خاویار، تخمکهای لقاح نیافته گروهی از ماهیان غضروفی متعلق به خانواده تاسماهیان که پس از فرایند عملآوری به مصرف تغذیه میرسند. تاسماهیان موجوداتی با قدمت بسیار هستند و منشأ آنها به دوران اول برمیگردد؛ ازاینرو، گاه به آنها فسیل زنده میگویند. این ماهیها دارای بدنی کشیده، دراز، دوکیشکل و پوشیده از پنج ردیف پلاکهای استخوانی، اسکلت بیشتر غضروفی، پوزه کشیده مخروطی یا پارویی و باله دمی شکافدار که گاه فلسهای لوزیشکلی رویش قرار دارد هستند. در اوایل زندگی دندان دارند، اما کمکم آنها را از دست میدهند (فیروز، ص 76؛ کیوانفر، 1382ش، ص 35؛ «خاویار معجزه طبیعت»، ص 56).90% از کل خاویار دنیا از ماهیهای خاویاری دریای خزر* به دست میآید. به همین دلیل، دریای خزر را دریای تاسماهیان مینامند. این ماهیها در دریای خزر شامل پنجگونه اصلیاند :1) ماهی خاویار بزرگ (فیل ماهی یا بلوگا)، با نام علمی Huso huso، بزرگترین ماهی آب شیرین جهان و نیز بزرگترین آبزی آبهای ایران است، بهطوری که وزن برخی نمونههای صید شده آن بیش از یک تن بودهاست. عمر این ماهی به صد سال هم میرسد. جنس ماده بین شانزده تا هجده سالگی به بلوغ میرسد. بهطور متوسط از این ماهی هفده تا بیست کیلوگرم خاویار بلوگا به دست میآید، 2) تاسماهی ایرانی یا قرهبرون، با نام علمی Acipenser persicus، وزن متوسط آن در آبهای ایران شانزده تا بیست کیلوگرم است و خاویار حاصل از آن چهار تا هفت کیلوگرم وزن دارد. خاویار آسترا از اینگونه به دست میآید.اینگونه فراوانترین گونه ماهی خاویاری حوضه جنوبی دریای خزر است.3)ازونبرون،با نام علمی .stellatusA که وزن متوسط آن بین نه تا ده کیلوگرم است. ماده آن بین چهارده تا هفده سالگی به بلوغ میرسد. هر ماهی در هر بار حدوداً 5ر1 تا 2 کیلوگرم خاویار تولید میکند. خاویار سوروگا از این ماهی به دست میآید. 4)تاسماهی روسی یا چالباش، با نام علمی . gueldenstaedtiA. 5)تاسماهی شکم برهنه یا شیپ، با نام علمی . nudiventrisA. در آبهای ایران، سهگونه اول ارزش اقتصادی دارند (ایرانشهر، ج 2، ص 1699ـ1702؛ د. ایرانیکا، ذیل "Caviar"؛ ببران و غمخوار، ص 202؛ پورکاظمی، 1380ش، ص119ـ132؛ کوچکیان، ص49ـ50؛ بهمنی، ص24ـ 25). مکانهای مهم صید ماهیهای خاویاری ایران، حوضه سفیدرود، میانکاله، آستارا، کیاشهر و قرهسو است (پورکاظمی، 1380ش، ص130؛ بهمنی، ص17؛ همشهری، سال14، ش4115، 30 مهر 1385، ص 7).برای مصرف خاویار، ابتدا باید تخمکهای ماهی را، در مراحل مختلفی، عملآوری کرد (رجوع کنید به محمودنژاد، ص 8ـ11؛ «خاویار معجزه طبیعت»، ص 57). خاویار دریای خزر براساس گونه ماهی، کیفیت و طرز عملآوری، دانهدانه یا فشرده بودن، و رنگ و مقاومت آن، درجهبندی میشود و به دو صورت کلی «دان» و «افشرده» وجود دارد که، باتوجه به دیگر ویژگیها، به انواع ممتاز (درباری یا طلایی سفید)، دان درجه یک، دان درجه دو و فشرده تقسیم میشود (پورکاظمی، 1380ش، ص120ـ 121؛ نیز رجوع کنید به «خاویار معجزه طبیعت»، ص 58ـ59). خاویار و گوشت ماهیهای خاویاری ایران، از لحاظ کیفیت، در دنیا بهترین شناخته شدهاند («خاویار ایران»، ص 21؛ اخلاق نجات، ص 9).از نظر فقهی، حلال بودن ماهی منوط به فلسدار بودن آن و حکم خاویار نیز همان حکم ماهی خاویار است (برای نمونه رجوع کنید به امامخمینی، 1366ش، ج 2، ص 155؛ همو، 1380ش، ج 2، ص 504؛ تبریزی، ص 401). ظاهراً به دلیل این تصور که ماهیان خاویاری فلس ندارند، خوردن آن و اجزای متعلق به آن را حرام میدانستند، اما در سال 1362ش، متخصصان زیستشناس و مورد اعتماد گواهی دادند که انواع تاسماهیان خزر در قسمتهایی از بدنشان فلس دارند (گواهی، ص 235ـ237). بدینترتیب، خوردن ماهیهای خاویاری و فراوردههای آنها حلال اعلام شد (رجوع کنید به جناتی، ج 3، ص 328).واژگان. برخی مؤلفان، به اشتباه، برآناند که واژه خاویار منشأ غیرفارسی دارد، چنانکه گاه آن را دارای ریشه روسی، ترکی یا ایتالیایی دانستهاند (رجوع کنید به بهمنی، ص 4؛ کیوانفر، 1382ش، ص 9؛ عمادی، 1372ش، ص 3)، اما دلایل متقن آیلرس(ص 381ـ390) نشان میدهد که این واژه، ایرانی و صورت تغییریافته واژه خایهدار است (قس مِسیه، 1998). واژه خاویار در ایران فقط برای تخمک ماهیهای خانواده تاسماهیان بهکار میرود، چنانکه در شمال، به تخم دیگر ماهیها اِشبَل/ اَشبول میگویند (عمادی، 1372ش، همانجا؛ قس پاینده، ص 318).تاریخچه. هرچند برخی منابع غربی، ایرانیان مجاور رود کُر را نخستین مصرفکنندگان خاویار دانستهاند (رجوع کنید به مسیه، 1998؛ یاسایی، 2005)، اما از بررسی منابع تاریخی ایرانی اطلاعی به دست نیامد. همچنین گمان میرود که مصریها و فنیقیها در 2400 سال قبل از میلاد، یاد گرفته بودند که تخم ماهیها را نمک سود کنند تا برای مواقع ضروری، نظیر جنگ و قحطی و سفر، بماند. نقشبرجستههای قبرستان سقّاره، در نزدیکی یکی از اهرام مصر، ماهیگیری را نشانمیدهد که مشغول خارجکردن تخمماهی است (گوردون و هات، 2009). حداقلاز 1100قم، ماهیگیران تجاری، ماهیان خاویاری را برای خاویار و گوشتشان صید میکردهاند (اسپیر و لاک، ص6). هرودوت (کتاب6، ص133) از ماهیهای انتاکهدر سرزمین سکاها نام برده است که برای نمک سود کردن آنها از نمک فراوان مصبّ یکی از رودهای این سرزمین استفاده میکردند. استرابون (ج 3، ص 225، 227) نیز از ماهیهایی به همین نام یاد کرده و گفته است تقریباً به اندازه دلفیناند و مترجم، آن را نوعی ماهی خاویار دانسته است (رجوع کنید به همان، ج3، ص225، پانویس8). نویسنده دیگری در سه قرن قبل از میلاد نوشته است که در دریای خزر فیلماهی را صید و خشک میکنند و سپس آن را به اکباتان میبرند (رجوع کنید به کیوانفر، 1334ش، ص ید). به نظر پلینیوس/ پلینیاکبر (ج 3، کتاب27، ص203، ج 8 ، کتاب 32، ص559)، ماهی خاویاری باشکوهترین ماهی بوده و بسیاری از مردم آن را از نظر طعم بهترین دانستهاند. چینیها از قرن چهارم/ دهم، خاویار را از تاسماهیان رودخانه یانگتسه استحصال کرده و با دانههای گیاهی به نام Gleditschia sinensis(گونهای لیلَکی/ لالَکی) و آبنمک عملآوری و نگهداری میکردند (بهمنی، ص 4). اولین مدرک مکتوب در مورد خاویار، متعلقبه باتو (نوه چنگیزخان) در دهه 640/ 1240 است ()«تاریخچه مختصر ماهی خاویار»(، 2009). مارکوپولو (ج 1، ص 52) دریای خزر را محل صید ماهیهای بزرگی چون ماهی خاویار معرفی کرده است. همچنین از دریای آزوف خاویار مطبوع و گرانبهایی به دست میآمده و صادر میشده است(رجوع کنید به اشکلوفسکی، ص 78). در دیگر نوشتههای اروپایی، از جمله )رساله پلاتینا(، چاپ 862/ 1458 (رجوع کنید به کیوانفر، 1382ش، ص9)، رابله (1494ـ1553؛ ص 260، 301ـ302) و شکسپیر (ص 70) واژه خاویار وجود دارد. اولئاریوس (ص 144) که در 1046 به ایران سفر کرد، از ماهیهای خاویاری فراوان خزر نام برده است. روسها، تاتارها، رومیها، انگلیسیها و چینیهای قدیم خاویار را مادّهای ارزشمند و غذایی لذیذ و درباری میدانستند. اما از قرن یازدهم تا سیزدهم/ هفدهم تا نوزدهم که خاویار، بهعنوان غذایی اشرافی، هرچه بیشتر در غرب شناخته میشد، همچنان تمامی مردم حاشیه خزر از آن بهره میبردند (کیوانفر، 1382ش، ص 7ـ 8). تا حدود اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم خاویار محصولی بینالمللی شناخته نمیشد، تا اینکه در اواخر دهه 1800 میلادی، فرانسه شروع به واردات آن از روسیه کرد و این مادّه غذایی از آن پس شهرت یافت ()«تاریخچه مختصر ماهی خاویار»(، 2009). در آثار مطالعه شده قدیم ایرانی، از خاویار نامی نیست، فقط ابوبکر مطهر جمالی یزدی در قرن ششم(ص107) از گرانی خایه ی ماهی و دشواری به دست آوردن آن یاد کرده است.ماهیگیران ایرانی و روسی از زمانهای بسیار دور از آبزیان خزر بهرهبرداری میکردند و تا زمان قاجار، حکومتها دخالت آشکاری در این زمینه نداشتند. البته بهنظر میرسد ماهیهای خاویاری دریای خزر، به دلیل نداشتن فلس آشکار، و بالطبع منع فقهی، در آن زمان مورد توجه ایرانیان نبود و زمینه برای بهرهبرداری هرچه بیشتر روسها از ذخایر جنوبی دریای خزر فراهم بود و فرمانداران محلی هم هر رودخانه یا هر قسمت از دریا را، با استفاده از موقعیت خود، به اتباع روسی اجاره میدادند. به علاوه، ایرانیان نیز قادر به استحصال خاویار نبودند و برای فراوری صنعتی آن از روسها کمک میگرفتند. این عوامل باعث شده بود که روسها بر دریای خزر و خاویار آن مسلط شوند (کیوانفر، 1382ش، ص 12؛ مکنزی، ص 117، 202؛ مفخم پایان، ص 402؛ تاجبخش، ص 111).در 1251، محمدشاه قاجار همه اجارهنامههای بدون نظارت دولت را باطل اعلام کرد و حاجیمیرزا آقاسی، صدراعظم وقت، برای تحکیم فرمان مذکور، شخصاً تمام شیلات را از شاه اجاره کرد. پس از او و در سالهای بعد افراد دیگری شیلات را اجاره کردند. این افراد گاه سودجوییهایی میکردند که با مقاومت امیرکبیر مواجه میشدند (مفخم پایان، ص 349؛ اسناد روابط ایران و روسیه، ص 85؛ کیوانفر، 1382ش، ص 12ـ13). پس از کشته شدن او، شیلات در دریای خزر تحت تسلط اتباع حقیقی روسی و از 1306ش، به مدت 25 سال، تحت نظارت شرکت مشترک ایرانی ـ روسی به کار ادامه داد (منشور گرگانی، ص215ـ222، 269ـ270، 288ـ298؛ فرهمند، ص 156ـ158؛ نیز رجوع کنید به شیلات*). در 1331ش، دولت ایران شیلات را ملی اعلام کرد و شرکت جدیدی به نام شرکت سهامی شیلات ایران ایجاد شد (کیوانفر، 1382ش، ص 14). پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت محمدرضا پهلوی به ایران، وی انحصار صادرات کل خاویار ایران را به امیر هوشنگ دَوَلّو قاجار، از نزدیکان دربار و حامیان شاه در دوره مصدق، سپرد. از آن زمان تا 1357ش عملا امتیاز فروش خاویار ایران در دست دولّو و خاندانش بود («خاویار ایران...»، ص 17؛ برای آگاهی از اسناد سودجوییهای دولوّ و خاندانش رجوع کنید به فرهمند، ص 158ـ227). در 1333ش/ 1954 بازار بینالمللی خاویار ایران رونق بیشتری گرفت، زیرا واردکنندگان امریکایی به جای خرید از روسیه، بازار جدیدی برای خاویار ایران تدارک دیدند (آمریکانا، ذیل "Caviar"). پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان شیلات متصدی امور صنعت خاویار بوده است (رجوع کنید به شیلات*).وضع بهرهبرداری. روند ثبت میزان صید ماهیهای خاویاری در ایران از 1307ش آغاز گردیده است. در این آمار فقط به مقادیر استحصال گوشت و خاویار تاسماهی اشاره شده است و آمار استحصال خاویار دو گونه فیلماهی و ازونبرون از 1309ش در دست است. از این تاریخ تا زمان ملیشدن صنعت خاویار، مقادیر کمی خاویار به دست آمده است (رجوع کنید به پورکاظمی، 1380ش، ص 124). مصرف خاویار در ایران تا 1329ش رایج نبود، اما از این سال به بعد در مهمانیهای دربار متداول شد. تجارت خاویار نیز از دهه 1330ش رونق گرفت (حسینی، ص17). پس از ملی شدن صنعت شیلات (1331ش)، استحصال خاویار روندی صعودی داشت، بهطوریکه از 1337 تا 1347ش، با تغییر روشهای صید، میزان صید افزایش چشمگیری یافت و البته عمده خاویار استحصال شده از گونه ازونبرون بود (پورکاظمی، 1380ش، ص 124ـ125). در 1342ش، برای جلوگیری از صید بچه ماهیها، روش «دام گستر» در صید ممنوع شد. اما صید بیرویه و کاهش زیستگاهها موجب شد که از 1347 تا 1357ش، میزان صید ماهیهای خاویاری کاهش یابد. از اینرو، برای اولینبار در 1350ش، کارگاه تکثیر و پرورش ماهیهای خاویاری در سدّ سنگر (شهید بهشتی) تأسیس شد (بهمنی، ص 6ـ7). در 1344ش، به منظور نظارت و بهرهبرداری صحیح، تعاونیهای صید پَرّه بهوجود آمدند که صید را برای صیادانِ غیرعضو ممنوع اعلام کردند. ازاینرو، بسیاری به صید غیرمجاز روی آوردند که پیامد آن تأسیس گارد شیلات در 1352ش بود. پساز پیروزیانقلاباسلامی (1357ش) و نظارت نکردن گارد شیلات، بسیاری به صید غیرمجاز پرداختند که سبب برخی درگیریها شد. برای جلوگیری از تکرار این درگیریها، در 1359ش «شورایاسلامی صیادان سنّتی» ایجاد گردید که برای صیادان پروانه صید صادر میکرد. از آن زمان تاکنون، قوانین صید برای حفظ نسل ماهیهای خاویاری، تغییرات بسیاری کرده است، چنانکه اکنون مجازاتهای سختتر و روشهای پیشرفتهتری برای برخورد با متخلفان در نظر گرفتهاند (پورکاظمی، 1380ش، ص 128ـ129؛ ببران و غمخوار، ص 209ـ210).به گواه رابینو (نایب کنسول انگلیس در رشت از 1324 تا 1330/ 1906ـ1912؛ ص 45)، تراکم ماهیهای خاویاری در دهانه رودخانهها آنقدر زیاد بوده است که آنها را با دست یا پارو میگرفتهاند. اما امروزه میزان بهرهبرداری از خاویار دریای خزر کاهش چشمگیری یافته، بهطوری که مثلا میزان صادرات خاویار از 5ر99 تن در 1375ش به 1ر9 تن در 1384ش رسیده است (سازمان شیلات ایران، ص55) و گونههای خاویاری در فهرست سرخ گونههای در معرض خطر قرار گرفتهاند (سیاهه سرخ اتحادیه جهانی حفاظت طبیعت و منابع طبیعی، ذیل "Acipenser") و به اعتقاد برخی کارشناسان، احتمال انقراض این ماهیها وجود دارد (اصلان پرویز، ص 43؛ عمادی، 1375ش، ص 2ـ3).به سبب کاهش ذخایر طبیعی خاویار، موافقتنامه «همکاریهای شیلاتی بین جمهوری اسلامی ایران و دولت روسیه فدراتیو» در 29 اردیبهشت 1375 به امضای ایران، روسیه و دیگر جمهوریهای حوزه خزر رسید. در این موافقتنامه، برنامههایی برای حفظ تاسماهیان و دیگر منابع حیاتی خزر عرضه شده است (کیوانفر، 1382ش، ص 4، 341ـ344؛ قس صفارودی، ص 56ـ59). علل اصلی کاهش ذخایر عبارتاند از: صید بیرویّه و قاچاق، مخصوصاً توسط جمهوریهای استقلالیافته حاشیه خزر؛ نبود مدیریت و جدّیت لازم در برخورد با قاچاقچیان و صیادان غیرمجاز؛ از بین رفتن بچهماهیها بر اثر بهکارگیری روشهای سنّتی صیادی؛ ایجاد سازههای آبی در رودخانههای محل تخمریزی؛ آلودگیهای زیستمحیطی و در نتیجه تخریب زایشگاه طبیعی این ماهیها، یعنی رودخانههای اطراف خزر؛ و هزینه هنگفت تکثیر مصنوعی و رهاسازی بچهماهیها باتوجه به مشکلات اقتصادی جمهوریهای استقلالیافته (رجوع کنید به پورکاظمی، 1386ش، ص 11؛ جوادی و ثاقب، 1994؛ ببران و غمخوار، ص210ـ214؛ مهربانی، ص 45ـ49). در این میان، ایران برای حفظ نسل ماهیهای خاویاری و صنعت خاویار اقدامات بهتری کرده است. از جمله آنها، کاهش برداشت خاویار، پرورش ماهیهای خاویاری به منظور تولید و رهاسازی بچهماهیها (فابریکانت، 2000؛ جعفری، ص 10)، و تأسیس مؤسسه تحقیقات بینالمللی تاسماهیان دریای خزر در 1373ش بوده است (پورکاظمی، 1380ش، ص 126). اقدامات مفید ایران از سویی و بیتوجهی دیگر کشورهای حوزه خزر باعث شده است که گاه کنوانسیون تجارت بینالمللی گونههای در حال انقراض، صید ماهیهای خاویاری توسط چهار کشور آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و روسیه را تحریم کند، اما ایران مجاز به صید باشد (رجوع کنید به بهکام، دوره 1، ش 10، مرداد 1380، ص30؛ ببران و غمخوار، ص 207). در 1387ش/2008، 50% سهم استحصال خاویار خزر به ایران تخصیص یافت، که به این ترتیب ایران رتبه اول را احراز کرد (کیهان، سال 64، ش 189134، 25 تیر 1387، ص 11، به نقل از محمد پورکاظمی).کاربردها. خاویار سرشار از چربی و پروتئین است و ارزش غذایی آن خیلی بیشتر از گوشت ماهی است. همچنین مقدار کافی از ویتامینهای A، D و E، لسیتین (از چربیهای ارزشمند برای تقویت دستگاه عصبی) و موادمعدنی از قبیل ید و فسفر دارد و به همین دلیل، خوردنآن در دورهنقاهت بیماری و پس از جراحیهای بزرگ و نیز در بیماریهای عفونی توصیه میشود. همچنین اثر بیهوشی ناشی از کلروفرم را برطرف میکند و در درمان سل نیز مؤثر است. برخی محصولات خاویار در رفع مشکلات پوستی نیز بهکار میرود («خاویار ایران...»، ص 18؛ پورکاظمی، 1380ش، ص 119ـ120). علاوه بر خاویارِ تاسماهیان، گوشت و پوست این ماهیها و نیز چسب ساخته شده از این جانوران نیز استفاده و صادر میشود («خاویار معجزه طبیعت»، ص 59).منابع :علی اخلاق نجات، «مروارید سیاه در دام صیادان خزر»، جامجم، ش 1215، 19 مرداد 1383؛ اسناد روابط ایران و روسیه در دوران فتحعلی شاه و محمدشاه قاجار، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران : وزارت امورخارجه، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380ش؛ ویکتور باریسوویچ اشکلوفسکی، جهانگردی مارکوپولو، ترجمه م. عباسی، تهران 1334ش؛ حسن اصلان پرویز، «وداع با ذخائر ماهیان خاویاری دریای خزر»، ماهنامه آبزیان، سال 7، ش 2 (اردیبهشت 1375)؛ امامخمینی، استفتاآت، قم 1380ش؛ همو، تحریرالوسیله، قم 1366ش؛ ایرانشهر، تهران : کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1342ـ1343ش؛ صدیقه ببران و علیرضا غمخوار، «نسل ماهی خاویار دریای خزر رو به انقراض است»، راهبرد، ش 43 (بهار 1386)؛ محمود بهمنی، خاویار ایران، تهران 1384ش؛ محمود پاینده، فرهنگ گیل و دیلم: فارسی به گیلکی، تهران 1366ش؛ محمد پورکاظمی، «خاویار دریای خزر 14 سال دیگر به صفر میرسد»، مردم سالاری، ش 1583، 13 مرداد 1386؛ همو، «دریای خزر: تاریخ صنعت خاویار»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 36 (زمستان 1380)؛ احمد تاجبخش، روابط ایران و روسیه در نیمه اول قرن نوزدهم: 1850ـ 1800، تبریز 1337ش؛ جواد تبریزی، استفتائات جدید، قم 1383ش؛ محمد جعفری، «خاویار پرورشی جایگزین برای ذخایر طبیعی»، جهان اقتصاد، سال 12، ش 2843، 31 اردیبهشت 1383؛ مطهربن محمد جمالی یزدی، فرّخنامه: دائرةالمعارف علوم و فنون و عقائد، چاپ ایرج افشار، تهران 1346ش؛ محمدابراهیم جناتی، رساله توضیحالمسائل، ج 3، قم 1382ش؛ محمدرضا حسینی، «خاویار در خطر انقراض»، زمان، دوره جدید، ش 16 (اردیبهشت 1376)؛ «خاویار ایران بهترین و گرانبهاترین خاویار جهان»، برزگر، ش 657 (مرداد 1372)؛ «خاویار معجزه طبیعت»، دامداران ایران، ش 32 (مرداد 1381)؛ سازمان شیلات ایران. دفتر طرح و توسعه. گروه آمار و خدمات ماشینی، سالنامه آماری شیلات ایران: 1375ـ1384ش، تهران 1385ش؛ علیاصغر صفارودی، «اجلاس هماهنگی حفاظت و بهرهبرداری ذخایر تاسماهیان در تهران»، ماهنامه آبزیان، سال 7، ش 3 (خرداد 1375)؛ حسین عمادی، «از بین رفتن نسل ماهیان خاویاری دریای خرز حتمی است»، همان، سال 7، ش 1 (فروردین 1375)؛ همو، «خاویار»، همان، سال 4، ش 12 (اسفند 1372)؛ جلال فرهمند، «سلطان خاویار ایران»، تاریخ معاصر ایران، ش 41 (بهار 1386)؛ اسکندر فیروز، حیاتوحشایران :مهرهداران، تهران 1378ش؛ انوشه کوچکیان، ماهی و شیلات ایران، ]بیجا[ 1368ش؛ امین کیوانفر، خاویار، شامل ماهیهای خاویاری (تاسماهیان)، طرز تهیه انواع خاویار، بازرسی بهداشتی کالاهای گوشتی و خاویار تاسماهیان، ]تهران[ 1334ش؛ همو، ماهیان خاویاری ایران، تهران 1382ش؛ زهرا گواهی، مبانی فقهی آراء خاص امام خمینی، تهران 1382ش؛ منصور محمودنژاد، خاویارچیستوچگونه به دست میآید؟، تهران1381ش؛ لطفاللّه مفخم پایان، دریای خزر، ترجمه و تحقیق جعفر خمامی زاده، رشت 1375ش؛ چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران 1359ش؛ محمدعلی منشور گرگانی، رقابت شوروی و انگلیس در ایران: از 1296 تا 1306 خورشیدی، تهران 1368ش؛ عزتاللّه مهربانی، «ماهیان خاویاری: ادامه حیات یا نابودی!»، ماهنامه آبزیان، سال 5، ش 7 (دی 1373)؛Wilhelm Eilers, "Le caviar", in Hommage universel [a lIran], Acta Iranica, 2, Tehran and Liege 1974; EIr., s.v. "Caviar" (by Husang Alam);The Encyclopedia Americana, Danbury 1984, s.v. "Caviar" (by Arnold H. Hansen- Sturm); Florence Fabricant, "The dearest eggs since Faberge, Iranian caviar returns", The New York Times, 4 Oct. 2000. Retrieved Sept. 22, 2009, from http://www. nytimes.com/2000/10/04/dining/the-dearest-eggs-since- faberge-iranian-caviar-returns.html? scp=1&sq=the+ dearest+eggs+science+faberge & st=nyt; Meredith B.Gordon and Hutt, "Such stuff as dreams are made on: the story of caviar, from prehistory to the present", Legal Electronic Document Archive. Retrieved Sept.22, 2009, form http://leda.law.harvard.edu/leda/data/504/Gordon. html; Herodotus, The history of Herodotus, tr. George Rawlinson, Chicago 1952; The IUCN Red List, 2009.RetrievedDec. 1, 2009, from http://www.iucnredlist.org; Masoud Javadi and Nasser Sagheb, "Caspian caviar in peril", Azerbaijan international, vol.2, no.3 (Aut. 1994). Retrieved Sept. 23, 2009, from http://www.azer.com/ aiweb/Categories/magazine/23-folder/23-articles/23- caviar.html; Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, 1871, 3rd. ed. by Henry Cordier, 1903-1920, repr. London 1975; Martin Messier, "The beluga sturgeon:caviar in danger?",TED case studies, vol.8, no.2 (Jun. 1998). Retrieved Sept. 27, 2009, from http://www1.american.edu/TED/sturgeon. htm; Adam Olearius, The Voyage and travells ambassadorssent by Frederick Duke of Holstein, to the great Duke of Muscovy, and the king of Persia, begun in the year M.DC. XXXIII. and finish'd in M. DC. containing a compleat history of Muscovy, Tartary, Persia, and other adjacent countries, Faithfully rendered into English by John ,Davies, London [1669]; Plinius/ Pliny [the Elder] Natural history, with an English translation, vol.3, tr. H. Rockham, Cambridge, Mass. 1967, vol.8, tr. W. H. S. Jones, Cambridge, Mass. 1975; Francois Rabelais, Gargantua; and, pantagruel, tr. Thomas Urquhart and Peter Motteux, Chicago 1952; Hyacinth Louis Rabino, Les provinces caspiennes de la Perse: Le Guilan, Paris 1917; William Shakespeare, The tragedy of Hamlet:prince of Denmark, ed. Tucker Brooke and Jack Rondall Crawford, New Haven 1962; "A Short sturgeon history", SterlingCaviar,2009.Retrieved Aug.15, 2009, fromhttp://www.sterling caviar.com/sterlingcaviar/caviar history.asp; Lisa Speer and Liz Lauck, "Roe to ruin: the decline of Strugeon in the Caspian Sea and the road to recovery", Sea Web, 2009. RetrievedSept.23,2009,fromhttp://www.seaWeb, org/resources/documents/reports-roe-to-ruin.pdf;Strabo, The geography of Strabo, with an English translation by Horace Leonard Jones, vol.3, Cambridge, Mass.1967; Mougeh Yasai, "Iranian caviar", TED case studies, vol.15, no.2 (Jun. 2005). Retrieved July 29, 2008, from http://www1.american.edu/ted/iran-caviar.htm.