خصیبی حسینبن حمدان جنبلانی

معرف

کنیه‌اش ابوعبداللّه، از نخستین مشایخ نُصیریّه*
متن
خَصیبی، حسینبن حَمدان جُنبلانی، کنیه‌اش ابوعبداللّه، از نخستین مشایخ نُصیریّه*. او در نیمه دوم سده سوم به دنیا آمد. درباره تاریخ و محل دقیق تولد در منابع اولیه اطلاعی در دست نیست. محمدامین غالب طویل (ص 206)، سال تولد او را 260 دانسته است. حسین‌بن حمدان در خاندانی شیعی پرورش یافت. پدرش حمدان‌بن خصیب و عموهایش احمد و ابراهیم با امام حسن عسکری علیه‌السلام مراوده داشتند (رجوع کنید به خصیبی، 1406، ص 54، 67؛ فریدمن، ص 97). احتمالا نخستین استاد او در علوم باطنی، پدرش بود (رجوع کنید به خصیبی، 1421، مقدمه حبیب، ص 14). از اشاره‌های پراکنده‌ای که در آثار وی برجاست، چنین برمی‌آید که او به سال 273 در کوفه بوده (رجوع کنید به همو، 1406، ص 121) و شاید در همانجا نزد برخی غُلات به فراگیری تعالیم غالیانه پرداخته و از برخی مشایخ خود همچون جعفربن محمدبن مالک بزاز فرازی کوفی (رجوع کنید به همان، ص 37، 70، 82، 108) و حسن‌بن محمدبن جمهور عَمی (رجوع کنید به همان، ص250، 314، 360) استماع حدیث کرده است. همچنین وی در 282 در مکه حضور داشته (رجوع کنید به همان، ص 67ـ 68) و پس از این سفرها مسلمآ به مصر بازگشته است. در همان سالها با عبداللّه جنان جنبلانی فارسی رئیس فرقه نصیریه ــکه به مصر سفر کرده بودــ آشنا شد و به جمع پیروان و شاگردان او پیوست.خصیبی با گروهی از غلات به همراه جنبلانی عازم جنبلاء شد و تا مرگ جنبلانی در آنجا ماند (محمدامین غالب طویل، ص 205). جنبلانی اصول باطنی را که خود از ابوشعیب محمدبن نُصَیر نُمیری آموخته بود به خصیبی آموخت؛ محمدبن نصیر خود را باب سرّ امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌دانست (همان، ص 204ـ205؛ فریدمن، ص 98). به عقیده دجیلی (ص 620) دو اندیشه محوری در این تعالیم یکی تأویل باطنی و دیگری بغض مردم عرب بود. خصیبی خود در سروده‌هایش به اقامت در جنبلاء (رجوع کنید به 1421، ص 133) و اخذ تعالیم باطنی، به ویژه آنچه خود آن را «علوم فارسیات» خوانده (همان، ص 34، 92)، اشاره کرده است.پس از درگذشت جنبلانی، خصیبی جنبلاء را ترک کرد. از سوانح احوال او تا 314 خبری در دست نیست. محمدامین غالب طویل (ص 205) بر آن است که او در این مدت به بلاد علویان از جمله شهرهای خراسان و دیلم سفر کرده است. فریدمن (همانجا) نیز احتمال داده که او در این 27 سال به دنبال مردی بوده است که دیگر تعالیم محمدبن نُصیر را از او بیاموزد. به گزارش طبرانی نصیری (ص 126ـ131) خصیبی در روز 10 محرّم 314 به حضور پیری به نام علی‌بن احمد طُربائی رسید. طربائی که بیش از صد سال عمر داشت با نقل روایتی از امام هادی علیه‌السلام خصیبی را از اسرار عاشورا آگاه ساخت و سپس حکایت روزی را گفت که امام حسن عسکری علیه‌السلام رطب متبرکی به طربائی بخشید تا آن را به محمدبن نُصیر نُمیری برساند. امام در آن روز نَمیری را «باب‌اللّه» و «ولی‌المؤمنین» خطاب کرده و او را بر اسحاق‌بن محمد نخعی و دیگر اصحابش ترجیح داده و به ایشان توصیه کرده بود که از آن پس سؤالات خود را از او بپرسند. طربائی در این خبر خود را سفیر بین امام و اولیا معرفی کرده و با انتقال اسرار ولایت، خصیبی را مهیای جانشینی محمدبن نصیر ساخته است (برای تحلیلی از این خبر و گزارشی از تأثیر آن در شکل‌گیری مقام معنوی خصیبی رجوع کنید به فریدمن، ص 98ـ100).خصیبی از آن پس به تبلیغ عقاید خود پرداخت و شاگردانی تربیت کرد (همان، ص 101؛ دجیلی، همانجا). او مدتی را در بغداد گذراند و به سبب اظهارات غالیانه‌اش به زندان افتاد (رجوع کنید به خصیبی، 1421، ص 47). زمان این حادثه به گمان فریدمن (همانجا) باید بین 314 تا 333 باشد. درباره رهایی او از زندان نیز افسانه‌هایی پرداخته‌اند که خود بر مقام معنوی وی نزد نصیریان افزوده است. خصیبی پس از رهایی از زندان دعوت خود را به سوی شام برد و با گروهی از هوادارانش به حرّان رفت (همانجا). براساس آنچه در الباکورة السلیمانیة فی کشف اسرار الدیانة النصیریة (از منابع مهم نُصَیریان) آمده است، خصیبی در حرّان جماعتی از سه گروه هفده نفره تشکیل داد که موحّدون نامیده می‌شدند. از میان این 51 تن، محمدبن علی جِلّی حلبی و علی‌بن عیسی جِسری عراقی رهبری موحّدون را پس از خصیبی برعهده گرفتند (رجوع کنید به همانجا؛ محمدامین غالب طویل، ص 206).با سلطه آل‌بویه (حک : 320ـ448) بر بغداد، اوضاع برای مراجعت خصیبی به آنجا مهیا شد. به گفته طبرانی نصیری (ص 131) وی در 336 به طرباء رفت و در آنجا اجتماعی از مؤمنان را که پیش از این پیرو علی‌بن احمد طربائی بودند، با خود همراه کرد. شمار این گروه به 140 تن می‌رسید. فریدمن (ص 102) آنان را دومین گروه موحّدون دانسته است. در بغداد نیز ظاهرآ دولتمردان آل‌بویه خصیبی را تکریم بسیار کردند و برخی از آنان به شاگردی وی درآمدند. محمدامین غالب طویل (ص 206ـ207) فهرستی از نام این دولتمردان را ارائه داده است. او (ص 238ـ239) معزالدوله را تربیت یافته محضر خصیبی معرفی کرده و پیروزیهای او در عراق، اهواز، کرمان و مناطق کردنشین را مرهون تأثیرات روحانی خصیبی بر وی دانسته است، اما حبیب بر آن است که سندی تاریخی برای ادعای محمدامین غالب طویل در دست نیست (خصیبی، 1421، مقدمه، ص 12)، با این همه دست کم گفته شده که خصیبی رسالة الرأسباشیة را برای عضدالدوله نگاشته است (دجیلی، ص 621). علویان بر آن‌اند که عنوان این رساله تعریب عبارت «راست باش» فارسی است که دعای نویسنده در حق شاگردش عضدالدوله بود (محمدامین غالب طویل، ص 207). خصیبی پیش از آنکه بغداد را برای آخرین‌بار ترک کند رسالة التوحید را برای شاگردش علی‌بن عیسی جِسری، ناظر پلهای بغداد، تقریر کرد و در آن برخی از تعالیم عبداللّه جنان جنبلانی را بازگفت، بخش پایانی این رساله حاکی از آن است که خصیبی، جِسری را به عنوان جانشین خود برگزیده است (رجوع کنید به فریدمن، ص 105).خصیبی در سالهای پایانی زندگی خود دوباره به شام بازگشت و در حلب یا حوالی آن سکنا گزید. در این هنگام سیف‌الدوله حَمْدانی بر آن نواحی حکومت می‌کرد و محمدامین غالب طویل (ص261، 263) بر آن است که او نیز تحت ارشاد و حمایت معنوی خصیبی بوده و در جنگهایش با رومیان از وی دستور می‌گرفت. حبیب (خصیبی، 1421، مقدمه، ص 12ـ13) دلایلی در رد این مدعا می‌آورد. نخست آنکه شخصیت و روحیه جنگاورانه سیف‌الدوله با چنین متابعتی سازگار نبوده است، به علاوه خصیبی در 344 در کوفه سکونت داشته و هارون‌بن موسی تَلَّعُکْبَری* در خانه او از وی استماع حدیث کرده است و اگر سال درگذشت وی نیز مطابق قول طویل 346 باشد، زمانی برای تلمذ سیف‌الدوله نزد او و حضور او در غزوات سیف‌الدوله باقی نمی‌ماند. البته خصیبی معروف‌ترین اثر خود، الهدایة‌الکبری، را به سیف‌الدوله تقدیم کرده است (محمدامین غالب طویل، ص 207؛ دجیلی، همانجا).درباره تاریخ درگذشت خصیبی اختلاف‌نظر است. ابن‌داوود حلّی (ص240) این تاریخ را 358 دانسته است (قس محمدامین غالب طویل، ص 206، که سال 346 را ذکر کرده است). قبر او در شمال شهر حلب، «شیخ یابراق» نامیده می‌شود و نصیریان هنوز آن را تکریم می‌کنند (همانجا؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «نُصیریه»).آثار و عقاید. آثار خصیبی به دو دسته کلی تقسیم می‌شود: آثار نُصیری و آثار شیعی. فریدمن (ص 107ـ108) در پرتو این تقسیم‌بندی منشأ برخی اختلاف‌نظرهای منابع درباره او را مشخص کرده است. او (ص 102ـ103) بر آن است که خصیبی در مدتی از حیات خود، به ویژه نزد آل‌بویه در بغداد، تقیه می‌کرد و عقاید غالیانه خود را از شیعیان امامیه پنهان می‌داشت. براساس این رأی، الهدایة تنها اثر شیعی بر جای‌مانده از او به شمار می‌رود که در منابع به نامهای الهدایة‌الکبری، تاریخ‌الائمة، الهدایة فی تاریخ الائمة و معجزاتهم و کتاب أسماءالنبی و الائمة علیهم‌السلام نیز نامیده شده است (رجوع کنید به نجاشی، ص 67؛ طوسی، 1420، ص 146؛ قس امین، ج 5، ص 490ـ491، که تاریخ الائمة، اسماءالنبی، اسماءالائمة و الهدایة الکبری را چهار اثر مختلف ذکر کرده است). برخی روایات این کتاب در آثار امامیه نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، 1411، ص 355ـ356؛ حلّی، ص 433ـ458؛ مجلسی، ج 53، ص 1ـ35). با این همه الهدایة از عقاید غالیانه و مخالف شیعه خالی نیست. خصیبی در این اثر به تحریف قرآن و تفاوت آن با قرآنی که قائم به هنگام ظهور با خود می‌آورد (رجوع کنید به ص 92، 404) و نیابت محمدبن نصیر (ص 323، 367) اشاره کرده است. البته امامیه هیچ یک از این اقوال را تأیید نکرده‌اند. از این‌رو برخی از عالمان امامیه، به تصریح، وی را فاسدالمذهب دانسته‌اند (رجوع کنید به نجاشی؛ ابن‌داوود حلّی، همانجاها).دسته دیگر آثار خصیبی نگاشته‌های نُصیریِ اوست. فریدمن (ص 107ـ108)، در این زمینه نخست از اشعار وی یاد کرده است، به ویژه قصیده غدیریه که در آثار و منابع اصلی این فرقه به تکرار، بدان استناد شده است. به نظر می‌رسد بسیاری از سروده‌های خصیبی گم شده باشد. او در این اشعار آموزه‌های باطنی خود به ویژه آداب و اسرار ایام و اعیاد مختلف را به پیروانش می‌آموخت. سروده‌های برجای مانده از خصیبی در دیوان او جمع شده است. حبیب اگر چه اصل این دیوان را از او دانسته، اما به اضافات و تغییرات دیگران در اشعار او نیز اشاره نموده است (خصیبی، 1421، مقدمه، ص 21). وی دیوان خصیبی را مشتمل بر سه بخش معرفی کرده است: سروده‌های خصیبی در جنبلاء به‌نام الدیوان الشامی؛ قصاید سروده شده به شوق ظهور مهدی منتظَر به‌نام الدیوان‌الغریب؛ و سروده‌های زندان بغداد با نام السجنیات (رجوع کنید به خصیبی، 1421، مقدمه، ص 21ـ22). خصیبی در اشعارش محبت فراوان خود به اهل بیت پیامبر را با غلو در بیان مراتب ایشان درآمیخته است. او به ویژه در اظهاری غالیانه امام حسین و حضرت عیسی‌بن مریم علیهماالسلام را یکی دانسته و بر آن شده که در واقعه کربلا ــهمچون واقعه به صلیب کشیدن عیسی علیه‌السلام ــ کسی شبیه به امام حسین کشته شد و امام در حجاب از چشم دشمنان به آسمان رفت (رجوع کنید به خصیبی، 1421، ص 65ـ67). او همچنین در سرودهایش با نواصب، کیسانیه، بقلیه، واقفه، اسماعیلیه، افطحیه، اسحاقیه، زیدیه، حلاجیه و عذاقریه درافتاده است (همان، مقدمه حبیب، ص 16). یک نکته جالب توجه دیگر در سروده‌های وی وجود برخی واژه‌های عبری است که حبیب آن را نشانه آشنایی او با زبان عبری دانسته است (رجوع کنید به همان مقدمه، ص 15ـ16).رسالة‌التوحید و رسالة‌الرأسباشیه دو اثر دیگر خصیبی در تعالیم نصیریه است. آن‌گونه که ذکر شد ظاهرآ این آثار به ترتیب خطاب به علی‌بن عیسی جسری و عضدالدوله دیلمی نگاشته شده است. خصیبی در رسالة الرأسباشیه با استفاده از مصطلحات نُصَیریه به بیان نسبت معنی، اسم و باب پرداخته است؛ در این نظام، معنیْ حضرت علی علیه‌السلام، اسمْ حضرت محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و بابْ سلمان فارسی است و خصیبی درصدد اثبات ازلی بودن معنی برآمده است.باورهای غالیانه الرأسباشیه ایراداتی برانگیخت که خصیبی در اثری دیگر به نام فقه‌الرسالة ]الرأسباشیه[ به پاسخگویی بدانها پرداخت. نگارش این اثر نیز در میان نصیریان پرسش‌انگیز شد. طبرانی نصیری در البحث و الدلالة عن مشکل الرسالة (البیان و البرهان) و ابن‌شعبه حرانی در رساله اختلاف العالمین به دفاع از مضامین این رساله پرداختند (رجوع کنید به رحمتی، ص 188ـ 189). خصیبی نیز خود در المسائل برای شاگردش ابوعبداللّه‌بن هارون صائغ به توضیح دوباره باور خود پرداخت (برای متن المسائل رجوع کنید به بارـاَشر و کوفسکی، ص 106ـ109؛ برای نشانی برخی از نسخه‌های خطی آثار خصیبی رجوع کنید به ضیائی، ج 1، ص 97، 131، 146ـ147؛ برای گزارشی کوتاه از محتوای این آثار و نیز آثار منسوب به او رجوع کنید به منصف‌بن عبدالجلیل، ص 172ـ186).آثار خصیبی در تدوین عقاید نصیریه اهمیتی ویژه دارد. آنان خود را وامدار تعالیم وی دانسته‌اند تا جایی که گاه از این فرقه با نام طریقه خصیبیه یاد کرده‌اند. نصیریان در آغاز پیوستن به این فرقه به کتاب مجموع‌الاعیاد طبرانی نصیری سوگند می‌خورند که سِرّپوشی کنند و متعهد می‌شوند که «شُعیبی‌مذهب» و «جندبی رأی» و «جنبلانی حقیقت» و «خصیبی طریقت» باشند (رجوع کنید به دجیلی، ص 623ـ624).منابع :ابن‌داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1392/ 1972، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ امین؛ حسن‌بن سلیمان حلّی، مختصرالبصائر، چاپ مشتاق مظفر، قم 1421؛ حسین‌بن حمدان خصیبی، دیوان، دراسة و تحقیق و شرح س. حبیب، بیروت 1421/2001؛ همو، الهدایة الکبری، بیروت 1406/ 1986؛ عبدالحمید دجیلی، «کتاب مجموع الاعیاد و الطریقة الخصیبیة»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج 4، ش 2 (1375/ 1956)؛ محمدکاظم رحمتی، «حسین‌بن حمدان خصیبی و اهمیت وی در تکوین نُصیریه»، هفت آسمان، ش30 (تابستان 1385)؛ علی‌اکبر ضیائی، فهرس مصادر الفرق الاسلامیة، ج 1، بیروت 1412/ 1992؛ میمون بن قاسم طبرانی نصیری، مجموع‌الاعیاد، چاپ ر. اشتروتمان،Der Islam, XXVII (1946);محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ همو، کتاب الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علی‌احمد ناصح، قم 1411؛ مجلسی؛ محمدامین غالب طویل، تاریخ العلویین، بیروت 1386/ 1966؛ منصف‌بن عبدالجلیل، الفرقة الهامشیة فی الاسلام، بیروت 2005؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛Meir M. Bar-Asher and Aryeh Kofsky, The Nusayri-`Alawi religion, Leiden 2002; EI2, s.v. "Nusayriyya" (by H.Halm); YoranFriedman , "Al- Husayn ibn Hamdan al- Khasibi: a historical biography of the founder of the Nusayri- Alawite sect", Studia Islamica, no. 93 (2001).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 15
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده