خانه در کشورهای مسلمان (۸) افریقا

معرف

خانه در کشورهای مسلمان (8) افریقا#
متن
خانه در کشورهای مسلمان (8) افریقا1. کشورهای عربی شمال افریقامصر. نیل، طویل‌ترین رود جهان که از اعماق قاره افریقا سرچشمه می‌گیرد، باعث رشد کشاورزی و سکونت در این منطقه شده است. به سبب نوع اعتقاد مصریان به زندگی پس از مرگ، سکونتگاهها با مصالحی کم دوام‌تر از مصالح مقابر و معابد ساخته شد (گاردنر، ج 1، ص 41ـ42). مصر از روزگاران کهن به دو منطقه علیا و سفلا تقسیم شده بود. مصر علیا، خشک و ناهموار با فرهنگ روستایی و مصر سفلا، پرنعمت و شهری و پرجمعیت بود (همان، ج 1، ص 43). شرایط اقلیمی سواحل نیل، مردم صحراها و مناطق دوردست را به سوی خود می‌کشاند و کوچندگان در این‌زمینهای حاصلخیز اسکان می‌یافتند و به کشاورزی و سپس شهرنشینی روی می‌آوردند. این اسکان در کناره‌های نیل به‌ویژه منطقه دلتا و محلهای انشعاب رود بیشتر بود (ایونس، ص 9). ساخت خانه و اقامتگاههای گروهی در کناره‌های رود نیل، از اواخر دوره نوسنگی (هزاره پنجم قبل از میلاد) با مصالحی چون نی، جگن (گیاهی شبیه به پاپیروس)، ساقه‌های گیاهی و گل‌رس آغاز شد. با کاربرد گل بر روی دسته‌های نی (به منزله ستونهای باربر) و صفحات حصیرهای ساخته شده از جگن (به عنوان دیوار جداکننده و سقف)، خشت و سپس آجر به‌کار رفت و این تحول هم‌زمان با وحدت مصر علیا و سفلا بود (مرزبان، بخش 3، یادداشتهای الحاقی، ص یک).در دوره یکجانشینی در مصر، جامعه به دو قشرِ مالکان، با خانه‌های بزرگ چند اتاقی و انبار و کلبه مخصوص خدمه که روی زمینهای بلند ساخته می‌شد، و زارعان تقسیم شد (ظهران، ص 295). مصریان با سکونت در دهکده‌های دائمی، خانه‌های خود را یک طبقه و با خشتهای ساخته شده از گِلِ نیل و کاه بنا می‌کردند (اسمیت، ص 14). گل برای خانه‌های روستایی و خشت برای ساخت خانه‌های اشخاص مرفه‌تر به‌کار می‌رفت (ظهران، ص 304). در 3100 پیش از میلاد با وحدت مصر علیا و سفلا، سلسله‌های فراعنه یکی پس از دیگری حاکمیت بر مصر را به دست گرفتند (اسمیت، ص 23ـ24). فرعون به معنای مالک خانه بزرگ، خود مبیّن ساخت و اهمیت خانه‌های مجلل در تاریخ مصر است (ظهران، ص 296). در دوره سلطنت قدیم فراعنه (3100ـ2040ق م) خانه‌های اشرافی زیادی به صورت ویلایی با چوب و خشت در حومه شهر ممفیس ساخته شد که با دیوارهای بلند محصور بود و باغ و استخر و معبدی کوچک داشت. همچنین دارای اسباب و اثاثیه ظریف و قالیهای ضخیم، اتاقها و تالار بزرگ پذیراییِ منقوش به صحنه‌های زندگی بود (اسمیت، ص 43). در این دوره، کارگران عادی فقیرترین قشر جامعه بودند که خانه‌های خشتی دو طبقه داشتند. اثاثیه این خانه‌ها شامل چند صندلی سنگی و یک تخت چوبی یا حصیری برای خواب بود. در بالای خانه‌ها پنجره‌های کوچکی تعبیه و از حیاط کوچک بیرون خانه برای انبار غلات و نگهداری حیوانات خانگی استفاده می‌شد. پلکان ساختمان نیز به بام مسطحی می‌رسید (همان، ص 58).در ابتدای سلسله قدیم، خانه‌ها گاه چهارگوش، دایره یا بیضی بود و در پاره‌ای موارد نیمی از خانه در زمین فرو رفته و یک حیاط، آتشدان و انبارهای غله آن را محصور می‌کرد (آرنولد، ص110). خانه‌های دوره میانه فراعنه (2040ـ 1567ق م) یک طبقه و شامل سه اتاق و یک ایوان، یا دو طبقه با شش اتاق، پنجره‌های کوچک بالای دیوارها، و راه‌پله‌ای در فضای بیرونی خانه برای رفتن به پشت‌بام بود. هر دو نوع خانه حیاط مرکزی داشتند. بعدها سایه‌بان مقابل خانه با تعبیه ستونها و سقف حصیری به ایوان تبدیل شد. سقف ایوان به‌دلیل انباشت علوفه عایق حرارت بود. در ادامه سازه‌ای چوبی به عنوان حفاظ درِ بالای بنا ساخته شد و بدین‌طریق فکر ساخت طبقه دوم شکل گرفت. اطلاعات خانه‌سازی دوره میانه از شهر لاهون در منطقه فَیّوم* به دست آمده است که محل سکونت مباشران و کاهنان و کارگران سازنده هرم سنسورت بود ()«سبکهای خانه‌سازی در مصر باستان»، 2009).در دوره سلسله‌های جدید (1567ـ 1087ق م) خانه‌ها سه بخش داشتند: پذیرایی در کنار ورودی خانه، تالار یا صحن باز برای تجمع، و فضای خصوصی انتهای خانه. درِ چوبی قرمز رنگی در ابتدای ورودی و از درِ ورودی به تالار، دالان و پلکانی تعبیه می‌شد. اتاقهای غربی خانه نیز معمولا معبد یا اتاق پذیرایی بود. در این دوره، سرویس بهداشتی احتمالا خارج از خانه بود و در خانه‌های افراد فقیرتر از لگن استفاده می‌شد. این خانه‌ها به دلیل کم یا زیاد شدن اعضای خانه، به گونه‌ای ساخته می‌شد که امکان تغییر و گسترش آن باشد. در این دوره گاه خانه‌های سه یا چهار طبقه هم ساخته می‌شد و حیاط جلوی خانه محوریت می‌یافت. به‌طور کلی در خانه‌های عهد فراعنه باغ‌سازی جلوی خانه به‌ویژه با گیاه پاپیروس، نماد مصر سفلا، و نیلوفر آبی، نماد مصر علیا، بسیار مرسوم بود (همانجا).دوره اسلامی. با حضور مسلمانان در مصر و ساخت اولین شهر اسلامی، فسطاط*، فصل جدیدی در معماری این دیار رقم خورد. مقدسی (ص 196ـ198) از خانه‌های عباسیه در مصر نام می‌برد که با آجر و گل و بالکنهایی از چوب ساخته شده بود. وی بناهای اسکندریه را از سنگِ رخام و خانه‌های فسطاط را چهار تا ده طبقه ذکر کرده است که روشنایی آنها از روبه‌رو تأمین می‌شد. در فسطاط در دوره امویان، هر خانه حداقل یک حیاط اندرونی با مجاری آب داشت (هواگ و مارتن، ص 64).قدیم‌ترین آثار به دست آمده از خانه‌ها در فسطاط متعلق به دوره طولونیان* در قرن سوم است که روی دیوارهایش تزیینات گچ‌بری بوده است (شافعی، ج 1، ص 427). در مهم‌ترین جناح این خانه‌ها یک ایوان در وسط و دو حجره در دو طرف ایوان قرار داشت که تقلیدی از منازل ایرانیان در دوره ساسانی و عباسیان در سامرا بود. در طبقه همکف این خانه‌ها زندگی روزمره و پذیرایی از مهمان در طول روز جریان داشت. حیاط در وسط خانه، و در وسط حیاط، حوض بود. در جناح دیگر خانه، ورودی اصلی با دهلیزی به شکل زاویه قائمه به حیاط راه می‌یافت. پلکانی نیز برای دسترسی به طبقات بالا که حریم و محل خواب بود، و نیز آشپزخانه‌ای درون حیاط تعبیه می‌شد. خانه‌های چهار ایوانی در دوره طولونیان ظهور کرده است (همان، ج 1، ص 431ـ433، 459). در کاوشهایی در فسطاط، خانه‌هایی با یک و دو حیاط (یکی برای مهمان و دیگری برای زنان خانه) کشف شده است (پیتر بریج، ص 198ـ199). خانه‌های مجلل در این شهر معمولا دو بخش داشت: یکی، دیوانخانه یا محل پذیرایی از مهمانان مرد و دیگری، حرم که ویژه مهمانان زن و حریم اعضای خانواده بوده است. در فسطاط هم‌زمان با تغییر فصل، سکونت در اتاقها تغییر می‌کرد. تابستانها از ایوان به‌دلیل رو به شمال بودن، به عنوان اتاق پذیرایی و نشیمن استفاده می‌کردند (جینایی، ص 372ـ373، 377).در تمامی خانه‌های کشف شده دوره فاطمیان در فسطاط، ایوانهای باز یا دو تالار دراز به موازات یکدیگر به حیاط مرکزی باز می‌شدند (اتینگهاوزن و گرابار، ص 173). ناصرخسرو (ص80، 89ـ90) در دیدار خود از قاهره، در زمان فاطمیان، از خانه‌ای چهار طبقه یاد می‌کند که از آجر و گچ و سنگ ساخته شده بود. وی همچنین توضیح داده که تمام سراهای قاهره جداگانه ساخته شده، چنان‌که درخت و عمارت هیچ‌کس بر دیوار عمارت دیگری بنا نشده است و بر بام طبقات، باغچه درست کرده‌اند. نیز از حجره‌هایی می‌گوید که کرایه می‌دادند و جمعیت زیادی در آن جای می‌گرفت. در دوره فاطمی، کاخها در بخش مرکزی قاهره و مساکن برگزیدگان شهر در سایر محلات قرار داشت (گرابار، ص70). در تمام خانه‌های مصر از دوره ایوبی به بعد، ورودی مستقیمآ به حیاط راه نمی‌یافت و مسیر غیرمستقیمی داشت. گرایش به کاربرد سنگ به‌جای خشت از این دوره آغاز شد (هواگ و مارتن، ص 67، 76).در دوره ممالیک طبقات بالای خانه‌ها نسبت به طبقات پایین پیش‌رفتگی داشت که مشرف به کوچه و سایه‌ساز بود (همان، ص 74). در این دوره در قاهره، پنجره‌ها با جداره‌هایی با نقوش متنوع گره‌چینی (مشربیه) ساخته می‌شد. به این ترتیب بالکنهایی به وجود می‌آمد که زنان از آنجا بدون آنکه دیده شوند بیرون را می‌دیدند. همچنین آب را برای خنک شدن و نیز گیاهان خوشبو را در این بالکنها قرار می‌دادند (لوکاک، ص 121). در همین دوره، در خانه‌های مجلل حیاطهای سایه‌دار و سرسبز با سنگهای بادبَر ساخته می‌شد (پیتر بریج، ص 185). شیوه معماری خانه در قاهره از دوره ممالیک تا قرن دوازدهم تغییر چندانی نکرد و عثمانیان بیشتر تزیینات را تغییر دادند (رمون، ص 86).در دوره عثمانی در کشورهای عربی، با به‌کارگیری مصالح هر منطقه، خانه‌هایی شبیه خانه‌های استانبول ساخته شد (زین‌العابدین، مقدمه اکمل‌الدین احسان‌اوغلی، ص 13). در این دوره خانه‌های زیادی در قاهره بنا شد که طرح و نقشه واحد ولی مصالح متفاوتی داشت. درهای چوبی داخل خانه پرتزیین بودند و قواره‌های شیشه‌های رنگی در آنها به کار می‌رفت. درهای ورودی نیز کوبه‌های آهنی و قفل چوبی داشت. پنجره‌های طبقه اول کوچک و مشربیه با الوار چوبی و شیشه‌های رنگی ساخته می‌شد. خانه‌های عثمانی مصر دو تا سه طبقه بود و ورودی آن با راهروی پرپیچ و خمی به حیاط دارای چاه راه می‌یافت (عبدالرحمان زکی، ص 219). در این دوره حیاط کاربری زیادی نداشت و اتاقهای مجاور به سادگی به داخل هم باز می‌شدند. بخشهای رو به حیاط نیز قرینه نبودند، لیکن طراحی منظمی داشتند. هنگام ورود به این حیاطها اولین مکان قابل توجه، نشیمنگاه تابستانی بود. در حقیقت خانه‌سازی متقارنِ رو به حیاط با محوریت ایوان در فسطاط، در قاهره تداوم نداشته است (جینایی، ص 377ـ382).در قرن نهم در قاهره، به‌دلیل افزایش جمعیت مجتمعهایی به‌نام رَبْع ساخته شد که اقامتگاه چند خانواده بود و در کنار خیابانهای اصلی یا محل کار طراحی می‌شد. این مجتمعها در دوره عثمانی نیز رایج بود (همان، ص 385ـ386). در قرن دوازدهم نیز توزیع مساکن قاهره تمایز طبقات اجتماعی را نشان می‌داد. بیشتر خانه‌های فقرا به اطراف شهر کشیده شد و سرمایه‌داران محلی و اقشار متوسط در اطراف مرکز شهر پراکنده شدند (رمون، ص 83). الگوی سکونت قاهره در قرن دوازدهم و سیزدهم این چنین بود: عده‌ای از فروشندگان و صنعتگران نزدیک «قصبه» که مرکز اقتصادی بود و بسیاری در ربعها و کاروان‌سراها ساکن بودند و در منطقه‌ای که از مرکز بازار تا خارج شهر امتداد داشت، طبقه متوسط بازرگانان و شیوخ ازهر سکونت داشتند (همان، ص 76ـ77).ویژگیهایی از ساخت خانه و تزیینات و اثاثیه آن در مصر. از نظر آب و هوایی، ساخت حیاط خانه‌های مصری در جهت شمالی برای بهره‌گیری از نسیم خنک، ویژگی معماری این منطقه محسوب می‌شود (پیتر بریج، ص 201). در دوره‌های جدیدتر، بامهای خانه‌ها مسطح شد که شبها محل نشستن یا خوابیدن ساکنان بود. طبقات زیرین در خانه‌های چند طبقه با آجر و سنگهای بریده و طبقات بالا با تخته‌های سبک و برگ و ساقه نخل، نی و گل ساخته می‌شد. سردر خانه‌ها ساده و تنها زینت نمای بیرونی دیوارهای رو به کوچه، مشربیه بود. درون خانه‌های اشراف، پرتزیین و مجلل اما بیرون آن، ساده بود. کف اتاقهای پذیرایی با سنگهای مرمررنگی فرش می‌شد و وسط اتاق حوض فواره‌دار قرار داشت. در دو طرف تالارها، «دیوان» یعنی سکویی به ارتفاع حدود 75 سانتیمتر قرار داشت که روی آنها قالیچه‌های نفیس ایرانی و بالشهایی با رویه حریر و زربفت برای نشستن قرار می‌گرفت (ویت، ص 135ـ137). رویه دیوار با سنگهای رنگی پوشیده و با طلا و لاجورد و رنگهای دیگر آراسته می‌شد. سقف اتاقها با تیر تخته‌کوبی می‌شد. برای خنکی خانه علاوه بر حوض، بادگیر یا ملقف نیز تعبیه می‌کردند (همان، ص 137ـ138). بادگیرها برای تهویه تالار پذیرایی و اتاق نشیمن به‌کار می‌رفت. ورودی این بادگیرها را به دریچه بزرگی در سقف متصل می‌کردند (پیتر بریج، ص 203). خانه‌های قاهره از حیاط نور می‌گرفتند و پنجره‌ای به کوچه نداشتند. در از طریق دالانی پیچ و خم‌دار به حیاط باز می‌شد. مهم‌ترین قسمت خانه یعنی تالار به مردان اختصاص داشت.از جمله اثاث‌خانه نیمکتهایی ثابت بود که روی آنها با حصیر فرش می‌شد و صندوقهای زیادی برای نگهداری جواهرات و چینی‌آلات در خانه قرار داشت (ویت، ص 138ـ 140). در خانه‌های بدون حیاط یا با حیاطهای کوچک در قاهره، سرسرای بزرگ مرکزی (قاعه) که از سقف نور می‌گرفت به جای حیاط ساخته می‌شد (پیتربریج، ص200). قاعه به عنوان مهم‌ترین جزء خانه فضایی سنگفرش بود که در دو طرف آن دو ایوان و گاه در سه ضلع آن به شکل حرف لاتینی T سه ایوان، کمی مرتفع‌تر از سطح قاعه ساخته می‌شد. پنجره‌های شیشه‌ای تحت تأثیر هنر بیزانس، در قرن سیزدهم در مصر به‌کار می‌رفت. این پنجره‌ها را از شیشه‌های کوچک می‌ساختند که از پشت با گچ استوار می‌شد. پنجره‌های مذکور با قوسهای تند و به‌صورت جفت تعبیه می‌شد (هواگ و مارتن، ص 196ـ197). بیشتر تزیینات خانه‌ها نیز بر پایه گچ‌بری با نقوش برجسته گیاهی و هندسی و همچنین کتیبه‌های کوفی بود (برای نمونه رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 446، 448،450). در اطراف حیاط، در طبقه همکف اتاقهای پذیرایی باز و بدون در به نام تختبوش که از واژه «تخت» فارسی گرفته شده، تعبیه می‌شد. تختبوش فضایی مستطیل یا مربع و مسقف با کمی ارتفاع از سطح حیاط است که ضلع رو به حیاط آن باز و دورتادور سه ضلع دیگر، چسبیده به دیوار، تختهای چوبی برای نشستن مهمانان و ملاقات کنندگان اعضای خانه فراهم آمده است. اگر این فضا بسته باشد به آن مَندَره می‌گویند. در خانه فقرا اتاق پذیرایی، همان اتاق پدر، نزدیک در ورودی بود. اتاق پذیرایی مردانه نشان‌دهنده وضع اقتصادی خانواده بود که با اسباب و اثاثیه نفیس و لوازم اضافی جهت پذیرایی از مهمان زینت می‌یافت (رمون، ص 87؛ پیتربریج، ص 198).در دوره اسلامی در مصر، خانه‌های متنوعی ساخته شد. علاوه بر خانه‌های حیاط‌دار مرکزی که مخصوص اشراف و ثروتمندان بود، باید از انواع خانه‌های متوسط برای پیشه‌وران و صنعتگران یادکرد که فاقد حیاط مرکزی بودند و اگر حیاطی وجود داشت، بیرون از خانه و بین دو خانه مشترک بود، و نیز خانه‌های موقت مثل کاروان‌سراها (وکاله) برای بازرگانان و در مواقع بحرانی برای مأموران نظامی (رمون، ص 93ـ94، 198). در خان (کاروان‌سرا) بزرگ قانصوه غوری* در قاهره که از ثروت و مکنت ممالیک نشان داشت، دو طبقه پایین مختص انبار کالا و طبقات بالاتر مخصوص سکونت بود و به صورت واحدهای مجزا با پلکان داخلی جداگانه ساخته شده بود (سیمز، ص90). در قاهره در دوره عثمانی، حدود 360 وکاله وجود داشت (رمون، ص 98).رَبعها مهم‌ترین سکونتگاه گروهی دائمی در قاهره، بعد از دوره مملوکها رایج شد. ربع دو نوع بود: ربع انفرادی، با بیش از پانزده منزل مجزا با اختلاف سطح روی طبقه همکف (که در آن دکان یا انبار بنا می‌شد)؛ و ربع وکاله، با بیش از بیست منزل که روی کاروان‌سرا ساخته می‌شد و ارتباطی بین آنها با کاروان‌سرا نبود. ربعها معمولا در نزدیکی مرکز اصلی فعالیتهای اقتصادی، اقامتگاه صنعتگران کوچک و فروشندگان بود. حدود ده درصد مردم قاهره در ربع زندگی می‌کردند (همان، ص100ـ101). حوش، اقامتگاهی فقیرانه‌تر، به‌خصوص در حومه قاهره و شامل حیاطی بزرگ و عمومی با کلبه‌های بسیار بود. در این فضاها مردم فقیر با حیواناتشان زندگی می‌کردند (همان، ص 102).از خانه‌های باقی‌مانده ساخته شده به شیوه مملوکی، «الیناق الحسامی» و «خیربک» است که قاعه‌های قدیمی آن تاکنون باقی است (عبدالرحمان زکی، ص 218).از خانه‌های قاهره در دوره عثمانی، خانه جمال‌الدین الذهبی از بازرگانان بزرگ مصری است که در 1047 ساخته شده و در طرف قبله آن، اتاق‌نشیمن (مقعد) هست با دو طاق که روی ستونهای مرمری تکیه زده‌اند. در قسمت شرقی این خانه، تالار بزرگ با دو ایوان و وسط ایوانها فضایی موسوم به «دَرْقاعه» قرار دارد که با عنصر شخشیخه، عنصر گنبد چوبی شکل کوچکی، پوشیده شده است. در تالار این خانه مشربیه‌ای به سمت گذر عمومی تعبیه شده است. خانه حمام کوچکی نیز دارد (همان، ص 221). منزل دیگری از این دوره متعلق به ابراهیم کتخداالسناری است که در 1209 ساخته شده و دارای اتاق نشیمن در سمت قبله، اتاقهای متعدد، تالار و حمام است و محققان و مأموران سیاسی فرانسوی زیادی در آنجا اقامت داشته‌اند. دیگری خانه شیخ عبدالوهاب الطبلاوی است که شامل دو قسمت مجزاست؛ قسمت اول در 1058 و قسمت دوم در 1211 ساخته شده است. در بخش دوم که بزرگ‌تر و مهم‌تر از بخش نخست است دیوارها کاشی‌کاری شده و آبنمای سنگی زیبایی در تالار آن قرار دارد (همان، ص 223ـ224). خانه «حلاوت» نیز قابل توجه است که شامل حیاط با چاه، مقعد، سکوهای نشستن، مشربیه با شیشه و چوبهای تزیینی و دستگیره‌های در زیبایی است و چون نزدیک ساحل ساخته شده، کف حیاط شن و ماسه‌ای است که جنبه خنک‌کننده دارد و از سنگ مرمر نیز به همین دلیل استفاده زیادی شده است. این نمونه‌ها امروزه در میان خانه‌های نوساز جایگاه ویژه‌ای دارد چرا که بیشتر مساکن امروزی با سقفهای مسطح و بدنه‌های بتونی و دیوارهای ساخته شده از بلوکها و قالبهای سیمانی تفاوت زیادی با گذشته دارد (سراج‌الدین، ص 74، 77). این تغییرات در روستاها کمتر است و امروزه خانه‌های روستایی از خشت و بیشتر یک طبقه و شامل چند اتاق است. اتاقها به دلیل نداشتن پنجره، نمناک و تاریک‌اند (نشأت، ص 193).منابع : برندا اسمیت، مصر باستان، ترجمه آزیتا یاسائی، تهران 1380ش؛ ورونیکا ایونس، شناخت اساطیر مصر، ترجمه باجلان فرخی، تهران 1375ش؛ هیدنبو جینایی، «جهان کوچک خانواده پیرامون حیاط»، در شهرنشینی در اسلام ]گزارش همایش بین‌المللی شهرنشینی در اسلام (28ـ 22 اکتبر 1989)[، ]برگزارکننده[: مرکز مطالعات فرهنگی خاورمیانه‌ای توکیو، ترجمه مهدی افشار، ج 2، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1386ش؛ آندره رمون، مقدمه‌ای بر شهرهای بزرگ عربی ـ اسلامی در قرنهای 10 تا 12 هجری، ترجمه حسین سلطان‌زاده، تهران 1370ش؛ محمود زین‌العابدین، جولة تاریخیة فی عمارة البیت العربی و البیت الترکی، ریاض 1419/1998؛ اسماعیل سراج‌الدین، التجدید و التأصیل فی عمارة المجتمعات الاسلامیة : تجربة جائزة الاغاخان للعمارة، اسکندریه 2007، فرید محمود شافعی، العمارة العربیة فی مصر الاسلامیة، ج 1، ]قاهره[ 1970؛ سعد ظهران، «تصورات شهرنشینی روشنفکران مسلمان: رویکردی مصری، عصر شکل‌گیری تمدن مصری»، در شهرنشینی در اسلام، همان؛ عبدالرحمان زکی، «الدار الاسلامیة فی مصر»، المقتطف، ج 99، ش 3 (رجب 1360)؛ پرویز مرزبان، خلاصه تاریخ هنر، تهران 1379ش؛ مقدسی؛ ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363ش؛ قمر نشأت، «دوازده سال در قاهره»، یغما، سال20، ش 4 (تیر 1346)؛ گاستون ویت، قاهره: شهر هنر و تجارت، ترجمه محمود محمودی، تهران 1365ش؛ جان هواگ و هانری مارتن، سبک‌شناسی هنر معماری در سرزمین‌های اسلامی، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران 1384ش؛Dieter Arnold, The encyclopaedia of ancient Egyptian architecture, Princeton 2003; Richard Ettinghausen and Oleg Grabar, The art and architecture of Islam: 650-1250, Marmondsworth, Engl. 1987; Helen Gardner, Gardner's art through the ages: the Western perspective, vol.1, [ed.] Fred S.Kleiner and Christin J. Mamiya, Australia 2006; Oleg Grabar, "The architecture of power: palaces, citadels and fortifications", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984; Ronald Lewcock " Architects, craftsmen and builders: materials and techniques", in ibid; Guy T. Petherbridge, "Vernacular architecture: the house and society", in ibid; Eleanor Sims, " Trade and travel marketa and caravanserais", in ibid; "Styles of houses in ancient Egypt", Ancient Worlds, 2009. Retrieved Dec.8, 2009, from http:// www. ancientworlds.net/ aw/ Articles/ 831412.تونس. در تونس تا قبل از دوره شهرنشینی جدید بیشتر روستانشینی رایج بود به طوری که تا اواسط 1338/1920، حدود 82% خانه‌های این کشور از نوع روستایی و فقط هجده درصد آنها شهری بودند. روستاییان تونس یا کوچ‌نشین‌اند و در چادر زندگی می‌کنند یا یکجانشین‌اند که در این صورت، در گوربی (رجوع کنید به ادامه مقاله) یا در خانه روستایی ساکن‌اند. با شروع قرن چهاردهم/ بیستم، به‌ تدریج چادرنشینی از بین رفت و گوربی و خانه جای چادر را گرفتند.از ویژگیهای کشورهای عربی ـ اسلامی، مانند تونس و مراکش و الجزایر، ساختار معماری مسکونی روستایی و شهری درونگراست، به این ترتیب که همه خانه‌ها یک حیاط مرکزی دارند که اتاقها و سایر فضاها دورادور آن قرارگرفته‌اند و رو به آن باز می‌شوند و از آن روشنایی می‌گیرند (سانتلی، ص114).غارنشینی و خانه‌های زیرزمینی. اقوام بربر، در گذشته‌های دور، خانه‌های خود را یا به صورت غار در درون صخره‌ها می‌ساختند یا به صورت اتاقهایی با پوشش گنبدی در چندین طبقه روی هم بنا می‌کردند، که آنها را بسته به اینکه بر فراز بلندی یا در دشت ساخته شده باشند، قلعه یا قصر می‌نامیدند. نمونه‌هایی از این بناها در مطماطه در جنوب تونس و غریان در مغرب لیبی باقی مانده‌اند (فونتان و گرسه، ص317ـ320؛ پیتربریج، ص202). کاوشها نشان داده‌است که خانه‌های بولاریجیا در تونس از دوره رومیها اتاقهای زیر و روی زمینی داشته‌اند (پیتر بریج، همانجا). این بناها در واقع پناهگاههایی در برابر حمله کوچ‌نشینان دشتهای مجاور بودند و در مواقع صلح، فقط برای انبار کردن آذوقه از آنها استفاده می‌شد.از قرن دوازدهم/ هجدهم با عقد پیمان صلح بین اقوام درگیر تونس تا اوایل قرن چهاردهم/ بیستم، تقریبآ همه قلعه‌ها و خانه‌هایی که در بلندیهای این منطقه ساخته شده بودند، رها شدند و ساکنان آنها در کوهپایه‌ها که شرایط زندگی در آن بهتر بود، مستقر شدند. این بار در نوع دیگری از غارنشینی، خانه‌ها را درون زمین حفر کردند. برای ساخت این خانه‌ها، ابتدا حیاط مرکزی آن در عمق حدود شش تا هشت متری گودبرداری می‌شد. سپس تونل ورودی (سقیفه) با انحنا و در طول آن آشپزخانه، انبار و اتاقها درون بدنه‌های حیاط حفاری می‌گردیدند. همچنین، منبعی برای نگهداری آب باران در حیاط کنده می‌شد (رجوع کنید به همانجا). این خانه‌ها بسیار بزرگ (نسبت به سایر گونه‌ها)، دلپذیر، در تابستان خنک و در زمستان گرم بودند و هزینه ساخت آنها نیز کم بود، اما هوا در آنها جریان نمی‌یافت و ممکن بود در هنگام بارندگی دچار ریزش شوند.گوربی. گوربی نوعی کلبه و به دو گونه است، کیب و مامرا. کیب در بخش جنوبی کوه‌های تِل و در شهر زغوان دیده می‌شود و به شکل آلونک، با شاخ و برگ گیاهان (از جمله زیتون) و کاه و حصیر ساخته می‌شود و اغلب کاربری فصلی دارد. مامرا مسکن بومیِ بخش سفلای رود مجرده و شهر بنزرت است و با سنگِ خشکه‌چین، قلوه‌سنگ یا خشت (ترکیب خاک رس و کاه) ساخته می‌شود و سقف کاه‌پوش دارد. در ساخت گوربیهای متأخر، از سیمان، آجر، تیرآهن و بتن‌آرمه نیز استفاده می‌شود. گاه با بهترشدن وضع مالی خانواده، یک یا چند گوربی دیگر اضافه می‌گردد و گوربیِ گسترش‌یافته خودبه‌خود دارای حیاط می‌شود (رجوع کنید به سانتلی، ص151ـ152).خانه‌های روستایی. این خانه‌ها نیز مانند گوربی انواع گوناگون دارد. خانه با بام تخت گونه رایج آن است که در سراسر تونس دیده می‌شود، ولی اهمیت آن در همه جا به یک اندازه نیست. در تل، رواج این خانه‌ها به اندازه گوربی است. در سواحل شرقی تونس، گونه غالب است و در روستاهای کوچک و بزرگ، از بنزرت در شمال کشور تا مرز طرابلس (لیبی) در جنوب دیده می‌شود.در روستاهایی که از نظر اقتصادی رونق چندانی ندارند خانه‌ها به صورت نیمه گوربی نیمه‌خانه هستند. گونه‌ای پیشرفته مابین خانه و گوربی به نام دم (از ریشه لاتین دموس) ساخته می‌شود که در شهرهایی مانند باجه* در شمال کشور تونس با طاق آهنگ و دیوارهای مستحکم و اندودشده با آهک رایج است.در خانه‌های روستایی ساخت‌مایه اصلی خاک است که اغلب به صورت خام و خشک‌شده در آفتاب استفاده می‌شود. گاهی ترکیب خاک و کاه خردشده را یا به صورت خشت یا با قالب‌گیری با تخته‌های چوبی عریض و ریختن و فشردن کاه‌گل بین آنها به کار می‌برند. خاک در زیرسازیها، دیوارها و به صورت لایه‌ای افزوده، در بام خانه‌ها استفاده می‌شود. ضخامت دیوارهای گلی در ایجاد مقاومت در برابر گرما تأثیر بسزایی دارد. علاوه بر این، دیوارها همیشه با اندود آهک پوشیده می‌شوند که باعث انعکاس نور و حرارت می‌گردد. افزودن لایه‌ای گل روی بام خانه‌ها که اغلب به صورت تخت یا شیب‌دار ساخته می‌شوند بر نفوذناپذیری آنها می‌افزاید. پوشش بام خانه گاهی مثلاً در خانه‌های قبائلیها یا بربرها در دره مجرده، از سفال نیم استوانه است. در بامهای تخت، از چوب درخت زیتون یا سرو برای ساخت تیرهای افقی استفاده می‌شود. این تیرها با تیرهای چوبی با قطرهای متفاوت کنار هم قرار می‌گیرند و لابه‌لای آنها را با سنگ پر می‌کنند. گاهی این سازه با لایه‌ای از مخلوط خاک و آهک و ماسه دریایی تکمیل می‌شود که باعث استحکام بیشتر آن می‌گردد.بام با پوشش طاقی به ندرت در خانه‌های تونس به چشم می‌خورد. با استفاده از پوشش طاقی، از آهنگ یا چهار بخش آهنگ، می‌توان اتاقهایی با عرض بیشتر ساخت، اما این روش گران‌تر تمام می‌شود و مستلزم به‌کارگیری افراد ماهر است. ساخت طاقهای گهواره‌ای برای مثال در منطقه باجه که ساکنان آن اوضاع اقتصادی خوبی دارند، رواج دارد. برخی دیگر از خانه‌ها در صخره‌های ساحلی، بین لایه‌های رسوبی افقی، ساخته می‌شوند، برای مثال در روستای شنینی. دسته‌ای دیگر، همانند خانه‌های زیرزمینی، در زمینهای رسی ـ ماسه‌ای سخت ولی قابل پودرشدن، حفر می‌گردند، مانند خانه‌های شهر مطماطه (رجوع کنید به سعداوی، ص 413ـ416). در خانه‌های شهر تونس، آجر و سنگ، در کنار هم به‌کار می‌روند. دیوارها و کف حیاط در خانه‌های معمولی با آهک سفید می‌گردد (روو، 1983، ص50، 54).در آبادیهای منطقه جَرید*، ساختمایه خانه‌ها آجر است و بازشوهای باریکی برای ایجاد جریان هوا در آنها وجود دارد. آجرکاریهای خاص نماها و دیوارهای رو به حیاط برای مثال در شهر توزَر*، نشان‌دهنده توجه هنرمندانه سازندگان آنهاست.خانه‌های شهری. در تونس خانه‌های شهری و روستایی تفاوت زیادی باهم ندارند. خانه‌های شهری مستحکم‌تر ساخته می‌شوند و امکانات بیشتری دارند ولی ساختار فضایی و اجزای تشکیل‌دهنده در آنها و گونه‌های دیگر خانه در تونس، مشابه یکدیگرند. مقایسه خانه‌های قرن دهم با خانه‌های اواخر قرن سیزدهم نشان می‌دهد که در ساختار آنها تغییر چندانی رخ نداده است و همان سبکها و تزیینات پیشرفته‌تر شده‌اند (سانتلی، ص114).به گفته ژاک روو (1980، ص 46ـ47) خانه‌های شهر تونس در قرون دوازدهم و سیزدهم، براساس توانایی مالی مالک آنها، دارای سلسله مراتب و به چهار دسته تقسیم‌پذیر بوده‌اند: خانه معمولی (خانه طبقه ضعیف)، خانه بورژوا (خانه طبقه مرفه)، خانه بزرگ (خانه طبقه اعیان) و کاخ. این گونه‌شناسی در مورد خانه‌های سراسر کشور تونس صادق است.معماری خانه‌های تونس از معماری شرقی و معماری مدیترانه‌ای برگرفته شده است. به نظر ژاک روو (1983، ص44ـ 55)، اجزای اصلی به‌کار گرفته‌شده در معماری خانه‌های تونس هم در معماری خانه‌های یونانی ـ رومی و هم در معماری خانه‌های فسطاط (که معماری آن برگرفته از معماری شهر سامرا بود) مشاهده می‌شود. حیاط مرکزی، سقیفه (ورودی)، رواق (در اینجا ایوان) و اتاق با نقشه‌ای به شکل حرف لاتینِ T، احتمالا خاص این خانه‌ها بوده که معماران تونسی آن را با توجه به اوضاع اقلیمی و فرهنگی ویژه این منطقه تغییر داده‌اند تا پاسخگوی نیازهای ساکنان باشد. محصول نهایی گونه‌ای نسبتآ جدید است که اگرچه در معماری یونان و بین‌النهرین ریشه دارد، با ویژگیهای سرزمین تونس نیز وابستگی تنگاتنگ و انکارناپذیری دارد. از دیگر ویژگیهای خاص معماری تونس این است که خانه‌های حیاط‌دار به صورت خوشه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند به طوری که دیوارهای آنها پشت به پشت یکدیگر است و شبیه به کندوی عسل ساخته شده‌اند (عبدالکافی، ص43).در کشور تونس تشخیص بافت مسکونی شهری از بافت مسکونی روستایی همیشه آسان نیست. در بافت شهری حیاط خانه‌ها اغلب دارای شکل منظم است و دورتادور آن را فضاهای ساخته‌شده در برمی‌گیرند. در حالی‌که در بافت روستایی حیاط خانه‌ها معمولا شکل منظمی ندارد و همه جوانب آن ساخته نمی‌شود. تراکم بافت روستایی به علت وسعت زیاد قطعات زمین آشکارا از بافت شهری کمتر است اما این تمایز در میزان تراکم و چگونگی قرارگیری بنا در زمین به تعریفِ گونه‌ای از بافت مسکونی که کاملا با بافت مسکونی شهری متفاوت باشد نمی‌انجامد. هر دوی این بافتها جزو گونه واحدی از فرم شهری محسوب می‌شوند.سلسله‌مراتب موجود در راههای دسترسی به بافت مسکونی بر مبنای اصل جدایی خانه‌ها از فضای تجاری شکل می‌گیرد. معابر اصلی یا درجه دو فضاهای عمومی و تجاری محسوب می‌شود و به موازات آنها بناهای مذهبی و مغازه‌ها قرار دارد، درحالی‌که برای دسترسی به خانه‌ها، کوچه‌های باریک و بن‌بستهایی عمود بر معابر اصلی ایجاد شده که اغلب فضایی خصوصی است که تضاد آشکاری با معابر اصلی دارد.ساختار بافت مسکونی به‌گونه‌ای است که هر محله دارای استقلالی نسبی است. به این ترتیب که ایجاد خدمات مورد نیاز محله (مانند مسجد، نانوایی، حمام) در امتداد معابر اصلی، پاسخگوی زندگی روزمره ساکنان محله است.مجموع خانه‌های کنار هم مانند جزایری است که دسترسی به آنها از طریق بن‌بستها میسر می‌شود. این جزایر (مجموعه خانه‌ها) شکل مشخصی ندارند و اندازه آنها بسیار متفاوت است. جزایرِ محلات عامه‌نشین اغلب کوچک‌تر از محلات اعیان‌نشین است و بن‌بستهای کوتاه‌تری دارد.جزایر همانند هسته درونی است که خانه‌های مجاورِ راههای اصلی یا فرعی آن را دربرگرفته است. دسترسی به خانه‌های درونی از طریق یک بن‌بست امکان‌پذیر است، بنابراین خلوت یا محرمیت این خانه‌ها بیشتر از خانه‌های حاشیه‌ای حفظ می‌شود. هسته درونی اغلب متشکل از یک خانه بسیار بزرگ یا چند خانه است، و نیز تعدادی خانه دیگر که در حاشیه مسیر بن‌بستی قرار دارند که به راهرویی به نام دَریبه (رجوع کنید به ادامه مقاله) منتهی می‌شود. این خانه‌های اخیر اغلب کم‌بهاترند.با وجود یکنواختی زیاد بافت شهری، بافت مسکونی به دوگونه تقسیم می‌شود: بافت مسکونی مرکزی (مدینه) و بافت مسکونی حومه. شبکه دسترسی به خانه‌ها و نوع قطعه‌بندی زمین در هریک از این بافتها خاص و ویژه همان بافت است. بااین‌حال، بناهای عمومی احداث‌شده در معابر اصلی آنها موجب ادغامشان در ساختار کلی شهر می‌شود (رجوع کنید به همانجا).ورودی خانه سقیفه نام دارد و فضایی است با نقشه مربع یا مستطیل‌شکل که به گوشه‌ای از حیاط منتهی می‌شود. محورهای ورود و خروج از سقیفه برهم منطبق نیستند و به‌این‌ترتیب وقتی در خانه باز باشد، حیاط خانه دیده نمی‌شود. چون در روستاها پوشیده نگاه داشتن درون خانه از بیرون لزوم ندارد، خانه‌های روستایی سقیفه ندارند. گاهی سکوهایی برای نشستن، در سقیفه تعبیه شده است. صاحب خانه در این فضا افراد غریبه را ملاقات می‌کند، بدون اینکه حضور آنها مزاحمتی برای اهل خانه ایجاد نماید. همچنین در طول روز، زنان می‌توانند از فضای سقیفه به عنوان اتاق استفاده کنند و در آن به کارهای روزانه بپردازند (سانتلی، ص122). هرچه خانه بزرگ‌تر و اعیانی‌تر باشد تعداد سقیفه‌های آن بیشتر است. گاهی در خانه‌های اشرافی دو یا سه سقیفه یکی پس از دیگری وجود دارد و به این وسیله فاصله بین حیاط و کوچه بیشتر می‌شود. گاهی نیز راهرو یا دالانی نسبتاً طولانی قبل از سقیفه قرار دارد که به آن دریبه یا دهلیز می‌گویند و در واقع مانند یک بن‌بست خصوصی است. فاصله‌ای که باید طی کرد تا به حیاط خانه رسید به وضع اجتماعی و اقتصادی ساکنان بستگی دارد (عبدالکافی، همانجا). به نظر روبرتو براردی، مسیر بین فضای عمومی و حیاط خانه، باتوجه به فضاهای پی‌درپی، ممکن است به چهار صورت باشد: 1) سقیفه، 2) سقیفه و دریبه، 3) سقیفه و بن‌بست، 4) سقیفه، دریبه و بن‌بست (رجوع کنید به سانتلی، ص122، 125؛ نیز رجوع کنید به روو، 1980، ص48).دیوارهای بیرونی خانه‌ها اغلب بدون روزن است، بنابراین سردر عنصر مهمِ نمای بیرونی و مشخصه خانه در فضای کوچه و خیابان محسوب می‌شود. سردر به صورت تخت یا قوسی‌شکل (قوس بیضی یا نعل اسبی)، روی دو ستون در دو طرف در ورودی می‌نشیند. جنس این قاب از سنگ آهک است و اغلب قاب دیگری از جنس کوکینا (نوعی سنگ‌آهک با ساختار ضعیف و تشکیل شده از مرجان و صدف) دور آن ساخته می‌شود. درِ چوبی خانه دولنگه است با دو کوبه در بالا و پایین و گل‌میخهای اندلسی. در قرن سیزدهم، تحت‌تأثیر سبک ایتالیایی، قاب‌بندیهای گچ‌بری یا کنده‌کاری‌شده با نقوش ترنج بیضی‌شکل یا گل‌وبوته با رنگهای مختلف جایگزین گل‌میخها شده‌اند. گاهی در یک لنگه در، درِ بازشوی کوچکی برای رفت‌وآمد روزانه تعبیه می‌شود.اغلب یک دریچه یا منفذ مشبّک به شکل چهارگوش در قسمت بالای سردر وجود داشته که با عبور هوا از این دریچه و در، جریان هوا در فضای ورودی برقرار می‌شده است. به نوشته روو (1980، ص122)، علت ساخت این منفذِ رو به خیابان در ارتفاع بالا و نزدیک سقف، حفظ حریم زنان خانه بوده و موقعیت قرارگیری این منفذ، مکالمه زنان در درون خانه را برای رهگذران کوچه نامفهوم می‌کرده است. در سبک ایتالیایی که در قرن سیزدهم رایج شد، این دریچه به قوسی بیضی‌شکل تبدیل گردید.در معماری سنّتی تونس، دو نوع در دیده می‌شود: درهایی که سطح بالای درگاه آنها صاف است، و نوعی که سطح بالای درگاه آنها قوسی‌شکل است. نوع اول، معمولا برای قسمتهای داخلی مثل اتاقها، سرویسهای بهداشتی و آشپزخانه به کار می‌رود و نوع دوم بیشتر در سقیفه و درِ ورودی خانه استفاده می‌شود و چهارچوب آنها معمولا از جنس آجر است (سعداوی، ص 416).اتاقها اغلب دارای دو پنجره است که در دو طرف درِ ورودی اتاق قرار دارند و به حیاط باز می‌شوند. این پنجره‌ها حدود چهل الی پنجاه سانتیمتر از سطح زمین ارتفاع دارند و ارتفاعشان حدود یک تا 80ر1 متر است. دور پنجره‌های اتاقهای طبقات بالا، که بعدها به ساختار خانه‌های یک‌طبقه تونس اضافه شده و اغلب کوچک‌ترند، با نرده پوشیده می‌شود. این نرده‌ها گاه از چوب به‌صورت مشبک و گاه فلزی است (همان، ص417).در همه انواع خانه‌های عربی ـ اسلامی در شمال افریقا، روستایی یا شهری، کوچک یا بزرگ، محقر یا اشرافی و همچنین در گوربیها، حیاط (وسط الدار) یا میان‌سرا یا پاسیو فضای اصلی خانه است. حیاط هر شکل و اندازه‌ای که داشته باشد، چه در مجاورت مستقیم اتاقها باشد یا با رواق از آنها جدا شود، در مرکز خانه قرار می‌گیرد و سایر فضاها دورادور آن سامان می‌یابد (سانتلی، ص 116؛ سعداوی، ص 407).در خانه‌های معمولی، فقط یک حیاط وجود دارد و همه فضاها هم خدماتی و هم پذیرایی در اطراف حیاط ساخته می‌شوند. به این دلیل کاربری حیاط در ساعات مختلف روز تغییر می‌کند، اما در خانه‌های بزرگ و اعیانی چندین حیاط، هریک با کاربری مجزا وجود دارد: یک حیاط اصلی (اندرون) با اتاقهایی در اطراف آن برای افراد خانواده، یک حیاط خدماتی برای آشپزخانه و سرویس بهداشتی (گاهی حمام) و یک حیاط مهمان (بیرونی) با فضاهای پذیرایی در دورادور آن (سانتلی، ص 116ـ117). در فضاهای اطراف حیاط، مهم‌ترین بخش خانه در دورترین نقطه نسبت به ورودی و سقیفه قرار دارد. اتاق اصلی خانه در این بخش قرار می‌گیرد. در واقع می‌توان گفت که خانه نوعی جهت‌گیری خاص نسبت به ورودی و فضای کوچه دارد.در حیاط خانه‌های طبقه اعیان گاهی باغچه‌ای وجود دارد، گاهی نیز در وسط حیاط این خانه‌ها آبنمایی سنگی می‌سازند، ولی در اکثر خانه‌های تونس فضای حیاط خالی است.در شهرها کف حیاط در خانه‌های اعیانی با سنگ مرمر و در خانه‌های متوسط با سنگ آهک یا خاک مفروش می‌شود. در حالی که در خانه روستایی از خاک کوبیده و سفت است. همچنین وقتی اقتصاد خانواده کشاورزی است، ابعاد حیاط بزرگ‌تر و ساماندهی آن به صورتی است که بتوان قسمتی از آن را برای سرپناه دامها استفاده کرد (روو، 1980، ص 49، 51؛ سانتلی، ص 116ـ119؛ سعداوی، همانجا).در خانه‌های معمولی، اغلب جلوی اتاق اصلی، یک رواق (ایوان ستون‌دار) وجود دارد. گاهی این رواق در جبهه روبه‌روی آن، در سمت دیگر حیاط نیز تکرار می‌شود. در خانه‌های اشرافی، چهار رواق دورتادور حیاط ساخته می‌شود. رواق احتمالا یادگار معماری خانه‌های فسطاط در مصر است که در آنها نیز احتمالا از خانه‌های سامرا در عراق اقتباس شده است (رجوع کنید به سانتلی، ص 129، تصویر 96).دورتادور حیاط (در همه جوانب یا در سه طرف آن) اتاقها ساخته می‌شود. ابعاد هر اتاق شش تا ده متر در دو تا سه متر است. دسترسی به اتاقها فقط از طریق حیاط است و هیچ‌یک از آنها به هم راه ندارند. ورود به اتاق از طریق یک در واقع در وسط آن است. در دو طرف این در دو پنجره به طور قرینه وجود دارد (همان ص 125). دو انتهای راست و چپ هر اتاق مشابه و قرینه است. این ویژگی هم در خانه‌های روستایی و هم شهری دیده می‌شود، ولی در خانه روستایی عملکرد این دو فضای قرینه مشابه نیست و یک طرف به عنوان انبار و طرف دیگر به عنوان فضای اصلی اتاق استفاده می‌شود (همان، ص 125ـ 126). همه اتاقها چند عملکرد دارند. در ساعات مختلف روز می‌توان به طرق مختلف از یک اتاق استفاده کرد؛ به عنوان نشیمن، پذیرایی، ناهارخوری، برای خواب و غیره. فضای اتاق به صورتی طراحی شده که امکان چندعملکردی بودن را فراهم می‌کند. در خانواده‌های گسترده، هر خانواده به طور مستقل در یک اتاق زندگی می‌کند (همانجا).فضای مرکزی اتاق، روبه‌روی در، محل پذیرایی است. در خانه‌های بزرگ‌تر، این فضای مرکزی به صورت یک فرورفتگی با نقشه مربع، نسبت به دیوارها عقب نشسته است که کبو نام دارد. در دو طرف کبو دو اتاق کوچک قرار دارد. در این حالت نقشه اتاق به صورت T است (رجوع کنید به همان، ص 125، 127).در هریک از دو فضای انتهایی یک سکو وجود دارد که دُکانه (ساخته‌شده از چوب در خانه‌های اشرافی) یا سِدَّه نامیده می‌شود. ارتفاع این سکو بین پنجاه تا هشتاد سانتیمتر است و بنابراین از فضای زیر آن می‌توان برای جای‌دادن اشیا یا مواد غذایی استفاده کرد. این فضا به راحتی قابل دسترسی است. گاهی جلویِ آن را با پرده یا در چوبی کوچک می‌پوشانند (همان، ص 127ـ130).از دیگر عناصر اتاق در خانه‌های طبقه مرفه تاج است که محل خواب را استتار و از فضای اتاق جدا می‌کند. این عنصر تزیینی شامل یک شبکه چوبی با رنگهای روشن است که در برخی خانه‌های اعیانی با ورقه طلا پوشیده می‌شود (همان، ص130؛ نیز رجوع کنید به سعداوی، ص402، تصویر 268).در خانه‌های محقر، دیوار اتاق را فقط با اندود آهک می‌پوشانند و در خانه‌های طبقه اشراف، سرتاسر دیوارهای اتاق پوشیده از تزیینات است. قسمت پایین دیوارهای دورتادور اتاق و همچنین کبو، را اغلب به صورت عمودی کاشی‌کاری می‌کنند. قسمت بالای آنها را نقاشی دیواری یا کاشی‌کاری یا گچ‌بری می‌کنند که به صورت افقی یا با تکرار قابهای عمودی اجرا می‌گردد. در نهایت، به انتهای دیوار (گیلویی) می‌رسیم که از جنس چوب است و قاب دور سقف به حساب می‌آید (سانتلی، ص 132).اکثر خانه‌های تونس یک‌طبقه‌اند، ولی برخی خانه‌های بزرگ در دو طبقه ساخته شده‌اند. طبقه بالا مانند طبقه زیرین اتاقهایی رو به حیاط ولی با سقف کوتاه‌تر است و تزیینات کمتر دارد. اتاقها به ایوانی راهرومانند باز می‌شوند که مشرف به حیاط است. این ایوان الزامآ دارای ترکیبی مشابه ایوان زیرین نیست. از قرن سیزدهم به بعد، گاهی اتاق پذیرایی مهمان (دارالضیاف) در طبقه بالا ساخته می‌شود که دسترسی به آن مستقیمآ از کوچه صورت می‌گیرد. در خانه‌های بزرگ قدیمی که دارای تالار بودند، گاه دارالضیاف روی این تالار ساخته می‌شد. اغلب هدف از ایجاد دارالضیاف تبدیل خانه بزرگ اولیه به چند خانه کوچک‌تر است. دسترسی به طبقه بالا از طریق پله است که آن را در گوشه‌ای از حیاط بین دو دیوار و پنهان از دید تعبیه می‌کنند (همان ص143، 145، تصویر 114).آشپزخانه و دستشویی همیشه از اتاقها دور و اغلب به ورودی خانه نزدیک‌ترند. این دو فضا معمولا به طور کامل بسته نیستند و جایی ساخته می‌شوند که جلوی دید نباشند. گاهی دستشویی را در سقیفه می‌سازند، ولی معمولا در گوشه حیاط است و با ترفندهایی استتار می‌شود. چاه دستشویی همیشه با فاصله از چاه آب و آب‌انبار ساخته می‌شود. عمق آن بین چهار تا شش متر، عرض آن چهار متر و دیوارهای آن سنگی و بدون اندود است. این چاه تقریباً هیچگاه به خارج از خانه ارتباط ندارد (همان، ص140ـ141؛ سعداوی، ص 408ـ412).تزیینات نما اغلب به صورت تأکید بر اجزا و عناصر کاربردی است. برای مثال و از همه رایج‌تر، ایجاد قاب در اطراف بازشوها یا دهانه آب انبار است. بسته به وضع اقتصادیِ مالک، گاهی تمام سطح نما یا بخشی از آن نیز کاشی‌کاری، گچ‌بری یا سنگ‌کاری می‌شود. سطح دیوارها نیز دارای تزییناتی همانند تزیینات دیوارهای داخل اتاق است. انتهای نما و لبه بام به سبک اندلسی، با سفال سبزرنگ کار می‌شود. سه رنگ سبز، آبی و سفید در تزیینات خانه‌ها، به‌خصوص خانه‌های بخشهای ساحلی کشور، زیاد دیده می‌شود. در خانه‌های شهری نیز همانند خانه‌های روستایی، دیوارها با آهک اندود می‌شود و بامها اغلب مسطح است (روو، 1983، ص50، 54).فقط برخی از خانه‌های تونس چاه آب دارند و در سایر خانه‌ها، آب باران را در آب‌انبار ذخیره می‌کنند. اگر خانه هم دارای چاه و هم آب‌انبار باشد، هر دو در حیاط قرار دارند و معمولا دهانه محل دسترسی به آنها در دو طرف حیاط روبه‌روی هم ساخته می‌شود.در روستاها و گاهی در شهرها، چند خانه یک چاه مشترک دارند. آب‌انبار به طور معمول در زیر حیاط ساخته می‌شود تا مستقیماً آب باران را دریافت کند. اندازه آب‌انبار متناسب با مساحت و وسعت خانه است و عمق آن ممکن است تا ارتفاع یک طبقه برسد.آب‌انبار دارای ستونهای سنگی است. دیوارها و ستونهای آب‌انبار را طاقهای آهنگ به هم متصل می‌کنند. به این ترتیب، با افزودن تعداد ستونهای سنگی می‌توان مساحت آب‌انبار را به اندازه لازم افزایش داد. اندود کف و دیوارهای آب‌انبار ملاطی یا آژندی خاص از ترکیب خاکستر و آهک است که در سایر فضاهای در تماس با رطوبت (مانند حمام و دستشویی) نیز استفاده می‌شود.چندین دریچه بازشو به اندازه عبور یک نفر در سقف آب‌انبار تعبیه می‌شود تا مراقبت و مرمت و نظافت آن به طور مداوم امکان‌پذیر باشد. در چهار کنج آب‌انبار، دهانه‌هایی قرار دارند و آبراهه‌های سفالی آب باران را از بامها به این دهانه‌ها می‌رسانند. برای هدایت آب باران از بامهای مسطح، باید در سطح آنها شیب مختصری به سمت مجاری هدایت آب ایجاد شود.منابع:Jellal Abdelkafi, La medina de Tunis: espace historique, [Paris] 1989; Jacques Fontaine and Pierre Gresser, Tunisie: carrefour des civilisations, Paris 2000; Guy T. Petherbridge, "Vernacular architecture: the house and society", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984; Jacques Revault, Palais et demeures de Tunis (XVIe et XVIIe siecles), Paris 1983; idem, Palais et demeures de Tunis (XVIIe et XIXe siecles), Paris 1980; Ahmed Saadaoui, Testour du XVIIe au XIXe siecle: histoire architecturale d'une ville morisque de Tunisie, Manouba 1996; Serge Santelli, Medinas: traditional architecture of Tunisia = L'architecture troditionnelle en Tunisie, translation from the French text [by] Kenneth Hilton, Tunis 1992.مراکش، خانه‌های سنّتی در شهرهای مراکش نمای بیرونی چشمگیری ندارند و دیوار ستبر آنها غالباً با اندود ساده گچ پوشیده شده است (رجوع کنید به کوربندو، ص 58، تصاویر؛ نیز رجوع کنید به دو آمیچز، ص 12). درهای چوبیِ معمولا ساده (رجوع کنید به لیرد، ص 126) و گاه گل‌میخهای بزرگ، نشان آنهاست (رجوع کنید به ویبو، ص 9 و 25، تصاویر؛ برای دیدن انواع درها رجوع کنید به کوربندو، ص 58ـ59، تصاویر). با ورود به فضای داخلی خانه‌های مراکشی، با مهم‌ترین ویژگی این بناها، یعنی حیاط مرکزی یا فضای روبازی در مرکز خانه روبه‌رو می‌شویم که اطراف آن اتاقها قرار دارند (رجوع کنید به طاهری و کفس، ص 104؛ لیرد، ص 126؛ دو آمیچز، ص 44). این حیاط یا پاسیو «وسط‌الدار» خوانده می‌شود که در خانه‌های قدیم‌تر گود و حتی پایین‌تر از سطح گذر عمومی قرار دارد. تمام خانه‌ها با الگوی مشترک و ساده حیاط مرکزی شکل گرفته‌اند (ویبو، ص 24، 36، 50، 54؛ برای شباهت پاسیو و پادیاو رجوع کنید به حوض/ حوضخانه*). این فضا چنان در خانه‌های محلات قدیمی تکرار شده است که منظره این مناطق مسکونی از بالا، بافتی متراکم از خانه‌ها را با حفره‌های چهارگوشِ دارای دیوارهای سفید در مرکز آنها پدید می‌آورد (همان، ص 36، نیز رجوع کنید به ص 36 و 148ـ149، تصاویر؛ کوربندو، ص 172، تصویر). در بالای چهار دیوار حیاط مرکزی، لبه‌های سفالی پیش‌آمده به طرف حیاط قرار دارند (رجوع کنید به ویبو، ص 157، تصویر؛ مراد، ص 229، تصویر) و گاه سقف ایوان یا رواق جلوی اتاقها، در اطراف حیاط نیز سفال‌پوش است (رجوع کنید به مراد، ص 54ـ55 و 229، تصاویر). گاه حیاط یا فضای مرکزی را، به‌ویژه هنگامی که مساحت کمی داشته است، با حفاظی مشبک می‌پوشانند (رجوع کنید به لیرد، ص 127).خانه‌های سنّتی مراکش دو گونه‌اند: ریاض، مأخوذ از واژه روضه به معنای باغ؛ و دار (ویبو، ص 40). ریاضها خانه‌های اعیانی و وسیع‌اند که نوع قدیمی آنها اغلب یک طبقه و دارای باغ یا حیاط محصور است. این باغها با الگوی چهار باغچه بر گرد یک آب‌نما و فواره شکل گرفته‌اند و بر روی آب‌نما و فواره وسط آن اغلب آلاچیقی قرار می‌گیرد (رجوع کنید به مراد، ص ] 51[، تصویر). این ترکیب از ویژگیهای بارز معماری خانه‌های شهرهای فاس و مراکش و رباط‌اند (همان، ص 44، 46، 50؛ نیز رجوع کنید به مراد، ص ]56ـ 57[، تصویر؛ نژوکو، ص 73؛ لیرد، ص 126). شکل خاص این حیاطها احتمالا از الگوی باغ* ایرانی نیز تأثیر پذیرفته است (رجوع کنید به ویبو، ص 66، 68). ریاضها گاه دوطبقه‌اند (رجوع کنید به همان، ص 22 و 46، تصاویر).در الگوی اصلی ریاض، اتاقها در دو سوی حیاط مستطیل‌شکل و بیشتر در اضلاع کوچک‌تر قرار دارند. در دو ضلع دیگر، اغلب دیوارهایی بدون در و پنجره، یا طاقگانهایی هستند که نمای حیاط را کامل می‌کنند. در ریاضهایی که حیاط مربع‌شکل دارند، اتاقهای نشیمن را که در دو جانب قرار گرفته‌اند، فضایی تالارمانند به نام بَهْو* به هم متصل می‌کند (ویبو، ص 36، 44، نیز رجوع کنید به ص 46، تصویر). جلوی اتاقها رواقی است که به آنها سایه می‌اندازد (همان، ص 44، نیز رجوع کنید به ص 33 و 41، تصاویر؛ مراد، ص ]168ـ 169[، تصویر). این رواق که پیرامون حیاط قرار می‌گیرد، دارای ستونها و نیم‌ستونهایی است که با قوسهای نعل اسبی همراه‌اند (رجوع کنید به دو آمیچز، ص 212).در قسمت ورودی ریاضها، گاه اتاقی روی گذرگاه مسقف ورودی قرار می‌گیرد که دُوَیْره نامیده می‌شود و بزرگ خانواده در آن اقامت و از مهمانان نیز در آنجا پذیرایی می‌کند. راه دسترسی به این اتاق پلکانی است که ورود مهمانها را بدون لزوم حضور آنان در اندرونی و خلوت خانه ممکن می‌سازد (رجوع کنید به ویبو، ص 26، 46). از این نظر، ورودی خانه‌های مراکشی و مصری به یکدیگر شبیه است (همان، ص 64). در بعضی ریاضها، به‌ویژه در فاس، برجی با اتاقی در بهارخواب یا در حیاط به شکل کوشک (پاویون) ساخته می‌شود که مِنْزِه نام دارد و چشم‌انداز و فضایی خنک را مهیّا می‌کند (همان، ص 46؛ مراد، ص ]78ـ 79[، تصویر).در حیاط مرکزی، گاه شاه‌نشین نیز تعبیه می‌شود (رجوع کنید به ویبو، ص 195 و 231، تصاویر). کف حیاط کاشی یا موزاییک‌کاری است (رجوع کنید به مراد، ص 59، تصویر). این سنّت در خانه‌های جدید نیز تداوم یافته است (رجوع کنید به همان، ص ]238ـ 239[، تصویر). کف رواق نیز با موزاییکهای رنگارنگ پوشیده می‌شود (رجوع کنید به دوآمیچز، ص 212).در ریاضها، افزون بر فواره و آب‌نما، عنصری به نام سقایه/ سکایه بر یکی از دیوارهای حیاط یا بَهو تعبیه می‌شود که با کاشیهایی به رنگهای سبز، سفید، زرد، آبی و مشکی پوشیده می‌گردد و شامل شیر آب بر روی دیوار و حوضچه‌ای در زیر آن است (ویبو، ص 36، 44؛ نیز رجوع کنید به مراد، ص 87 و 152 و 160 و 232ـ ] 233[، تصاویر؛ دو آمیچز، ص 212).بقایای قدیم‌ترین نمونه‌های ریاض ظاهرآ از سده ششم در حفریات کاخ علی‌بن یوسف تاشفین به دست آمده‌است (ویبو، ص 68). طراحی ریاضها که نمونه‌ای از خانه ـ باغ است، به باغهای ایرانی و حتی طرح چهارباغ*، شباهت دارد. نیز کاخهای اندلس همچون مدینة‌الزهراء* در اشبیلیه (سویل) و جعفریه* در سرقسطه (ساراگوسا) و طراحی باغ در آنها و سپس الگوپردازی آن در ریاضها در مراکش، تداوم سنّت باغ‌سازی در معماری اسلامی مغرب است. به هر حال، معماری اندلس و شمال افریقا صرف‌نظر از آنکه کدام الگو در کجا نخست پدید آمده، دارای مشترکات بسیار است و به سبب انطباق آن با آب و هوای گرم اطراف مدیترانه با استقبال مواجه شده است (رجوع کنید به همان، ص 60، 68).توصیف مسافران اروپایی از خانه‌های اعیانی مراکش در سیصد ساله اخیر، جزئیات بیشتری از ریاضها را آشکار می‌سازد. از جمله قدیم‌ترین اشاره به آنها در یادداشتهای جراح انگلیسی، ویلیام لمپریر، است که از 1205 تا 1207/ 1791ـ 1792 در مراکش زندگی می‌کرده و خانه باشکوه صدراعظم وقت را از ایوان طبقه هم‌کف و طارمیهای رنگین، تا کاشی‌کاری سپید و آبی کف حیاط و کاشی‌کاری رنگین و پرکار کف رواقها، و فواره و آب‌نمای مرکز حیاط وصف کرده است (رجوع کنید به همان، ص 31ـ32). این عناصر در سراهای بعدی نیز کم و بیش تکرار شده‌اند، مثلا در خانه اعیانی دیگری در مراکش در 1280/1863 که پل لامبر توصیف کرده است (رجوع کنید به همان، ص 24، 26) یا در خانه صدراعظم سی محمدالعربی در 1299/ 1882، و در خانه بازرگانی به نام بن‌براهیم الحرار (رجوع کنید به همان، ص 26، 30ـ31). نویسندگان مذکور از تزیینات اسلیمی داخلی و اثاثیه فاخر این خانه‌ها مشتمل بر فرشها و آویزهای ابریشمی به رنگهای درخشان، تابلوهای نقاشی، ساعتها و آیینه‌های گران‌قیمت نیز سخن گفته‌اند (رجوع کنید به همان، ص 31ـ32؛ دو آمیچز، ص 44ـ45).دار، نوع دیگر خانه‌های مراکشی، اساس و نقشه کلی تقریبآ یکسانی با ریاض دارد، یعنی شامل همان حیاط مرکزی است، که گاه رواقهایی در اطراف و اتاقهایی در دو ضلع، اما بسیار کوچک‌تر و باریک‌تر دارد. در واقع، دار اغلب حاصل تقسیم یک ریاض به چند خانه کوچک یا ریاض کوچکی بدون درخت است. محلات متشکل از دارها، مانند محله فاسیهای شهر مراکش، بافتی متراکم و فشرده دارند. حیاط مرکزی برخلاف ریاض درخت ندارد یا دارای یک یا دو درخت است (ویبو، ص 40، 42، نیز رجوع کنید به ص 42ـ43، تصاویر). اندازه و فضای وسط‌الدار معرف جایگاه اجتماعی صاحبخانه و دارای همان نقش سردر و نمای بیرونی در خانه‌های غربی است (همان، ص 36). آندره باتسانا وسط‌الدار را قلب و مرکز حیات فرهنگی و اجتماعی خانه دانسته است (رجوع کنید به همان، ص 62).اتاقها در خانه‌های سنّتی مراکش، چه ریاض و چه دار، به ندرت پنجره رو به بیرون داشته است (رجوع کنید به لیرد، ص 126؛ نژوکو، ص 66) و منبع نور آنها بیشتر درهایی بوده که به حیاط باز می‌شده‌اند. پنجره از عناصر متأخر در معماری خانه‌های مراکشی و نتیجه گستردگی کاربرد شیشه است (ویبو، ص 56، نیز رجوع کنید به ص 146، تصاویر). اتاقها اغلب باریک و طویل و در خانه‌های اعیانی دارای شاه‌نشین و کف و سقف و دیوارهای آن پر نقش و نگار است. کف با کاشی و سقف با منبت‌کاری و نقاشی پوشیده شده‌اند و دیوارها با نقوش هندسی، کتیبه‌های قرآنی و گاه مقرنس‌کاری همراه‌اند (رجوع کنید به همان، ص 31، 42 و ص 57، 168ـ170، 198ـ199، 206، 208، 215، تصاویر؛ غاشم ـ بنکیران و سروف، ص 95 و 103، تصاویر؛ لیرد، ص 127). بخاری دیواری که در خانه‌های اعیانی قاب کاشی‌کاری پرکاری آن را در برگرفته، از اجزای دیگر اتاق محسوب می‌شود (رجوع کنید به غاشم ـ بنکیران و سروف، ص 95 و 125 و 249، تصاویر).ساخت‌مایه خانه‌های سنّتی مراکش چندان بادوام نیست و بدین سبب، خانه‌ها هر از گاه به نوسازی احتیاج دارند. چون حمل مصالح در کوچه‌های تنگ محلات قدیمی و متراکم مشکل است، اغلب از مصالح قدیمی خانه‌ها برای مرمت آنها استفاده می‌کنند. بدین‌سان، آجرهایی با اندازه‌های گوناگون و احتمالا از دوره‌های زمانی مختلف در خانه‌ها یافت می‌شود و به راحتی می‌توان چوب کنده‌کاری شده‌ای را در نعل درگاهها یافت که جزئیات تزیینی آن با لایه‌ای از گچ پوشیده شده است (ویبو، ص 56). ملاط نازک ساروج از ساخت‌مایه‌های رایج است (همانجا). در نقاط کوهستانی و برخی روستاها، لاشه سنگ در ساخت دیوارها به کار می‌رود (رجوع کنید به کوربندو، ص 290ـ 291، تصاویر).خانه‌های روستایی در نقاط مختلف مراکش نمای ساده دارند. برای نمونه در شمال فاس، دیوارها از گچ سفید پوشیده شده و بامها شیروانیِ گالی‌پوش‌اند (رجوع کنید به همان، ص 112، تصویر). در برخی روستاها، نمای بیرونی با نقوشی به‌ویژه در اطراف چهارچوب درها و پنجره‌ها تزیین می‌شود (رجوع کنید به همان، ص 123ـ125، تصاویر). این نقشها که خام دستانه و بیانگر ذوق روستاییان و نیز شبیه نقوش رودوزی‌اند، زیبایی خاصی دارند. نقوش دیوارهای بیرونی در روستای آلکالا مگونا هندسی‌اند و بر زمینه خشت و کاهگل در ارتفاع بالایی از دیوار و نزدیک بام اجرا می‌شوند (رجوع کنید به همان، ص 260، تصاویر). در حالی که، به کارگیری کاهگل ایجاد طرحهای ظریف روی نما را به سادگی ممکن نمی‌سازد (رجوع کنید به نژوکو، ص 58ـ59).در مجموع، معماری روستایی مراکش، برخلاف معماری شهری این سرزمین که نشان‌دهنده پیوند میان مراکش و شبه‌جزیره ایبری است، بیانگر پیوندهای کهن میان مغرب‌الاقصی و تمدن اقوام ساکن صحراست (طاهری و کفس، ص 105).در مراکش، مسکن برخی از قبایل بربر خیمه‌هایی از پشم بُز است (رجوع کنید به نژوکو، ص 67؛ کوربندو، ص 205).امروزه، نسل جدیدی از تکنوکراتها (فن‌سالاران) در شهرهای بزرگ به اقامت در خانه‌هایی به سبک غربی تمایل دارند، در حالی که اقشار کم‌درآمد و سنّتی همچنان سکونت در خانه‌های سنّتی را ترجیح می‌دهند (نژوکو، ص 74). کمبود مسکن با رشد فزاینده جمعیت شهری و گسترش مهاجرت روستاییان در حومه شهرها چشمگیرتر شده‌است و افزون بر این، کهنگی و فرسودگی خانه‌ها در مدینه‌ها (بخشهای قدیمی شهرها) و گسترش حلبی‌آبادهای محروم از کلیه تجهیزات پایه‌ای، بر ابعاد مشکل مسکن افزوده است (مختاری امین، ص 104ـ105).منابع : مرتضی مختاری امین، مراکش، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1378ش؛Edmondo De Amicis, Morocco: its people and places, tr. C. Rollin-Tilton, London 1985; Narjess Ghachem Benkirane and Philippe Saharoff, Marrakech demeures et jardins secrets, Paris 1992; Yves Korbendau, Maroc aux multiples visages, Paris 1999; Arthur Leared , Morocco and the moors: being an account of travels, with a general description of the country and its people, London 1985; Khireddine Mourad, Marrakesh and al Mamounia, photographs by Alain Gerard, Paris 1994; Raphael Chijioke Njoku, Culture and customs of Morocco, Westport 2006; Ahmed S. Tahiri and Samir Kafas, "Moroccan architecture", in Morocco: 5000 years of culture, ed. Vincent Boele, Burlingtonv, VT: Lund Humphries, 2005; Quentin Wilbaux, Marrakesh: the secret of courtyard houses, photographs by Michel Lebrun, Paris 2000.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 15
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده