خِرسان،آل، خاندانیاز عالمان و ادیبانشیعی نجف. نسب این خاندان از طریق محمد عابد به فرزند امام موسی کاظم علیهالسلام میرسد (ابنعنبه، عمدةالطالب، ص245ـ247، همو، الفصولالفخریة، ص138؛ ضامنبنشدقم، ج2،قسم2، ص302). این خاندان علاوه بر شهرت در علم و ادب، عهدهدار نظارت بر حرم مطهر امامعلی علیهالسلام و اداره امور زائران در نجف اشرف بودهاند (امین، ج4، ص81، 118؛ آلمحبوبه، ج1، ص270).خاندان خرسان در آغاز ساکن شهر حلّه بودند، سپس برخی از آنان به کربلا مهاجرت کردند تا اینکه سیدابوالحسن معصوم در قرن ششم در نجف اشرف اقامت گزید (تمیمی، ج 4، ص 61)، ازاینرو در قرن پنجم، ششم و اوایل قرن هفتم این خاندان به آلمعصوم مشهور بودند (همانجا؛ نیز رجوع کنید به ضامنبن شدقم، ج 2، قسم 2، ص 297)، اما شهرت این خاندان به اخرس، از زمان ابوالفتح ابن ابیمحمدبن ابراهیمبن ابیفتیان غنائمبن عبداللّهبن حسن برکة است که به اخرس شهرت داشته و به فرزندان او بنواخرس گفته شده است (ابنعنبه، ص 247؛ ضامنبنشدقم، ج 2، قسم 2، ص 303). برخی از مشهورترین افراد این خاندان عبارتاند از :ابوالحسن معصومبن احمدبن حسن حائری، جد اعلای آلخرسان که در قرن پنجم و ششم میزیسته و او را بسیار ستودهاند (ضامنبن شدقم، همانجا؛ عبدالحسین امینی، ص 57). وی عهدهدار امور حرم امام علی علیهالسلام بود و بدینسبب مَقریزی (ج 4، قسم 1، ص 168ـ172) از وی با عنوان «امام مشهد علی» یاد کرده است. در زمان تولیت او طلائِعبن رُزِّیک، وزیر مقتدر فاطمیان به زیارت مرقد مطهر امام علی علیهالسلام رفت و ظاهرآ میان این دو مناسبات خوبی برقرار شد، چنانکه ابنرُزِّیک سالیانه مبلغی را نزد ابوالحسن معصوم میفرستاد (رجوع کنید به همانجا؛ ضامنبن شدقم، ج 2، قسم 2، ص 298).شمسالدین محمدبن احمدبن علی، از عالمان و فقیهان (زنده در 754) که کتابهای زادالسبیل در فقه و المشجَّرالکشّاف لاصولالسادةالاشراف در نسباز جمله تألیفات اوست (ابنعنبه، عمدةالطالب، ص 247؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الحقائق، ص 177؛ همان: الضیاء، ص 115، همو، الذریعة، ج 12، ص4).احمدبن درویشبن محسن، فقیه و ادیب. او در نجف به دنیا آمد و نزد فقیهان و بزرگان آن شهر دانش آموخت و از خواص و ملازمان شیخ موسی کاشفالغطا (متوفی 1243)، فقیه بزرگ عراق، و کاتب شخصی او شد و به همراه او به بسیاری از شهرهای ایران سفر کرد. او خطی خوش و در ادبیات مهارت داشت و به دو زبان عربی و فارسی شعر میسرود (تمیمی، ج 4، ص 76). وی در ربیعالآخر 1246 در نجف از دنیا رفت (حرزالدین، ج 1، ص 169؛ امین، ج 4، ص 81؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 87؛ خاقانی، ج 2، ص 4؛ حبیبآبادی، ج 2، ص 600). از جمله آثار وی میتوان به مجموعه ادبی در دو جلد اشاره کرد (محمدهادی امینی، 1413، ج 2، ص 486).حسنبن علیبن شکر، فقیه امامی قرن سیزدهم. او در حدود 1200 در نجف به دنیا آمد. فقه را در محضر شیخمحمدحسن صاحب جواهر (متوفی 1266) آموخت و در همان زمان مجلس درسی برپا کرد که عالمان بسیاری از دانش وی بهره بردند (تمیمی، ج 4، ص 68). به درخواست برخی از تجار و اعیان بغداد به آن شهر رفت و تا پایان عمر مرجعیت مردم را برعهده گرفت و در 1265 در همین شهر درگذشت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد (امین، ج 5، ص 189؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 338؛ نیز رجوع کنید به روضاتی، ص 155؛ محمدهادی امینی، همانجا؛ تمیمی، ج 4، ص 69). او علاوه بر تألیف رسالههای فقهی، کتابخانه نفیسی داشت که پس از مرگش در آتش سوخت (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 8، ص 297؛ روضاتی، ص 157).جعفربن احمد بن درویش، عالم، ادیب و شاعر. او در 17 ذیحجه 1216 به دنیا آمد (تمیمی، ج 4، ص 78) و پس از فراگیری مقدمات علمی در مجلس درس شیخمرتضی انصاری حاضر شد. جعفربن احمد شعر کم میسرود (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص 278)، اما مکاتبات بسیاری با شاعران و ادیبان معاصر خود داشت. امین (ج 4، ص 81) و خاقانی (ج 2، ص 6ـ26) بخشی از این مراسلات را ذکر کردهاند. او در دوم رجب 1303 در نجف درگذشت (حرزالدین، ج 1، ص 168؛ حبیبآبادی، همانجا؛ محمدهادی امینی، 1413، ج 2، ص 487). از وی دو مجموعه ادبی برجای مانده است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 9، قسم 1، ص 195).محمدحسینبن حسنبن علی، فقیه و ادیب و زاهد امامی. وی در نجف به دنیا آمد، دوره مقدماتی را نزد پدرش و سپس فقه و اصول را نزد فقیهانی چون محمدحسین کاظمی، میرزاحسین خلیلی و شیخمحمد طه نجف آموخت. وی مجلس درسی نیز برپا کرد. در سالهای آخر عمرش نابینا شد و در 1322 چشم از جهان فروبست (همو، طبقات: نقباء، قسم 2، ص 566؛ تمیمی، ج 4، ص 74ـ75؛ محمدهادی امینی، 1413، ج 2، ص 486). از وی تقریرات درسهای فقه و اصول و دیوان شعر کوچکی باقی مانده است (محمدهادی امینی، همانجا).عبدالرسولبن محمدحسینبن حسن، فقیه زاهد و مجاهد امامی. وی پس از خواندن دروس مقدمات، مباحث فقه و اصول را نزد محمد طه نجف و دیگران آموخت. وی از جمله کسانی است که در رکاب فقیه مجاهد سیدمحمدسعید حبوبی* به جنگ با قوای انگلیس پرداخت (تمیمی، ج 4، ص 83). او در 21 محرّم 1361 درگذشت و در مقبره خانوادگی آلخرسان به خاک سپرده شد (همانجا).عبدالمرتضی بن موسی، فقیه و زاهد امامی. او پس از تکمیل دوره مقدماتی، فقه و اصول را نزد فقیهانی چون علیبن یاسین رفیش نجفی (متوفی 1334) و شیخالشریعه اصفهانی و علم رجال را از ابوتراب خوانساری و حکمت را نزد شیخنعمتاللّه دامغانی آموخت (همان، ج 4، ص 84). وی نیز از مجاهدان و مبارزان با استعمار انگلیس بود. او در 27 ربیعالاول 1361 وفات کرد (همان، ج 4، ص 84ـ85).حسنبن عبدالهادیبن موسی، فقیه و محقق آثار علمای بزرگ شیعه. تولد وی را به اختلاف 1321 (رجوع کنید به همان، ج 4، ص 85) و 1326 (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 14، ص 67) ذکر کردهاند. پس از تکمیل دروس مقدمات، فقه و اصول را نزد فقیهانی چون سیدابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی، آقاضیاء عراقی و رجال را نزد سیدابوتراب خوانساری و اخلاق را نزد شیخعلی قمی و حکمت را از محضر نعمتاللّه دامغانی کسب کرد (تمیمی، همانجا). وی در تحقیق و احیای شماری از آثار علمی شیعه سهمی اساسی داشت، از جمله تحقیق و چاپ تهذیبالاحکام شیخطوسی همراه با شرح مشیخه آن در نجفاشرف در 1382 (آقا بزرگ طهرانی، الذریعة، همانجا؛ محمدهادی امینی، 1413، ج 2، ص 488) و تحقیق و چاپ الاستبصار شیخطوسی همراه با مقدمه و شرح مشیخه آن (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، همانجا؛ محمدهادی امینی، 1385، ص 74ـ75). روش شرح ایشان در شرح مشیخه بدین ترتیب است که در آغاز خلاصهای از جرح و تعدیل راوی را ذکر نموده، سپس به اختصار پارهای از منابع رجال یا تراجم موجود وی را نقل کرده است (طوسی، ج 4، ص 305). اثر دیگر او تحقیق و چاپ کتاب من لایحضُرُه الفقیه همراه با مقدمه مبسوطی به نام حیاةالشیخ الصدوق به پیوست شرح مشیخه صدوق است که در 1379 در نجفاشرف به چاپ رسیده است (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، همانجا؛ عواد، ج 1، ص 332ـ333؛ محمدهادی امینی، 1385، ص 337). وی علاوه بر این، کتابی در شرححال خاندانش با عنوان یتیمةالزمان فی ما قیل فی آل خرسان تألیف کرده است (محمدهادی امینی، 1413، همانجا).محمدمهدیبن سیدحسن، محقق و مؤلف. وی در 1347 در نجف بهدنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات به نگارش و تحقیق روی آورده و آثار فراوانی را تحقیق و تألیف کرده است؛ از جمله کتابی در شرححال عبداللّهبن عباس در چهار جلد (آقابزرگ طهرانی، طبقات : نقباء، قسم 3، ص 1118؛ محمدهادی امینی، 1413، همانجا)؛ المشجَّر المبیَّن فی مَنْ ذُکِرَ فی منتقلة الطالبیین (همان، ج 21، ص 44)؛ نشوةالامانی که منظومهای است در 78 بیت در نسب آل خرسان (همان، ج 24، ص160؛ محمدهادی امینی، 1413، همانجا)؛ و قَلائد العِقْیان فی ما قیل فی آلالخرسان (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 17، ص 163؛ روضاتی، ص 156). وی همچنین تمام آثار باقی مانده از ابنادریس حلّی را تحت عنوان موسوعة ابنادریس حلّی (قم 1387ش) به چاپ رسانده است. وی علاوه بر این بر بسیاری از کتابها مقدمه نوشته است، که تمام این مقدمهها در کتابی با عنوان مقدمات کتب تراثیة (قم 1385ش) به چاپ رسیده است. وی همچنین در کتاب اخیر، ضمن آوردن شرح حال خود، فهرست کاملی از آثارش (از جمله آثار چاپ نشده) آورده است.منابع :محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعة الی تصانیفالشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلامالشیعة: الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، چاپ علینقی منزوی، بیروت 1975؛ همان: الضیاءاللامع فیالقرن التاسع، چاپ علینقی منزوی، تهران 1362ش؛ همان: الکرام البررة، قسم 1ـ2، مشهد 1404؛ همان: نقباءالبشر فیالقرنالرابع عشر، مشهد، قسم 1ـ4، 1404؛ جعفربن باقر آلمحبوبه، ماضیالنجف و حاضرها، بیروت 1406/1986؛ ابنعنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، بیروت: دارمکتبة الحیاة، ]بیتا.[؛ همو، الفصولالفخریه، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1363ش؛ امین؛ عبدالحسین امینی، شهداء الفضیلة، قم 1352ش؛ محمدهادی امینی، معجمالمطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الیالنجف حتیالآن، نجف 1385/1966؛ همو، معجم رجال الفکر و الادب فیالنجف خلال الف عام، ]نجف [1413/ 1992؛ محمدعلی جعفر تمیمی، مشهد الامام، او، مدینةالنجف، نجف 1374/1955؛ محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالآثار، ج 2، اصفهان 1362ش؛ محمد حرزالدین، معارفالرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم 1405؛ علی خاقانی، شعراءالغری، او، النجفیات، نجف 1373/1954، چاپ افست قم 1408؛ محمدعلی روضاتی، جامعالانساب، اصفهان 1335ش؛ ضامنبن شدقم، تحفة الازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، چاپ کامل سلمان جبوری، تهران 1378ش؛ محمدبن حسن طوسی، الاستبصار، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران 1390؛ کورکیس عواد، معجمالمؤلفین العراقیین فی القرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد 1969؛ احمدبن علی مَقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن 1422ـ1425/ 2002ـ2004.