خرگوش (در عربی أرنَب)، پستانداری با نام علمی capensisLepus ، از تیرهخرگوشها، در منابعداروشناسیو پزشکی اسلامی، أرنب شاملدو نوع برّی یا دشتی (همان خرگوش) و بحری یا دریایی (نوعی نرمتن) بوده است (رجوع کنید به ادامه مقاله؛ برای معادلهای عربی رجوع کنید به کشاجم، ص 146؛ ابنسیده، ج 2، ص290).خرگوش حدود نیم متر طول، گوشهای دراز، پاهای عقبی بلند، 5ر1 تا 6 کیلوگرم وزن، و در مقایسه با جوندگان دو جفت دندان پیشین اضافه در فک بالا دارد. کف دستها و پاهای خرگوشها پوشیده از موهای زبر و برس مانند است. رنگ آنها از خاکستری روشن تا قهوهای، تغذیه آنها از گیاهان به صورت مدفوعخواری، دفعات آبستنی دو تا سه بار در سال و شیرشان کم ولی بسیار مغذی است. این پستاندار در هنگام آبستنی میتواند مجددآ باردار شود. خرگوش بیشتر شبگرد است و چندین لانه زیرزمینی برای استفاده در موقعیتهای مختلف دارد. در ایران خرگوش علاوه بر نواحی کاملا بیابانی و ارتفاعات بسیار زیاد و قسمتهای انبوه جنگل، در سایر مناطق نیز زندگی میکند (فیروز، ص 414؛ اعتماد، ج 1، ص 264ـ274؛ ضیائی، ص 185ـ 190؛ اوفتدال، ص 563ـ564؛ هانتینگتون، ص 593؛ مرفی و نورمن، ص 675ـ677؛ هرینگتون، ص 14).خرگوش دریایی (اَرنَب بحری) جانوری نرمتن و صدفدار متعلق به جنس Aplysia از تیره Aplysiidaeاست. این جانور یک جفت شاخک حساس بلند بر روی سرش دارد و چون این شاخکها گوشهای بلند خرگوش را تداعی میکنند، آن را خرگوش دریایی نامیدهاند (رجوع کنید به حبیبی، ج 2، ص 295، 357؛ شارباتی، ص 88ـ89).براساس بندهش (ص 89)، خرگوشِ بور، سرور (سردسته) فراخرفتاران (= ددان؛ رجوع کنید به بهار، ج 1، ص 206) است و سَهُوگ (=خرگوش صحرایی؛ فرهوشی، ذیل «خرگوش صحرایی») به پنج سَرده (نوع) تقسیم میشود (رجوع کنید به بندهش، ص 79)، خرگوشها دین را به زبان مردم از هرمزد پذیرفتند و به سرکردگی پنج نوع از جانوران گماشته شدند تا دیگر جانوران را به دین بخوانند (بهار، همانجا). بنابر اظهارات هرودوت (کتاب 1، بند123)، هارپاک (از نجبای دربار آستیاک) از طرف اعیان ماد، نامهای را در شکم خرگوشی نهاد و برای کوروش فرستاد تا وی را بر ضد پادشاه ماد (آستیاک) بشوراند.باورهای جانورشناسان دوره اسلامی درباره خرگوش، آمیختهای از واقعیات علمی و خرافات است. طبق منابع این دوره، خرگوش با چشم باز میخوابد و قادر است بر روی نوک انگشتان چنان حرکت کند که کسی متوجه عبورش نشود. خرگوش حایض میشود و بههمین دلیل جنّیان بر پشتش سوار نمیشوند. این جانور یک سال نر و یک سال ماده است و در ترس و سرعت در دویدن نظیر ندارد (رجوع کنید به جاحظ، ج 5، ص 283، ج 6، ص 352ـ353، 357؛ کشاجم، همانجا؛ جمالی یزدی، ص 56؛ قزوینی، ص 408؛ حکیم مؤمن، ص 19). کوتاهی دستهایش به سرعت گرفتنش کمک میکند (جاحظ، ج 3، ص 399؛ نیز رجوع کنید به نویری، ج 9، ص 334ـ336). ظاهرآ دیدن خرگوش در خواب نامبارک است (رجوع کنید به تفلیسی، ص 223؛ به نقل از ابنسیرین؛ برای تعبیرهای دیگر درباره خواب دیدن خرگوش رجوع کنید به ابنسیرین، ص 233).شاردن در گزارش سفر خود به ایران، از فراوانی این حیوان در سراسر کشور یاد کرده است (رجوع کنید به ج 3، ص 381). به گزارش تاورنیه(ج2، ص109)، پوست خرگوش را پر از کاه میکرده و برای تعلیم پرندگان شکاری به کار میبردهاند. دمشقی (ص133) از خرگوش دریایی به عنوان جانوری که اندامش شبیه ماهی، سرش شبیه سر خرگوش و جسمش صدفی است نامبرده است.کاربردها. دیوسکوریدس (ص 134) خرگوش دریایی را برای زدودن مو مفید دانسته است. به گفته او (همانجا)، خوردن مغز خرگوش دشتی برای لرزش ناشی از بیماری، مالیدن آن به لثه کودکان برای بهبود عوارض رویش دندان، و دیگر مصارف دارویی آن برای برخی امراض زنانه و سردرد و امراض پوستی مناسب است (قس ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 413، که برخی از این خواص را برای خرگوش دریایی ذکر کرده است؛ نیز رجوع کنید به رازی، ج20، ص 98ـ99؛ ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 406). قسمتهای مختلف بدن این جانور برای امراض دیگری از جمله سنگ کلیه، نقرس و درد مفاصل، و نیز پوست آن در تهیه لباسهای فاخر بهکار میرفته است (رجوع کنید به ابنبیطار، ج 1، ص 21ـ22؛ نیز رجوع کنید به جمالی یزدی، ص 57ـ59؛ دُنیسری، ص 106، 132، 230؛ انصاری شیرازی، ص 26ـ27؛ حکیم مؤمن، همانجا؛ عقیلی علوی شیرازی، ص 117ـ119).باورها و ادبیات. عربهای جاهلی معتقد بودند که آویختن خرگوش از چشم زخم و سحر پیشگیری میکند (جاحظ، ج 6، ص 357؛ کشاجم، ص 148؛ دنیسری، ص 324).خوردن گوشت خرگوش در فقه شیعه حرام است (رجوع کنید به ابنبابویه، ج 2، ص 482، 485ـ486، 488؛ طوسی، ج 6، ص 78)، اما اهل سنّت آن را حلال میدانند (رجوع کنید به ابنقدامه، ج 11، ص 70؛ نووی، ج 9، ص 10). برخی جنبههای رفتاری و زیستی خرگوش وارد اشعار و مَثَلها شده است. از جمله خوابیدن خرگوش با چشمان باز (رجوع کنید به ناصرخسرو، ص 433؛ نظامی، 1315ش، ص 124، 175؛ همو، 1376ش، ص 35)، ترس (رجوع کنید به فخرالدین اسعدگرگانی، ج1، ص183)، و تغییر جنسیت آن (خاقانی، ص250؛ نیز رجوع کنید به اسدی طوسی، ص 439؛ عبداللهی، ج 1، ص 335ـ 337؛ شکورزاده، ص 285). در کلیله و دمنه (ص 86ـ 88، 201ـ205)، داستانهایی از مکر و فریب این جانور برای در امان ماندن از شرّ حیوانات قویتر ذکر شده است.منابع :ابنبابویه، عللالشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ ابنبیطار؛ ابنسیده، المُخصِّص، بیروت 1417/1996؛ ابنسیرین، تفسیرالاحلام الکبیر، بیروت 1409/1988؛ ابنسینا؛ ابنقدامه، المغنی، چاپافستبیروت1403/1983؛علیبناحمداسدیطوسی،گرشاسبنامه، چاپ حبیب یغمائی، تهران 1354ش؛ اسماعیل اعتماد، پستانداران ایران، تهران 1357ـ1364ش؛ علیبن حسین انصاریشیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371ش؛ بندهش ]گردآوری[ فرنبغ دادگی، ترجمه مهرداد بهار، تهران: توس، 1369ش؛ مهرداد بهار، پژوهشیدراساطیرایران، ج 1، تهران 1362ش؛ حبیشبن ابراهیم تفلیسی، کاملالتعبیر، چاپ محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران 1372ش؛ عمروبن بحر جاحظ، کتابالحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ?]1385ـ1389/1965ـ 1969[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ مطهربن محمد جمالییزدی، فرّخنامه: دائرةالمعارف علوم و فنون و عقائد، چاپ ایرج افشار، تهران 1346ش؛ طلعت حبیبی، جانورشناسی عمومی، ج 2، تهران 1381ش؛ محمدمؤمنبن محمد زمان حکیممؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران 1277، چاپ افست 1378؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران 1378ش؛ محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائب البَرّ و البحر، بیروت 1408/1988؛ محمدبن ایوب دُنیسری، نوادر التبادر لتحفة البهادر، چاپ محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران ?]1350ش[؛ پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فی الحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان 1952؛ محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فی الطب، حیدرآباد، دکن 1374ـ1393/ 1955ـ 1973؛ ابراهیم شکورزاده، دوازده هزار مثل فارسی و سیهزار معادل آنها، مشهد 1380ش؛ هوشنگ ضیائی، راهنمای صحرائی پستانداران ایران، تهران 1375ش؛ محمدبن حسن طوسی، کتابالخلاف، چاپ محمدمهدی نجف، جواد شهرستانی، و علی خراسانی کاظمی، قم 1407ـ1417؛ منیژه عبداللهی، فرهنگنامه جانوران در ادب پارسی بر پایه واژهشناسی، اساطیر، باورها، زیباییشناسی و...، تهران 1381ش؛ عقیلی علوی شیرازی؛ فخرالدین اسعدگرگانی، ویس و رامین، ج 1، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1314ش؛ بهرام فرهوشی، فرهنگ فارسی به پهلوی، تهران 1358ش؛ اسکندر فیروز، حیاتوحشایران :مهرهداران، تهران 1378ش؛ زکریابن محمد قزوینی، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات (تحریر فارسی)، چاپ نصراللّه سبوحی، ]تهران [1361ش؛ محمودبن حسین کشاجم، المصاید و المطارد، چاپ محمد اسعد طلس، بغداد ?] 1954[؛ کلیلهودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1343ش؛ ناصرخسرو، دیوان، به اهتمام نصراللّه تقوی، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1380ش؛ الیاسبن یوسف نظامی، خسرووشیرین، چاپ برات زنجانی، تهران 1376ش؛ همو، هفتپیکر، چاپ وحید دستگردی، تهران 1315ش؛ یحییبن شرف نووی، المجموع : شرحالمُهَذّب، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛ احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنونالادب، قاهره ] 1923[ـ 1990؛Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'orient, ed. L.Langles, Paris 1811; Fred A. Harrington, Aguidetothe mammals of Iran, Tehran 1977; Herodotus, Thehistory ofHerodotus,tr.George Rawlinson,Chicago 1952; Gerald B. Huntington, "Mammals: nonruminant herbivores",in Encyclopediaofanimalscience, ed.Wilson G.Pond and Alan W. Bell, New York: Marcel Dekker, 2005; Michael Murphy and Amy C. Norman, "Nutrient requirements: nonruminant herbivores", in ibid; Olav T. Oftedal, "Lactation land mammals, species comparisons", in ibid; DoreenSharabati, Saudi Arabian seashells: selected Red Sea and Arabian Gulf molluscs, [London] 1981; Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse, introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981.