خبر، اصطلاحی در دانش حدیث و تاریخ. واژه خبر، و جمع آن اخبار، در زبان عربی از باب فَعَلَ یَفْعُلُ (رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل واژه) است و هم معنا و مترادف با «نبأ» و «علم» به کار رفته (خلیلبن احمد، ج 4، ص 258، ذیل «خبر»؛ ابنمنظور، همانجا) و در زبان فارسی به معنای «دانستن» است (رجوع کنید به بیهقی، ج 1، ص 263). گاه برای اثبات هم معناییِ نبأ و خبر، به آیه «نَبّأنیَ العلیمُ الخبیر» (تحریم: 3) استناد شده (محمود عبدالرحمان عبدالمنعم، ذیل واژه)، اما راغب اصفهانی (ذیل «نبأ») بر آن است که نبأ، در واقع خبردادن از امور عظیم است.در علوم ادبی و اسلامی، واژه خبر به معنای تاریخ و اطلاعات تاریخی، و حتی گردآوری اسطورههای تاریخی، به کار میرود (امتیاز احمد، ص 137). افزون بر این، در علم نحو در مقابل مبتدا، و در کلام و فقه و اصول، در برابر انشا قرار میگیرد. در متون تاریخی، اصطلاح خبر تقریبآ مترادفِ حکایت است و به اطلاعات تاریخی، زندگینامهای و حتی مطالب لطیفهوار اطلاق میشود (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه). این واژه و جمع آن، در آیاتی از قرآن کریم، به همان معنای لغوی به کار رفته است (برای نمونه رجوع کنید بهتوبه: 94؛ نمل: 7؛ قصص: 29؛ محمد: 32؛ و بروج: 17، که در آن، کلمه حدیث نیز به معنای خبر به کار رفته است؛ برای آیات دیگر رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ص 540). در آیه چهارم سوره زلزال، خبر همراه با ریشه ح د ث (باب تفعیل) در وصف قیامت آمده است: «یومَئذٍ تُحَدِّثُ اخبارَها»؛ بنابراین، ادعای ونسینک، مبنی بر نیامدن واژه خبر و جمع آن در قرآن کریم، ناموجه مینماید (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا).در اصطلاح حدیثی، خبر گاه مترادف با مفاهیم و اصطلاحات مشابهی چون حدیث، اثر، سنّت و روایت، و گاه متفاوت با آنها به کار میرود (رجوع کنید به حدیث*، بخش 1). واژه اخباری ــکه غالبآ به فردی گفته میشود که به حفظ و نقل احادیث و اقوال پیامبر یا امامان معصوم میپردازدــ در سدههای نخست، همواره برابر با کسی تلقی شده که به نقل اخبار و گزارشهای تاریخی میپرداخته است (رجوع کنید به مامقانی، ج 1، ص 61). رجالیان و تراجمنویسان قدیم نیز غالبآ تاریخنگاران و سیرهنویسان را اخباری میخواندند (برای نمونه رجوع کنید به ابنندیم، ص 121ـ123؛ نجاشی، ص 106، 395، 421). واژه «اخبار» در عناوین کتابهای قدیم نیز بیشتر به حوادث تاریخی و سرگذشت افراد اشاره دارد (برای نمونه رجوع کنید به ابنندیم، ص 89 ، 103، 163، 263؛ نجاشی، ص 397، 428 و جاهای دیگر)؛ از این رو، برخی عالمان مسلمان همواره بین محدّث و اخباری تفکیک قائل شدهاند (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ص 23؛ امتیاز احمد، همانجا). بنابراین نظر، میان حدیث و خبر نسبت تباین وجود دارد (مُناوی، ج 1، ص 228؛ مامقانی، ج 1، ص 62ـ63).از سوی دیگر، در برخی سخنان مورخان و محدّثان حدیث و خبر به یک معنا بر سنّت پیامبر اطلاق شده است. مثلا طبری (سلسله1، ص 15) پیش از نقل حدیثی معروف از پیامبر اکرم درباره مدت عمر عالَم میگوید «خبری» از پیامبر درباره این موضوع رسیده است. غزالی (ج 1، ص 15) نیز از احادیث به اخبار تعبیر کرده است؛ از این رو، برخی دانشمندان علوم حدیث دو اصطلاح خبر و حدیث را مترادف دانستهاند (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، همانجا). به نظر ابنحجر عسقلانی (همانجا)، محدّثان خبر را مترادف با حدیث به کار میبرند. شواهدی نیز دالّ بر کاربرد این دو اصطلاح به صورت مترادف وجود دارد (براینمونه رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ص 539ـ540). محدّثان شیعه نیز غالبآ این ترادف را برگزیدهاند (رجوع کنید به شهیدثانی، ص 28؛ شیخ بهائی، ص 23؛ صدر، ص 83).برخی، با صرفنظر از کاربرد مترادف حدیث و خبر، کوشیدهاند میان این دو اصطلاح در دانش حدیث تفاوتهای نظری بیابند. ابنحجر عسقلانی (همانجا) در بیان معروفترین این تفاوتها، رابطه آن دو را عموم و خصوص مطلق دانسته است؛ یعنی، هر حدیثی خبر است، اما نه به عکس (قس شهید ثانی، ص 27، که در یکی از تقسیمات خود حدیث را اعم از خبر شمرده است). ابنحجر عسقلانی توضیح بیشتری نداده است، اما ظاهر کلام وی نشان میدهد که میتوان حدیث را تنها بر اقوال منسوب به پیامبر (و در اصطلاح محدّثان شیعه، قول معصوم) اطلاق کرد، ولی خبر اعم از سخن منقول از پیامبر و غیر اوست (رجوع کنید به عثیمین، ص 36). جزایری (ص 3)، با اعتقاد به همین رأی، فقط روایات مرفوع، یعنی روایات منسوب به پیامبر، را حدیث مینامد، اما خبر را شامل روایات مرفوع، موقوف (منقول از صحابه) و مقطوع (منقول از تابعین) میداند (قس سیوطی، ج 1، ص 45؛ برای نقد رجوع کنید به قاری، ص 155). از تقسیمات دیگر خبر، تقسیم آن به خبر واحد و متواتر است (رجوع کنید به تواتر*؛ خبر واحد*).منابع : علاوه بر قرآن؛ ابنحجر عسقلانی، نزهةالنظر: شرح نخبةالفکر، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت 1409/1989؛ ابنعبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره 1402/1982؛ ابنمنظور؛ ابنندیم (تهران)؛ امتیاز احمد، دلائل التوثیق المبَکِّر للسنه و الحدیث، نقله الی العربیة عبدالمعطی امین قلعجی، قاهره 1410/1990؛ احمدبن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالمزاده، تهران 1366ـ 1375ش؛ طاهربن صالح جزایری، توجیه النظرالی اصول الاثر، بیروت: دارالمعرفة، ]بیتا.[؛ خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1409؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ]بیتا.[؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ عزت علی عطیه و موسی محمد علی، قاهره ]1980ـ 1985[؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، قم 1381ش؛ محمدبن حسین شیخ بهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات محمداسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد 1372ش؛ حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، چاپ ماجد غرباوی، ]قم ? 1413[؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ محمدبن صالح عثیمین، شرح نزهةالنظر فی توضیح نخبة الفکر للحافظ احمد بن علی بن حجرالعسقلانی، چاپ صبحی محمد رمضان و محمدبن عبداللّه طالبی، قاهره 1423/2002؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت 1417/1996؛ علیبن سلطانمحمد قاری، شرح شرح نخبةالفکر فی مصطلحات اهل الاثر، چاپ محمد نزار تمیم و هیثم نزار تمیم، بیروت ?]1415/ 1994[؛ عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم 1411ـ 1413؛ محمود عبدالرحمان عبدالمنعم، معجمالمصطلحات و الالفاظ الفقهیة، قاهره 1999؛ محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مُناوی، الیواقیت و الدرر فی شرح نخبة ابنحجر، چاپ مرتضی زین احمد، ریاض 1420/ 1999؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر بـ رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛EI2, s.v."Khabar" by (A. J. Wensinck)