خُسْران، اصطلاحی قرآنی و حدیثی. مصدر خسران از ریشه خ س ر و به معنای نقصان، هلاکت، زیان و گمراهی است (خلیلبن احمد، ذیل «خسر»؛ زمخشری، 1342ـ1343ش، قسم 2، ص 527؛ ابنمنظور، ذیل «خسر»). به نوشته ابوهلال عسکری (ص 574)، خسران به معنای از دست رفتن تمام یا بخشی از سرمایه و معنای اصیل آن در زبان عربی هلاکت است (نیز رجوع کنید به ابنمنظور، همانجا). با اینحال، ابنفارِس (ذیل «خسر») نقص (کاستی) را معنای اصلی خَسِرَ دانستهاست (نیز رجوع کنید به راغب اصفهانی، ذیل «خسر»). این واژه از یک سو هم به انسان و هم به فعل منسوب میشود و از سوی دیگر، هم درباره چیزهای خارجی و هم درباره امور ذهنی و روانی بهکار میرود (همانجا).در قرآن کریم، خسران و کلمات همریشه آن 65 مرتبه و در شصت آیه، به اشکال صرفی گوناگون، به کار رفته است (رجوع کنید بهمحمدفؤاد عبدالباقی، ذیل «خسر»).آنچه در کاربرد قرآنی خسران بارز است، پیوند آن با مفهوم کفر و مفاهیم همسنخ آن است. بنابر آیات قرآن، کفر و خسران (هلاکت) انسان با یکدیگر نسبت مستقیم دارند، به طوریکه هرچه فرد بیشتر در کفر غرق شود، خسران وی افزونتر میشود (رجوع کنید به فاطر: 39) و از حیث عمل، در شمار زیانکارترین انسانها (أَخْسَریüنَ أَعْمالا؛ رجوع کنید به کهف: 103ـ105) قرار میگیرد. این خسران، به اعتقاد مفسران، همانند خسرانِ حقیقی است که برخلاف زیانهای دنیوی، پایدار و جبرانناپذیر و موجب گرفتارشدن به عذاب اخروی است و قرآن از آن به «الخُسرانُ المُبینُ» (هلاکت آشکار) تعبیر کرده است (رجوع کنید به زُمر: 15؛ طبری؛ طوسی؛ طباطبائی، ذیل همین آیه). بر این اساس، قرآن کریم شرط لازم خروج انسان از دایره خسران را پیوستن به اهل ایمان و انجام دادن عمل صالح و توصیه یکدیگر به حق و صبر بر طاعت خداوند دانسته است (رجوع کنید به عصر: 2ـ3؛ طبری؛ طوسی، ذیل همین آیات).از این گذشته، خداوند قرآن را نیز موجب فزونی خسران ظالمان (کافران به قرآن) دانسته است (رجوع کنید به إسراء: 82)، زیرا کافران با سرتافتن از دستورات کتاب خداوند، خود را مشمول عذاب الهی میسازند و عملا به خسرانی که به دلیل بیایمانی، پیش از نزول قرآن در آن بودند، میافزایند. در عین حال، همین قرآن مایه رحمت و شفای مؤمنان است، زیرا آنها با عمل به آن از جهل خارج و مشمول نعمتهای الهی خواهند شد (طبری؛ طوسی، ذیل آیه). بهعلاوه در قرآن کسانی که بهسبب بدگمانی به خداوند در ایمانشان پایدار نیستند و با گرفتارشدن به کمترین سختی و نقصی در زندگی از دین خود برمیگردند نیز در خسران مبیناند (رجوع کنید به حج: 11)، زیرا هم در دنیا دچار نقص و کمبود شدهاند و هم بهسبب دست برداشتن از ایمان خود، ثواب صبر بر سختیها را از دست میدهند به عذاب خداوند گرفتار میشوند (رجوع کنید به طبری؛ زمخشری، 1366، ذیل آیه).واژههای تَتْبیب (رجوع کنید به هود: 101)، تَباب (غافر: 37)، تَبَّتْ و تَبَّ (مَسَد: 1) و خائِبین (آلعمران: 127) و خابَ (ابراهیم: 15؛ طه : 61، 111؛ شمس: 10) از واژههای مترادف با خسران در قرآن کریم است.کاربرد حدیثی خسران نیز همسنخ کاربرد قرآنی آن است، تا آنجا که برخی ترکیبهای قرآنیِ این واژه در احادیث هم مشاهده میشوند که مطابق یا مفسِّر برخی آیات قرآن کریماند؛ مثلا در روایات آمدهاست که هر کس از فرمان خدا و رسولش سرپیچی کند (کلینی، ج 1، ص 142) یا دنیا و آخرت را بر خود حرام کند (ابنبابویه، 1404، ج 4، ص 383)، در خسرانِ مبین است، که حدیث اول ناظر بر آیات 14 سوره نساء، 36 سوره احزاب و 23 سوره جنّ است و حدیث دوم نیز آیه 11 سوره حج را تداعی میکند.بهطور کلی در احادیث، پرداختن به آنچه انسان را از خداوند دور کند، موجب خسران او دانسته شده است (همو، 1362ش، ج 2، ص 632)، از جمله این امور نپرداختن زکات (مسلمبن حجاج، ج 3، ص 74ـ75)، تکبر، احسان همراه با منّت، خدعه در فروش اجناس (ابنماجه، ج 2، ص 745)، اهتمام نکردن به نماز (ترمذی، ج 1، ص 258) و دشمنی با اهلبیت پیامبر اسلام (ابنبابویه، 1417، ص 342) است (نیز رجوع کنید به کلینی، ج 1، ص 45؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 628؛ همو، 1417، ص 388).منابع :علاوه بر قرآن؛ ابنبابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362ش؛ همو، کتاب مَنلایـَحضُرُهالفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1404؛ ابنفارس؛ ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛ ابنمنظور؛ محمدبن عیسی ترمذی، سننالترمذی و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت 1403/1983؛ خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1409؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریبالقرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ?]1332ش[؛ محمودبن عمر زمخشری، پیشرو ادب، یا، مقدمةالادب، چاپ محمدکاظم امام، تهران 1342ـ1343ش؛ همو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوهالتأویل، بیروت 1366/1947؛ طباطبائی؛ طبری، جامع؛ طوسی؛ حسنبن عبداللّه عسکری، معجمالفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابیهلالالعسکری و جزءآ من کتابالسید نورالدین الجزائری، قم 1412؛ کلینی؛ محمدفؤاد عبدالباقی، المعجمالمفهرس لألفاظ القرآن کریم، قاهره 1364، چاپ افست تهران ?] 1397[؛ مسلمبن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[.