خصیبی احمدبن عبیدالله

معرف

کنیه‌اش ابوالعباس، کاتب و وزیر عباسیان
متن
خَصیبی، احمدبن عبیداللّه، کنیه‌اش ابوالعباس، کاتب و وزیر عباسیان. وی را نواده احمد بن اسماعیل‌بن خصیب جَرجرایی، وزیر منتصر باللّه (رجوع کنید به ذهبی، ج 15، ص 292؛ قس سمعانی، ج 2، ص 376؛ صفدی، ج 6، ص 372، ج 7، ص:168 بدون ذکر نسبت جرجرایی و عنوان وزیر؛ نیز رجوع کنید به جرجرایی*) یا نواه سلیمان خصیبی (ابن‌اثیر، ج 8، ص 262) دانسته‌اند. او کار دیوانی را با کتابت در دستگاه دیوانی مادرِ مقتدر عباسی آغاز کرد (مسکویه، ج 5، ص210ـ211؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 158).در 11 رمضان 313، پس از عزل عبداللّه‌بن محمد خاقانی از وزارت، مقتدر به پیشنهاد مادرش، خصیبی را به این سمت برگزید (مسعودی، ج 5، ص 203؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ قس مسکویه، همانجا). از دلایل رسیدن خصیبی به وزارت آگاه شدن وی از مخفیگاه همسر مُحسِّن، پسر وزیر اسبق، ابوالحسن علی‌بن محمد ابن‌فُرات، و بازجویی از وی و واداشتنش به پرداخت مبلغی هنگفت به خزانه بود. خصیبی همچنین در یادداشتی نزد مقتدر و مادرش، معایب خاقانی و پسر و دبیرانش را برشمرد (مسکویه، ج 5، ص 209ـ210). افزون بر این، گفته شده است که خصیبی با اطرافیان مقتدر مناسبات دوستانه‌ای داشت و محبت آنان را به خود جلب کرده بود و آنها نزد مقتدر به هواخواهی از وی می‌پرداختند (رجوع کنید به ابن‌طقطقی، ص 269ـ 270).در 314، مقتدر به توصیه خصیبی، یوسف‌بن ابی‌الساج (والی آذربایجان) را به حکومت نواحی شرقی گمارد و او را مأمور جنگیدن با قرامطه در سرزمینهای گرمسیری اَحساء و قطیف کرد. این تدبیر بعدآ از نکات منفی مدیریت وی به شمار آمد (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج 8، ص 162، 165).خصیبی میخواره بود و به امور دیوانی رسیدگی نمی‌کرد و زمام کارها را به نایبانش وامی‌گذاشت. بیشترین همّ وی مصادره اموال کسانی همچون وزیر پیشین و کارگزاران و دبیران بود. به همین دلیل، به زودی مشکلات بسیاری برایش پیش آمد. چنان‌که خود دچار تنگدستی شد، اموال و مصالح دولت از دست رفت، درآمدها کاهش و هزینه‌های دولت افزایش یافت و ازاین‌رو شایعاتی درباره برکناری خصیبی درگرفت (مسکویه، ج 5، ص 211ـ212؛ صابی، ص340؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 163ـ 164). سرانجام خصیبی پس از چهارده ماه وزارت، در 11 ذیقعده 314 عزل و دستگیر گردید و پسر و دبیرانش نیز حبس شدند. به جای وی، علی‌بن عیسی که خصیبی وی را در مقام اشراف و نظارت امور مالی مصر و شام ابقا کرده بود، به وزارت رسید. علی‌بن عیسی با جدیت به سامان دادن کارها پرداخت و به دستور مقتدر، خصیبی را در حضور فقها و قضات و دبیران بازجویی کرد و دستنوشتی دالّ بر تعهد پرداخت هزار دینار از وی گرفت و او را به حبس بازگرداند (مسکویه، ج 5، ص 214، 217ـ218، 221ـ227؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 164ـ166).اوضاع آشفته دربار خلافت، که بازیچه دست امیرالامراها شده بود، امکان بازگشت به کارهای دیوانی را برای خصیبی فراهم کرد. او در 318 مدتی مأمور اخذ مالیات در پاره‌ای از استانهای ایران گردید (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). در 319، حسین‌بن قاسم وزیر به کارگزار فارس دستور داد خصیبی را که در شیراز بود، دستگیر کند. اما خصیبی به بغداد گریخت و در آنجا پنهان شد. هنگامی که حسین‌بن قاسم با بحران مالی مواجه شد، مقتدر از خصیبی خواست به وزارت بازگردد. اما او فقط پذیرفت که در بخشی از کارها به وزیر کمک کند. بعدآ میان خصیبی و وزیر اختلاف و مشاجره پیش آمد، که به برکناری حسین‌بن قاسم در ربیع‌الآخر 320 انجامید (مسکویه، ج 5، ص 306ـ309؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 238ـ239).وقتی خلیفه قاهر در ذیقعده 321 خواست خصیبی را به وزارت برگزیند، خصیبی نقشه‌ای طرح کرد تا ثروتمندان را دستگیر و اموالشان را مصادره کنند. محمدبن قاسم وزیر، که نادانسته مجری این نقشه شده بود، خود دستگیر گردید و وزارت به خصیبی رسید (مسکویه، ج 5، ص 359ـ362). چندی بعد در جمادی‌الاولی یا جمادی‌الآخره 322، حَجَریان و ساجیان (دو گروه از غلامان دارالخلافه) که از خلیفه بیمناک بودند، به خانه او هجوم بردند و با دستگیر و زندانی کردن وی به خلافتش پایان دادند. خصیبی در جامه زنانه از خانه گریخت و راضی‌باللّه به خلافت رسید (همان، ج 5، ص 376ـ381؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 279ـ283). راضی به‌کوشش ابن‌مُقْله* وزیر، امان‌نامه‌ای برای خصیبی نوشت و زمام برخی دیوانهای مهم را به وی سپرد. در 323 ابن‌مقله، خصیبی را به عمان تبعید کرد، اما فرماندار آنجا وی را آزاد نمود و او پنهانی به بغداد بازگشت. در 324 با برکناری ابن‌مقله و انتصاب عبدالرحمان‌بن عیسی به وزارت، خصیبی از مخفیگاهش بیرون آمد. وزیر با او به احترام رفتار کرد و ابن‌مقله را به او سپرد. خصیبی از ابن‌مقله انتقام گرفت و وی را شکنجه کرد و غرامتی سنگین بر او نهاد (مسکویه، ج 5، ص 385، 416، 428).خصیبی در اواخر شوال 328 درگذشت (ابن‌اثیر، ج 8، ص 365). به‌نوشته ابن‌طقطقی (ص 269ـ270)، وی ادیب، شاعر، مترسل و صاحب خط نیکو بود و زندگی مرفهی داشت، پاک دست بود و از پذیرفتن رشوه امتناع می‌کرد. با آنکه مورخان متقدم وی را ضعیف و ناکاردان دانسته‌اند (برای نمونه رجوع کنید به مسکویه، ج 5، ص 211ـ212؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 163ـ164؛ ذهبی، ج 15، ص 292ـ293)، ذهبی (همانجا) او را کبیر و قدرتمند و با هیبت یاد کرده است.منابع: ابن‌اثیر؛ ابن‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، بیروت: دارصادر، ]بی‌تا.[؛ ذهبی؛ سمعانی؛ هلال‌بن مُحَسِّن صابی، الوزراء، او، تحفة‌الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، ]قاهره[ 1958؛ صفدی؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مسکویه؛EI2, s.v. "Al-Khasibi, (by D. Sourdel).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 15
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده