خسرو میرزا

معرف

پسر هفتم عباس‌میرزا نایب‌السلطنه
متن
خسرو میرزا، پسر هفتم عباس‌میرزا نایب‌السلطنه. وی احتمالا در 1227 به‌دنیا آمده است (رجوع کنید به نفیسی، ج 2، ص 627). مادرش بانو دُرّه، دختر امیرگونه‌خانِ کُرد زعفرانلو (ایلخان خراسان) و از طایفه تراکمه جهانشاهی بود (هدایت، ج10، ص 162؛ احمدمیرزا قاجار، ص 185؛ نیز رجوع کنید به یکصد سند تاریخی، ص 25).خسرومیرزا در شوال 1244 برای عذرخواهی در مورد واقعه قتل گریبایدوف*، سفیر روسیه، به همراه هیئتی به پترزبورگ رفت (خاوری شیرازی، ج 2، ص 713؛ اعتضادالسلطنه، ص 162؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1596؛ افشار، ص 143). وی همچنین با پاسکویچ* درباره آمبورکر، از کارگزاران روسیه در ایران، سخن گفت و خواستار برکناری او شد که عباس‌میرزا طی نامه‌ای خسرومیرزا را برای این کار سرزنش کرد (نفسی، ج 2، ص 696ـ697). خسرومیرزا در ذیحجه 1244 از تفلیس به پترزبورگ رفت (افشار، ص 162). وی نامه‌ای از جانب فتحعلی‌شاه و عباس‌میرزا برای امپراتور روسیه برد (نفیسی، ج 2، ص 694) و مورد محبت و اکرام امپراتور روسیه قرار گرفت، چنان که امپراتور از دو کرور خسارت جنگی باقی‌مانده، یک کرور را بخشید و برای پرداخت یک کرور دیگر پنج سال مهلت داد. خسرومیرزا در رمضان 1245 وارد تبریز شد (خاوری‌شیرازی، ج 2، ص 727؛ اعتضادالسلطنه، ص 383؛ خورموجی، ص 20؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1598ـ1599). میرزامصطفی افشار، منشی این هیئت، ماجرای سفر خسرومیرزا را نوشته است که این سفرنامه به همراه شرح‌حال عباس‌میرزا نایب‌السلطنه، تألیف میرزا مسعود انصاری، در 1349ش در تهران منتشر شد.در 1246 که عباس‌میرزا مأمور نظم ایالات یزد و کرمان شد، خسرومیرزا را نیز همراه خود برد. خسرومیرزا در 1247 به فرمان عباس‌میرزا به طبس رفت و به همراه امیرعلی‌نقی عرب زنگویی، از اعراب شیبانی و حاکم آن حدود، قلعه ترشیز (کاشمر کنونی) را تسخیر و اوضاع آنجا را آرام کرد. در ترشیز، خانهای عرب میش مست از وی اطاعت کردند. خسرومیرزا آنان را با خود به مشهد نزد نایب‌السلطنه برد و نایب‌السلطنه نیز آنان را مورد توجه قرار داد (رجوع کنید به خاوری‌شیرازی، ج 2، ص 788ـ 789، 800ـ802؛ هدایت، ج 9، ص 744؛ خورموجی، ص 21؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1606). در همان سال، عباس‌میرزا جمعی از سپاهیان را برای سرکوبی مخالفان، به اتفاق خسرومیرزا، به خراسان فرستاد (اعتضادالسلطنه، ص 387). خسرومیرزا در 1248، از سوی پدر به نیابت حکومت خراسان منصوب شد (هدایت، ج10، ص 14، 16؛ خورموجی، همانجا؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1609ـ1610؛ همو، 1357ش، ص 124). وی در 1249 به همراه پدرش با چند فوج به خراسان رفت. عباس‌میرزا در همان سال، محمدمیرزا، خسرومیرزا و چند تن از سران خراسان را مأمور سرکوب کردن کامران‌میرزا* (حاکم هرات) و فتح هرات کرد. کامران‌میرزا اندکی پس از محاصره شهر شکست خورد و از کارگزاران انگلیسی در هندوستان یاری خواست. در همان هنگام، عباس‌میرزا درگذشت و پسرانش ناچار دست از محاصره کشیدند و با کامران‌میرزا مصالحه کردند (خاوری‌شیرازی، ج 2، ص 873ـ875؛ هدایت، ج10، ص 55، 57ـ58، 62، 68؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1615).پس از ولیعهدی محمدمیرزا، خسرومیرزا در همان سال در آق‌دربند با ترکمنان جنگید و بر آنان پیروز شد ولی چنان که انتظار داشت محمدمیرزا وی را تشویق نکرد. سبب این بی‌توجهی بدگویی قائم‌مقام و بدبینی محمدمیرزا به خسرومیرزا بود. قائم‌مقام به الهیارخان آصف‌الدوله نامه نوشت که خسرومیرزا را دستگیر کند و ترتیبی داد تا خسرومیرزا از مفاد نامه اطلاع یابد. خسرومیرزا با آگاهی از مطالب‌نامه به نیشابور رفت. قائم‌مقام به قهرمان میرزا، حاکم نیشابور، نیز نامه نوشت که خسرومیرزا را دستگیر کند. قهرمان‌میرزا او را دستگیر کرد و به مشهد فرستاد ولی خسرومیرزا این بار به تهران گریخت و به خانه عمویش، ظل‌السلطان* (عادلشاه)، رفت. رفتن او از خراسان مقدمه اختلاف بین محمدمیرزا و خسرومیرزا بود. هنگامی که فتحعلی‌شاه اطلاع یافت، بر اطاعت از محمدمیرزا تأکید کرد و برای از بین رفتن کدورت بین آن دو، خسرومیرزا را نزد محمدمیرزا فرستاد و از محمدمیرزا خواست تا او را ببخشد. سپس، خسرومیرزا همراه محمدمیرزا به آذربایجان رفت ولی در صفر 1250 محمدمیرزا، برادرانش خسرومیرزا، جهانگیرمیرزا*، احمدمیرزا و مصطفی قلی‌میرزا را که هر چهار تن از یک مادر بودند، از تبریز به قلعه اردبیل فرستاد و در آنجا زندانی کرد (خاوری‌شیرازی، ج 2، ص 905؛ هدایت، ج10، ص 78ـ79، 84ـ85، 142؛ جهانگیرمیرزا، ص 200ـ201، 209، 217؛ قس کورف، ص 93 که به‌اشتباه زندانی کردن آنان را به فتحعلی‌شاه نسبت داده است). مادر خسرومیرزا برای آزاد کردن فرزندانش به قائم‌مقام نامه نوشت که ثمری نداشت و با فوت فتحعلی‌شاه و به پادشاهی رسیدن محمدمیرزا، وی هنگام حرکت به طرف تهران دستور داد تا خسرومیرزا و جهانگیرمیرزا را نابینا کنند (هدایت، ج10، ص 144؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص1629؛ نیز رجوع کنید به یکصدسندتاریخی، ص25ـ26). جهانگیرمیرزا (ص 225) به نقش میرزاابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی* در زندانی و نابینا شدن خودش و خسرومیرزا اشاره کرده است و سبب اصلی این وقایع را نگرانی قائم‌مقام از جانب آنان دانسته است. قائم‌مقام مادر محمدشاه را نیز با خود همراه ساخته بود تا موافقت شاه را برای نابینا کردن آن دو جلب کند. سرانجام در 1250، محمدمهدی‌خان (پسر فتحعلی‌خان نوری حاکم اردبیل) خسرومیرزا و جهانگیرمیرزا را نابینا کرد و آنان همچنان در حبس ماندند (هدایت، همانجا). نادرمیرزا قاجار (ص 37) رفتن خسرومیرزا به پترزبورگ را سبب غرور او و بروز مشکلاتش دانسته است. پس از کشته شدن قائم‌مقام، خسرومیرزا به همراه دیگر برادرانش، به دستور محمدشاه به تویسرکان رفتند که در آنجا دارای تیولی نیز بودند (جهانگیرمیرزا، ص 245؛ ناصرالدین‌شاه قاجار، ص 182، 185؛ احتشام‌السلطنه، ص 137). در شوال 1266 در زمان حکومت ناصرالدین‌شاه، خسرومیرزا به درخواست امیرکبیر به تهران رفت (اعتمادالسلطنه، 1357ش، ص 134، پانویس 3). تاریخ درگذشت خسرومیرزا در منابع ذکر نشده است.منابع :محمود احتشام‌السلطنه، خاطرات احتشام‌السلطنه، چاپ محمدمهدی موسوی، تهران 1366ش؛ احمدمیرزا قاجار، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران 1376ش؛ علیقلی‌بن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ: تاریخ قاجاریه از آغاز تا سال1259ق، چاپ جمشید کیان‌فر، تهران 1370ش؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران 1363ـ1367ش؛ همو، صدرالتواریخ، چاپ محمد مشیری، تهران 1357ش؛ مصطفی افشار، سفرنامه خسرومیرزابه پطرزبورغ، چاپ محمد گلبن، تهران 1349ش؛ جهانگیرمیرزا، تاریخ نو: شامل حوادث دوره قاجاریه از سال 1240 تا 1267 قمری، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1327ش؛ فضل‌اللّه‌بن عبدالنبی خاوری شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380ش؛ محمدجعفربن محمدعلی خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ فئودور فئودوروویچ کورف، سفرنامه‌ی بارون فیودور کورف، ترجمه اسکندر ذبیحیان، تهران 1372ش؛ نادر میرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، چاپ سنگی تهران 1323، چاپ محمد مشیری، چاپ افست تهران 1360ش؛ ناصرالدین قاجار، شاه ایران، سفرنامه عتبات: سال 1287 قمری، چاپ ایرج افشار، تهران 1363ش؛ سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر: از آغاز سلطنت قاجاریه تا سرانجام فتحعلی شاه، چاپ عبدالکریم جربزه‌دار، تهران 1383ش؛ رضاقلی‌بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة‌الصفای ناصری، در میرخواند، ج 8ـ10؛ یکصد سند تاریخی، تألیف و تحقیق از ابراهیم صفائی، ]تهران ?1352ش[.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 15
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده