خاوَران (خابَران). ناحیهای در ایالت خراسان قدیم. این ناحیه بین نَسا*، ابیورد* و سرخس* قرار داشته و محدوده آن با شمال شرقی ایران (استان خراسان رضوی) و جنوب ترکمنستان* کنونی در شمال رشته کوه اللّهاکبر و هزار مسجد منطبق است. رود تجن* مهمترین رود این ناحیه به شمار میرود (رجوع کنید به )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشه32). این ناحیه را دشت خاوران، زمین خاوران، خاواران یا خابران نیز نامیدهاند (رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «خابران»؛ حافظ ابرو، ج 3، ص 324؛ لسترنج، ص 394ـ395 و نقشه 8؛ نقشه کامل ایران امروز). دژ طبیعی کلات و درهگز را نیز جزو خاوران به شمار آوردهاند (رجوع کنید به قاسمی، ص 9ـ18؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).واژه خاوران، همچنین در منابع ادبی قدیم فارسی به معنای غرب و شهرهای غربی ــدر مقابل خراسان به معنای بلاد شرقی ــ بود و به شهرهای غربی ایران که در محدوده خراسان نبودند اطلاق میشد. در عین حال همین واژه باتوجه به اشتقاق از خوروران/ خوربران، به معنای محل غروب خورشید، به سمت مغرب جغرافیایی نیز اطلاق میشده است (لسترنج، ص 395، پانویس 1؛ شهیدی، ص30؛ نیز رجوع کنید به دهخدا، ذیل مادّه). خاوران در زمان حمله ترکان، دشت اَتَک/ ایتاک (ولایتی که در دامنه قراردارد) سپس دشت آخال و قره قوم نیز نامیده شده است (بارتولد، ص 119؛ رئیسالسادات، ص 197، 199).از زمان دقیق اطلاق نام خاوران/ خابران، یا نامهای دیگر، به این ناحیه اطلاع روشنی در دست نیست. همینقدر میدانیم که در اشعار فارسی باقیمانده از سده پنجم به این سو مانند اشعار ابوسعید ابوالخیر (رجوع کنید به سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر، ص 21)، ناصرخسرو (ص 455)، منوچهری (ص 67)، انوری (ج 1، ص 474، ج 2، ص 846) و خاقانی (ص 32، 270) از خاوران یاد شده است. در این آثار ادبی، همانگونه که انتظار میرود، به هیچ رو در باب تعیین محل این ناحیه توضیحی داده نشده است. چنین توضیحی ظاهراً ابتدا در الانساب سمعانی (متوفی 562؛ ج 3، ص 470) و سپس در معجمالبلدان یاقوت حموی آمده است. به نوشته یاقوت حموی، خابران نام ناحیه و شهری میان سرخس و ابیورد در خراسان بوده و میهنه از قرای آن به شمار میآمده است. وی همچنین از اَزجاه و شوکان در ناحیه خابران نام برده و تصریح کرده که خابران در گذشته شهری بزرگ بوده، اما اکنون بیشتر آن به صورت ویرانه درآمده است (یاقوت حموی، ذیل همین نامها).جوینی (ج 2، ص 109، 258)، به خاوران/ خابران طوس اشاره کرده که قلعه کلات در آن واقع است. قزوینی در قرن هفتم (ص 241ـ 242) خاوران را ناحیهای حاصلخیز در خراسان و مشتمل بر قریههایی وصف کرده و از بزرگان آنجا نام برده است. حمداللّه مستوفی در اوایل قرن هشتم (ص 157 و پانویس 4، ص 158) خاوران/ خاوردان را شهری متوسط در اقلیم چهارم در خراسان، دارای باغستان فراوان، آب روان و میوه و غله معرفی کرده و میهنه را، که مقبره ابوسعیدابوالخیر در آن واقع شده، از توابع خاوران نام برده است. به گفته وی، ابوسعید برای خاوران و بزرگان آن شعر سروده است. ابوالفداء نیز در همان زمان از خاوران (خابران) با همین ویژگیها یاد کرده است (رجوع کنید به ص 444ـ445، 447). به نوشته رشیدالدین فضلاللّه (ص52) در 694 غازانخان همراه لشکریان خود پس از گذشتن از نسا و ابیورد به دشت خاوران نزدیک سرخس رفت. حافظ ابرو (ج 4، ص 867) در ذکر حوادث 826 از زیارت بایسنقرمیرزا از مرقد ابوسعید ابوالخیر در ناحیه خاوران خبر داده است. قوام فاروقی، صاحب شرفنامه مُنیری در اواخر قرن نهم (ج1، ص401)، دشت خاوران را نزدیک بسطام ذکر کرده است. در همین قرن دولتشاه سمرقندی (ص 151، 762) این ناحیه را خاک خاوران و دشت خاوران نامیده است. زینالعابدین شیروانی در 1247 (ص 227ـ 228) خاوران را از بلاد خراسان، دارای هوای معتدل و دارالاماره آن دیار ذکر کرده که بر اثر مرور زمان ویران شده است.اعتمادالسلطنه (ج 1، ص 57، 256)، از قریههای باذن و ازجاه، از قرای خابران از نواحی سرخس نام برده و نوشته است که فضلای بسیاری به ازجاه منسوباند.مشاهیر و بزرگانی از خاوران برخاستهاند، از جمله: ابوسعید ابوالخیر*، عارف قرن (چهارم و پنجم)؛ ابوعلی احمد شادان خاورانی وزیر طغرل سلجوقی، اسعد مهنه از علمای عصر سلجوقی؛ اوحدالدین انوری ابیوردی* که ظاهرآ به همین سبب نخست خاوری تخلص میکرد (قزوینی، ص 241؛ دولتشاه سمرقندی، ص 151ـ152، 761ـ762؛ قوام فاروقی، همانجا؛ شاد، ذیل مادّه) و ابوالفتح فضلاللّهبن عبدالرحمنبن طاهر خابرانی از محدّثان قرن ششم (رجوع کنید به ابنعساکر، ج 52، ص 439؛ زَبیدی، ج 6، ص 328).در خوزستان نیز قریهای به نام خابران وجود داشته است که جغرافینویسان مسلمان از آن نامبردهاند (رجوع کنید به قدامةبن جعفر، ص 194ـ195، 243؛ جیهانی، ص 103ـ104، 107؛ مقدسی، ص453؛ یاقوتحموی، ذیل «خابران»). همچنین یاقوت حموی (ذیل «خاوران») از قریهای به نام خاوَران در خلاط ارمینیّه نام برده که ابوالحسن محمدبن محمد خاورانی (متوفی 571؛ رجوع کنید به بغدادی، ج 2، ستون 47، 244، 264، 282، 344، 489، 629ـ630) به آنجا منسوب است.منابع :ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ 2001؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس 1840؛ اعتمادالسلطنه؛ محمدبن محمد(علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرسرضوی، تهران 1364ش؛ واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران 1358ش؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج2، در حاجیخلیفه، ج4؛ جوینی؛ ابوالقاسمبن احمد جیهانی، اشکالالعالم، ترجمه علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، ]مشهد [1368ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران 1380ش؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران 1378ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ فاطمه علاقه، تهران 1385ش؛ دهخدا؛ رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان، چاپ کارلیان، لندن 1358/1940؛ حسین رئیسالسادات،«تاریخ شهرهای خراسان: دشت خاوران»، فصلنامه تحقیقات جغرافیائی، سال3، ش 1 (تابستان 1367)؛ محمدبن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علیشیری، بیروت 1414/1994؛ سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر، ]منسوب به ابوسعید ابوالخیر[، چاپ سعید نفیسی، تهران: کتابخانه سنائی، 1369ش؛ سمعانی؛ محمدپادشاهبن غلام محییالدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363ش؛ حسین شهیدی، چهارسو و نگرشی کوتاه بر تاریخ و جغرافیای تاریخی، تهران 1365ش؛ زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست ]بیتا.[؛ ابوالفضل قاسمی، خاوران: گوهر ناشناخته ایران، مشتمل بر تاریخ و جغرافیای در گز و کلات، ]تهران، بیتا.[؛ قدامةبن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن 1889، چاپ افست 1967؛ زکریابن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، چاپ فردیناند ووستفلد، گوتینگن 1848، چاپ افست ویسبادن 1967؛ ابراهیم قوام فاروقی، شرفنامه منیری، یا، فرهنگ ابراهیمی، چاپ حکیمه دبیران، تهران 1385ـ 1386ش؛ مقدسی؛ احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1347ش؛ ناصر خسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران 1357ش؛ نقشه کامل ایران امروز، مقیاس 000،600،1:1، تهران: گیتاشناسی، 1386ش؛ یاقوت حموی؛Guy Le Strange, The lands of the Eastern caliphate, Cambridge 1930; The Times Comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005.