد که وی در اعلامالحدیث از این کتاب که احتمالا در حد رسالهای بوده، سخن گفته است (رجوع کنید به ج 1، ص 711). در رساله اخیر، خطّابی درباره اختلافات موجود در اینکه آیا ابنصیاد همان دجال است یا خیر بحث کرده و ضمن نقل آرای مختلف، به گردآوری اخبار و روایات درباره او پرداخته است (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 199). برخی از کتابهای خطّابی همچون الامالی، علمالحدیث، معرفةالسنن و الآثار و المنتخب چاپ نشده و به صورت نسخه خطی باقی ماندهاند (رجوع کنید به باتلی، ج 1، ص 195ـ197). باتلی (ج 1، ص190ـ 191، 223ـ228) فهرستی از آثار منسوب به خطّابی را تنظیم کرده است.منابع : ابناثیر، اللباب فی تهذیبالانساب، بیروت 1414/1994؛ ابنتیمیه، درء تعارضالعقل و النقل، چاپ محمد رشاد سالم، ]ریاض [1399ـ1403/ 1979ـ1983؛ ابنحجر عسقلانی، المعجم المفهرس، او، تجرید اسانید الکتب المشهورة و الاجزاء المنثورة، چاپ محمد شکور امریرمیادینی، بیروت 1418/1998؛ ابنخلّکان؛ ابنعبدالهادی مقدسی، طبقات علماءالحدیث، چاپ اکرم بوشی و ابراهیم زیبق، بیروت 1417/1996؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علیشیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابنقاضی شهبه، طبقاتالشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلیمخان، حیدرآباد، دکن 1398ـ1400/ 1978ـ1980؛ محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا 1893، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ احمد باتلی، الامام الخطابی و آثاره الحدیثیه و منهجه فیها، ریاض 1426/2005؛ سعد بریک، الاختیارات الفقهیة للامام الخطابی، ریاض 1426/2006؛ عبدالملکبن محمد ثعالبی، یتیمةالدهر، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت 1403/1983؛ حمدبن محمد خطّابی، اصلاح غلط المحدثین، چاپ حاتم صالح ضامن، در مجلة المجمع العلمی العراقی، سال 35، ش 4 (محرّم 1405)؛ همو، اعلامالحدیث فی شرح صحیحالبخاری، چاپ محمدبن سعد آلسعود، مکه 1409/1988؛ همو، شأن الدعاء، چاپ احمد یوسف دقاق، دمشق 1404/1984؛ همو، العزلة: کتابُ ادبٍ و حکمةٍ و موعظة، چاپ یاسین محمد سوّاس، دمشق 1407/1987؛ همو، غریبالحدیث، چاپ عبدالکریم ابراهیم عزباوی، دمشق 1402ـ1403/ 1982ـ1983؛ همو، معالمالسنن و هو شرح سنن الامام ابیداود، چاپ محمد راغب طبّاخ، حلب 1351ـ1352/ 1932ـ1934؛ خطیب بغدادی؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1424/ 2003؛ همو، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/ 1981ـ1988؛ همو، کتاب تذکرةالحفاظ، حیدرآباد، دکن 1388ـ1390/ 1968ـ1970؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقاتالشافعیةالکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو،]قاهره[ 1964ـ] 1976[؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودی، بیروت 1408/1988؛ همو، التحبیر فی المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد 1395/1975؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، صونالمنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام، چاپ علی سامی نشار، قاهره ]1366/ 1947[؛ حسنبنمحمد صاغانی، العباب الزاخر و اللبابالفاخر، ج 1، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد 1397/1977؛ صفدی؛ عبدالغافربن اسماعیل فارسی، الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق، انتخاب ابراهیمبن محمد صریفینی، چاپ محمدکاظم محمودی، قم 1362ش؛ یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت 1993؛Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-; Vardit Tokatly, "The A'lam al-hdith of al-Khattabi: a commentary on al-Bukiari's Sahih or a polemical treatise?", Studia Islamica, no.22 (2001).