خسروانی، از الحان موسیقی که مدتها پس از اسلام نیز اجرا میشد؛ نیز گوشهای در ردیف موسیقی دستگاهی ایران.واژه خسرو و خسروانی از ریشه «هَئو سْرَوَنْگْه» یا «هَئُوسْرَوَنْ» به معنی سروده نیک یا آواز خوش است (جنیدی، ص 88). ابداع خسروانی را به عنوان یک لحن موسیقایی ــ به باربد* نسبت داده و مضمون آن را مدح خسروپرویز دانستهاند (رجوع کنید به ثعالبی مرغنی، ص 697ـ698؛ شمس قیس، ص 200). نمونهای از اشعار منسوب به باربد در مختار مِن کتاب اللهو و الملاهی نقل شده (رجوع کنید به ابنخرداذبه، ص 17ـ18) که شفیعی کدکنی (ص 527ـ574) آن را خسروانی دانسته است. شمس قیس در المعجم (ص 200ـ201) و عوفی در لبابالالباب (ج 1، ص 20)، اشعار خسروانی را بیوزن و قافیه دانستهاند. برهان قاطع، اشعار خسروانی را نثری مسجع و خالی از نظم ذکر کرده (برهان، ذیل مادّه) که به نظر میرسد منظور نداشتن وزن عروضی مشخص و تکرار شونده است نه وزن به مفهوم عام؛ زیرا چنانکه در معیارالاشعار آمده نمیتوان آن را خالی از وزن دانست (رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، ص 2). بهگفته ابوهلال عسکری در الصناعتین (ص 144)، در فارسی الحانی هست که در آن قالب الفاظ غیرمنظوم است، اما با کشیدن الفاظ، آن را به قالب منظوم در میآورند (نیز رجوع کنید به همائی، ج 1، ص 183).مسعودی در مروجالذهب (ج 5، ص 127ـ128)، تعداد راههای خسروانی (طرقالملوکیه) را هفت دانسته، ولی فقط شش راه را برشمرده است: سکاف، امرسه، ماداروسنان/ ماذرواسبان، سایکاد، سیسم و حویعران. ابنخرداذبه (ص 16ـ17) تعداد این راهها را هشت دانسته و به این ترتیب آورده است: بندستان، بهار، ابرین، ابرینه، ماذرواسبان (در پانویس: ماداروسنان)، شسم (در پانویس : سیسم)، القبه و اسبراس. این نامها و نامهایی که مسعودی ذکر کرده معرّباند. در تاریخ سیستان (ص210) آمده است که پارسیان پیش از ورود اسلام، شعر را به طریق خسروانی و با ساز رود میخواندهاند و بعد از اسلام در شعر شیوه مردم عرب را در پیش گرفتند. با وجود تغییراتی که بعد از ورود اسلام در شعر فارسی پدید آمد، شواهدی از تداوم خسروانی در موسیقی ایران وجود دارد؛ از جمله ثعالبی (قرن چهارم و پنجم؛ همانجا)، خسروانی را یکی از دستمایههای نوازندگان زمان خود ذکر کرده و عنصرالمعالی (قرن پنجم؛ ص 193، 196)، خسروانی را از راههای گران (آهنگهای سنگین و جدّی) برشمرده که اشاره او حاکی از رواج خسروانی در آن دوره است. در قرن هفتم محمد عوفی (همانجا)، گفته که چون خسروانی وزن و قافیه نداشته، از آوردن نمونههای آن خودداری کرده است. اما اشاره او، به حضور خسروانی در شعر و موسیقی آن دوره دلالت دارد. در مغنینامه حافظ شیرازی نیز از سرود خسروانی یاد شده (رجوع کنید به ص360) و در قرن نهم دولتشاه سمرقندی (ص 626) درباره خواجه یوسف اندکانی نوشته است که «آهنگ خسروانی او بر جگرها نمک میپاشید». در یک رساله موسیقی گمنام که بعد از قرن دهم نوشته شده، راه خسروانی «نام سرودی از موسیقی» تعریف شده است (رجوع کنید به رساله موسیقی گمنام دوازده مقام، ص 191). گرچه نام خسروانی در همه متون به نوع موسیقایی مشخصی دلالت ندارد، تداوم این نام در موسیقی ایران بسیار قابل توجه است. چنانکه امروز خسروانی نام یکی از گوشههای ردیف موسیقی دستگاهی ایران است که در دستگاههای ماهور و راست پنجگاه و آواز بیات ترک نواخته میشود و نخستین جمله آن که جمله معرف این گوشه است ــ عبارت است از توالی سه نغمه کوتاه و چهار نغمه بلند که به صورت پایین رونده در دانگ بالای نغمه شاهد نواخته میشود (رجوع کنید به معروفی، بخش دستگاه بیات ترک، ص 4ـ7، بخش دستگاه ماهور، ص10ـ12، بخش دستگاه راست پنجگاه، ص 9ـ10). در خارج از ایران، خسروانی به نام مرکّب راک خسروانی به عنوان یکی از شعبههای موقام راست در مجالس موقام شماخی (شیروان) در جمهوری آذربایجان آمده است (زُهرابوف، ص 144).منابع :ابنخرداذبه، مختار من کتاب اللهو و الملاهی، چاپ اغناطیوس عبده، بیروت 1969؛ محمدحسینبن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمدمعین، تهران 1361ش؛ تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران: زوار، ?] 1314ش[؛ حسینبن محمد ثعالبی مرغنی، تاریخ غررالسیر، المعروف بکتاب غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم، چاپ زوتنبرگ، پاریس 1900، چاپ افست تهران 1963؛ فریدون جنیدی، زمینه شناخت موسیقی ایرانی، تهران 1372ش؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ?] 1320ش[؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ فاطمه علاقه، تهران 1385ش؛ رساله موسیقی گمنام دوازده مقام و منظومهای در موسیقی شش مقام ماوراءالنهر، در سه رساله موسیقی قدیم ایران، چاپ منصوره ثابتزاده، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1382ش؛ رامز زُهرابوف، موقام: موسیقی مقامی آذربایجان، ترجمه علاءالدین حسینی، تهران 1378ش؛ محمدرضا شفیعی کدکنی، موسیقی شعر، تهران 1376ش؛ محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ?]1338ش[؛ حسنبن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، چاپ علیمحمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، ]قاهره 1971[؛ کیکاوسبن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران 1352ش؛ عوفی؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ موسی معروفی، ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی، تهران 1374ش؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار در عروض و قوافی، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی اصفهان 1363ش؛ جلالالدین همائی، تاریخ ادبیات ایران: از قدیمیترین عصر تاریخی تا عصر حاضر، تهران 1340ش.