خصائصالنبی، ویژگیهای خاص تکوینی و تشریعی پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، بهویژه احکام خاص مقرر شده برای او و درباره او. واژه خصائص، جمع خصیصه، بهمعنای ویژگیها و اوصاف متمایز است (جوهری؛ ابنمنظور؛ معجمالنفائس الوسیط، ذیل «خصص»). مراد از تعبیر خصائصالنبی در اصطلاح متون دینی، ویژگیهای منحصر به فرد شخص حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و نیز آیین اوست که او را از دیگران، اعم از مسلمانان و پیامبران دیگر، متمایز میسازد. این ویژگیها، اعم از اوصاف ذاتی و تکوینی او (چه ویژگیهای ظاهری و چه باطنی) است که طیف وسیعی از اوصاف و شمایل و اخلاق و کردار آن حضرت، وقایع و رویدادهای زمان ایشان، کرامات و معجزات نبوی، تشریعات خاص مربوط به او و حتی ویژگیهای امت و آیین او را دربر میگیرد (اهدل، ص 15؛ صادقبن محمدبن ابراهیم، ص 24). البته مراد از خصائصالنبی (خصائصالرسول) به معنای اخصّ که محور اصلی بحث در این مقاله است، مفهوم مورد نظرِ فقها یعنی احکام اختصاصی پیامبر و نیز احکامی است که درباره آن حضرت تشریع شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله).از مهمترین آثار درباره خصائصالنبی، کتاب کفایةالطالب اللَبیب فی خصائصالحبیب معروف به الخصائصالکبری اثر جلالالدین سیوطی (متوفی 911) است. این کتاب مشتمل بر حدود پانصد و هفتاد باب درباره خصایص پیامبر به معنای عام آن است. سیوطی خود این کتاب را با نام اُنموذَج اللبیب فی خصائص الحبیب تلخیص کرده است. عبدالمجیدبن محرّم سیواسی حنفی (متوفی 1049)، عبدالوهاب شعرانی (متوفی 972) و محمدبن عبدالقادر خطیب دمشقی نیز آن را تلخیص کردهاند. عبدالرئوف مُناوی دو شرح بزرگ و کوچک بر أنموذج اللبیب نوشته و محمدبن احمد اهدل هم شرحی با عنوان فتحالکریم القریب نگاشته است (رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 1، ستون 705ـ706؛ بغدادی، هدیه، ج 1، ستون620).برخی از آثار مهم دیگر در این باره که عمدتآ عالمان اهل سنّت نگاشتهاند، عبارتاند از: الدُّرُالثَّمین من خصائص النَّبی الأمین، اثر عبدالرحمان ابنجوزی (متوفی 597)؛ نهایةالسّؤل فی خصائص الرسول عمربن حسن ابندحیة کلبی (متوفی 633)، غایةالسّؤل فی خصائص الرسول عمربن علی ابنملقِّن شافعی (متوفی 804)، حُسنُالاِقتِصاص لِما یتعلّق بالاختصاص بدرالدین محمد ابندمامینی (متوفی 828)؛ الأنوار بِخَصائص النَّبی المُختار تألیف ابنحجر عسقلانی (متوفی 852)؛ الخصائص النبویة، محمدبن محمد قاهری شافعی (متوفی 874)، اللفظ المکرم بخصائص النبی المحترم محمدبن محمد ابنخَیْضِری (متوفی 894)؛ المواهب اللدنیة بالمِنَح المحمدیة احمدبن محمد قسطلانی (متوفی 923)؛ بدایة السّؤل فی تفصیل الرسول و نیز اللفظ المکرم فی خصائص النبی هر دو اثر احمد ابنعبدالسلام شافعی (متوفی 931)؛ شفاءالصدور فی أعلام نبوةالرسول و خصائصه تألیف ابنسَبُع سلیمانبن داود (حاجیخلیفه، ج 1، ستون 705ـ706، ج 2، ستون 1192، 1560؛ بغدادی، ایضاح، ج 2، ستون 691؛ همو، هدیه، ج 1، ستون140ـ141، 520ـ521، ج 2، ستون 206).برخی از عالمان پیشین اهل سنّت از جمله محمدبن محمد شامی، عبدالواحدبن عبدالکریم زَملَکانی (متوفی 651)، تاجالدین سُبْکی و محمدبن یوسف اندلسی معروف به ابنمُسَدی (متوفی 663) و نیز شماری از علمای متأخرتر، آثاری درباره خصائصالنبی تألیف کردهاند. همچنین کسانی چون یوسفبن موسی رندی (متوفی ح 767)، احمدبن قاسم بونی (متوفی 1139)، محمدبن موسی عُسَیلی (متوفی 1031)، یحییبن موسی عَسّاسی (متوفی 842) و بدرالدین غَزّی عامری، درباره خصائصالنبی آثاری منظوم پدید آوردهاند (رجوع کنید به بغدادی، هدیه، ج 2، ستون 128، 399؛ همو، ایضاح، ج 2، ستون 508؛ زرکلی، ج 1، ص 199، ج 4، ص 176، ج 7، ص 119، 275، ج 8، ص 254؛ کحّاله، ج 13، ص 234).آثار اختصاصی عالمان شیعی درباره خصائصالنبی معدود است، از جمله خصائصالنبی أحمدبن محمدبن دؤل قمی (متوفی 350؛ رجوع کنید به نجاشی، ص 89ـ90). همچنین در منابع مربوط به سیره و تاریخ و کلام در قالب عناوینی چون شمائل، فضائل، مناقب، معجزات و دلایل نبوت پیامبر اکرم از برخی خصایص وی سخن به میان آمده است، مانند دلائلالنبوّة ابونعیم اصفهانی (متوفی 430) و دلائلالنبوّة أحمدبن حسین بیهقی (متوفی 458)، الشّفا بتعریف حقوق المصطفی قاضی عیاض (متوفی 544)، مناقب آل ابیطالب ابنشهر آشوب (متوفی 580)، الوفا بتعریف فضائل المصطفی سبط ابنجوزی (متوفی 597)، تهذیبالأسماء و اللّغات محییالدین نووی (متوفی 676)، البدایة و النّهایة و الفصول فی سیرةالرّسول هر دو اثر ابنکثیر دمشقی (متوفی 774) و بحارالأنوار مجلسی (ج 16، ص 299ـ401). به علاوه، در منابع حدیثی و تفسیر نیز، به مناسبت بحث از آیات و احادیث مرتبط با خصائصالنبی، به این موضوع توجه شده است.در منابع مربوط به خصایص نبوی، به استناد آیات و احادیث، علاوه بر احکام شرعیِ ویژه پیامبر، به برخی از ویژگیهای ذاتی او، اعم از اوصاف خُلقی و مقام معنوی که خداوند به او ارزانی کرده، و نیز خصایص امت وی پرداخته شده است. برخی از مهمترین ویژگیهای مزبور چنین است: سَرْور آدمیان و اسوه جهانیان؛ برتر از همه در اخلاق و کردار و خاتم پیامبران (رجوع کنید به احزاب: 40)؛ هدف غایی خلقت جهان و مقدّم بر همه انبیا؛ تنها پیامبری که به معراج رفته و به سدرةالمنتهی* راه یافته است؛ جهانی بودن نبوت و رسالت او (رجوع کنید به سبا: 28؛ فرقان: 1؛ اعراف: 158)؛ بشارت دادن همه پیامبران به آمدن او و عهد و میثاق گرفتن ایشان از امتشان مبنی بر پیروی کردن از پیامبر پس از بعثت (رجوع کنید به آلعمران: 81؛ اعراف: 157؛ صف: 6)؛ مصون بودن قرآن، معجزه جاودان او، از تحریف؛ رعب افکندن خداوند در دل دشمنان برای یاری رساندن به پیامبر؛ و سرور آدمیان در قیامت. پیامبر اکرم اولی کسی است که وارد بهشت میشود و به تعبیر قرآن «مقام محمود» و «شفاعت» و «کوثر» را در اختیار دارد (رجوع کنید به سیوطی، ج 1، ص 7ـ16، ج 2، ص 314ـ331، 376ـ391؛ قسطلانی، ج 2، ص 642ـ651، 654ـ656؛ اهدل، ص20ـ24، 38، 50ـ52، 61، 123ـ133). در این منابع، خصائصی نیز برای امت پیامبر اکرم ذکر شده است (رجوع کنید به سیوطی، ج 2، ص 351ـ 361، 358ـ376، 394ـ395؛ قسطلانی، ج 2، ص 642ـ735؛ اهدل، ص 77ـ95، 133ـ138).منابع جامع فقهی شیعه و اهل سنّت، غالبآ در مبحث نکاح (باتوجه به اهمیت خصایص نبوی در مورد نکاح) به این موضوع از منظر فقهی نگریسته و به امتیازات و تکالیفِ شرعیِ ویژه آن حضرت در ابواب گوناگون فقهی پرداختهاند. مجموع این احکام بنابر یک تقسیمبندی متداول، چهار بخش است: مباحات (اصطلاحاً تخفیفات)، واجبات، محرّمات (این دو قسم را اصطلاحاً تغلیظات مینامند)، و کرامات و فضائل که شامل احکام خاصی است و برای رعایت حرمت و فضیلت پیامبر اکرم برعهده مؤمنان تشریع شده است (رجوع کنید به نووی، روضةالطالبین، ج 5، ص 344ـ356؛ محقق کرکی، ج 12، ص 53؛ بهوتی حنبلی، ج 5، ص 23).حکمتهایی برای تشریع این قبیل احکام درباره پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم ذکر شده مانند دریافتن منزلت خاص و ویژگیهای برتر او، بهره بردن بیشتر آن حضرت از ثواب و نیز رفعت درجات معنوی او، همچنانکه برای بسیاری از این احکام، حکمتهایی اختصاصی هم ذکر شده است. نکته مهم از دیدگاه فقها آن است که ویژگی اسوه بودن پیامبر، ضرورت شناخت این قبیل احکام را اقتضا دارد. زیرا دیگر مؤمنان در این موارد خاص نباید به آن حضرت تأسی کنند (رجوع کنید به نووی، روضة الطالبین، ج 5، ص 362؛ سیوطی، ج 2، ص 396؛ بهوتی حنبلی، همانجا). به نظر فقها، در موارد تردید میان اختصاصی بودن یک حکم برای پیامبر و اشتراکی بودن آن برای همگان، اصل بر مشترک بودن حکم است (برای نمونه رجوع کنید به نجفی، ج 29، ص129).بسیاری از مباحات اختصاصی پیامبر به موضوع نکاح مربوط است. از جمله این موارد، جواز ازدواج آن حضرت به عقد دائم با بیش از چهار زن است. با وجود اتفاقنظر فقها درباره اصل حکم و نیز وقوع خارجی آن، درباره حکمت تشریع این حکم، آرای گوناگونی مطرح شده است. از جمله وجود اطمینان به رعایت عدالت توسط پیامبر حتی در بیش از چهار همسر، جلب نظر قبایل عرب به اسلام، دستیابی مردم به احکام شرعی بهویژه در عرصه روابط خانوادگی و زناشویی، فراهم شدن زمینه شناخت اخلاق باطنی و شیوه معاشرت پیامبر برای مردم (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ج 9، ص 99ـ100؛ سیوطی، ج 2، ص426؛ نجفی، ج 29، ص 119؛ صدر، ج 6، ص40؛ نیز رجوع کنید به تعداد زوجات*). بسیاری از فقها، با استناد به آیه 50 سوره احزاب و احادیث، ازدواج آن حضرت را با بیش از نُه زن، که در هنگام رحلت پیامبر در عقد او بودند (رجوع کنید به ابنهشام، قسم 2، ص 647؛ ابنبابویه، ج 2، ص 419)، جایز شمردهاند (رجوع کنید به محقق کرکی، ج 12، ص 58؛ صدر، ج 6، ص40ـ41).دیگر حکم اختصاصی او، جواز عقد نکاح با لفظ هبه (به این صورت که زوجه خود را به آن حضرت ببخشد) بوده که مهمترین مستند فقهی آن آیه 50 سوره احزاب است (برای نمونه رجوع کنید به محقق حلّی، قسم 2، ص 497؛ نووی، روضةالطالبین، ج 5، ص 353؛ بحرانی، ج 23، ص 98ـ99). البته درباره جایز بودن یا نبودن ازدواج بدون مهریه با زنی که خود را به پیامبر بخشیده بوده است، اختلافنظر وجود دارد (برای نمونه رجوع کنید به علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج 2، ص 567؛ شهیدثانی، ج 7، ص70ـ71). همچنین به نظر مشهور میان فقهای اهل سنّت، ازدواج پیامبر اکرم بدون موافقت ولیّ و شهادت شهود، به استناد ازدواج پیامبر اکرم با زینب بنت جَحش، جایز بوده است (رجوع کنید به ابنقدامه، ج 7، ص 340؛ نووی، 1407، ج 9، ص 229ـ230؛ ابنحجره عسقلانی، ج 9، ص110). جایز بودن عقد نکاح در حال احرام، دیگر خصیصه نبوی است که شماری از فقهای شیعه و اهل سنّت بدان قائلاند. مستند آنان حدیثی منقول از ابنعباس است که بر پایه آن پیامبر در زمان احرام با میمونه ازدواج کرد (رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 1، ص 124؛ نووی، روضة الطالبین، ج 5، ص 354؛ بهوتی حنبلی، ج 2، ص 513 ـ 514؛ قس ابنقدامه، ج 3، ص 312).برخی از فقها، با استناد به آیه 51 سوره احزاب، رعایت حقّ قَسم را بر پیامبر اکرم واجب ندانستهاند (رجوع کنید به طوسی، ج 4، ص160؛ شهیدثانی، ج 7، ص 82ـ84؛ ابننجیم، ج 3، ص 383). البته مخالفان این نظر، مرادِ این آیه را اختیار داشتن پیامبر درباره پذیرش یا ردّ ازدواج با زنانی دانستهاند که خود را به حضرت میبخشیدند (رجوع کنید به شافعی، ج 5، ص 151؛ طوسی، همانجا؛ محقق حلّی، قسم 2، ص 498؛ باری تفاسیر دیگر آیه رجوع کنید به مجلسی، ج 22، ص 182ـ183). پیروان دیدگاه نخست نقل کردهاند که پیامبر درباره شماری از همسران خود از جمله عایشه، حفصه، امّسلمه و زینب همواره حق قسم را رعایت میکرد و در مورد برخی دیگر مانند سوده، صفیه، جویریه، میمونه و امّحبیبه، گاهی آن را به تأخیر میانداخت (ابنجوزی، زادالمسیر، ذیل احزاب: 51؛ مجلسی، ج 22، ص 182؛ نجفی، ج 29، ص 131).شماری از دیگر مباحات اختصاصی پیامبر اکرم، که به باب نکاح مربوط نیست، عبارتاند از: گرفتن روزه وصال (یعنی آنکه روزه یک روز را بدون افطار به روزه روز بعد متصل کند یا اینکه روزه تا سحر ادامه یابد) به استناد حدیثی از آن حضرت (رجوع کنید به ابنحِبّان، ج 14، ص 324ـ325؛ علامه حلّی، منتهیالمطلب، ج 2، ص 617؛ بهوتی حنبلی، ج 2، ص 396)؛ جنگ کردن به صورت محدود در منطقه حرم مکی هنگام فتح مکه بر پایه حدیثی نبوی (رجوع کنید به کلینی، ج 4، ص 226؛ علامه حلّی، منتهیالمطلب، ج 2، ص 688؛ سیوطی، ج 2، ص 421ـ422؛ شوکانی، ج 5، ص 28ـ 29)؛ ورود به مکه بدون احرام و کاربرد مواد معطر در حال احرام بنابر نظر برخی از فقها به استناد سیره حضرت (رجوع کنید به سیوطی، ج 2، ص 421ـ423؛ محقق کرکی، ج 12، ص 62؛ شهیدثانی، ج 7، ص 78؛ برای موارد دیگر، مثل ناقض طهارت نبودن خواب برای ایشان رجوع کنید به احمدبن حنبل، ج 6، ص 36؛ نووی، روضةالطالبین، ج 5، ص 352ـ353؛ سیوطی، ج 2، ص 442؛ محقق کرکی، ج 12، ص 66؛ شهیدثانی، ج 7، ص 79؛ شوکانی، ج 1، ص 267؛ اهدل، ص 188؛ صدر، ج 6، ص 51).شماری از احکام اختصاصی پیامبر اکرم در دایره محرمات قرار دارند، مانند حرمت ازدواج دائم با کنیزان و اهل کتاب (رجوع کنید به محقق حلّی، قسم 2، ص 497؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج 7، ص 246ـ248؛ سیوطی، ج 2، ص 412ـ413؛ نجفی، ج 29، ص 125؛ قس بحرانی، ج 23، ص 101ـ102). حکم دیگر، حرمت تبدیل یا افزایش تعداد همسران پس از نزول آیه 52 سوره احزاب است. پس از مخیّر شدن زنان رسول خدا، به جدایی از آن حضرت یا تداوم رابطه زوجیت (رجوع کنید به احزاب: 28، 29)، همه آنان زندگی با پیامبر را انتخاب کردند. از اینرو، خداوند به عنوان پاداش آنان، ازدواج با زنی دیگر و نیز طلاق دادن همسر قبلی و گزینش همسری جدید را برای پیامبر ممنوع کرد. البته به نظر بیشتر فقها، آیه 52 سوره احزاب با آیات 50 و 51 سوره احزاب منسوخ و محدودیتهای مزبور از عهده پیامبر برداشته شد (رجوع کنید به شافعی، ج 5، ص150ـ151؛ نووی، روضةالطالبین، ج 5، ص 348؛ محقق حلّی، همانجا؛ محقق کرکی، ج 12، ص 55). برخی دیگر با مناقشه در نسخ آیه، آرای دیگری مطرح کردهاند، مانند بقای حکم تحریم تا زمان رحلت پیامبر و متفاوت بودن دایره شمول حکم در آیه تحریم (احزاب: 52) با آیه تحلیل (همان: 50). به بیان دیگر، مراد از آیه تحریم، منع ازدواج پیامبر با همه زنان دیگر بود و مراد از آیه تحلیل تثبیت حلال بودن زنانی بود که موضوعآ از آیه تحریم خارج بودند، مانند زنان آن حضرت هنگام نزول آیه، کنیزان آن حضرت و زنانی که خود را به پیامبر میبخشیدند (رجوع کنید به ابنجوزی، نواسخالقرآن، ص210ـ211؛ صدر، ج 6، ص 42ـ44).از دیگر محرّمات اختصاصی برای پیامبر اکرم، حرمت دریافت صدقه واجب بود. بیشتر فقها گرفتن صدقه مستحبی را هم حرام شمردهاند (رجوع کنید به شمسالائمه سرخسی، ج30، ص275؛ محقق حلّی، همانجا؛ حَطّاب، ج 5، ص 9؛ قس آلوسی، ذیل یوسف: 88 که برخی این حرمت را ویژگی تمام پیامبران دانستهاند). از دیگر محرّمات مزبور، حرمت غَمز یعنی اشاره کردن با چشم در امور مباح («خائنة الاعین»، مؤمن: 19)، مانند صدور فرمان با اشاره چشم بود. این کار از آنرو که نوعی مخفی کاری و مشابه خیانت است به استناد حدیث منقول از آن حضرت، شایسته پیامبران نیست. البته بیشتر فقها، این کار را در جنگ با کفار، درصورتی که تاکتیکی جنگی به شمار رود، مباح دانستهاند (رجوع کنید به بیهقی، ج 7، ص40؛ ابنحجر عسقلانی، ج 5، ص 261؛ محقق کرکی، ج 12، ص 56ـ57؛ شهیدثانی، ج 7، ص76).در برخی از منابع فقهی، حرمت کتابت و خواندن شعر (عنکبوت: 48؛ یس: 69)، حرمت برکندن لباس یا ادوات جنگی پس از پوشیدن آن تا خاتمه جنگ (بر پایه حدیثی منقول از پیامبر)، حرمت چشم دوختن به اموال مردم (حجر: 88)، حرمت زیادهطلبی با اعطا کردن مال (مدثر: 6)، در شمار خصایص نبوی ذکر شدهاند (رجوع کنید به طوسی، ج 4، ص 153؛ نووی، روضةالطالبین، ج 5، ص 348ـ350؛ سیوطی، ج 2، ص 408ـ 411؛ محقق کرکی، ج 12، ص 58).شماری از خصایص نبوی، که در زمره واجبات قرار داشته، عبارت بودند از: مسواک زدن پیش از هر نماز، ادا کردن نماز وَتر، تهجد (شب زندهداری همراه با خواندن نماز شب) و قربانی کردن در روز عید قربان که به استناد احادیث نبوی، بر آن حضرت واجب بود (رجوع کنید به محقق حلّی، همانجا؛ سیوطی، ج 2، ص 396ـ397؛ شهیدثانی، ج 7، ص 74ـ75). به نظر برخی فقها، شب زندهداری ابتدا به موجب آیه 2 سوره مزمل بر پیامبر اکرم واجب شد، ولی این حکم با نزول آیه 79 سوره اسراء نسخ شد و تهجد بر او مانند دیگران مستحب گردید (رجوع کنید به طوسی، همانجا؛ ابنقدامه، ج 1، ص770؛ مطیعی، ج 16، ص 142). در برخی منابع فقهی، وجوب نهی از منکر در صورت مشاهده و ساقط نشدن آن از روی ترس (مائده: 67)، وجوب مشورت در امور (آلعمران: 159) و وجوب ادای دین میتِ مدیون (به استناد حدیثی نبوی) از جمله خصایص پیامبراکرم ذکر شدهاند (رجوع کنید به نووی، روضةالطالبین، ج 5، ص347؛ سیوطی، ج 2، ص 398ـ400؛ محقق کرکی، ج 12، ص54).از جمله مصادیق بخش چهارم از خصایصالنبی (کرامات)، احکام ویژهای است که برعهده زنان پیامبر یا درباره آنان مقرر شده بود. به تصریح قرآن (رجوع کنید به احزاب: 32)، اگر آنان تقوا را رعایت کردند، بر زنان عادی شرف و فضیلت داشتند. آنان مکلف بودند که در برابر مردان با لحن فریبنده سخن نگویند، بلکه سخن شایسته بر بان جاری کنند. پاداش و کیفر آنها نیز براساس آیات 30 و 31 سوره احزاب مضاعف است. دیگر حکم خاص درباره زنان پیامبر، حرمت ازدواج (احزاب: 53) آنان پس از پیامبر با دیگران بود، زیرا آنان مادر مؤمنان (ازواجُه اُمَّهاتُهُم) خوانده شدهاند (احزاب: 6). حکم مهر دیگر، سخن گفتن مسلمانان با زنان پیامبر از پشت پرده و نیز حرمت نگاه کردن به آنان به استناد آیه 53 سوره احزاب بود (رجوع کنید به شهیدثانی، ج 7، ص 78ـ79؛ نیز رجوع کنید به حجاب*).شماری دیگر از این قبیل احکام (کرامات)، احکامی است که برای حفظ حرمت پیامبر اکرم و رعایت خضوع و ادب در برابر او، برعهده مسلمانان قرار گرفته و مستند به آیات و احادیث است، مانند بالاتر نبردن صدای خود از صدای پیامبر (رجوع کنید به حجرات: 2ـ3) تا خارج شدن پیامبر از خانه صبر کردن و سپس صحبت کردن با او (رجوع کنید به حجرات: 4ـ5)، خارج نشدن از مجلس پیامبر پیش از اجازه گرفتن از او و سلام دادن به او هنگام ادای نماز (رجوع کنید به سیوطی، ج 2، ص 442ـ445؛ قسطلانی، ج 2، ص 679ـ680؛ صدر، ج 6، ص 52ـ54). به استناد آیات قرآن، آزار رساندن به پیامبر اکرم موجب لعن و عذاب الهی است (رجوع کنید به توبه: 61؛ احزاب: 53، 57). در آیه 6 سوره احزاب، اولویت پیامبر اکرم بر مؤمنان تأکید شده است. فقها به استناد این آیه، به ولایت او بر دیگران و وجوب پیروی آنان از او حکم کردهاند. بر این اساس، حفظ جان او بر جان همگان اولویت دارد و او میتواند هرچیزی را که در ملکیت دیگران است، حتی با وجود نیاز مالک آن، حیازت کند (رجوع کنید به طوسی، همانجا؛ علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج 2، ص 567؛ حطّاب، ج 5، ص 6).منابع :علاوه بر قرآن؛ محمودبن عبداللّه آلوسی، روحالمعانی، بیروت: دار احیاءالتراث العربی، ]بیتا.[؛ ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362ش؛ ابنجوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت 1404/1984؛ همو، نواسخالقرآن، بیروت: دارالکتب العلمیة، ]بیتا.[؛ ابنحِبّان، صحیح ابنحبّان بترتیب ابنبلبان، ج 14، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت 1414/1993؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنشهر آشوب، مناقب آلابیطالب، نجف 1956؛ ابنقدامه، المغنی، چاپ افست بیروت 1403/1983؛ ابنمنظور؛ ابننجیم، البحر الرائق شرح کنزالدقائق، بیروت 1418/1997؛ ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، ]بیروت[: دار ابنکثیر، ]بیتا.[؛ احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول 1402/1982؛ محمدبن احمد اهدل، الخصایص النبویة، المسماة فتحالکریم القریب: شرح انموذج اللبیب فی خصایص الحبیب، جده 1406؛ یوسفبن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج 2، در حاجیخلیفه، ج 4؛ همو، هدیةالعارفین، ج 1ـ2، در همان، ج 5ـ6؛ منصوربن یونس بهوتی حنبلی، کشّافالقناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت 1418/1997؛ احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح فی اللغة و العلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامة مرعشلی، بیروت 1974؛ حاجیخلیفه؛ محمدبن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت 1416/1995؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1999؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الخصائص الکبری، بیروت 1405/1985؛ محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت 1403/1983؛ محمدبن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت 1406/1986، محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت 1973؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائعالاسلام، قم 1413ـ1419؛ صادقبن محمدبن ابراهیم، خصائصالمصطفی صلیاللّهعلیه وسلم بین الغلو و الجفاء: عرض و نقد علی ضوءالکتاب و السنة، ریاض 2000؛ محمد صدر، ماوراءالفقه، قم 1427؛ محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج 4، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1388؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ]بیجا[: منشورات المکتبة الرضویة لاحیاء الآثار الجعفریة، ]بیتا.[؛ همو، کتاب منتهی المطلب فی تحقیقالمذهب، چاپ سنگی تبریز ] 1316[ـ1333، چاپ افست ]بیجا، بیتا.[؛ همو، مختلفالشیعة فی احکام الشریعة، قم 1412ـ1420؛ احمدبن محمد قسطلانی، المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، چاپ صالح احمد شامی، بیروت 1412/1991؛ عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ کلینی؛ مجلسی؛ جعفربن حسن محقق حلّی، شرائعالاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، تهران 1409؛ علیبن حسین محقق کرکی، جامعالمقاصد فی شرح القواعد، قم 1408ـ1415؛ محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، المجموع: شرح المُهَذّب، در یحییبن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، ج 13ـ20، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛ معجمالنفائس الوسیط، اشراف احمد ابوحاقه، بیروت: دارالنفائس، 1428/2007؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائعالاسلام، ج 29، چاپ محمود قوچانی، بیروت 1981؛ یحییبن شرف نووی، روضةالطالبین و عمدةالمفتین، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ]بیتا.[؛ همو، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت 1407/1987.